eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
70.2هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆پسر حاتم طائى محقق سبزوارى در روضة الانوار نقل كرده كه پسر حاتم بخشنده و كريم زمان خود بود و در جود و سخاوت به درجه و مقامى رسيد كه زبان از توصيف آن قاصر است و از جمله كارهاى او اين بود كه هر سال ، هشتاد هزار درهم به شعرا صله (هديه ) مى داد، با عين حال كه ثروتش بى اندازه بود ولى مشربش از خُزَفْ و فرش او از فرش هاى كهنه و مندرس ‍ بود. روزى مسئول كارهايش به او گفت : چه مى شود كه شما نيز از ظرفهاى قيمتى و خوب استفاده نمائيد. پسر حاتم گفت : حساب كرده ام و دانسته ام كه تفاوت بين اين حال و بين تجمل پنجاه هزار درهم طلا است دوست داشتم كه به اين حال زندگانى بكنم ، و مال خود را بر محتاجين و مستحقين انفاق بنمايم . سيماى صدقه ، ص 81 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷از عملیاتها که برمی‌گشتیم،همه نیروها معمولا شدیدا خسته بودند، به محض رسیدن به مقر همه بچه ها برای استراحت می رفتند و سرگرم کار خودشان بودند اما با اینکه شهید زارع پا به پای بچه ها می‌جنگید و مثل بقیه حمل کرده و دست و پایش زده بود. تازه شروع می‌کرد؛کمک به و براشون غذا می آورد، وسایل استراحت واستحمامشان را آماده می‌کرد. همیشه دوست داشت در کمک کردن به دیگران در صف اول باشد و بتواند مشکلات دیگران را حل کند. ✍ : همرزم شهید" ✾📚 @Dastan 📚✾
📸نامه محبت آمیر شهید سیدحسن نصرالله به فرزندش 🔹«پسر عزیزم؛ خیلی تو را دوست دارم و دوری ات را تحمل نمی‌کنم، دوست ندارم که همیشه از من دور باشی و تو را نبینم. با همه قلبم دوستت دارم ای همه‌ی قلب من …» ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ یک داستان زیبا چرا ما امام زمان رو نمی بینیم؟ 🎥استاد عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب 📍قسمت دوازدهم 📚 عنوان: دستور اسلام محبت و عدالت با کافر غیرمحارب است 📖 تفسیر سوره ممتحنه 🗓۱۳۶۱/۰۸/۱۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 درگذشت حبیب‌ الله چایچیان معروف به حسان 🔹 حبیب الله چایچیان، در سال ۱۳۰۲ ش در تبریز متولد شد. در ۶ سالگی، همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. تحصیلات خود را در تهران به پایان رساند، سپس به استخدام بانک ملی ایران درآمد. نخستین شعرش در ۱۵ سالگی در رثای پدرش بود. وی با تشویق مادرش، به سرودن اشعار در مدح و مرثیه ائمه علیهم‌السلام پرداخت. 🔸او پس از سفر به کربلا فقط به سرودن مدح‌ آل علی علیه‌السلام پرداخت و آثار دیگرش را در آتش افکند. «گل‌ های پرپر»، «خزان گلریز»، «باغستان عشق»، «دیوان اشعار» و ... از جمله آثار او می‌باشند. 🔹️ وی کتاب «بَطَلَةُ کربلا»، اثر «دکتر بنتُ الشّاطی» را با نام «زینب سلام‌الله‌علیها بانوی قهرمان کربلا» به فارسی ترجمه کرد. «قطعه‌ای از بهشت» یا قطعه «آمدم ای شاه»، تصنیفی در مدح امام رضا علیه‌السلام است که به خوانندگی محمدعلی کریمخانی با شعری از حبیب‌الله چایچیان معروف شد. 🔸️وی خودش را شاعر اهلبیت و آبرویش را نیز وامدار آنان می‌دانست. او بارها در حضور رهبر انقلاب، شعر خوانده و مورد تشویق ایشان قرار گرفته. حبیب الله چایچیان سرانجام در روز پنجشنبه ۹ آذر سال ۱۳۹۶ درگذشت. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 روز بزرگداشت شیخ مفید 🔹 محمد بن محمد بن نعمان ملقب به شیخ مفید و معروف به ابن المعلّم، فقیه و متکلم و از علمای برجسته شیعه، سده ۴ هجری قمری بود که در ۱۱ ذیقعده سال ۳۳۶ ق در بغداد به دنیا آمد. از کودکی به فراگیری علوم اسلامی روی آورد. 🔸 پشتکار فراوان شیخ مفید، موجب گرایش فاضلان بسیاری به حوزه درس وی گردید و باعث تالیف آثار گران‏ بها و ارزشمند شد. تالیفات وی را تا ۲۰۰ کتاب گفته‏اند که در زمینه‌های اعتقادی، فقهی، قرآنی، اخلاقی و تاریخی به نگارش درآمده است. 🔹️در عظمت علمی مکتب وی وجود شاگران ممتازی چون سیدمرتضی، سیدرضی، نجاشی، شیخ طوسی و دیگر علمای بزرگ است که هر کدام از این بزرگان، ستون‌های علمی شیعه محسوب می‌شوند، کافی است. بینش افروزی و دانش آفرینی وی به همراه آگاهی از اوضاع دشمنان و اطلاع از جهان اطراف باعث شد که او را سلسله جنبان نهضت فکری و علمی در قرن چهارم هجری بنامند. 🔸️ شیخ طوسی درباره او می‌نویسد: « ...در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضر جواب بود. او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد.» 🔹️ این عالم گرانقدر سرانجام در ۳ رمضان سال ۴۱۳ ق در ۷۷ سالگی به دیدار معبود شتافت. روز ۹ آذر ماه هر سال در تقویم رسمی کشور به نام روز بزرگداشت وی نامگذاری شده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 تخریب حرم عسکریین 🔸️در ۲۷ جمادی‌الاول سال ۱۴۲۸ق برابر با ۲۳ خرداد سال ۱۳۸۶ شمسی دو انفجار در حرم عسکریین به وقوع پیوست. در این انفجارها گلدسته‌های حرم به طور کامل تخریب شد. پیش از این نیز در سال ۱۳۵۵ق و ۱۳۵۶ق به حرم حمله و اموال آن به غارت رفته بود. 🔹️جنبه سیاسی این حرکت با هدف ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی و در راستای اهداف کشورهای امریکا، انگلیس و اسرائیل انجام شد و جنبه مذهبی آن نیز به عقاید وهابیان درباره منع زیارت و تخریب بنای قبور برمی‌گردد. ابن‌تیمیه بنای بر قبور را حرام و تخریب آنها را واجب می‌داند. وهابیان با همین انگیزه و استناد به فتوای مفتیان خود در سال ۱۳۴۴ق همه آثار تاریخی قبرستان بقیع را ویران کردند. 🔸️پس از تخریب، به دلیل اینکه گنبد حرم عسکریین در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده بود قرار بر این شد كه بازسازی حرم زیر نظر یونسكو انجام شود؛ اما عمليات بازسازی به كُندی پیش رفت و دولت عراق اين مسئولیت را به ستاد بازسازی عتبات عالیات ایران واگذار كرد. عملیات بازسازی حرم امامین عسکریین علیهماالسلام در شهریور ۱۳۹۴ش به پایان رسید. ✾📚 @Dastan 📚✾
*ـ ↶📗🌱↷ * ضرب المثل از هول حلیم افتاد تو دیگ داستان ضرب المثل: گویند در روزگاران قدیم مردی فربه زندگی می کرد که علاقه زیادی به خوردن داشت که بیشتر وقتش صرف خوردن و آشامیدن می شد. یک روز مرد که به بازار رفته بود به خانه برگشت همسرش از او پرسید مرد چه شده امروز زود به خانه آمده ای مرد گفت شنیده ام که امروز همسایه حلیم می پزد آمده ام که حلیم بخورم . وقتی که بوی حلیم همسایه به مشامش رسید سریع به خانه همسایه رفت ولی از بس که عجله کرده بود فراموش کرد که دیگی همراه خود بیاورد تا با خود حلیم ببرد ولی چون ظرفی نداشت رفت بالای دیگ و با قاشق شروع به خوردن کرد ولی وقتی دید فایده ندارد و چون بسیار هول کرده بود که مبادا نتواند به اندازه کافی حلیم بخورد با دو دست سرگرم خوردن شد و چنان بر سر دیگ خم شده بود که به ناگاه درون دیگ افتاد و مردمان با خنده و با صدای بلند گفتند بیچاره این مرد از هول حلیم افتاد توی دیگ *ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ✾📚 @Dastan 📚✾
سلامی به قشنگی فردوس به بی‌ انتهایی هستی... سلامی به زیبایی بهار به‌ جلوه برگهای پاییزی و سفیدی و پاکی برف زمستان سلامی به محکمی پیوند قلبها که یاد آور خوبی‌ هاست ... سلام صبح تون زیبا☕️ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نتيجه صدقه و ترحم به پيرمرد روزى يك نفر يهودى از پيش روى پيامبر صلى الله عليه و آله عبور مى كرد، آن حضرت صلى الله عليه و آله به حاضران فرمود: ((بزودى عقرب سياهى پشت گردن اين يهودى را مى گزد و او به اين علت كشته مى شود. آن يهودى به بيابان رفت و هيزم بسيار جمع كرد و به شهر (براى فروش ) آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: بار هيزم را به زمين بگذار، او آن را به زمين گذاشت ، ناگاه عقرب سياهى در ميان هيزم ديده شد، كه چوبى را به دهان گرفته و آن را مى گزد. پيامبر صلى الله عليه و آله به يهودى گفت : امروز چه كار نيكى انجام داده اى ؟ او عرض كرد: هيزم را جمع كرده و آوردم ، و دو قرص نان كه با شير و شكر و آرد درست شده بود داشتم ، يكى از آن ها را خودم خوردم ، و ديگرى را به فقيرى دادم . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: بها دفع الله عنه ، ان الصدقة تدفع ميتة السوء عن الانسان ؛ خداوند به خاطر اين صدقه ، گزند آن گزنده را از اين شخص دور ساخت . البته صدقه مرگ ناگوار را از انسان دور مى سازد. 📚غررالحكم ، ج 1، ص 265. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆شيخ عبدالطاهر و آزادى او از دوزخ نقل شده است که در زمان امام زين العابدين عليه السلام مرد عربى ، چند كيسه زر در مكه معظمه به شخص عالمى به نام عبدالطاهر خراسانى به عنوان امانت سپرد آن گاه سفر خود را آغاز نمود بعد از مدتى كه از سفر برگشت براى گرفتن امانتش به خانه عبدالطاهر مراجعه كرد و كيسه زر خود را از آن ها طلب نمود خانواده او گفتند: چند روز پيش ايشان وفات كرده اند در ضمن سفارش و وصيتى هم به ما ننموده است و ما هيچ گونه اطلاعى از اين قضيه نداريم چون كه مرگ او ناگهانى روى داد لذا شخص عربى كه امانت خود را به دست او داده بود از سخنان بازماندگانش نتيجه اى دريافت نكرد، مات و مبهوت ماند كه چه كند، ناچار با راهنمايى گروهى خيرانديش به مدينه طيبه به محضر مبارك امام زين العابدين عليه السلام شرفياب شد. جريان پيش آمده را به عرض ‍ آن حضرت رسانيد سپس آن امام چنين فرمودند: كه بايد به مكه بروى هنگامى كه به آن جا رسيدى حتما روز پنج شنبه روزه بگيرى و در وقت افطار كنار چاه زمزم تشريف مى برى و با صداى بلند او را مخاطب قرار مى دهى و مى گويى : ايهاالعالم الشيخ عبدالطاهر؛ اى جناب شيخ عبدالطاهر! اگر در آن جا باشد جوابت را خواهد داد و مشكل امانتت حل خواهد شد و اما در اين جا اگر جواب نشنيدى بايد بروى در صحراى من در وادى برهوت ، در آن جا چاهى است به نام حضر موت سه شنبه روزه مى گيرى ودر وقت افطار كنار چاه حضر موت او را با صداى بلند صدا مى زنى حتما جواب شما را خواهد داد، مرد عرب از محضر امام سجاد عليه السلام بيرون رفت همان طورى كه آن حضرت او را راهنمايى نموده بود اول برنامه خود را در مكه پياده كرد نتيجه اى نگرفت عازم يمن گرديد و برنامه خود را در آن جا پياده كرد در اولين مرحله صداى عبدالطاهر را بلند شنيد لذا به فرموده آن حضرت عليه السلام به هدف خود نائل گرديد و آن مرد عالم فاضل را در عالم برهوت يمن پيدا كرد و از او سؤ ال مكان كيسه زر خود نمود و به عبدالطاهر گفت : تمام مردم به تقوا و ايمان شما اعتقاد داشتند چه باعث شده است كه در اين مكان ناخوش آيند منتقل گشته ايد: آن گاه شيخ عبدالطاهر به قدرت پروردگار عالم به سخن درآمد و جواب داد و گفت : بنده به علت سه چيز اهل دوزخ شده ام : اولين ايرادى كه از من گرفتند به من گفتند: حق همسايگى را انجام ندادى ، دوم به من گفتند كه صله ارحام را تعطيل كردى سوم ، به من گفتند كه يك ريال زكوة خود را به غير مستحق دادى . عبدالطاهر بعد از بيان اين مطالب از مرد عرب درخواست كمك و يارى كرد تا اين كه هر چه زودتر با تماس به بازماندگانش بتواند از عذاب دردناك الهى نجات پيدا كند. آن گاه مرد عرب هم اين زحمت را پذيرفت عبدالطاهر آدرس و نشانه كيسه زر را دقيقا به او داد، مرد عرب خود را به مكه رسانيد و جريان پيش آمده را مشروحا براى بازماندگانش توضيح داد طبق نشانه اى كه مرد عرب گرفته بود، امانت خود را از آن ها دريافت نمود و خانواده عبدالطاهر هم سريعا نسبت به آن سه مشكل اقدام لازم را به عمل آوردند سپس براى اطمينان بيشتر مرد عرب مانند گذشته روز پنج شنبه را روزه گرفت و در وقت افطار كناه چاه زمزم عبدالطاهر را مخاطب قرار داد او جواب داد و از زحمات آن مرد عرب قدردانى كرد و او را دعا كرد كه مرا از وادى برهوت نجات دادى . پس اى برادر مسلمان مواظب باش كه حقوق مردم را رعايت كنى خصوصا همسايه و صله ارحام و حقوق فقرا مانند زكوة را در نزد خودت نگه ندارى و به مستمندان حقيقى و واقعى برسانى . 🔸خزينة الجواهر، ص 657 ✾📚 @Dastan 📚✾
آقا قاسم در همه کارها به خدا توکل میکرد. نمازش را در هر شرایطی اول وقت میخواند. احترام زیادی به پدر و مادرش میگذاشت و هر کاری از دستش بر می‌آمد برایشان انجام میداد و هرگز کوتاهی نمیکرد. اهل غیبت نبود و اگر کسی در جمعی غیبت میکرد، حتماً متذکر میشد. مهدی من گوش به فرمان رهبری بود و پشتیبان ولایت فقیه، به طوری که در وصیتنامه‌شان به همه تأکید کرده است که پشتیبان ولایت باشید و از خط ولایت فاصله نگیرید. ایشان آرام و قرار نداشت و آنقدر از شهادتش مطمئن بود که میگفت در نماز شبت هر چی از خدا بخواهی میدهد. راوی: همسر محترم شهید 🌷شهید قاسم غریب🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔹نوش جانت، باز هم بخور! «ما حاج‌آقا بزرگِ کنگاور در کرمانشاه را دیدیم. این مرد بزرگ یک عمر برای مردم، پدر مهربان بود. مردم هم او را می‌پرستیدند. یک عربده‌کشی در کنگاور که همه او را می‌شناختند، شراب می‌خورد، مستِ مست می‌آمد در خیابان، عربده می‌کشید. رسیده بود به حاج‌آقا بزرگ، گفته بود: «حاجی! می‌دونی! خوردم... اونقد خوردم دارم می‌میرما... بازم می‌خوام بخورما...» حاج‌آقا بزرگ چه می‌گوید؟ اگر اشاره می‌کرد تکه‌تکه‌اش می‌کردند. گفت: «نوش جانت! بازم بخور... بعد بیا دو رکعت نماز هم بخون...» مست بردش مسجد، حالا در کنگاور که مردم همه متّقی و اهل نماز شب، دیدند یک لات عربده‌کشی را آورده مسجد، حاج‌آقا بزرگ او را آورده، چه می‌شود گفت؟! سرش را دم حوض شست، تمیزش کرد، آوردش و گفت نماز بخوان. این‌جور مردم را هدایت می‌کردند». ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب 📍قسمت سیزدهم 📚 عنوان: اولین کار انبیاء جبهه بندی میان مومنان و کافران است 📖 تفسیر سوره ممتحنه 🗓۱۳۶۱/۰۸/۱۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 داستان عجیب گلایه از امام زمان (علیه السلام) و مشاهده خانه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) 🎥 حجه الاسلام استاد عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
📣 شهادت آیت الله سید حسن مدرس 🔸آیت‌الله مدرس، در سال ۱۲۴۹ ش در روستای سرابه اردستان متولد شد. وی پس از فراگیری مقدمات در قمشه در ۱۶ سالگی راهی اصفهان شد و معارف دین را نزد بزرگانی همچون میرزا جهانگیرخان قشقایی و عبدالعلی هرندی نحوی و دیگر علمای بزرگ آموخت و سپس راهی نجف شد. 🔸ایشان در مدت ۷ سال در شهرهای سامرا و نجف از محضر عالمانی همچون میرزای شیرازی، آخوند خراسانی و سید کاظم طباطبایی یزدی و دیگر علما بزرگ بهره‌مند شد سپس به اصفهان برگشت و مشغول تدریس علوم دینی شد. 🔸ایشان پس از پیروزی مشروطیت و تصویب قانون اساسی، به همراه ۲۰ فقیه دیگر از سوی مراجع عظام نجف به مجلس معرفی شد و مجلس دوم شورای ملی وی را به عنوان یکی از ۵ تن فقهای تراز انتخاب کرد. 🔸از دوره سوم تا ششم در قامت نمایندگی مردم تهران در مجلس به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. در پی مهاجرت روحانیون به قم در اعتراض به رضا خان و تایید این حرکت توسط آیت الله مدرس در شامگاه ۱۶ مهر ۱۳۰۷ ماموران رضا خان به خانه او هجوم برده و او را به کاشمر تبعید کردند. 🔸این عالم مجاهد بعد از نه سال تبعید سرانجام در ۱۳۱۶ با زبان روزه، توسط مزدوران رضاخان با پیچیدن عمامه به دور گلو به شهادت رسید. به همین مناسبت، ۱۰ آذر روز مجلس شورای اسلامی نامگذاری شده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
📩 | معراج نماز ⚠️ با من دفن شود ... ✾📚 @Dastan 📚✾
📌درگذشت میرزا محمد حسن آشتیانی 🔹 محمد حسن آشتیانی در ۱۲۴۸ق در آشتیان استان مرکزی متولد شد. او در ۱۳ سالگی عازم بروجرد شد و دروس مقدمات را آنجا طی کرد و سال ۱۲۶۵ق راهی نجف شد. وی در سال ۱۲۸۱ق به درجه اجتهاد رسید و به ایران بازگشت و ساکن تهران شد. 🔸ایشان در سال ۱۳۰۶ق همزمان با سفر ناصرالدین شاه قاجار به اروپا، در مقام رهبری نهضت مقاومت و اعتراض مردم در جریان واگذاری امتیاز انحصاری دخانیات به یک شرکت انگلیسی کوشید تا علاوه بر گوشزد کردن زیان‌های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود. این کار منجر به صدور فتوای تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی شد. 🔹میرزای آشتیانی در ۲۸ جمادی‌الاول سال ۱۳۱۹ق در سن ۷۱ سالگی، در تهران هنگام قرائت زیارت جامعه کبیره دار فانی را وداع گفت و پیکرش را پس از انتقال به نجف در آرامگاه شیخ جعفر شوشتری به خاک سپرده شدند. ✾📚 @Dastan 📚✾
دلجوئى از درماندگان و اصلاح بين آن ها سعيد بن قيس همدانى ، روزى على عليه السلام را در جلو منزلى مشاهده نمود، عرض كرد: يا اميرالمؤ منين شما را در اين جا مشاهده مى نمايم ؟ حضرت فرمود: از خانه بيرون نيامدم جز آن كه مظلومى را كمك نموده و به فرياد بيچاره اى برسم ؛ در همين گيرودار ناگهان زنى نزد آن حضرت ظاهر شد. در حالى كه او سخت متزلزل بود. عرض كرد: يا اميرالمؤ منين شوهرم به من ظلم و بيدادگرى مى كند و سوگند ياد كرده است كه مرا كتك بزند استدعا مى كنم با من بيائيد تا نزد او رويم و مانع كتك خوردن من شويد. حضرت لحظه اى سر به زير افكند و پس از آن فرمود: نه به خدا قسم به جائى نروم تا اين كه داد مظلوم را از ظالم بگيرم بعد حضرت عليه السلام به زن فرمود منزلت كجاست ؟ آن گاه آن زن نشانى و آدرس منزل خود را داد و حضرت عليه السلام با او به سوى منزلش روانه گشت تا به درب منزل آن زن رسيد، حضرت درب منزل را كوبيد، جوانى بيرون آمد كه لباس زنگين دربر داشت حضرت سلام كرد و فرمود: اى جوان از خدا بترس زيرا تو زن خود را ترسانده اى ! جوان خشمگين شد و گفت : شما را به اين موضوع چه كار است ! به خدا قسم و سوگند مى خورم به خاطر گفتار شما اين زن را آتش مى زنم . سعيد مى گويد: حضرت عليه السلام از آن جا رفت و بعد از دقايقى ناگهان پيدا گشت در حالى كه تازيانه و شمشير در دستش بود نزديك آن جوان آمد جوان وقتى ديدگانش به شمشير خورد لرزه بر اندامش افتاد حضرت عليه السلام فرمود: من ترا امر به معروف و نهى از منكر مى نمايم و تو گستاخى مى كنى !! از گفتار و كردار خود دست بردار و توبه كن و گرنه ترا با اين شمير مى كشم . سعيد مى گويد مردمى كه از آن جا عبور مى كردند جمع گشته و از آن حضرت عليه السلام خواهش كردند و عذرخواهى نمودند. وقتى كه جوان حضرت را شناخت از كردار و گفتار خود نادم و پشيمان گشت و عرض كرد يا اميرالمؤ منين از من درگذر، خداوند از شما در گذرد، به خدا سوگند خشنودم به آن چه كه فرمان داده ايد، آن گاه حضرت عليه السلام به آن زن فرمود وارد خانه ات شو و آن زن وارد خانه اش شد. در اين هنگام آن حضرت عليه السلام فرمود: شكر خدايى را كه به سبب من و كوشش من بين زن و شوهر را سازش داد و خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس من يفعل ذلك ابتغاء مرضات الله فسوف نؤ تيه اجرا عظيما؛(120) در بسيارى از سخنان در گوشى (و جلسات محرمانه ) آن هاخير و سودى نيست مگر كسى كه (به اين وسيله ) امر به كمك به ديگران و يا كار نيك و يا اصلاح در ميان مردم نمايد، و هركس براى خشنودى خداوند بزرگ چنين كند پاداش عظيمى به او خواهيم داد.(121) 120- قرآن كريم ، سوره نساء، آيه 114. 121- نمونه معارف ، ج 1، ص 219.
امیدوارم جوری رشد کنی که خدا از جیبت برای کمک به مردم واز دستت برای گرفتن دست بقیه استفاده کنه! ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺یک سبد گل زیبا 🍃🌸به رنگ امید 🍃🌺با هرچه صفا 🍃🌸از سوی خدا 🍃🌺در شکل دعای خیر 🍃🌸همه تقدیم به شما 🍃🌺صبحتون بخیر ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆درخواست ابوسعيد خدرى از رسول خدا(صل الله علیه وآله و سلم ) ابوسعيد خدرى گفت : سال سختى بر ما رسيد و من حركت كردم و نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتم براى اين كه از او چيزى طلب نمايم ، همين كه حضرت صلى الله عليه و آله من را ديد فرمود:  ((من استعف اءعفه الله و من استغنى اءغناه الله و من سالنا لم ندخر شيئا نجده ؛ هركسى كه عفت كند، خداى تعالى او را عفيف گرداند، يعنى ؛ هر كس طلب نكند (سؤ ال نكند) خداى تعالى او را از سؤ ال بى نياز گرداند و هركس از ما چيزى بخواهد و آن چيز نزد ما هم باشد بر او بخل نورزيم )) و من با توجه به اين سخن ديگر از حضرت هيچ نخواستم ، و به آن عمل كردم ، آن گاه خداوند مرا كفايت كرد و پس از آن چندان ثروتمان زياد شد كه ما و قوم ما در آن غرق شديم . 📚سيماى صدقه ، ص 26. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆داستانى از زمان پيامبر(صل الله علیه وآله و سلم ) آورده اند كه در زمان حضرت رسول صلى الله عليه و آله ، ثروتمندان از انصار، وقتى كه درختان خرماى آن ها به ثمر مى نشست ، از ميان آن ها آن چه رسيده تر و بهترين بود به مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله آورده و در گوشه ى قرار مى دادند تا فقراى مهاجر از آن استفاده كنند. در همين روزها بود كه روزى يكى از مالداران و ثروتمندان مدينه ، مقدارى خرما كه بى ارزش بود(يعنى از نوع پست و دور ريختنى بود) را آورد و در ميان خرماهاى نيكوى ديگران ريخت (و كالاى پست خود را با كالاهاى پاكيزه و نيكوى ديگران مخلوط كرد) كه در اين هنگام خداوند متعال از اين عمل نهى فرمود كه : ((و لا تيمموا الخبيث منه تنفقون ؛ براى انفاق سراغ چيزهاى ناپاك نرويد))(1) شما قصد مى كنيد از چيزهاى پست و فاسدى را كه نزدتان هست انفاق كنيد و حال آن كه اگر چنين چيزى را به خودتان بدهند نمى پذيريد. البته حالات و سيره معصومين عليه السلام اين بوده است كه از بهترين اموال خود انفاق مى كردند از جمله : در جنات الخلود گويد: كه حضرت امام صادق عليه السلام با برادران دينى خود مواسات مى كرد و آن چه را كه بهتر و خوب تر از چيزهايى كه در منزلش ‍ بود در راه خدا مى داد و اگر هم چيزى نداشت به فقير بدهد، لااقل سائل و فقير را تسلى مى داد. و در كتاب وقايع الايام است كه معمولا امام صادق عليه السلام براى تسلى دادن سائل به اين ابيات مبادرت مى فرمود: فلا تجزع فان اءعسرت يوما فقد اءيسرت فى زمن طويلفلا تيئس فان الياءس كفر لعل الله يغنى عن قليلفلا تظنن بربك ظن سوء فان الله اءولى بالجميلاگر روزى در سختى و فشار قرار گرفتى جزع و ناراحتى نكن ، به تحقيق در زمان طولانى بر تو آسان خواهد شد. از درگاه خداوند نااميد مباش كه نااميدى از درگاه او كفر است ، شايد خداوند بسيار كم ، تو را بى نياز كند. نسبت به خداوند سوءظن نداشته باش ، براى اين كه خداوند از همه به زيبائى ها اولى و برتر است .(۲) 📚۱- قرآن مجيد، سوره بقره ، آيه 267. ۲- وقايع الايام ، ص 165. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 !🎋 🌷مأموريت ما گشت هوایی در غرب کشور و جلوگیری از نفوذ هواپیماهای دشمن بود. در حال سوختگیری هوایی بودم که متوجه شدم سیستم موشکم دچار اشکال شده و قادر به شلیک راداری موشک نیستم. از مرکز خواستم تا هر چه سریعتر یک هواپیما جایگزین من کنند ولی اطلاع دادند که یک دسته ۱۶ فروندی از هواپیماهای دشمن وارد کشور شدند و به سوی کرمانشاه در حال حرکت هستند. به‌طور حتم ۱۲ فروندشان بمب_افکن بودند. ارتفاع آن‌ها را بررسی کردم و متوجه شدم ۲۰۰۰ پا بالاتر از برد پدافند مستقر در منطقه هستند و می‌توانستند به راحتی کرمانشاه را بمباران کنند و با.... 🌷و با این حجم بالای هواپیما فاجعه بزرگی رخ می‌داد و تعداد زیادی از هموطنان غیر نظامی کشته می‌شدند. طبق قانون می‌بایست هر چه سریعتر برمی‌گشتم، ولی نمی‌توانستم شهر را تنها بگذارم. به حسینی گفتم: یدالله بمب افکنهای عراقی به راحتی می‌توانند کرمانشاه را بمباران کنند. به نظر تو بهتر است ۲ نفر آدم بمیرند یا ۲۰۰۰ نفر؟ بهتره با هواپیما خودمان را به آن‌ها بزنیم و مانع مأموريتشان شویم. نظر تو چیست؟ گفت من هم موافقم. به محض جدا شدن از تانکر، بدون کم کردن ارتفاع به سمت غرب حرکت کردم تا عراقی‌ها بتوانند من را در رادار ببینند. سرعت هواپیما را به حداکثر رساندم تا حتماً قبل از آن‌ها به کرمانشاه برسم. 🌷با نزدیکتر شدن به آن‌ها روی آن‌ها قفل راداری نمودم اگرچه موشکی در کار نبود. عراقی‌ها قادر بودند که توسط سیستم‌های ناوبری خود متوجه قفل راداری من شوند. با خود فکر می‌کردم که آن‌ها متوجه حمله من شده‌اند و با توجه به خاطراتی که عراقی‌ها از رویارویی با تامکت داشتند، روحیه آن‌ها خراب شده است. حدود ۲۰ مایل با هواپیمای دشمن فاصله داشتم که دو موشک حرارتی خود را با وجود این که می‌دانستم شلیک آن‌ها از جلو هیچ‌گونه تأثیری ندارد پرتاب کردم. در دلم شروع به دعا کردم: خدایا راضیم به رضای تو، خودت مواظب زن و فرزندانم باش.... 🌷نزدیکشان شده بودم که ناگهان در رادار دیدم که هواپیماهای دشمن در حال گردش به سمت خاک خودشان هستند. با همان سرعت ادامه دادم تا آن‌ها بدانند که همچنان در تعقیبشان هستم. روی شهر کرمانشاه رسیدم. خوشبختانه خبری نبود. کوه‌های غرب شهر را غرق در آتش دیدم. خلبانان عراقی از روی ترس تمامی بمب‌های خود را روی کوه‌ها رها کرده بودند و در حال فرار بودند. دیگر نتوانستم طاقت بیارم و شروع به گریه کردم. حسینی هم مانند من در حال گریه بود. واقعا هیچ‌کس نمی‌تواند حال من را در آن لحظه درک کند. ما مأموريت دشمن را کنسل کرده بودیم. : سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا منبع: پایگاه خاطرات پرواز🎋 ✾📚 @Dastan 📚✾