#یااباعبدالله♥️
پابوسے شاه عالمین مےخواهم
یڪ هرولہ بین الحرمین مےخواهم
گفتند #شب_آرزوسٺ حاجٺ بطلب
مردن وسط صحن #حسین مےخواهم
#لیله_الرغائب 🌙
@dastane_amozande
✍امام کاظم(ع):
مردى از رسول اكرم صلي الله عليه و آله پرسيد: حقّ پدر بر فرزند چيست؟ فرمودند: پدر را به نامش صدا نزند و جلوتر از او راه نرود و قبل از او ننشيند و باعث ناسزاگويى ديگران به او نشود.
📚 كافى، ج 2، ص 158،
@dastane_amozande
🦋امام باقر(ع):
افزایش نعمت از جانب خدا قطع نمی شود مگر آنگاه که شکرگزاری از طرف بنده قطع شود.🌸
📙بحار، ج71، ص 56
@daseane_amozande
#یاصاحب_الزمان_عج💚
من ز خود هیچ ندارم ڪہ بدان فخر ڪنم
هر چہ دارم همہ از نوڪرے خانہ توست
جز در خانہ تو هیچ ڪجا خیرے نیست
هرچہ خیر است آقاجان بہ در خانہ توست.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام صبحت بخیر همہ ے دنیاے من❤️
@Emamkhobiha🌹
🔆 #پندانه
✍ مراقب زبانت باش
🔹پادشاهی بر سر سفره نشسته بود و میخواست طعام بخورد.
🔸خدمتكار او با سینی غذا وارد شد اما ناگهان پایش به لبه فرش گرفت و دستش لرزید و مقداری آش روی سر پادشاه ریخت.
🔹پادشاه خشمگین شد و خواست خدمتكار را مجازات كند.
🔸خدمتكار بیدرنگ سینی را روی زمین گذاشت و كاسه آش را برداشت و همه را روی سر پادشاه خالی كرد.
🔹پادشاه از شدت خشم از جا پرید و فریاد زد:
این چه كاری بود كه كردی احمق؟!
🔸خدمتكار با خونسردی پاسخ داد:
ای پادشاه، اگر بهخاطر ریخته شدن كمی آش بر سرت مرا مجازات كنی، نفرت مردم از تو زیاد میشود چون تو بهخاطر یک اشتباه به این كوچكی مرا مجازات میكنی!
🔹این است كه به فكرم رسید تا تمام آش را روی سرت بریزم تا گناه بزرگی بكنم و تو بهخاطر چنین گناهی مرا مجازات بكنی، آن وقت اگر مردم بدانند این مجازات حق من بوده، نفرت آنها از تو بیشتر نمیشود!
🔸پادشاه از این حرف خدمتكار خوشش آمد و او را بخشید.
🔹گاهی این زبان میتواند وسیلهای برای نجات دادن افراد باشد، گاهی هم وسیلهای برای هلاکت، مهم این است که در برخورد با دیگران چگونه از آن استفاده کنیم.
@dastane_amozande
🌹#داستان_آموزنده
(انس) گويد: نزد امام حسين عليه السلام
بودم كه كنيزى وارد شد و يك
دسته گل به ایشان تقديم كرد.
امام به او فرمود:
تو را به خاطر خدا آزاد كردم.
انس گويد: من گفتم: او يك دسته گل
كه بهایی ندارد براى تو آورد،
آنگاه تو او را آزاد میكنى؟!!!
امام عليه السلام فرمود:
خداوند اين گونه ما را ادب كرده و
در قرآن فرموده است :
«و إذا حيّيتم بتحية فحيّوا بأحسن
منها أو ردّوها»(نساء آیه۸۶).
يعنى : هر گاه مورد تحيتى قرار گرفتيد
بهتر از آن تحيت كنيد يا همان گونه
پاسخ گوييد. و بهتر از اين تحيتى
كه او به من داشت، آزادى او ميباشد.
📙تحفالعقول،بخش مربوط به امام حسین
@dastane_amozande
خداونـد متعـال در سـورەی نحل
فرمودە: "يخرج من بطونها شراب..."
از شکمهای آن، نوشیدنی با رنگهای گوناگون بیرون میآید ...
زنبور عسل سه شکم دارد، بنابراین وقتی شهد می گیرد، وارد شکم اول می شود و مدتی در آنجا میماند، سپس یک دریچه را باز می کند و به شکم دوم پایین می رود. که در آنجا آن را به عسل تبدیل می کند.
در انتهای شکم دوم دریچەای وجود دارد که اجازه نمی دهد عسل از آن به شکم سوم منتقل شود مگر بە مقدار کم و لازم، و شکم سوم، رودهٔ زنبور عسل است، بنابراین در حین پرواز و برای ادامەی سفر خود از این مقدار کم عسل تغذیه می کند.
و هنگامی که زنبور عسل به کندو برمیگردد، معجزە اینجاست کە مابقی عسل موجود در شکم دوم را خالص سازی و بازیابی می کند و آن را از راە دهان نە از راە رودە خارج می کند و در خانەهای کندو قرار می دهد !
پاک و منزه است خدایی کە همه چیز را خلق کرده و سپس هدایت کرده است و به ما ابلاغ کرد؛ کە زنبور عسل سە شکم دارد، نە یک شکم
@dastane_amozande
داستان ذوالنون و قضاوت
مرد جوانی به نزد “ذوالنون مصری” آمد و شروع کرد به بدگویی از صوفیان.
ذوالنون انگشتری را از انگشتش بیرون آورد و به مرد داد و گفت: این انگشتر را به بازار دست فروشان ببر و ببین قیمت آن چقدر است؟
مرد انگشتر را به بازار دستفروشان برد ولی هیچ کس حاضر نشد بیشتر از یک سکه نقره برای آن بپردازد.
مرد دوباره نزد ذوالنون آمد و جریان را برای او تعریف کرد.
ذوالنون در جواب به مرد گفت: حالا انگشتر را به بازار جواهر فروشان ببر و ببین آنجا قیمت آن چقدر است.
در بازار جواهر فروشان انگشتر را به قیمت هزار سکه طلا می خریدند!
مرد شگفت زده نزد ذوالنون بازگشت و او را از قیمت پیشنهادی بازار جواهرفروشان مطلع ساخت.
پس ذوالنون به او گفت: دانش و اطلاعات تو از صوفیان به اندازه اطلاعات فروشندگان بازار دست فروشان از این انگشتر جواهر است.
قدر زر زرگر شناسد؛ قدر گوهر، گوهری!
خدایا چنانم دار که هرگز ناآگاهانه قضاوت نکنم.
@dastane_amozande
▪️در سالروز شهادت #امام_هادی (علیه السلام)، زیارت جامعه کبیره را قرائت کنیم▪️
#زیارت_جامعه از لسان مبارک امام دهم شیعیان، حضرت امام هادی (علیه السلام) می باشد و در پاسخ به خواستهٔ یکی از شیعیان صادر شده است.
این زیارت را شیخ طوسی در تهذیب و صدوق در فقه و عیون اخبارالرضا به سند خود از شخصی به نام نخعی نقل کردهاند که گفت: به امام هادی (علیه السلام) عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا، مرا گفتاری بیاموز که هر وقت خواستم هریک از شما را زیارت کنم همان سخن را در محضرش بگویم.»
امام در پاسخ این زیارت را بیان فرمودند.
این زیارت اگرچه به شیوهٔ خطابی و گفتاری است؛ اما درحقیقت بیانگر جایگاه امامت در تشیع است.
زیارت جامعه کبیره نقطه عطفی برای تقویت پایههای فکری شیعه و رویارویی با دوران غیبت حضرت ولیعصر(عج) در جامعه اسلامی است؛ امام هادی (علیه السلام) با زیارت جامعه کبیره حسن ختامی بر سیر تاریخی رفتار امامت و اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) داشتند و هم نقطه شروعی را برای آمادگی شیعه برای مواجه با دوران غیبت حضرت ولیعصر (عج) ارائه کردند.
برخی از متفکرین این زیارت را مانیفست شیعه نامیده اند.
@dastane_amozande
✍امام موسی الکاظم (علیه السلام ) میفرمایند:
رجب ماه بزرگی است که خداوند پاداش نیکی ها را در آن چند برابر و گناهان را پاک می کند .
📚ثواب الاعمال ، ص ۵۳
@dastane_amozande
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی.
@dastane_amozande
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
ما باید به یقین بدانیم که ما در دو دست خود، دو گوهر شبچراغ و گرانقدر (قرآن و عترت) داریم و کار به تشکیک دیگران نداشته باشیم؛
☘️ خواه بدانند و بگویند که در دست ما گوهر است، و یا آن دو را دو سنگ بیارزش بدانند، چه دیگران قدر آن دو را بدانند یا ندانند [ما باید قدردان باشیم].
🍃 برای اینکه اگر قدر ندانستیم، نعمت از دست ما گرفته میشود، چنانکه اهل حجاز از نعمت ولایت محروم شدند و به عَجَمها منتقل گردید.
📚 در محضر بهجت، ج۳، ص۱۹۶
@dastane_amozande