eitaa logo
داستان راستان
11.6هزار دنبال‌کننده
405 عکس
106 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 ملایمت در امر به معروف امام صادق عليه السلام : إنَّما يَأمُرُ بِالمَعروفِ ويَنهىعَنِ المُنكَرِ مَن كانَت فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : عامِلٌ بِما يَأمُرُ بِهِ وتارِكٌ لِما يَنهى عَنهُ ، عادِلٌ فيما يَأمُرُ عادِلٌ فيما يَنهى ، رَفيقٌ فيما يَأمُرُ ورَفيقٌ فيما يَنهى . كسى [بايد] امر به معروف و نهى از منكر كند كه سه خصوصيت در او باشد: به آنچه فرمان مى دهد، خود عمل كند. آنچه را نهى مى كند، خود نيز ترك گويد. در امر و نهى خود عدالت را رعايت كند و در امر و نهيش، طريق ملايمت پيش گيرد. ٧٩ افرادی که در قیامت شبیه خوک و بوزینه می‌شوند کسانی بودند که در دنیا قدرت امر به معروف ونهی از منکر داشتند ولی ساکت بودند. بله امر به معروف واجبه... ولی با ملایمت @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: حسین بن علی علیه السلام بیمار شد. حضرت فاطمه علیهاالسلام وی را به نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله برد و عرض کرد: ای رسول خدا! برای فرزندت دعا کن که خداوند او را شفا دهد. حضرت فرمود: ای دخترم! خداوندی که او را به تو بخشید، بر شفای او قادر است. در این هنگام جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: ای محمّد! در همه ي سوره های قرآنی که خداوند متعال بر تو نازل فرموده است، حرف فاء وجود دارد به جز سوره حمد. حرف فاء همانا تباهی و آفت است. پس کاسه آبی طلب کن و چهل بار سوره حمد را بر آن بخوان و بر سر حسین بن علی علیه السلام بریز، که خداوند او را شفا خواهد داد. پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله چنین کرد و فرزندش به اذن خداوند عافیت یافت. ١٨٨_١٨٩ بر اساس روایت فوق، مرحوم شیخ ابراهیم کفعمی در مصباح از کتاب «الدُّروس» مرحوم شهید اوّل نقل می کند: «هرکس درد بر او شدّت گرفت، بر کاسه آب، چهل بار سوره حمد را بخواند و بر سرش بریزد.» ١٥١ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 آیت الله فاطمی نیا : شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود. کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود. میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود! (بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است) آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدابه او عنایت کرده بود.مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند! میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم! تا سخنم تمام شد گفت : چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟ میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم. فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد. ‌‌ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 دنیا زندان نیست ؛ دنیا مدرسه است، و ما دانش اموزان خُردِ بی خردی هستیم که هر روز، هر ماه و هرسال بعد از تحمل رنج خواندن و دانستن، آزمایش می شویم. و هرگز نپنداریم که، دنیا کلافی سر در گم و مغشوش است! اما به قول " مارک تواین " باید هوشیار باشیم که از هر تجربه، فقط حکمتی را که در ان نهفته است کسب کنیم و درک کنیم که تقدیر یعنی، مجموعه ای از حوادث برای نوعی یادگیری. ‎@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 اگر انسانی با انسانی قهر کند و یکی به پای دیگری برای بخشش برود او را نمی‌بخشد، اگر هم ببخشد ممکن است از او بخواهد پس از بخشش اصلا به چشم او دیده نشود. کمتر انسانی هست که پس از بخشش بلافاصله همه چیز را فراموش کند. اما حضرت حق پس از توبه و درخواست بخشش انسان از او، نه تنها انسان را می‌بخشد بلکه بلافاصله او را به آغوشش کشیده و به دوستی مجدد دعوتش می‌کند و این یعنی صفت سریع‌الرضا که فقط مخصوص حضرت حق است. انصاف نیست از این خدای مهربان روی برگردانیم. «ولا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفرالذنوب جمیعا» از رحمت خدا ناامید نشوید خدا تمام گناهان شما را (درصورت توبه) می‌بخشد. ‎@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 رسول خدا صلی الله علیه و آله سلم فرمودند: خداوند (ﷻ) در حدیثی قدسی فرمودند: هرگاه به دل بنده ای سر زنم و ببینم که یاد من بر آن چیره گشته است، اداره و تربیت او را خود به عهده گیرم و هم نشین و هم سخن و هم دم او شوم..... بحارالانوار/۹۳/۱۶۲ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 روزی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) خطی را نوشتند و هر یک ادعا می کردند که خط من بهتر و زیباتر است. جهت قضاوت نزد مادرشان آمدند و از او خواستند تا نظر دهد که خط کدام یک بهتر و زیباتر می باشد، ولی حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای آن که هیچ کدام را ناراحت نکند فرمودند از پدرتان سؤال کنید. آمدند و موضوع را برای پدرشان گفتند. او نیز نخواست که یکی از آن دو را ناراحت و مأیوس کند، به همین جهت فرمود بروید و از جدتان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کنید. آمدند خدمت پیامبر اکرم و خطشان را نشان دادند. فرمودند من نیز قضاوت نمی کنم تا آن که با جبرئیل مشورت نمایم. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و در جریان موضوع قرار گرفت، سپس اظهار داشت من حکم نمی کنم تا از اسرافیل سؤال کنم. اسرافیل گفت من نیز حکم نمی کنم تا از خدای متعال نظرخواهی کنم. در نهایت خدای متعال فرمود باید مادر آنها، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قضاوت کند. بعد از امر خدای متعال، حضرت زهرا (سلام الله علیها) گردن بند خود را از گردن درآورد و نخ آن را پاره نمود و دانه هایش را بر زمین ریخت و سپس به فرزندانش فرمود دانه هاى این گردن بند را میان شما پراكنده مى كنم، هر كدام از شما بیشترین دانه ها را جمع كند خط او بهتر است. آنگاه دانه هاى گردن بند را پراكنده كرد. خداوند به جبرئیل دستور داد تا به زمین فرود آید و دانه هاى گردن بند را بین ایشان مساوی تقسیم كند تا هیچ كدام رنجیده خاطر نشود. ٤٣ص٣٠٩ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 نقل می‌کنند عدّه‌ای از کرمانشاه عازم کربلا بودند که در راه مورد هجوم راهزن‌ها و دزدان قرار گرفتند و کاروان غارت شد. یک نفر از اهل کاروان که جان سالم به در برده بود و امکان و پولی هم به همراه داشت، می‌گوید: از کنار تپّه‌ای بالا آمدم. سیاه چادرهایی دیدم. پیرمردی آن جا بود. بر او وارد شدم. از من پذیرایی کرد. امانتم را به او سپردم. چیزی نگذشت که غارت کاروان تمام شد. دیدم که از کنار تپّه‌ها، دزدان به سمت همین سیاه چادرها می‌آیند و اشیاء دزدی را در داخل چادرها می‌گذارند. معلوم شد که پیرمرد، رئیس دزدان این منطقه است. با خودم گفتم: آنها کاروان را غارت کردند، من خودم اموالم را به دستشان سپردم. دزدها که در چادرها جمع شدند، دیدم هوا پس است، یواش یواش به راه افتادم تا لااقل جانم را نجات دهم که پیرمرد صدا زد؛ کجا میروی؟ گفتم اجازه بدهید می‌روم. پیرمرد گفت بیا امانتت را بگیر. تعجّب کردم. وقتی اموالم را گرفتم، زبانم باز شد. گفتم اگر اجازه بدهید سؤالی دارم. گفت بگو. پرسیدم مگر شما رئیس اینها نیستید؟ من که با دست خودم آورده‌ام؟ پیرمرد گفت درست است که ما دزدی می‌کنیم، اما طاغی نیستیم و به خاطر فقرمان دزدی می‌کنیم و با خود پیمانی بسته‌ایم که در امانت خیانت نکنیم. این خط را نگه داشته‌ایم. آن چه که مهّم است همین است که انسان چیزی برای خود باقی بگذارد و دستاویزی داشته باشد و بر همه چیز نشورد و پشت پا نزند و همۀ درها را به روی خود نبندد و پل‌ها را خراب نکند. ١٠٢ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 خدایا ایمان دارم هرآنچه برايمان مقدر کرده ای بی نظیر است به من و عزیزانم سلامت وخیر و برکت عطا کن الهی درهای ثروت بی پایانت را بروی ما بگشای و روزی حلال مهربانی در قلبها گرمی عشق در دستها را به همه عطا فرما خدایا حاجات همه را با حکمت الهی خود یکی فرما آمیـــن یا قاضِیَ الْحاجات @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 رویاهایت را باور کن یعنی خودت رو باور کن یعنی به توانایی های خودت ایمان داشته باش یعنی اعتماد به نفس داشته باش از پسش برمیای یعنی وقتی دیدی سخته بیخیال نشو تلاشت رو بیشتر کن .... بیشتر زحمت بکش یعنی وقتی میبینی باید زمان بگذره تا حل بشه ... صبرت رو زیاد کن به هدفت و اینکه بهش میرسی باور داشته باش. حس پیروزی رو تو چهره ات نشون بده.بذار بقیه هم با دیدن تو قانع شن که تو میتونی... ‎@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امام صادق (ع) در کاروانی که مال‌التجاره زیادی داشتند همراه بود. خبر رسید که در مسیر، راهزنان در کمین مال‌التجاره آنها هستند. از قافله چند نفر با حالت پریشان نزد حضرت آمدند و گفتند: «اگر موافق باشید ای پسر رسول خدا (ص)! اگر راهزنان به ما رسیدند بگوییم، مال و بارها برای شماست؟ چون از ترس شما شاید نبرند بدانند مال شماست.» حضرت فرمودند: «از کجا معلوم برای دزدیدن اموال من نیامده باشند؟» گفتند: «اگر صلاح بدانید مال و بار خود خاک کنیم؟» حضرت فرمودند: «اگر خاک کنید پیدا کردنش سخت است و زمان خارج کردن مال آسیب می‌بیند.» پرسیدند: «پس چه کنیم؟» حضرت فرمودند: «نذر کنید مال‌تان به سلامت مقصد رسید یک سوم را به فقرا ببخشید. بدانید اگر در مال خود با خدا شریک شوید خداوند مال شما را بهترین حافظان است و از هر گزندی حفظ می‌کند.» کاروانیان نذر کردند. مسافتی رفتند راهزنان وارد کاروان شدند. سر دسته راهزنان خدمت امام (ع) رسید و گفت: «ما دیشب توبه کردیم و یکی از ما جَدّت رسول خدا را در خواب دید و گفت: «فردا فرزندم از مسیر شما رد خواهد شد نزد او رفته و توبه کنید. توبه ما را نزد خدا شفاعت فرما و به مسیر خود بدون ترسی ادامه دهید که ما مواظب بار و مال‌تان هستیم.» حضرت فرمودند: «این جماعت مال خود را به خدا از دیشب سپرده‌اند که او بهترین نگهبانان و حافظان است ما را به نگهبانی شما چشم داشتی نیست.» کاروان به سلامت مقصد رسید و کاروانیان نذر خود به فقرا ادا نمودند. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 راه غلبه بر نفس، محاسبه است. بعضی اولیای خدا یک دفتری همراه خود داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند، در آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردند که ما در این روز چه کردیم،چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نمودیم، چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم. امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛ پس اگر کار خوبی انجام داده بود خــدا را شـکـــر کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر کار بدی انجام داده بود استغفار و توبه نماید. ٧٢ حضرت رسول اکرم (ص ) فرمودند: انسان مؤمن نخواهد بود، تا این که به حساب نفسش برسد؛ شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش ‌٧٢ @DastaneRastan