eitaa logo
داستان راستان🇵🇸🇮🇷
34.2هزار دنبال‌کننده
38.2هزار عکس
34.5هزار ویدیو
371 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
📚ماه رمضان و انس بن مالک انس بن مالك سالها در خانه رسول خدا خدمتكار بود و تا آخرين روز حيات رسول خدا اين افتخار را داشت. او بيش از هركس ديگر به اخلاق و عادات شخصى رسول اكرم آشنا بود. آگاه بود كه رسول اكرم در خوراك و پوشاك چقدر ساده و بى تكلف زندگى مى‏كند. در روزهايى كه روزه مى‏گرفت همه افطارى و سحرى او عبارت بود از مقدارى شير يا شربت و مقدارى تريد ساده. گاهى براى افطار و سحر، جداگانه، اين غذاى ساده تهيه مى‏شد و گاهى به يك نوبت غذا اكتفا مى‏كرد و با همان روزه مى‏گرفت. يك شب، طبق معمول، انس بن مالك مقدارى شير يا چيز ديگر براى افطارى رسول اكرم آماده كرد. اما رسول اكرم آن روز وقت افطار نيامد، پاسى از شب گذشت و مراجعت نفرمود. انس مطمئن شد كه رسول اكرم خواهش بعضى از اصحاب را اجابت كرده و افطارى را در خانه آنان خورده است. از اين رو آنچه تهيه ديده بود خودش خورد. طولى نكشيد رسول اكرم به خانه برگشت. انس از يك نفر كه همراه حضرت بود پرسيد: «ايشان امشب كجا افطار كردند؟» گفت: «هنوز افطار نكرده‏اند. بعضى گرفتاريها پيش آمد و آمدنشان دير شد.» انس از كار خود يك دنيا پشيمان و شرمسار شد، زيرا شب گذشته بود و تهيه چيزى ممكن نبود. منتظر بود رسول اكرم از او غذا بخواهد و او از كرده خود معذرت خواهى كند. اما از آن سو رسول اكرم از قرائن و احوال فهميد چه شده، نامى از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت. انس گفت: «رسول خدا تا زنده بود موضوع آن شب را بازگو نكرد و به روى من نياورد.» 📚مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏18، ص: 385 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍁امام علی (علیه السلام) : 🌸حدیث منتخب روز🌸 🌹امام علی علیه السلام🌹 🌱 هر وقت عقل انسان به مرتبه کمال رسد ، گفتارش کم شود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
١۴٠٢ 📲 «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» #٨ 🗓 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈کساییکه فقر چشیده باشن کلیپ بالا رو بیشتر درک میکنن😞 🌹بهترین عبادت دستگیری از فقرا ،یتیمان ومسکینان است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌حق الناس 🌱‌حق الناس فقط زدن جیب مردم نیست!! 🌱حق الناس فقط کلاهبرداری و اختلاس نیست!! 👈گرفتن آرامش روان، پاکی چشم و قلب مردان، 👈گرفتن آرامش خاطر زنان و نابودی تعهد و عشق بین همسران،سرد شدن گرمای خانه ها و تنوع طلب کردن مردان،افزایش نرخ طـــلاق و.... ⚡️همه حق الناس هایی است که جدا از هر مذهب واعتقاد ،به واسطه بی حجابی و دلبری های خیابانی است بر گردنِ بعضیها !!... 🌹خداوند هرگز حق الناس را نمی بخشد. فراموش نکنیم! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍آیت الله جوادی آملی : به گناه، «ذَنْب» می‏گویند و معنای «ذَنْب» با «ذَنَب» نزدیک است. ذَنَب دنباله یا دُم است و گناه را نیز چون «ذَنَب» یعنی دنباله دارد و انسان را رها نمی‏کند و عقوبت به بار می‌ورد ذَنْب گفته‌اند، و چون عقوبت، نتیجه کار است و در آخر آن، تحقق پیدا می‏کند از این جهت به آن عقوبت می‏گویند. اما با توبه، دنباله گناه قطع می‏گردد. به هر تقدیر گناه، مانع راه و اولین مرحله از مانع‌زدایی برای سالکانِ راه، گناه زدایی است. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼چشم شهوتران خود را چگونه می‌توان تحت کنترل درآورد؟ ✍این حدیث قدسی چقدر عالی توبه را توصیف می‌کند: انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَیّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین. خدای تبارک و تعالی، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله‏ گنهکاران در نزد من محبوب‌تر است از تسبیح تسبیح‌کنندگان. بروید به درگاه خدای خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسی نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولی در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید. تقصیرهای خودتان را بگویید، ناله و تضرّع کنید، طلب مغفرت و شستشو کنید. خدا شما را می‌آمرزد، روح شما را پاک و پاکیزه می‌کند، به دل شما صفا عنایت می‌کند، لطف خودش را شامل حال شما می‌کند. از آن پس حالتی در شما ایجاد می‌شود که شیرینی عبادت را در ذائقه خودتان احساس می‌کنید، گناهان و لذات گناهان در نظر شما کوچک می‌شود. دیگر رغبت نمی‌کنید که بروید فلان فیلم شهوانی را ببینید، به ناموس مردم نگاه کنید، غیبت کنید، دروغ بگویید یا به مردم تهمت بزنید؛ می‌بینید اصلًا همه رغبتتان به کارهای پاک و خوب است. 📚 استاد مطهری، آزادی معنوی، ص126 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
برو تو حموم درم ببند کسی نیاد ببینتت😻😂 بعدش روی هلوهای پایین کلیک کن 😃💦 🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑 حواست باشه کسی دوروبرت نباشه😁بعدش روی ok کلیک کن😋☝️
✍امام علي عليه السلام آن كه به خاطر دنيا پيوند برقرار كند، پيوندش گسستنى است 📚غرر الحكم، ح 628 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تازه دیپلمشو گرفته بود و دنبال کار می‌گشت که هزینه ای به خانواده تحمیل نکنه، به هر دری زد تا بلاخره یه کار خوب براش جور شد. 😍 خیلی راضی بود و با شوق و ذوق کارشو شروع کرد. بعد از چند روز دیدم دیگه نمیره سر کار، گفتم مرتضی جان، کارتو نپسندیدی؟ چرا دیگه نمیری؟ لبخندحاکی از رضایت چاشنی نگاه نافذش کرد و گفت: چرا اتفاقا خیلی هم عالی بود، اما صلاح بود که دیگه نرم! بیشتر کنجکاو شدم که بدونم دلیلش چیه؟ کلی پرس و جو کردم تا اینکه گفت رفیقش بیکار بوده و هماهنگ کرده که اون بره... آخه اون زن و بچه داشته و سخته که یه مرد شرمنده ی زن و بچه اش باشه... خاطره ای از زبان خواهر شهید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸داستان درویش وکریم خان زند🌸 ☘درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. ✴️کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟» 🍀درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟» ✴️کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟» ☘درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.» 👈چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. 🌱چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: ☘«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، ❣که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•