eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
27.8هزار دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
31هزار ویدیو
339 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 ✅روایتی تکان دهنده و زیبا 🔴شب اول قبر آیت‌‌الله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد.. 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚜امام صادق (ع) شفاى هر دردى در تربت قبر حسين (ع) است و همان است كه بزرگترين داروست. 🔹طراح: داوود کلاهدوزان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺مراحل آماده سازی خادمان موکب بنی‌عامر برای حرکت نمادین حمایت از قرآن در بین الحرمین •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
و للاخره خیر لک من الاولی✨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شخصی آمد خدمت امام صادق علیه السلام شروع کرد از تنگدستی خودش گفتن که خیلی فقیر شده‌ام، خیلی ناچارم و درآمدم کفاف خرجم را نمی دهد، و چنین می‌کنم و چنان. حضرت به یکی از کسانشان فرمود: برو فلان مقدار دینار تهیه کن و به او بده، تا رفت بیاورد، آن شخص گفت: آقا! من والله مقصودم این نبود که از شما چیزی بخواهم. حضرت فرمود: من هم نگفتم که مقصود تو از این حرف‌ها این بود که از من چیزی می‌خواهی، ولی من یک نصیحت به تو می کنم؛ هر بیچارگی و سختی و گرفتاری که داری برای مردم نقل نکن، زیرا کوچک می‌شوی. اسلام دوست ندارد مؤمن در نظر دیگران کوچک باشد... ☜ یعنی صورت خودت را با سیلی هم که شده سرخ نگه دار، عزّت خودت را حفظ کن. علی علیه السلام هم می‌فرمایند: ”وَرَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ” آن کسی که درد خودش را، بیچارگی خودش را برای دیگران می‌گوید، آبرو و عزت خود را از بین می برد. همه جا می گوید: آقا! ما خیلی بیچاره هستیم، اوضاع ما خیلی بد است، چنین است و چنان، اینها را نگو. آبرو از هر چیز عزیزتر است، عزت مؤمن از هر چیز دیگری گرامی‌تر است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
- چه کسی برای تو باقی ماند؟ + خدا 💚 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
◖💙🖐🏻◗ خُرده‌فُروش‌نیستم‌هَمه‌راعُمده‌میدَهَم یکجاجَوانی‌اَم‌هَمه‌نَذرتویامهدی..(: ‹ 🖐🏻⇢ السݪام‌علیڪ‌یا‌بقیة‌اللہ › •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚡️دنیـــــــــــــــــــــــا بۍ[تـــــــــــــو] فقط‌یڪ‌فصل‌دارد، تنهایـــــــــــــــے… ✨❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از مخزن پست 💚 💚مذهبی💚💚
✨﷽✨ ✅یک داستان یک تفکر ✍روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت از شدت درد فریادی زد سوزن را چند متر دور تر پرت کرد . مردی حکیم که از ان مسیر عبور می کرد ماجرا را دید سوزن را اورد به کفاش تحویل داد و شعری را زم زمه کرد درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن انگه که خارش خوری . این سوزن منبع درامد توست این همه فایده حاصل کردی یک روز که از ان دردی برایت امد ان را دور می اندازی! نتیجه اینکه اگر از کسی رنجیدیم خوبی های که از جانب ان شخص به ما رسیده را به یاد آوریم, ان وقت تحمل ان رنج اسان تر می شود ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از مخزن پست 💚 💚مذهبی💚💚
✅سالم ماندن بدن در قبر ✍خیلی شنیدیم که بعضی از علما و شهدا بدنشان بعد از سالیان سال در زیر خاک سالم بوده و آسیبی به آن نرسیده. اگر میخواهید شما هم جزو همین افراد باشید به روایت زیر توجه کنید. در این روایت نسخه‌ای بس سالم ماندن در قبر ارائه شده است: رسول الله ص فرمودند: در شب اسراء که به آسمان سفر کرده بودم دیدم بر در ششم بهشت نوشته شده است: هرکس دوست دارد قبرش وسیع باشد مسجد بنا کند. هرکس دوست دارد کرم‌های زمین بدنش را نخورند، مسجد را تمیز کند. هرکس دوست دارد قبرش تاریک نباشد، مساجد را نورانی کند. هر کس دوست دارد بدنش در زیر زمین سالم و تازه بماند و فاسد نشود، برای مسجد فرش تهیه کند. 📚مستدرك الوسائل، ج‏۳، ص۳۸۵ ‌ ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☜چه بسیار است! آنچه را که تو نمی‌دانی و خدا می‌داند... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•