2.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اهل دلی چه زیبا می گفت وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد..نه جایی بخاطرم تعطیل میشود ..نه در اخبار حرفی زده می شود ..نه خیابانی بسته میشود ..و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته می شود..تنها موی مادرم کمی سپیدتر میشود..وپدرم کمی شکسته تر ..اقواممان چندروزی آسوده ازکار..دوستانم بعداز خاکسپاری موقع خوردن کباب آرام آرام خنده هایشان شروع میشود..راستی عشق قدیمم رابگو اوهم با گریه هایش مرا ازیاد میبرد
..من فقط تنها گورکنی را خسته میکنم ومداحی ک الکی ازخوبیهای نداشته ام میگویدو اشک تمساح میریزد..ودر آخرمن میمانم وگورستان سردوتاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند من می مانم وخدا ...با احساس خجالتی ک ای مهربان چراهمیشه مرااز تو ترسانده اند..چرا...؟؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید:
🔺سردار حاج حسبن کاجی می گوید:
بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🌷در وصیتنامه نوشته بود :
من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند.
و...
🌷بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است.
📚برگرفته از کتاب:
خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔥اگر آتش می دانست که سرانجامش خاکستر است
هرگز با اينهمه غرور زبانه نمی کشید
💥وقتی عصبانی هستید
مواظب حرف زدنتان باشید
عصبانیت شمافروکش خواهدکرد
ولی حرفهایتان یک جایی می مانند.
میدونید خداوند چه بنده هاییو دوس داره و بهشون می نازه👇
✨الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿آل عمران۱۳۴﴾
✨همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مى كنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و خداوند نكوكاران را دوست دارد (۱۳۴)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️دنیا چه جائیه ...!؟
🎙#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
حال دنیا را
پرسیدم من از فرزانه ای
گفت : یا آّب است,
یا خاک است , یا پروانه ای !
گفتمش احوال عمرم را بگو , این عمر چیست ؟
گفت یا برق است , یا باد است , یا افسانه ای!
گفتمش این ها که می بینی , چرا دل بسته اند
گفت یا خوابند , یا مستند , یا دیوانه ای !
گفتمش احوال جانم را پس از مردن , بگو ؟
گفت یا باغ است یا نار است , یا ویرانه ای !
" ابوسعید ابوالخیر "
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#فرازی تکان دهنده وقابل تأمل از مناجاتشعبانیه
💥فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
پس مرا در قيامت در برابر ديدگان مردم رسوا مكن.🤲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫راه شناخت خدا❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️اگه میدونستیم خداوند هر لحظه منتظر بنده شه که به سمتش بیاد حتی بنده گناهکارش... از شوق وصالش جان میدادیم💫
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 پس مقصود اصلی از «ذکر» با همه مصادیقش این است که به یاد خدا باشیم و باید این ذکر [که منافاتی با کارهای روزمره ما ندارد] تمام اوقات ما را پر کند حال از پیامبر (ص) میپرسیم این یاد خدا چه نتایجی دارد؟ به چه مقاماتی ما را میرساند؟ آیا نفع عمومی هم دارد یا فقط به درد خودمان میخورد؟
🌷 عَنِ النَّبِیِّ صلی اللّٰه علیه و آله قَالَ:
🔹 قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِذَا عَلِمْتُ أَنَّ الْغَالِبَ عَلَی عَبْدِیَ الِاشْتِغَالَ بِی نَقَلْتُ شَهْوَتَهُ فِی مَسْأَلَتِی وَ مُنَاجَاتِی فَإِذَا كَانَ عَبْدِی كَذَلِكَ فَأَرَادَ أَنْ یَسْهُوَ حُلْتُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَنْ یَسْهُوَ
🔸 أُولَئِكَ أَوْلِیَائِی حَقّاً أُولَئِكَ الْأَبْطَالُ حَقّاً أُولَئِكَ الَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُهْلِكَ أَهْلَ الْأَرْضِ عُقُوبَةً زَوَیْتُهَا عَنْهُمْ مِنْ أَجْلِ أُولَئِكَ الْأَبْطَالِ.
🌷 نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
🔹 خداوند سبحان میفرماید: وقتی بدانم بندهام در شبانه روزش غالبا به یاد من است و اشتغال خاطر به من دارد، هوس و میلش را در درخواست نمودن و مناجات کردن با خودم قرار میدهم تا از مناجات با من لذت ببرد. وقتی بندهام چنین شد حال نوبت من است، اگر ببینم این بندهام که غالبا به یاد من است دارد از من غافل میشود بین او و غفلتش فاصله میاندازم و اجازه نمیدهم غفلت از من بر او عارض شود در نتیجه تمام لحظاتش به یاد من خواهد بود.
🔸 این چنین اشخاصی هستند که حقیقتا مرا دوست دارند و ابطال و پهلوانان واقعی اینان میباشند که در هیچ حالی از احوال مرا فراموش نمیکنند و دائما به یاد من هستند.
🔹 هماینان هستند که اگر خواستم اهل زمین را به خاطر معصیتهایشان هلاک نمایم؛ اینان را به یاد میآورم و در نتیجه عذاب را به خاطر این ابطال و پهلوانان از مردم زمین بر میدارم.
📚 (بحارالانوار، ج90، ص162)
✍🏻 پس اگر نفع شخصی مد نظر باشد از اولیاء الله شدن و از ابطال شمرده شدن جایگاهی بس بزرگ است که بعدها ان شاء الله جایگاه اولیاء الله و همچنین ابطال را با روایت معرفی خواهیم کرد و اگر نفع اجتماعی مد نظر باشد باید گفت اشخاصی مثل آیت الله بهجت رحمة الله علیه بالاترین نفع اجتماعی را دارند و لو در اجتماع نباشند. آری بالاترین نصیحت اسلام دوام یاد خداوند متعال میباشد
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅دستورالعمل مرحوم قاضی برای رفع مشکلات:
✍علاّمه انصاری لاهیجی که ازشاگردان مرحوم قاضی هستند ، فرمودند: روزی از ایشان پرسیدم که : در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟
سید علی قاضی در جواب فرمودند: ”پس از پنج مرتبه صلوات و آیة الکرسی ، در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو: «اللّهُم اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی تََجعَلُ فیها مَن تَشاءُ»“. إن شاء الله گشایش یابد. علاّمه انصاری فرمودند:من در مواقع گرفتاری های صعب و مشکلات لاینحلّ به این دستور عمل کردم و نتیجه های عجیب گرفتم.
📚 مهر تابناک ص۲۶۰
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴عاقبـت بی حــرمتی نسبت به والــدین
✍حجت الاسلام عالی:مرحوم آقا جمال گلپایگانی، از مراجع صاحب رساله بود و رفیق آقای بروجردی بودند؛ الان نوه هاش در تهران زندگی می کنند؛ زمانی که یک جوان را برای دفن به تخت فولاد آوردند؛از ایشان خواستند که به آن جوان تلقین کند؛ آقای گلپایگانی چشمانش باز بود مےگفتند: می دیدم برزخ جوان را، به جوان گفتم: بشنو! بفهم! این چیزهایی را که به تو می گویم؛ گفت نمی فهمم چی می گی! بعد دیدم یک شیطانک هایی در اطرافش می رقصند و می خندند، خوشحال هستند که این دم آخر می خواهند او را تو قبر بگذارند و زبانش بسته بست؛ خیلی ناراحت شدم.به هیچ کس چیزی نگفتم ؛
🔻بعد به یک کناری آمدم دیدم، خانمی دارد گریه می کند، فهمیدم که مادرش هست و کنار آن خانم یک آقایی است که او هم گریه می کرد؛
🔹سواال کردم گفتند:
🔻آنهاپدر و مادراین جوان هستند. پدرش را کنار کشیدم و قضیه را برایش تعریف کردم،گفتم: پسرتون توی زندگی خود گیر و مشکلی داشته با شما؟
🔹پدر جوان گفت:
🔻پسر ما! خیلی خوب بود. اهل نماز بود و متدین اهل محراب و منبر و مطالعه بود، ولی چون خیلی از چیزها را یاد گرفته بود مغروربود. لذا زمانی که میخواستم در مورد مسائل دینی اظهارنظر کنم به من می گفت: تو حرف نزن! چون سواد نداری! من با گفتن این حرف ها دو سه مرتبه دلم شکست.از اینکه توی جمع به من که پدرش بودم می گفت: توحرف نزن چون سواد نداری ومن ازش خیلی به دلم ماند.
🔹آقای گلپایگانی گفت:
🔻الان وقت این حرف ها نیست ازش راضی باشید و به زبان خود نیز جاری کنید ازش راضی هستید. زمانی که پدر جوان راضی شد، جوان را داخل قبر نهادند و روی آن را می پوشاندند.
🔻آقای گلپایگانی گفتند صبر کنید و خودشون وارد قبر شدند و تلقین آخر رو کردند؛
🔹باز برزخ جوان را دید که یک لبخند زد و جوان گفت:
🔻می فهمم و آن شیطانک ها دیگر دورش نبودند، زمانی که روی قبر را پوشاندند، دیدم امیر المومنین تشریف آودرند و فرمودند: از این به بعدش با من، آقای گلپایگانی گفتند: این صحنه هایی بود که من با چشم خود دیدم؛ جوان متدین اخر عمر ولی گیر داشت.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹داستان آموزنده🌹.
در روزگاران قدیم مارگیری بود که زهر مارها را برای تولید دارو به اطبا میفروخت؛ گاهی نیز خود با مارها معرکه ای راه می انداخت.
در زمستانی سرد، او در شهر و اطراف آن هیچ ماری پیدا نکرد؛ به ناچار به کوهستانهای برفی دوردستها رفت.
گشت و گشت تا اینکه از دور پیکر اژدهایی مهیب و بزرگ را دید!
بسیار ترسید و پناه گرفت و از دور اژدها را نگاه میکرد؛ ساعاتی گذشت اما اژدها هیچ حرکتی نمیکرد!
آهسته آهسته جلو رفت و متوجه شد که اژدها مرده است!
خوشحال شد چون حالا هم اژدها او را نمیکشت و هم اینکه میتوانست زهرِ زیادی از اژدها بگیرد.
اما تصمیم گرفت اژدها را به شهر ببرد، اینطوری هم به شهرت میرسید و هم مطمئن بود مردم بابت دیدن آن پول خوبی به او میدهند.
اژدها بسیار بزرگ و سنگین و حمل آن بسیار سخت بود اما فکر اینکه به شهرت میرسد و در چشم مردم بزرگ میشود باعث میشد که به هر زحمتی بود اژدها را به میدان اصلی شهر ببرد.
.
این خبر در شهر پیچید که مارگیر یک اژدها را کشته به همین خاطر میدان بسیار شلوغ شده و همه منتظر بودند تا مارگير پتوهای بزرگی را که روی اژدها کشیده بود را بردارد تا اژدها را ببینند.
مارگير بسيار خوشش آمده بود و چون قبلاً معركه گير بود بيشتر از شجاعت و نبرد خود با اژدها سخن میگفت!
.
زمان رونمایی از اژدها فرا رسید؛مارگیر به اژدها نزدیک شد که ناگهان اژدها با غرّشی مهيب ايستاد!
.
مارگير تازه فهميد كه اژدها نمرده بود بلكه بر روی برفها در خواب زمستانی بوده و پتوهایی که روی او انداخته بود باعث شده که گرم شود و از خواب بیدار شود!
.
جمعیت وحشت زده فرار میکردند و نگاهشان به مارگیر بود! مارگیر چاره ای نداشت!یا باید فرار میکرد و طعنه ها و مجازات مردم را تحمل میکرد یا با اژدها میجنگيد و او را دوباره میکشت!
او تصمیم گرفت با او بجنگد و او را شکست دهد اما اژدها بسیار قویتر از مارهایی بود که او سالها شکارشان میکرد و به محض اینکه نزدیک اژدها شد،اژدها او را خورد و به کوهستان بازگشت.
.
🌹همه ما اژدهاههایی در درون خود داریم:
اژدهای شهوت
اژدهای شکم
و...
اینها در ابتدا ضعیف هستند و راحت میتوان از پس آنها برآمد؛ اما اگر به خواسته های آنان بها دهیم کمکم دیگر حریف آنان نمیشویم و انسان را رسوا و نابود میسازند🌹.
.
🌹اوضاع اژدهای درون ما چگونه است؟🌹
.
پیامبر اکرم به گروهی که از جنگ پیروزمندانه پیروز شدند فرمودند در جهاد اصغر (کوچکتر) پیروز شدید و حالا باید بر جهاد اکبر(بزرگتر) که همان مبارزه با نفس است پیروز شوید.
.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•