✨﷽✨
✅ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت :
✍️این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند،
مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند: "فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید"
🌸سالها گذشت مادرش درگذشت. روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را در آورده و خواند، نوشته بود: کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم. ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت:
"توماس ادیسون کودک کودنی بود
که توسط یک مادر قهرمان نابغه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍀 در خانه هایتان قرآن بخوانید 🍀
امام صادق علیه السلام:
🔸خانه ای که در آن قرآن خوانده نمی شود و از خدا یاد نمی گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید:
● برکتش کم می شود (دائم مشکل مالی دارند)
● فرشتگان آن را ترک می کنند (رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود)
● شیاطین در آن حضور می یابند (نزاع و جدال در آن خانه زیاد است.)
✨خواندن قرآن در خانه این سه گرفتاری را برطرف می کند.
📚 اصول کافى، ج 2، ص 499، ح1
✨﷽✨
✅گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب(س)
✍روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب(س) ، امام حسین(ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است . پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین(ع) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟
پیامبر(ص) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود. تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا(ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس پدرش امیر مومنان و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد. پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب(س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب(س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد.
💥حضرت زهرا(س) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند.
📚کتاب ۲۰۰ داستان از فضایل ، مصائب
و کرامات حضرت زینب(ع)
✨میلاد با سـعادت حضرت
زینب سلام الله مبارک باد✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸✨🌸
شخصی بعد از نماز در بلندگو گفت:
آهای مردم همگی گوش کنید!
میخواهم کسی را به شما معرفی کنم
که قبلا دزد بوده، مشروب و مواد مخدر
مصرف میکرده، زناکار و خلافکار بوده و هیچ
گناهی نیست که مرتکب نشده باشه
ولی اکنون خدا او را هدایت کرده
و همه چیز را کنار گذاشته است..
بعد گفت: بیا احمد جان بلندگو را بگیر
و خودت برای مردم تعریف کن که چطور توبه کردی!
✨
احمد آمد و بلندگو را گرفت و گفت:
مردم من یک عمر دزدی میکردم،معصیت میکردم،مال حروم میخوردم
خدا آبرویم را نبرد!
اما از وقتی که توبه کردم این ملا هیچ کجا برای من آبرو نگذاشته است!😄😄😄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از مخزن پست 💚 💚مذهبی💚💚
✨﷽✨
✅حق الناس در آخرت
✍روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اكرم (ص) فرمودند: بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و ... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است . در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير , يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
📚از بیانات حجت الاسلام رفیعی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺✨✨🌺✨✨
✨إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا ✨
❣مسلما خدا اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى بخشايد
❣ و غير از آن را براى هر كه بخواهد مى بخشايد
❣ و هر كس به خدا شرك ورزد به يقين گناهى بزرگ بربافته است .
✨سوره نساء 🌺 آیه 48
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺🍃برای خودت دعا کن که آرام باشی.
وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باشی تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد.
برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛
آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند و خورشید دوباره بتابد.
برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی
ﺯﻧﺪﮔﻲﻫﻴﭻﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺑﻦبست نمیرسد.
کافیست چشم باز کنیم و راههای گشوده ی بیشماری را فرا روی خود ببینیم. خدا که باشد، هرمعجزه ای ممکن میگردد
ایمان داشته باش که قشنگترین عشق,
نگاه مهربان خداوند به بندگانش است
زندگی را به او بسپار
و مطمئن باش
که تا وقتی پشتت به خدا گرم است
تمام هراس های دنیا،
خنده دار است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅چرا نماز ازبهترین راه های ترک گناهه
✍نماز دارویی برای ترک گناه
است،اما روشن است که
دارو وقتی اثر میگذارد که
طبق دستورش مصرف شود
درحدیث جالبی ازامام صادق(ع)نقل شده: هر کس دوست دارد بداندآیا نمازش قبول شده یا نه،بنگرد که آیا نمازش اورا ازگناهان و زشتیها باز داشته یا نه؟
به هرقدرکه نمازش،اورا ازبدیها بازداشته،
به همان قدر نمازش پذیرفته شده است
📚:بحار،ج:82
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌱🕊
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
فردی همسایه ای کافر داشت، هر روز و هر شب با صدای بلند همسایه کافر رو لعن و نفرین می کرد!
که خدایا، جان این همسایه کافر من را بگیر ، مرگش را نزدیک کن (طوری که مرد کافر می شنید)
زمان گذشت و او بیمار شد. دیگر نمی توانست غذا درست کند ولی در کمال تعجب غذایش سر موقع در خانه اش ظاهر می شد!
هر روز بر سر نماز می گفت: خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی و غذای مرا در خانه ام ظاهر می کنی و لعنت بر آن کافر خدا نشناس!
روزی از روزها که خواست برود غذا
را بر دارد، دید این همسایه کافر است
ک غذا برایش می آورد.
از آن شب به بعد، هر شب سر نماز می گفت : خدایا ممنونم که این مرتیکه شیطان رو وسیله کردی که برای من غذا بیاورد . من تازه حکمت تو را فهمیدم ک چرا جانش را نگرفتی ...
حکایت خیلی از آدمای امروزیه :
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی
🍃
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
امام على عليه السلام:
كار خوب انجام دهيد و هيچ كار خوبى را كوچك مشماريد؛ زيرا كوچك آن هم بزرگ است و اندكش بسيار
اِفعَلوا الخَيرَ و لا تُحَقِّروا مِنهُ شَيئا؛ فإنَّ صَغيرَهُ كَبيرٌ، و قَليلَهُ كَثيرٌ
ميزان الحكمه جلد7 صفحه 56
امام على عليه السلام:
كار خوب، آسانتر از كار بد است
الخَيرُ أسهَلُ مِن فِعلِ الشَّرِّ
غرر الحكم حدیث 1199
امام على عليه السلام:
كار خوب، اندوخته اى ماندنى و ميوه اى پاكيزه و خوشگوار است
فِعلُ الخَيرِ ذَخيرَةٌ باقِيَةٌ ، و ثَمَرةٌ زاكِيَةٌ
غرر الحكم حدیث 6545
امام على عليه السلام:
فرصت، چون ابر مى گذرد. پس، فرصتهاى كار خوب را غنيمت شمريد
الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ
نهج البلاغه، حکمت21
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حکایت_ملانصرالدین_و_ازدواج📚
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...
دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!!
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود...
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...!
دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حکایت
✅امام حسن مجتبى(ع) و اهتمام به امور مسلمين
✍شخصى كه محرم نبود، در كنار حضرت مجتبى عليه السلام شروع به طواف كرد، گفت: يابن رسول اللّه! من بدهكارم، مال مردم خور نيستم، اما ندارم كه بدهم، واقعاً قصد جدى دارم كه پول طلب كار را بدهم. او گريبانم را گرفته و مى گويد: طلبم را بده! من به او گفتم: به اين كعبه قسم ندارم، ولى طلب تو را مى دهم، مى گويد: اگر ندارى، بايد كسى ضامن شود كه اگر پول را ندادى، او پول مرا بدهد. من هيچ كس را در مكه غير از شما نمى شناسم.
امام عليه السلام فرمود: طلبكار كجاست؟ گفت: بيرون از مسجد الحرام است. حضرت با حال احرام از طواف بيرون آمد، به طلبكار گفت: اگر اين طلب تو را نداد، من ضامن هستم. قبول كرد. حضرت برگشت و بقيه طواف را انجام داد. در سعى بين صفا و مروه، كسى به حضرت عرض كرد: آقا! در طواف واجب، آن هم دور پنجم و ششم، چرا بيرون رفتيد؟- بعضى ها از امام و خدا جلوتر مى افتند- حضرت عليه السلام فرمودند:
💥كارى مهم تر از طواف به وجود آمد؛ و
آن هم نجات يك گرفتار بود
📚برگرفته از کتاب مرگ و فرصتها
نوشته استاد حسین انصاریان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#نماز
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت؛ سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
🔒قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
🔒قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
🔒قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
فرمود: برای قفل اول نمازت را اول وقت بخوان!
برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان! و برای قفل سوم نماز را اول وقت بخوان!
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟! شیخ نخودکی فرمود نماز اول وقت شاه کلید است!🍃🌺
🍃#هرگز سختی های زندگی خود را برای دیگران تشریح نکنیم!
مفضل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود و فقر و تنگدستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار می داد. در محضر امام صادق علیه السلام لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح کرد. "فلان مبلغ قرض دارم. فلان مشکل را دارم.. متحیرم چه کنم؟ و..." خلاصه در آخر کلام از امام صادق علیه السلام درخواست دعا کرد.
امام به کنیزش دستور داد یک کیسه اشرفی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند بعد این کیسه را در افطار مفضل قرارداد.
مفضل به امام عرض کرد: آقا..! مقصود ما از آنچه در حضور شما گفتم دعا بود! حضرت امام فرمودند: بسیار خوب! دعا هم می کنم اما این را بدان هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن. اولین اثرش این است که وانمود میشود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای، در نظرها کوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود.
📜کافی جلد 4 صفحه 21.
ﺍﺑﺘﻬﺎﺝ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ : ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ او را در ﻗﺒﺮ بگذارند، ﭼﯿﺰﯼ ﺣﺪﻭﺩ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺳﺮﮔﯿﻦ ﻭ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﺗﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ، در ﮐﻒ ﻗﺒﺮ ریختند.
ﺍﺯ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ داشت ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭا ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﺍﺩ، ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ: ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺭﺳﻤﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟
ﮔﻔﺖ: در ﺭﺳﺎﻟﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ مستحب است ﻭ ﻣﺎ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎیماﻥ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭا ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪهیم.
ابتهاج ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻌﺠﺐ ﺁﻭﺭ ﺑﻮﺩ، ﺳﺮﯾﻊ ﮔﺸﺘﻢ یک ﺭﺳﺎﻟﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﻃﺮﻑ، به او ﮔﻔﺘﻢ: ﮐﺠﺎیش ﻧﻮﺷﺘﻪ؟
ﻃﺮﻑ ﻫﻢ ﺑﺨﺶ ﺁﯾﯿﻦ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﯿﺖ را ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻣﺎ. ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ” ﮐﻒ ﻗﺒﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ، ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ _ﭘﻬﻦ ﺗﺮ_ ﺑﺎﺷﺪ”!!
🔴 تاثیر گذاری یک جمله،برای ترک نشدن نماز شب تا آخر عمر!
💥در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء آمده است :
☘در یکی از شبها که برای عبادت برخاست ، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: بلند شو به حرم مطهّر مشرّف شده و در آنجا نماز بخوانیم.
❄️آقا زاده ،بناچار از جا برخاست و وضو گرفت و با هم راه افتادند.
🔵 کنار درِ صحنِ مطهّر که رسیدند، آن جا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است.
🌟 آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود:
این شخص در این وقتِ شب برای چه این جا نشسته است ؟
🌴آقا زاده گفت : برای گدایی از مردم .
🌺فرمود: به نظر تو،چه مقدار ممکنه،مردم به این شخص کمک کنند؟
🍃 گفت : احتمالاً یک تومان (به پول آن زمان ).
🌼مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم ! درست فکر کن و ببین:
🍁 این آدم برای مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (آن هم شاید)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشت و آمد در این گوشه نشست و دست ذلالت به سوی مردم دراز کرد!
🔴آیا تو، به اندازه این شخص ، به وعده های خدا درباره شب خیزان و متهجّدان اعتماد نداری که فرموده است:
🔆 هیچ کس نمی داند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده ...
☘ آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تکان خورد که تا آخر عمر از شرف وسعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد...
📗شب مردان خدا،ص44،45
#حکایت_رزق_و_روزی :
دوش حمام رو ببین!
آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه.
اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛
کم باشه یا زیاد؛
سرد باشه یا گرم؛
به تو مربوط میشه؛
تا کدوم شیر بچرخونی؛
تا کدوم طرف بچرخونی؛
کم بچرخونی یا زیاد؛
اصلا بچرخونی یا نه؛
همه به خودت ربط داره.
میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجرایی است.
رزق ما تو آسمونه؛
به همین خاطر قرآن میگه :
"فی السماء رزقکم"
ولی اینکه فرو بباره یا نه؛
ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش ما بستگی داره.
حکایتی جالب در مورد غفلت🍃👌
حکایت غفلت، حکایت آن سه فیلسوفی است که در ایستگاه راه آهنی منتظر ورود قطار بودند. آن ها آن قدر گرم بحث و جدل بودند که غافل از ورود قطار شدند. لحظه ای که قطار خواست ایستگاه را ترک کند دو نفر از انها با عجله خود رابه درون قطار رساندند.
نفر سوم اما که خیلی هم عجله داشت نتوانست سوار شود. از بس که ناراحت بود گریه میکرد، باربری که ماجرای انها را از نزدیک مشاهده کرده بود به وی نزدیک شد و به او دلداری داد وگفت خدا را شکر که حداقل دونفر از شما سوار قطار شد.
فیلسوف به جا مانده گفت: مشکل همین جاست. آن دو نفر برای بدرقه من آمده بودند من ماندم و آن ها رفتند. مطمئناً آن ها هم در قطار دارند مانند من گریه میکنند. بله قطار زندگی در حرکت است چه سوار بشوی یا نشوی آن میرود وغفلت ازآن قابل جبران نیست.
#حکایت🐝🐜
زنبوری، موری را دید که به هزار حیله دانه به خانه میکشید و در آن رنج بسیار می دید و حرصی تمام میزد. او را گفت:
ای مور این چه رنج است که بر خود نهاده ای و این چه بار است که اختیار کرده ای؟ بیا تا مطعم و مشرب (آب و غذا) من ببین، که هر طعام که لذیذتر است تا من از آن نخورم به پادشاهان نرسد، آنجا که خواهم نشینم و آنجا که خواهم خورم.
این بگفت و به سوی دکان قصابی پر زد و بر روی پاره ای گوشت نشست. قصاب کارد در دست داشت و بزد و زنبور را به دو پاره کرد و بر زمین افتاد.
مور بیامد و پای او بگرفت و بکشید.
زنبور گفت: مرا به کجا میبری؟
مور گفت: هر که به حرص به جائی نشیند که خود خواهد، به جاییش کشند که نخواهد.
و اگر عاقل یک نظر در این سخن تامل کند، از موعظه واعظان بی نیاز گردد...
📚جوامع الحکایات، سدید الدین محمد
✍#حکایت_آفتابه_و_انتخابات !
می گویند مسجدشاه تعداد قابل توجهی توالت داشت که نه تنها مورد استفادۀ مسجد بروها و نمازگزاران قرار می گرفت بلکه به داد عابرین هم می رسید و حداقل باعث می شد این دسته نیز گذارشان به مسجد بیفتد.
حکایت می کنند که آفتابه داری آنجا بود که آفتابه ها را پس از مصرف یکی یکی پر می کرد و در اختیار مراجعین قرار می داد. اگر شما می خواستید که آفتابۀ قرمز رنگ را بردارید به شما می گفت آن آبی را بردار؛
اگر می خواستید آفتابۀ آبی را بر دارید می گفت آن مسی را بردار ؛
اگر دستتان به سمت مسی می رفت می گفت آن سبز را بردار ....!
یک نفر از او پرسید که چه فرقی می کند که من کدام آفتابه را بردارم؟ گفت اگر من تعیین نکنم که کدام را برداری، پس من اینجا بوق هستم!
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
تو این وضعیت کساد بازار و تعطیلی نمایشگاه بهاره... 🙁🤔
اون کسایی خوب میفروشن که کسب و کارشون آنلاینه 😎
همین حالا کنار 13000 نفر دیگه، کسبوکار آنلاینت رو تو سایت «باسلام» راه اندازی کن 👇👇
https://bslm.me/sI6Aa