eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.2هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
28.5هزار ویدیو
325 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ثمرهٔ خون پدران ✍امام خمینی : و آخرین سخنم در اینجا با شما اینکه به جمهوری اسلامی که ثمرهٔ خون پدرانتان است تا پای جان وفادار بمانید و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتم الاوصیا و الاولیا، حضرت بقیة الله - روحی فداه - فراهم سازید. 📚 صحیفه امام خمینی، ج۲۰، ص۳۸ 🇮🇷 ویژهٔ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌹خوش تیپ باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌گیر. بچه‌ها می‌گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره». شهید ابراهیم هادی 📚 کتاب سلام بر ابراهیم، ص41 امــام عــلــی (علـیـه السـلام) زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است. 📚 غررالحـكم، ص 256 ↶【به ما بپیوندید 】↷ __________________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 📝 چهار حدیث زیبـا از صلوات 1⃣ با صـدای بلنــد صلــوات فرستـادن، نفــاق را بر طـرف می کند. 📚ثـواب الاعمـال ص 190 2⃣هر کس یک مرتبـه صلـوات بفـرستد ، خـدا درِعافیت را براو میگشاید. 📚 جامع الاخبـارص67 3⃣ رسـول خـدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بـه حضرت علی (علیه السلام) فرمود : هر کس بر من صلـوات بفرستد شفاعت من بر او واجب می شود. 📚جـامـع الاخبـار ص 67 4⃣ یکی ازآداب فرستادن صلوات این است که دل با زبـان مـوافقـت نمـایـد ، به این معنـا که از روی غفلـت زبـان را به گفتـن صلـوات حرکت ندهد. 📚شـرح صلـوات ص 116 🌟اللّٰهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍوآل مُحمّدوَ عَجّل فَرَجهُم🌟 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ___________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🕊 اگر می‌خواهی شادی را بیابی به آنان که در رنج هستند کمک کن. محبت کردن حتی کوچک، مثل یک موج تا ابد در جهان منتشر می شود و راه خود را برای بازگشت به تو پیدا خواهد کرد. ✨الهی... هرچه تو با من گویی من با خلق تو گویم، و هرچه تو با من دهی من خلق تو را دهم.... 📙تذکرة الاولیاء عطار ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅آقا مسأله مهم است! ✍امام خمینی(ره): شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (عج) هستید، ملائكه ، شما را مراقبت می كنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (عج) عرضه می دارند.(به حسب روایت) هفته ای دو دفعه، ؛ من می ترسم ما كه ادعای این را داریم كه تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند نعوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر یك فرزندتان خلاف بكند شما شرمنده می شوید، اگر این نوكر شما خلاف بكند شما شرمنده اید. ... من خوف دارم كه كاری بكنیم كه امام زمان (عج) پیش خدا شرمنده بشود. ... مراقبت كنید از خودتان، پاسداری كنید از خودتان... مبادا یك وقتی نامه عمل شما برود پیش امام زمان (عج) و آنجا گفته بشود به امام زمان (عج) كه این پاسدارهای شما، و ایشان سرشكسته بشوند ، آقا مساله مهم است. 📚صحیفه امام خمینی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔 این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐 به نظرتون کارخوبیه؟؟🤔 کیا موافقن؟؟؟ ✅ کیامخالف؟؟؟؟ ❌ اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!❌😡 بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏 بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"😤 بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!😰 تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄 همه سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔 ولی استاد جواب نمیداد...😐 یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟؟؟ شما مسئول برگه های ما بودی؟؟؟😡😤 استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝 استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉ همه دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟⁉⁉ گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓 درس خوندیم📚📖🖊 هزینه دادیم💵💶💷 زمان صرف کردیم...🕒 هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝 استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄 استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱 استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌 دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید، پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟🤔 بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔 چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔 تنها کسی که موافق بود .... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود.🇮🇷🇮🇷🇮🇷 شهدا شرمنده ایم😔😔😔 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی کردن را باید از لبخند صادقانه کودک آموخت؛ هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست، زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد؛ ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم… •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ ‍ ‍ خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟☹️ خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟😏 خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟😣 ایـنها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!😞 بیچــاره اصــلا” اهل این حرفـــــها نبود…😔 این قضیه به شـــدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود وبه محـــل زندگیش بازگردد. به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت شـاید می خواست گـــلــه کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…دردش گفتنی نبود….!!!😭 رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خـدایـا کـمکـم کـن…❤️ چـند ساعـت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… خانوم!خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی!!! مردم می خوان زیارت کنن!!! دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود رابه خوابگاه برساند…😱 به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد… امــــا… امــا انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!😳 انگار نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!!!😳 احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!! فکر کرد شاید اشتباه میکند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد… دید چـــادر امامــزاده را سر جـــایــش نگذاشته…!!!😍 🌹چادر یعنی امنیت🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔍 قدم زدن با دوست بی حجاب، چه حکمی دارد؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝 پاسخ: 🔔 از لحاظِ فقهی، ارتباط با اقوام و دوستانِ اهلِ معصیت با دو شرط مُجاز است: 1️⃣ همرنگِ آنان نشویم و ارتباط با آن ها زمینه غفلت و گناهِ ما و خانواده مان را فراهم نکند. حتی اگر برقراری این ارتباط زمینه اصلاحِ آنان را فراهم کند، بسیار مطلوب و پسندیده است. مخصوصا اگر از ارحام باشند. دوستی ها اگر با گذرِ زمان منجر به اصلاح فرد خاطی نشود، عبث و بیهوده است. 2️⃣ بینِ خود و گناهِ آنان مرز گذاری کنیم. مثلا ارتباط داشته باشیم اما در گناهشان و مثلا مجلسِ گناهشان خودمان را شریک نکنیم. این تفکیک باید به گونه ای باشد که همه بدانند و ارتباط شما با آنها، به منزله تاییدِ گناهِ آنان قلمداد نشود. مثلا یک بی حجاب را در کارِ فرهنگی، رویِ ویترینِ مراسمات نگذاریم و از پتانسیلِ او در کارهایِ پشتِ صحنه ای مثلِ تدارکات استفاده کنیم. ➕ در خصوصِ ارتباط با کسانی که مثلِ بی حجاب ها فسقِ علنی دارند و این ارتباط در معرضِ دیدِ عموم است نیز رعایتِ دو شرطِ فوق ضروری است. اگر رعایتِ شرط اول برای کسی مقدور نیست، باید بالکلّ این ارتباط را قطع کند و خود را از آسیب نجات دهد. اگر شرطِ دوم رعایتش مقدور نیست، فقط از ارتباط در معرضِ عموم خودداری شود تا این رابطه، بمنزله امضاء و تاییدِ گناه نباشد. یعنی مثلا باهم گردش نروند اما در فضاهایِ خصوصی تر دوستی شان را ادامه دهند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨🌾✨ ✍مثل گندم باش زیر خاک می برندش باز می روید پُرتر، زیر سنگ می بَرندش آرد می شود پر بَهاتر، آتش می زنندش نان می شود مطلوب تر، ذات باید ارزشمند باشد...! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅نماز را بعنوان پشتوانه به فرزندانتان معرفی کنید! ✍قرآن می فرماید:در مشکلات و سختی ها از صبر و نماز کمک بگیرید ( سوره بقره ) 💥سیره پیامبر این بود که وقتی مشکلی درخانه پیش می آمد خانواده اش را صدا می زد و می فرمود : خانواده من نماز بخوانید نماز بخوانید 📚 بحارالانوار ج 90 ص149 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌ابلیس به ۵ علت بدبخت شد: ➊اقــرار به گــناه نڪرد ➋از ڪرده پشـیمان نشد ➌خـود را مـلامـت نڪرد ➍تصـمیم به تـوبه نگرفت ➎از رحـمت خدا نامید شد. 👌آدم به ۵ علت سعادتمـند شد: ➊اقــرار به گـــناه ڪرد ➋از ڪرده پشــیمان شد ➌خـود را ســرزنش ڪرد ➍تعـجیل در تـوبه ڪرد ➎به رحمت حق امید داشت. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💛 شاید‌چادر‌ڪلمه‌ایست‌عربی! ولۍ‌عرب‌ڪه‌‹چ›ندارد! پس‌شاید‌ به‌جای‌‹چ›باید‌‹ج›گذاشت.. ‹ج›گذاشت‌و‌گفت‌جادر! یعنی‌جاۍ‌دُر..!🙃 یعنی‌تو‌دُر‌هستی‌همان‌مروارید همانی‌ڪه‌جایش‌در‌صدف‌است..😇 همان‌مروارید‌زیبا‌در‌صدف‌ڪه‌گران‌قیمت ترین‌است‌در‌بین‌دُر‌ها! پس‌چادر‌همان‌صدف‌است صدفی‌برای‌محفوظ‌ماندن‌من‌و‌تو..! صدفی‌بمان:))♥️ نـݜـر_پیـام_صدقہ_جاریہ🌿 اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج_اَلــــــسٰاعة 🌤 💥 ღــابــــ 🧕↶ ┈━═✨❁⁦☃⁩❁✨═━┈ 🌿⃟🌸 🌿⃟🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ┈━═✨❁⁦☃❁✨═━┈
👌 کرامتی از حضرت علی بن ابیطالب. علیهما السلام ❗️ عاقبت لواط کار ✍غلامى را نزد عمر آوردند، غلام ، مولاى خود را كشته بود، عمر دستور داد او را بكشند. اميرالمومنين عليه السلام از قضيه خبردار گرديده غلام را به حضور طلبيد و به او فرمود: آيا مولايت را كشته اى ؟ غلام : آرى . اميرالمومنين عليه السلام : چرا؟ غلام : با من عمل خلاف نمود. على عليه السلام از اولياى مقتول پرسيد؛ آيا كشته خود را به خاك سپرده ايد؟ گفتند: آرى .فرمود: چه وقت ؟گفتند: همين الان حضرت امير به عمر رو كرده و فرمود: غلام را بازداشت كن و او را عقوبت نده و به اولياى مقتول بگو پس از سه روز ديگر بيايند. چون پس از سه روزه آمدند، على عليه السلام دست عمر را گرفت و به اتفاق اولياى مقتول به جانب گورستان رهسپار شدند، و چون به قبر آن مرد رسيدند، آن حضرت به اولياى مقتول فرمود: اين قبر كشته شماست ؟ گفتند: آرى . فرمود: آن را حفر كنيد! آن را حفر كردند تا به لحد رسيدند آنگاه به آنان فرمود: ميت خود را بيرون بياوريد، آنها هر چه نگاه كردند جز كفن ميت چيزى نديدند. جريان را به آن حضرت عرضه داشتند. اميرالمومنين عليه السلام دوبار تكبير گفت و فرمود: به خدا سوگند نه من دروغگو هستم و نه كسى كه به من خبر داده است ، شنيدم از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه فرمود: هر كس از امتم كه كردار قوم لوط را مرتكب شود، پس از مردن سه روز بيشتر در قبر نمى ماند و زمين او را به قوم لوط كه به عذاب الهى هلاك شدند مى رساند، و در روز قيامت با آنان محشور مى گردد. 📚مناقب ، ج1، ص495 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش میداد. پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد غافل از اینکه آچار در دستش است. در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد. دختر ‌‌از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد میکنند؟ پدر از ناراحتی حرفی نمیزد. نشست و به خراشهای روی ماشین نگاه کرد. دختر نوشته بود: «دوستت دارم بابا» عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد. مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده میشوند و وسایل دوست داشته میشوند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👌 ابن سيرين مى گويد: در بازار به شغل بزازى اشتغال داشتم، زنى زيبا براى خريد به مغازه ام آمد، در حالى كه نمى دانستم به خاطر جوانى و زيباييم عاشق من است، مقدارى پارچه از من خريد و در ميان بغچه پيچيد، ناگهان گفت: اى مرد بزاز! فراموش كرده ام پول همراه خود بياورم، اين بغچه را به كمك من تا منزل من بياور و آنجا پولش را دريافت كن! من به ناچار تا كنار خانه ى او رفتم، مرا به دهليز خانه خواست، چون قدم در آنجا گذاشتم در را بست و پوشش از جمال خود برگرفت و اظهار كرد: مدتى است شيفته ى جمال توام و راه رسيدن به وصالت را در اين طريق ديدم، اكنون در اين خانه تويى و من، بايد كام مرا برآورى، ورنه كارت را به رسوايى مى كشم. به او گفتم: از خدا بترس، دامن به زنا آلوده مكن، زنا از گناهان كبيره و موجب ورود به آتش جهنم است. نصيحتم فايده نكرد، موعظه ام اثر نبخشيد، از او خواستم از رفتن من به دستشويى مانع نشود، به خيال اينكه قضاى حاجت دارم مرا آزاد گذاشت. به دستشويى رفتم، براى حفظ ايمان و آخرت و كرامت انسانى ام سراپاى خود را به نجاست آلوده كردم، چون با آن وضع از آن محل بيرون آمدم، درب منزل را گشود و مرا بيرون كرد، خود را به آب رساندم، بدن و لباسم را شستم. ❗️در عوض اينكه به خاطر دينم خود را ساعتى به بوى بد آلودم، خداوند بويم را همچون بوى عطر قرار داد و دانش تعبير خواب را به من مرحمت فرمود 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد حسین انصاریان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: شستن دستها، پیش و پس از غذا شفایی برای تن و مایه برکت در روزی است... 📚دانشنامه احادیث پزشکی،ج ۲،ش ۶۷ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 روزی "دیوجانس" (یکی از انسان‌های زاهد روزگار) از اسکندر پرسید: در حال حاضر بزرگ‌ترین آرزویت چیست؟ اسکندر جواب داد: بر یونان تسلط یابم. دیوجانس پرسید: پس از آنکه یونان را فتح کردی چه؟ اسکندر پاسخ داد: آسیای صغیر را تسخیر کنم. دیوجانس باز پرسید: و پس از آنکه آسیای صغیر را هم مسخر گشتی؟ اسکندر پاسخ داد: دنیا را فتح کنم. دیوجانس پرسید: و بعد از آن؟ اسکندر پاسخ داد: به استراحت بپردازم و از زندگی لذت ببرم. دیوجانس گفت: چرا هم اکنون بی‌تحمل رنج و مشقت، به استراحت نمی‌پردازی و از زندگی‌ات لذت نمی‌بری؟ و اسکندر بی‌جواب ماند توجه داشته باشیم آرزوهایمان ، ما را از هدفمان دور نکند . چه بسا فرصت ها بخاطر آرزوهایمان از دست می روند. 💥امام على عليه السّلام فرمودند: 《ماضِي يَومِكَ فائِتٌ و آتيهِ مُتَّهَمٌ و وَقتُكَ مُغتَنَمٌ فَبادِر فيهِ فُرصَةَ الإمكانِ؛》ديروزت از دست رفت و به فردايت يقين نيست و امروزت غنيمت است ؛ پس اين فرصت به دست آمده را درياب. 📚غررالحكم و دررالكلم ، ح 984 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
همين_الان_خدا_را_ببينيد . روزی مرد جوانی نزد شری راما کریشنا رفت و گفت : می­خواهم خدا را همین الآن ببینم !!! کریشنا گفت : قبل از آنکه خدا را ببینی باید به رودخانه گنگ بروی و خود را شستشو بدهی... او آن مرد را به کنار رودخانه گنگ برد و گفت : بسیار خوب حالا برو توی آب. هنگامی که جوان در آب فرو رفت ، کریشنا او را در زیر آب نگه داشت . عکس­ العمل فوری مرد این بود که برای بدست آوردن هوا مبارزه کند. وقتی کریشنا متوجه شد که آن شخص دیگر بیشتر از این نمی­تواند در زیر آب بماند به او اجازه داد از آب خارج شود. در حالی که آن مرد جوان در کنار رودخانه بریده بریده نفس می‌کشید، کریشنا از او پرسید : وقتی در زیر آب بودی به چه فکر می­کردی ؟ آیا به پول ، زن، بچه یا اسم و مقام و حرفه؟!! مرد پاسخ داد : نه به تنها چیزی که فکر می­کردم هوا بود. کریشنا گفت : درست است . حالا هر وقت قادر بودی به خدا هم به همان طریق فکر کنی فوری او را خواهی دید... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
با نام و یاد خدای مهربان آغاز میکنیم پنجشنبه ۲۳ بهمن ماه را امیدوارم امروز بهترین ها نصیبتون بشه عشق ،موفقیت سلامتی،برکت و زندگی آروم توشہ امروز و هر روزتون در پناه خدا🌼🍃
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐در این صبح زیبای زمستونی ❄️اميد و تندرستی مهمون وجودتون 💐سفره تون رنگين و گسترده ❄️صبحانه تون سرشار از عشق 💐روزيتون افزون ❄️ودلتون قرص به حضور خداوند 💐در لحظه لحظه زندگی ❄️سلام صبح زمستونیتون بخیر 💐آخرهفته تون مملو از آرامش ❄️در اغوش امن الهی باشید...
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه است و ياد درگذشتگان😔 🕯اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّڪَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّڪَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّڪَ عَلَے ڪُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🙏 🙏 التماس دعا ‍ ✨پنج شنبه اے دیگر 🕯یک دانه شمع و یک شیشه گلاب ✨چه ملاقات ساده اے دارند اموات 🕯شادے روح اموات فاتحه و صلوات🙏
👌 فخر رازی از مفسران قرآن کریم می‌گوید: مانده بودم «لَفی خُسر» را چگونه معنا کنم. از بس فکر کردم خسته شدم و با خود گفتم بروم سراغ سوره‌های دیگر تا فرجی شود... روزی گذرم به بازار افتاد و دیدم کسی با التماس فراوان به مردم می‌گوید: مردم رحم کنید به کسی که سرمایه‌اش در حال آب شدن است و دارد نابود می‌شود!! نگاه کردم دیدم او یخ فروش است... یک قالب یخ آورده، هوا هم گرم است و یخ هم در حال آب شدن و او التماس می‌کند که مردم از من یخ بخرید... من معنای «لَفی خُسر» را در سوره عصر از این یخ‌فروش فهمیدم: ما هم لحظه‌ به‌ لحظه یخ زندگیمان در حال آب شدن است، اما قدر این نعمت‌ها و فرصت‌های ناب را نمی‌دانیم و درک نمی‌کنیم! مگر زمانی که دیر می‌شود و جز افسوس کاری از ما ساخته نیست... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌 ✍سفارش امام علی (ع) به امام حسن (ع): بدان كه آن كسى كه خزانه هاى آسمانها و زمين در دست اوست، به تو اجازه دعاكردن داده، و اجابت نمودن آن را خودش ضمانت كرده است، پس، مبادا تأخير در اجابت او، تو را نوميد گرداند؛ زيرا كه عطایا به اندازه نيّت بستگى دارد. 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا خالق این اثرِ فوق هنری و بشری، پرستیدن نداره؟! اين همه عكس می و نقش نگارين كه نمود يك فروغ رخ ساقی است كه در جام افتاد... 😍 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•