📌 مهدویت در اندیشهٔ #امام_خمینی (قسمت هفتم)
📝 حضرت مهدی، ذخیرهٔ خداوند در زمین
🌅 بیتردید بشر از روزی که در بستر زمین قرار گرفته است همواره آرزوی یک زندگی اجتماعی همراه با سعادت و آسایش را داشته و دارد و به امید رسیدن چنین روزی لحظهشماری میکند. بر اساس تحلیل فلسفی اگر این خواستهٔ انسان تحقق عینی و خارجی نمیداشت و در حد یک آرمان دستنیافتنی بود هرگز چنین آرزو و امید همگانی در نهاد بشر نقش نمیبست چنان که اگر غذایی نمیبود گرسنگی هم نبود.
🔆 پس معلوم میشود به حکم ضرورت و جبر تکوینی، آیندهٔ جهان روزی را به خود خواهد دید که در آن روز جامعهٔ بشری به آرزوی خود برسد و در کنار هم در صلح و صفا با همزیستی مسالمتآمیز همراه با معنویت و غرق در فضیلت و کمال زندگی نماید.
🔹 این حقیقت به دست توانای انسانی که از او در معارف دینی به «مهدی» و «قائم آل محمد» یاد شده عینیت مییابد*1 و به این دلیل امام خمینی از حضرت مهدی به عنوان ذخیرهٔ خداوند برای بشر یاد نمود و گفته است:
📖 «خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمیدانم اسم رهبر روی ایشان بگذاریم، بزرگتر از این است. نمیتوانیم بگوییم که شخص اول است برای این که دومی در کار نیست. ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم. الّا همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر.»*2
📚 1. علامه طباطبائی، شیعه در اسلام
2. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 21، ص 325
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠 امور شش گانهای که موجب شگفتی سلمان فارسی شده است
🔹عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ سَلْمَانُ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَجِبْتُ بِسِتِّ ثَلَاثٌ أَضْحَكَتْنِي وَ ثَلَاثٌ أَبْكَتْنِي فَأَمَّا الَّتِي أَبْكَتْنِي فَفِرَاقُ الْأَحِبَّةِ مُحَمَّدٍ وَ حِزْبِهِ وَ هَوْلُ الْمُطَّلَعِ وَ الْوُقُوفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الَّتِي أَضْحَكَتْنِي فَطَالِبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ وَ غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ ضَاحِكٌ مِلْءَ فِيهِ لَا يَدْرِي أَ رَضِيَ اللَّهُ أَمْ سَخِطَ.
🔸 امام صادق(ع) فرمود: سلمان رحمة الله علیه گفت:
از شش چیز در شگفتم که سه چیز آن مرا میگریاند و سه چیز میخنداند؛
🔻اما آنچه مرا میگریاند عبارتند از:
◽️جدایی از دوستانم که محمد و یاران او هستند،
◽️ترس از قیامت
◽️ایستادن در پیشگاه خدای عزوجل هستند
🔻اما سه چیز که مرا می خنداند عبارتند از:
◽️کسی که درپی دنیا است در حالی که مرگ در پی او است
◽️غافلی که [خداوند] از او غافل نیست
◽️کسی که به پری دهان میخندد و نمیداند خداوند از او راضی است یا خشمگین.
📚 خصال شیخ صدوق، ج1، ص326
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#غصه_های_دنیا_را_به_کسی_نگو!
☘مرحوم اسماعیل دولابی:مؤمن اگر ابتلائات دنیا را به خاطر ایمان تحمل کند و طاقت بیاورد قوی میشود و هنگام بادهای تند حوادث،هر چه هم که حوادث سختی مثل زلزله و سیل و قحطی و گرانی و...بیاید،خودش ذرهای تکان نمیخورد و آرام مینشیند و دیگران به او پناه میبرند و آرامش مییابند.
☘غصههای دنیا را به کسی نگو.با بزرگان بنشین غصهات از بین میرود.در مجلس عزای امام حسین «علیه السلام» بنشین غصهات زایل میشود.
📚مصباح الهدی، ص۶۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبحان الله
مرگ و زندگی در چند ثانیه ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی #حاج_اقا_دانشمند
💠 موضوع: وای اگه خدا آدمو ول کنه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بخونید خیلی قشنگه
ﺑﺎﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ، ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻩ !
ﺑﺎﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻬﺮﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ !
ﺑﺎﺑﺎ !...
ﺑﺎﺑﺎ !...
ﺑﺎﺑﺎ !...
ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﻔﺘﻢ :
ﺑﺎﺑﺎ ! ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﮐﺎﻓﯿﻪ...
ﺑﺎﺑﺎ ! ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﻡ ﻭ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ داشته باشم ﺑﻬﺶ ﻧﻖ ﺯﺩﻡ !
ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺯﺵ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪﻡ :
ﺑﺎﺑﺎ ! ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟؟؟
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩیم ﺍﺯمون ﻣﯿﭙــﺮﺳﯿﺪﻥ :
ﺑــﺎﺑــﺎﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎ ﻣـﺎﻣــﺎﻧﺘﻮ؟ !
میگفتیم : ﻫﺮ ﺩﻭﺗﺎﺷﻮﻧﻮ !!
ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﻧﻪ !
ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ !!!
ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﺪﻭﻣﻪ؟؟؟
ما ﻫﻢ ﺑﺎ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ میگفتیم :
ﻣﺎﻣﺎﻧــﻮ !!!
ﺑﯿــﭽﺎﺭﻩ ﭘﺪﺭ ! ﻟﺒــﺨﻨﺪ تلخی ﻣﯿﺰﺩ ﻭ ...
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪ ﺟﻠــﻮﯼ ﻫﻤﻪ !!!
ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﻔﻬــﻤﯿﻢ ﭘــﺪﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﺣﻤﺖ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﺗــﺎ ﺯﻥ ﻭ بچش ﺯﻧﺪﮔــﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷــﻦ ...
کاش سوره ای به نام "پدر" بود که این گونه آغاز میشد:
قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت...
قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند
و قسم بر غربتت،
وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست ...😔
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﺮﭼﯽ ﺳﺎﻻﺭﻩ ﻫﺮﭼﯽ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻨﺎمه ﭘـــــــﺪﺭ
زنده باد همه ی پدران در قید حیات و شاد باد روح تمامی پدران عزیز سفر کرده..
به افتخار بابام پخش کردم...به افتخار بابات پخش کن
کپــی واسه اونایی که ❤️عاشــــــق❤️ پدرشونن...❤️❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍂🍂🍂🍂🍂
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❥••⚜❤️⚜••❥
🌹وقتی به سجده مشرف میشی🌹
❄ یادت باشه ❄
🕋 در برابر تنها عظمت
هستی خم شدی 🕋
☘ خاشعانه وبا اخلاص
در برابرش سجده کن ☘
👌نماز اصلاح دلهای بیمار است👌
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❥••⚜❤️⚜••❥
✨﷽✨
📚 #منبر_بزرگان
🌙 #آمادگی_برای_ماه_رمضان
🌹استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله
•☜مابقی روزهایی که تا ماه رمضان هست، استفاده شایسته ای بکنید، خودتان را برای ماه میهمانی خدا آماده کنید. در طول سال و شب قدر (سال گذشته) ممکن است قولها و تعهداتی به خدای تعالی داده باشید ولی به انحاء مختلف غفلت کرده باشید.
•☜یا اشتباهات و یا خدای نکرده گناهانی کرده باشید، روحتان آلوده شده باشد، این دوماه (رجب و شعبان) فرصت مناسبی است که خودتان را جمع و جور کنید.⏳
•☜بهمین دلیل یکی از اعمال این ماهها استغفار است. با استغفار از سنگینی گناه خلاص شوید.🤲
⚠️برای شــــــب قــــــدر نگذارید.
•☜ با طلب استغفار از درگاه خدای تعالی که از اعمال این ماه است، آثار تیره غفلت را برطرف کنید تا در آستانه ماه رمضان روحتان یک شفافیّتی پیدا کند، تا از این سنگینی که به دست و پایتان خورده و نمی گذارد خوب حرکت کنید، خلاص شوید.✨💫
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
#عاشقانه ♥️
🔅خیانت شوهرم و میترا بهترین دوستم 💯
#آرش و #میترا تو زمان عقد و نامزدی چندباری همدیگرو دیده بودن ولی همه چیز عادی پیش میرفت 😔😔😔وقتی عروسی کردیم یکی از شروط آرش این بود رفیق بازیام کم بشه ولی تونسته بودم متقاعدش کنم میترا که بهترین دوستمه #رابطمو باهاش ادامه بدم و همین باعث شده بود میترا و آرش به بهانه های مختلف همدیگرو زیاد ببینن که مقصر خودم بودم 😢😢کم کم خودم به صمیمیت این دو تا نامرد شک کرده بودم که دوست مشترک من و میترا #لیلا_بهم_زنگ_زد و چیزایی گفت که زندگیمو نابود کرد وقتی باهم قرار گذاشتیم و اون #عکسها رو بهم نشون داد .....
🔻برایخواندنادامهداستانکلیککنید🔻
🔺برایخواندنادامهداستانکلیککنید🔺
ببین چی تو عکسا پیدا میکنه 😱🙊🚫☝️🏻۰۰۰۰
واقعا" خواندنی است
دختر يتيمى با مادر پير خود زندگى مى كرد، پسر كاكايش از وى خواستگارى كرد، مادر و دختر موافقت نمودند، بعد از اينكه عروس خانواده ى كاكا شد، دختران و زن كاكا خسران شدند و انواع ظلم را بر او روا مى داشتند، دخترك هر بارى كه خانه نزد مادر مى آمد شكايت مى كرد و زار زار مى گريست مادر پير او را به صبر توصيه مى كرد و همرايش زار زار مى گريست، تنها همدردى كه با يگانه دخترش مى توانست بكند. مدت طويلى گذشت، تا اينكه مادر پير در بستر بيمارى مرگ قرار گرفت، دخترك بالاى سرش مى گريست كه من شكوه و شكايت و درد دل خود را به چه كسى بگويم!؟ مادرش وصيتى برايش كرد اينكه، هر وقت دلش تنگ شد به خانه ى او آمده وضو كند و دو ركعت نماز بخواند و تمام درد هاى خود را به الله قصه كند، دختر عهد كرد كه چنين مى كند، مادر از دنيا رفت و دختر هر وقتى كه دنيا برايش تنگ مى شد مى رفت در خانه مادرش و وضو نموده دو ركعت نماز مى خواند، بعد از مدتى خسران او متوجه شدند، كه دختر غمگين مى رود و خوشحال و سرحال بر مى گردد، به شوهرش گفتند؛ زن تو كدام دوست پنهانى دارد در خانه ى مادرش با او ملاقات مى كند... شوهر رفت و در پشت كلكينكى پنهان شد و منتظر آمدن زن نشست، ديد زنش آمد دروازه را قفل كرد، رفت وضو كرد و نماز خواند و نشست در جاى نماز و دستان خود را بالا كرد و با گريه، مى گفت؛ الهى! من ناتوانى خود را در مقابل خسرانم بتو شكايت مى كنم، اگر تو به همين وضع از من خوش هستى، من قبول دارم و ليكن اگر تو هم از من ناراضى باشى، چه كسى از من راضى باشد، شوهرم را هدايت كن، او آدم خوبى هست، ولى زير تأثير خواهران و مادر قرار دارد...
شوهر داشت در پشت كلكين مى گريست، درب اتاق را تك تك زد، زن درب را باز كرد، شوهر او را در آغوش گرفت و پيشانيش را بوسيد و معذرت خواهى نمود و برد خانه همه را خواست و مشكل را حل ساخت همگى به اشتباه خود پى بردند و از او معذرت خواستند و قول دادند كه ديگر حتى نگويند كه بالاى چشمش آبرو هست. دخترك در خواب ديد، كسى برايش مى گويد: مدت ده سال به مادرت شكايت كردى، مشكل افزوده شد، يكماه به الله سبحانه و تعالى شكايت كردى تمام مشكلاتت حل شد، هميشه شكاياتت را به الله متعال بكن...
آرى خواهرم و برادر عزيزم، شرم هست كه ما شكايتى كه به خالق كنيم آنرا نزد مخلوق ببريم. اللهم انى اشكو بثى و حزنى إليك. .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍂🍂🍂🍂🍂