eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.2هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
28.5هزار ویدیو
325 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام علی (ع) میفرمایند: الصاحِبُ كالرُّقعَةِ فَاتَّخِذْهُ مُشاكِلاً ، الرَّفيقُ كالصَّدِيقِ فَاختَرْهُ مُوافِقا . همنشين، مانند وصله لباس است؛ بنابراين، دوستِ همگون با خودت انتخاب كن. ميزان الحكمه، ج 6، ص 191 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺯﺍﻫﺪﻯ ﺩﺭ ﺑﺼﺮﻩ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﺭﺳﻴﺪ، ﺧﻮﻳﺸﺎﻧﺶ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﺩ ﻭﻯ ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪ. ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺎﻧﻴﺪ. ﻭﻯ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺎﻧﻴﺪﻧﺪ. ﺭﻭﻯ ﺳﻮﻯ ﭘﺪﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﭘﺪﺭ! ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻰ؟ ﮔﻔﺖ: (ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﮕﺮﻳﻢ ﻛﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﻯ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺑﺸﻜﻨﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻰ؟ ﮔﻔﺖ: ) ﺍﻣﻴﺪ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﻯ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻦ ﻛﻨﻰ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﻟﻴﻦ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻰ. ﺭﻭﻯ ﺳﻮﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﻳﺘﻴﻢ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺫﻟﻴﻞ ﮔﺸﺘﻴﻢ. ﺭﻭ ﺳﻮﻯ ﻋﻴﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻰ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻳﻦ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻩ! ﺁﻩ! ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻪ، ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻴﺪ، ﻫﻴﭽﻜﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ ﮔﺮﻳﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﺗﻠﺨﻰ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﻭ ﭼﻪ ﮔﻮﻳﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ؟ ﺍﻳﻦ ﺑﮕﻔﺖ ﻭ ﺑﺨﺮﻭﺷﻴﺪ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻛﺮﺩ. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 رابطه تان را با خدا عالی کنید خدا فقط در غم و ناله هایمان نباشد... خدا فقط در روزهای فقر و نداری نباشد... خدا فقط موقع کنکور و وقت وام گرفتن نباشد... خدا را در شادی و سرورمان ببینیم... خدا را در لحظه لحظه هایمان شریک کنیم... خدا ترسناک نیست... خدا عشق است و نور و آرامش... وقتی در هر عملی، در هر حال اندیشه ای، در هر فعلی خدا حضور داشته باشد با کل هستی هماهنگ می شویم... آنوقت چنان قدرتی پیدا خواهیم کرد که وصف ناپذیر است... نور است، از نور بیرون نرویم که تاریکی راخواهیم دید... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨ دختر خانوم محترم وقتی یه پسر بهت میگه چادر سرت نگو چادر بهم نمیاد؛ نگو چادر برا زنای 20 سال پیشه؛ نگو چادر بپوشم شبیه عقب مونده ها میشم پسری که بهت میگه چادر سرت کن دوست داره، تورو ناموس خودش میدونه، دلش نمیخواد کسی اندامتو ببینه روت غیرت داره میدونی هر بار که کسی زل میزنه به بدنت پسره چه حالی میشه؟ وقتی پسری بهت میگه چادر سرت الکی نگو باشه، الکی دو روز چادر سرت نکن بعدش بندازی زمین چادر حرمت داره دختر گل میدونی چند نفر جونشونو دادن تا شما الان توی امنیت زندگی کنید؟ میدونی چند نفر از زندگیشون گذشتن تا هیچ بیناموسی نتونه چادرتونو از سرتون بکشه؟ میدونی چقد کشته دادیم سر ناموس؟ بعد با تیپ افتضاح میری وسط خیابون که ملت با چشم بخورنت؟ بگن به به عجب دختریه؟ شمایی که میگی چادر خز شده یواش یواش خودتم بین این و اون خز میشی شمایی که تو فاز شاخ بودنی؛ شاخ اون دختریه که همه آرزوشونه توی مهمونیا یا هرجای دیگه ببیننش نه تویی که بیسچاری هرجا ولی خز تویی نه اون! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 دو گدا بودند یک بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت . گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرنش را می دید بسیار چاپلوسی می کرد و از سلطان محمود تعریف می کرد و هدیه میگرفت ولی اون یکی ساکت بود . اون گدای چاپلوس روزی به گدای ساکت گفت چرا تو هم وقتی شاه رو می بینی چیزی نمیگی تا به تو هم پولی داده بشه. گدای ساکت گفت: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟ برای سلطان محمود این سوال پیش اومده بود، که چرا یک گدا ساکته و هیچی نمی گه. وقتی از اطرافیان خود پرسید . به او گفتند که این گدا گفته کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟ سلطان محمود ناراحت شدو گفت حالا که اینطوری فکر می کنه فردا مرغی بریان شده که در شکمش الماسی باشد را به گدایی که چاپلوسی می کند بدهید تا بفمد سلطان محمود خر کیه ؟ صبح روز بعد همینکار را انجام دادند غافل از اینکه وزیر بوقلمونی برای گدا برده و گدای متملق سیر است. پس وقتی که مرغ بریان شده را به او دادند او که سیر بود مرغ را به گدای ساکت داد و گفت : امروز چند سکه درآمد داشتی و او گفت سه سکه . گدای متملق گفت: این مرغ رو به سه سکه به تو می فروشم و آن گدا قبول نکرد و آخر سر پس از چانه زنی مرغ بریان را بدون دادن حتی یک سکه صاحب شد. لقمه اول را که خورد چشمش به آن سنگ قیمتی افتاد و به رفیق خود گفت فکر می کنم از فردا دیگه همدیگر را نبینیم . فردای آن روز سلطان محمود دید که باز گدای متملق اونجاست و گدایی می کنه از او پرسید چرا هنوز گدایی می کنی ؟ گفت: خوب باید خرج زن و بچه ام را درآورم . سلطان محمود با تعجب پرسید : مگر ما دیروز برای شما تحفه ای نفرستادیم ؟ گدای متملق گفت: بله دست شما درد نکنه وزیر شما قبل از اینکه شما مرغ را بفرستید بوقلمونی آوردند و من خوردم چون من سیر بودم مرغ را به رفیقم دادم و دیگر خبری هم از رفیقم ندارم . سلطان محمود عصبانی شد و گفت: دست و پایش را ببندید و به قصر بیاریدش در قصر به گدا گفت بگو کارو باید خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه . گدا این را نمی گفت و سلطان محمود میگفت بزنیدش تا بگه سلطان خطاب به گدای چاپلوس میگفت : من می گم تو هم بگو کار خوبه خدا درستش کنه سلطان محمود خر کیه ؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام علی (ع) میفرمایند: اللَّئيمُ إذا بَلغَ فَوقَ مِقدارِهِ تَنَكَّرَت أحوالُهُ . انسان فرومايه هرگاه از اندازه خود فراتر رود، احوال و رفتارش تغيير كند و خود را گم كُند غررالحکم ح 1800 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام جعفر صادق (ع) 🌹هر گاه خـداوند بنده ای را دوست بدارد، بہ او الهام مےکند کہ بہ هشت خصلت عمل نماید ❶ چشم پوشیدن از (صحنہ هاے) حــرام ❷ تـرس از (نافرمانی) خــداوند ❸ شـرم و حیــا ❹ عهد و پیمان ❺ صبر و شکیبایے ❻ (رعـایت) امانتدارے ❼ صدق و راستے ❽ و سخاوتمندے و بخشندگے 📚احادیث الطلاب 2748 🥀 ̑j̑̑ȏ̑ȋ̑n̑ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
| 🦋 | 🌸 | ✨ خدآسٺ ڪہ شمآ ࢪآ، از آن سخٺےهآ، و از هࢪ اندوهے نجآٺ مےدهد.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
می خوام یکم از خودمون براتون بگم🙃 ما هم مثل بقیه دخترا هستیم با چند تا تفاوت عشقمون↯♡∞⇩ اربابمون حسین؏،آقامون صاحب الزمان و رهبره نه هیچ چیز دیگری پاتوقمون↯♡∞⇩ روضه‌ی ارباب و مسجد نه پارتیای شبونه لباسمون↯♡∞⇩ یادگار مادرمونه حضرت زهرا(س)🤗 دوستامون↯♡∞⇩ همه مونث،اصلا تا حالا با یه نامحرم تنها نبودیم احتراممون↯♡∞⇩ اگه تو خیابون چند تا پسر راه برن و بلند بخندن،ما رو که ببینن خودشونو جمع و جور می کنند و در مقابل ما سر پایئن می اندازند و راه باز می کنند.🤓 ما تا یه مغازه‌ی حجاب می بینیم ذوق می کنیم نه مغازه لوازم آرایش. تو خونمون کلی گیره حجاب و روسری رنگارنگه آهای اونایی که میگین اینا اُمُلَن و هیچی سرشون نمیشه،نه ما خیلی هم می فهمیم.🤓 می فهمیم ما عمومی نیستیم پس زیبایی هامون واسه همه به نمایش نمی گذاریم.آهای اونایی که میگین ماها حتما لباسمون زشته که پشت چادر پنهانش کردیم،نه تازه لباسای ما خیلی هم از شما گرون تره.این روزا قیمت چادر می دونی چنده؟! یه چادر ما به اندازه دو تا مانتوی توئه☺️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💥از بس که گناه کردم، خجالت می‌کشم، برم حرم! رویِ روبرو شدن با امام رضا ع، با امام حسین ع، رو ندارم .... ✍ و ... شیطان سالهاست با همین بهانه، ما را در جهنم‌مان حبس کرد ... چگونه می‌توان از شرّ این افکار رها شد؟ 🙂👌🏻 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•🥀💔• حافـظ ڪجای ڪاری!؟ فالـت غلـط درآمــد... 🍃🍂🍃🍂 گفتی..."غمـت سرآیـد" این عمـر من سرآمـــــد... 🍃🍂🍃🍂 ۞ مـهـدے ۞ ولــــے نیامد ...💔 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 😍 ❀͜͡⛅️🌻● •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ═══❀❀❀❀❀❀═══
⚠️ تا حالا بہ ایݩ فکࢪ کردیݩ↯ کہ اگہ، نیّٺ ما از غذا خوردݩ،🍞 انرژے گرفتن🔗"! واسہ خدمٺ بہ امام زماݩ باشہ،😍 غذا خوࢪدنموݩ هم... عبادٺ بہ حساب میاد؟!🌱🧡" ‍‎‌‌‌‌‎❀͜͡⛅️🌻● ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌╲\╭┓ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠امام صادق (ع) مےفرمايند ، يك مؤمن چهار چيز بايد داشته باشد : ➊✨ خانه وسيع ➋✨ سواري خوب ➌✨ لباس زيبا ➍✨ چراغ پر نور شخصي پرسيد ما كه نداريم چه كنيم؟ حضرت فرمودند: اين حديث باطن هم دارد : ①منظور از خانه وسيع، صبر است كه بيان گر روح بزرگ است. ②مركب خوب، عقل است. ③لباس زيبا، حيا است. ④چراغ پر نور، علم است كه ثمره آن بندگي است. 📚منبع: كافي، جلد ٦ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✿ شیطان با بنده ای همسفر شد موقع نماز صبح، بنده نماز نخوند موقع ظهر و عصر هم، نماز نخوند موقع مغرب و عشاء رسید، بازم بنده نماز بجای نیاورد ❗️ موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمی خوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم 💭 بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ، چطور غضب بر من نازل بشه ؟ شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ؟؟؟؟ «شیطان که رانده شد بجز یک خطا نکرد خــود را بـه سـجـده ی آدم رضــا نـکـرد شـیــطان هـــزار بــار بـه از بــی نـمـــاز او سجــده بـر آدم و او بـر خــدا نـکـرد» 💠✨ از پاهايي که نمي توانند تو را به اداي نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند.. 〽️ رسول الله فرموده اند : ❗️ ترك نماز صبح: نور صورت ❗️ ترك نماز ظهر: بركت رزق ❗️ ترك نماز عصر: طاقت بدن ❗️ ترك نماز مغرب: فايده فرزند ❗️ ترك نماز عشاء: آرامش خواب را از بين میبرد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❄️🌧 آرامش یعنی : میان صدها مشکل خیالت نباشد ؛ لبخند بزنی ... چون می دانی خدایی داری که هوایت را دارد؛ که با بودنش همه چیز حل می شود...♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
برای ساختن کشتي آرزوهایت هر چقدر هم که سخت باشد صبر کن چراکه قایق کاغذی رویاها خیلي زود تر از آنچه فکر مي کني زیر آب خواهد رفت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🕊 باید از یکی بگذری... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🌱 ای کاش به خود آیی و ببینی که خدای تو کجاست... (هوشنگ ابتهاج) 🎞 فیلم کوتاه: •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
؟! در روزگاری دور و دراز جوانی، که دوست داشت پا در راه عرفان بگذارد به خدمت عارفی رفت و به او گفت: " من تعریف شما را بسیار شنیدم و می خواهم همراه و همنشین شما باشم. عارف به او گفت: " بعد میخواهی با چه کسی همراه شوی؟ " جوان با تعجب گفت: " منظورتان چیست؟" عارف پاسخ داد: " یعنی اگر یکی از ما دو نفر از دنیا برود همنشینت چه کسی خواهد بود ؟ " جوان به فکر فرو رفت و جوابی نداشت به عارف بدهد عارف ادامه داد: " برو همنشین همان کسی باش که قرار است بعد از مرگ یکی از ما، همنشینش باشی" جوان که هاج و واج مانده بود پرسید: " من متوجه نمیشوم منظور شما چیست؟ " عارف خندید و گفت: " ببین جوان هیچ همنشینی بهتر و ماندگارتر از خدا نیست، در تمام کارهایت همنشین خدا باش که او هرگز تو را تنها نمی گذارد و بهترین مشاور توست و تو را در کارهایت به بهترین شکل راهنمایی می کند، من این خصوصیات را ندارم... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌داستان عبرت انگیز 🌺 ✍حق، حق است ... امام جماعت یکی از مساجد لندن تعریف می کرد : ⬅به یکی از مساجد داخل شهر لندن منتقل شدم که کمی از محل زندگی ام دور بود... هر روز با اتوبوس از مسجدم به خانه برمی گشتم... هفته ای می شد که این مسیر را با اتوبوس طی می کردم که یک روز حادثه ی نه چندان مهمی برایم رخ داد… سوار اتوبوس شدم و پول کرایه را به راننده دادم و او هم بقیه اش را به‌ من پس داد، وقتی روی صندلی ام نشستم متوجه شدم راننده 20 پِنی بیشتر پس داده است با خودم گفتم باید این مبلغ را به راننده پس بدهم، اما از یک طرف این مقدار مبلغ را چندان مهم نمی دانستم و با خودم می گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم!⁉️⁉️ همین طور داشتم با خودم یکی به دو می کردم، تا اینکه تصمیم گرفتم بقیه آن پول را پس بدهم چون بالاخره حق، حق است… هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این 20 پنی را اشتباهی اضافی دادید. راننده تبسمی کرد و گفت: ⬅ببخشید شما همان امام جماعت جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمده‌اید؟ من مدتی است که دارم درباره اسلام فکر می‌کنم، و این مبلغ را هم عمدا به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک مسلمان در چنین موقعیتی چگونه خواهد بود؟!!! آن امام جماعت مسجد می گوید: وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند. به نزدیکترین تیر چراغ آن خیابان تکیه دادم… 🌹🌹اشکهایم بی اراده سرازیر بودند… نگاهی به آسمان انداختم و گفتم: خدایا! نزدیک بودم دینم را به 20 پِنی بفروشم!!! چنان زندگی کن که.......👇 کسانی که تو را می‌شناسند، اما خدا را نمی‌شناسند، به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند...🙏 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
امام علی بن الحسین (ع) از مادرشان فرمان می بردند و به ایشان مهر می‌ورزیدند و ایشان را به خوبی سرپرستی می‌کردند... اما با مادرشان بر سر یک سفره غذا نمی خوردند..! وقتی مردم این موضوع را فهمیدند تعجب کردند که ایشان چگونه به مادرشان نیکی می کنند ولی با ایشان غذا نمی‌خورند... یکی از مردم به ایشان گفت: شما نیکوکارترینِ مردم هستید ولی با مادرتان بر سر یک سفره غذا نمی خورید!! امام فرمودند: می ترسم که چشم مادرم بر گوشه ای از غذا بیفتد و بخواهند آن را بردارند اما دست من بر دست ایشان پیشی بگیرد و قبل از ایشان به آن دست ببرم...🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•