eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.2هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
28.5هزار ویدیو
325 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️روزه های ماه مبارک شعبان♻️ ✅سفارش شده کل این ماه را روزه بدارید برای «محبت رسول خدا» و«تقرب به خدا» و وصل کنید به ماه مبارک رمضان اما روزهای خاص برای روزه❗️ 1⃣هر دوشنبه وهر پنج شنبه این ماه❗️ ثواب آن❗️ خداوند بیست حاجت از حوائج دنیا وبیست حاحت از حوائج آخرت را برآورده کند. 2⃣روز اول ماه شعبان ❗️ بهشت بر او واجب میشود. 3⃣روز سوم ماه شعبان❗️ 4⃣سه روز اول ماه شعبان ❗️ روزه بگیرد ودرشبهای آن(یعنی،شب اول و دوم و سوم شعبان) ۱۲رکعت نماز بخواند(۶تا دو رکعتی) در هر رکعت حمد و۱۱مرتبه توحید 5⃣سه روز آخر شعبان ❗️ و وصل کند به ماه مبارک رمضان ثواب آن❗️ خداوند ثواب دو ماه متوالی(پشت سرهم) را برای او بنویسد. منتظران عزیز ❗️ ثواب روزه ها را نیز هدیه میکنیم برای فرج مولامون ان شاءالله🎁
🌸☘🌸☘🌸☘🌸 برای اینکه بتوانی خدا را با چشم دلت ببینی، غیر خدا را با چشم سرت کمتر نگاه کن. برای اینکه بتوانی با خدا بهتر درد دل کنی با دیگران درد دل نکن. برای اینکه بتوانی دلت را پر از محبت خدا کنی، از محبت غیر خدا دلت را خالی کن خدا را باور کن و به او اعتماد داشته باش! 🌸☘🌸☘🌸☘🌸
👈👇حتما بخونید،بسیار آموزنده... 🍃ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت : ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ. امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ! 1) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﮑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ! 2) اﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ! 3) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﺎ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻦ! ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ، ﭘﺴﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪر ، ﺁﻥ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﺪ...ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﭘﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ! ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ ؛ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ. ﺩﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﻋﻠﺘش را ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ: "ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!" ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﯾﺢ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ... و میخواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻣﻮﺕ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺑﻮﺩ! ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ... "ﮐﺎﺵ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﻄﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺭفتنی...!"
دفتر نقاشی خدا همیشه زیباست اما فصل پاییز را برای دل خودت آرام تر ورق بزن و تمامی رنگ ها را به خاطر بسپار که عشق لابلای همین رنگهای زیباست... #صبح_بخیر @DastaneRastan_ir
💚فرازی از مناجات امام حسین (ع)؛ 💞ای خدای مهربان من🙏 🌸اگر نیکی از من سر زند، به خاطر 💕لطف فراوان توست و منتی از توست بر من. 💞خدای من🙏 🌸چگونه مرا به خود وا می گذاری 💕که کفایت امرم در دست توست 🌸و چگونه من ستم خواهم دید که یاور من تویی؟ 💕و چگونه در حرمان خواهم ماند، 🌸حال آن که تو با من مهربانترینی. 💕 اینک من با همه نیازم، دست 🌸به درگاه تو آویخته ام. 💕از چه پیش تو شِکوِه کنم که 🌸از همه چیز با خبری 💕و چگونه بد حالی ام را با تو باز گویم 🌸که خود به حالم می نگری. 💞ای مهربان🙏 🌸از تو نا امید نیستم که امید 💕بر درِ خانه کریمی آورده ام؛ پس تو خود مرا دریاب🙏 ميلاد مبارك امام حسين (ع) مباركباد💚 @baklasbashim
مردی برای خــود خانه ای ساخت و از خانه قول گرفت که تا وقتی زنــده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هــر اتفاقی وی را کند مــدتی از ساخـت خانـه گذشـت ترکی در دیــوار ایجاد شد مــرد فـوراً با گچ ترک را پوشاند . بعد از مدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند ایــن اتفاق چندین بار برای و مــرد تکرار شــد و روزی ناگهان خانه فرو ریخــت . مــرد با سرزنش قولی که گرفته بود را به خانه یادآوری کرد خانه پاسخ داد هــر بار خواستم هشدار بدهـم و تــو را آگاه کنـم دهانـم را بـا گرفتـی و مـرا ساکت کردی این هــم عاقـبت نشنیدن هشـدارها 🍁♡ ♡🍁
🌷چشمه باش استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود .بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند . استاد به هریک از آنها لیوان آبی داد وار آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند .شاگردان هم همین کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند اب را بنوشند چون خیلی شور بود . بعد استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت واز آنها خواست از آب چشمه بنوشندو همه از آب گوارای چشمه نوشیدند . استاد پرسد :«ایا آب چشمه شور بود؟»وهمه گفتند:«نه ...آب بسیار خوش طعمی بود». استاد گفت :«رنج هایی که برای شما در این دنیا در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه بیشتر ونه کمتر ...این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج ها را در خود حل کنید . پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج ها فائق آیید».
مردی به حضرت سلیمـان ، مـراجعه کـرد و گـفت ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یـاد دهی . فرمـود تحمـل آن را نداری مرد اصرار کرد و سلیمان نبی پرسید کدام زبان؟ جـواب داد زبـان گربـه هـا . حضـرت سلیمـان در گـوش او دمیـد و او زبـان گربـه ها را آموخت روزی دیـد دو گربـه با هـم سخـن میگفتند . یکی گفـت غـذا نـداری که دارم از میمیـرم. دومی گفت نـه ، امـا در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد ، آنگاه آن را میخوریم مـرد شنیـد و گفـت به خـدا نمیگذارم خروسـم را بخوریـد ، آنـرا فـروخـت . گربـه آمـد و از دیـگری پرسیـد آیـا مـرد؟ گفـت نـه ، صاحبـش فروختش ، اما گوسفند نر آنها خـواهد مـرد و آن را خواهیم خورد. صاحب مـنزل باز هـم شنیـد و رفـت گوسفند را فروخت گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مـرد؟ گفت نه‌صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُردو برای تسلی دهندگان غذایی فراهم خواهند کرد . مـا از آنها خواهیـم خورد . مـرد شنید و به شدت ناراحت شد. نزد سلیمان نبی رفت و گفت هـا میگوینـد مـن خـواهـم مـرد خـواهش میکنم کاری بکن حضـرت پاسخ داد خداوند خواست را فدای تو کند اما آنرا فروختی، سپس میخواست گوسفند را فدای تو کند آن را هم فروختی ، پس خود را برای وصیت و کَفن و دَفن آماده کن 🍁♡ ♡🍁
✨﷽✨ ❌نمی توانم نگاهم راکنترل کنم! ✍یک جوان ازعالمی پرسید: من جوان هستم و بنا به جوانیم نمی توانم به نامحرم نگاه نکنم...بگو چاره چیست؟ ❇️آن مرد عالم کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد!! سپس ازشخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند! جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت... ◀️عالم از او پرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟ جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخار وخفیف بشوم... ❇️عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر برکارهایش می بیند... و از روز قیامت وحساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد... 👈آیاانسان نمی داندکه خدا او‌‌ را می بیند!!(سوره علق آیه ۱۴) ⬇️⬇️
🎊🎉 به هر طرف نگرےجلوه ےجمال خداست ادب ڪنید که میلاد سید الشهداست گرفته ختم رسل روے دست آینه ای ڪه در صحیفه ےاوصورت خداپیداست #3شعبان_میلاد_باسعادت🎉 #امام_حسین_ع_بر_شما_مبارڪ🎊 💠 💠
🌸🍃🌸🍃 یک روز عید، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) به حجره جدشان حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شدند و فرمودند یا جداّه، امروز روز عید است و فرزندان عرب همه با لباس های رنگارنگ خود را آراسته اند و لباس های نو پوشیده اند و ما لباس نو نداریم و برای همین کار هم خدمت شما آمده ایم که فکری به حال ما کنید. حضرت حال آنها را بررسی کرد و گریه ای نمود تا آنجا که دو قطعه لباس از بهشت که به کمک جبرئیل یکی برای امام حسن (علیه السلام) لباس سبز و دیگری برای امام حسین (علیه السلام) لباس سرخ آورد و آنها پوشیدند و خوشحال شدند. جبرئیل وقتی این حالات را مشاهده نمود گریه کرد. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود ای جبرئیل، امروز که فرزندان من شاد و خرسند هستند، تو چرا گریه می کنی و مهموم و مغموم و محزون هستی؟! تو را به خدا قسم می دهم که اگر خبری هست، به من بگو و مرا از این ناراحتی برهان. جبرئیل فرمود ای رسول خدا، بدان اینکه برای دو فرزندت دو رنگ مختلف اختیار گردید، یکی امام حسن ( علیه السلام) ناچار است زهر بنوشد و از شدت زهر رنگش سبز می شود و امام حسین (علیه السلام) را ذبح می کنند و بدنش را با خونش خضاب می کنند. در اینجا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی گریه کرد. ٤٤ص٢٤٥ حدیث امام صادق (علیه السلام): هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو می کند ای کاش امام حسین (علیه السلام) را زیارت کرده بودم آن هنگامیکه می بیند که با زوار امام حسین (علیه السلام) چه می کنند و چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می شوند. ١٣ص٤٢٤ @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 پادشاهی را وزیری عاقل بود که از وزارت دست برداشت. پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزارت دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است. پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا در وقت نماز هم، حکم به نشستن می‌کند. دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که او نمی خورد و مرا می‌خوراند. سوم: آنکه تو خواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند. چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید. پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سر زند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و او می بخشاید. @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃  خداوندا، کمکم کن تا شکرگزاری را همچون مرهمی در مسیر تحول روزانهٔ زندگی ام به کار برم. گاهی بهترین طریقهٔ ابراز قدردانی، لذت بردن از موهبت ها و شادمانی هائی است که به ما عطا شده است. پروردگارا کمکم کن به زندگی عادی و روزمره ی خود دقیق تر نگاه کنم. خداوندا، کمکم کن تا تمامی تجاربِ سرنوشت ساز زندگی را که ممکن است سر راهم قرار گیرد، بپذیرم. کمکم کن تا شگفتی و اعجاب تولد دوباره را ببینم و درس هایت را بیاموزم‌ بدرستی که "اول آموزگارِ جهان" تو هستی. @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 ... - : الو... مجید! سلام داداش! + : سلام چطوری چه خبرا؟ - : داداش بگو چی شده؟ + : چی شده؟ - : بابا و مامانم رفتن مسافرت! خونه خالیه! + : خب..؟ - : خب؟؟! خب پاشو بیا اینجا دیگه! + : چه خبره حالا؟ - : خبرای خوب! پاشو بیا خودت می‌فهمی... یه ساعت بعد خونه‌ی رفیقم بودم. خیلی شاد و شنگول بود. گفت: دو تا خانوم دعوت کردم امشب...باز برو بگو این رفیق ما بده... منم بدم نیومد. خلاصه رفتم توی یکی از اتاقا... لحظات تاریکی بود، همه چیز برای لذت آماده بود ولی... ولی یهو یادم اومد شب جمعه است و ذهنم رفت روی بنری که سر کوچه مسجد زده بودن: «جلسه دعای کمیل...» تا اون موقع دعای کمیل نرفته بودم و این فراز دعا رو ندیده بودم که «خدایا، برای عقوبتِ گناهانی که در خلوت انجام داده‌ام عجله نکن...» اما می‌دونستم این دعا از امام علی (علیه‌السلام) رسیده. چند لحظه رفتم تو فکر... خجالت کشیدم... از امام علی خجالت کشیدم... خجالت و ترس همه‌ی وجودم رو پر کرده بود... از خودم بدم میومد... از خونه زدم بیرون. خودمو رسوندم به مسجد، دعا تازه شروع شده بود. نشستم و از اول تا آخر دعا گریه کردم. گفتم: خدا! نذار بیفتم تو این دریای لجن! خودت نگهم دار! چند ماه بعد به پیشنهاد پدر و مادرم با یه خانم بسیار زیبا و مؤمن ازدواج کردم. هر هفته با هم میایم دعا کمیل... به نقل از شیخ حسین انصاریان عبرت آموز، ص: 97 @DastaneRastan_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔘اعمال مشترکهٔ ماه شعبان المعظم،ماه رسول خدا صلی الله علیه و آله🔘 1⃣هر روز هفتاد مرتبه❗️ اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَه 2⃣هر روز هفتاد مرتبه❗️ استغفرالله الذی لا اله الا هو الرحمن الرحیم،الحی القیوم واتوب الیه 3⃣«صدقه» بسیار دهد❗️ در این ماه هرچند به دانهٔ خرمایی باشد. 4⃣در کل این ماه هزار بار بگوید❗️ لا اله الا الله،ولا نَعبُدُ الّا ایّاه مُخلصینَ لهُ الدّین و لَوْ کَرِهَ المُشرکون. که ثواب هزار ساله در نامه عملش بنویسند. 5⃣در هر پنج شنبه این ماه روزه بگیرد ودو رکعت نماز بخواند❗️ (در هر رکعت حمد و۱۰۰مرتبه توحید) وبعد از سلام ۱۰۰مرتبه صلوات 6⃣ در این ماه«صلوات»بسیار بفرستد❗️ 7⃣خواندن«صلوات مخصوص»❗️ (....شجرة النبوه وموضع الرساله ...)(یک صفحه ونیم) هر روز هنگام زوال(زمانی که آفتاب ظهر به وسط آسمان رسیده باشد.) 8⃣خواندن«مناجات شعبانیه»❗️ در این ماه در هر زمانی که حضور قلبی باشد.(...واسمع دعائی اذا دعوتک....)(۵صفحه) بهترین اعمال این ماه ❗️ ۱)استغفار ۲)صدقه بسیار ۳)روزه گرفتن کل ماه که وصل شود به رمضان المبارک منتظران عزیز ❗️ ثواب نمازها وروزه ها وذکرها ودعاها را ان شاءالله هدیه میکنیم برای فرج معشوق عزیزمان🎁 وقطعا مؤثر خواهد بود در جلو انداختن امر فرج ان شاءالله 👌
🌸🍃🌸🍃 پیرمرد تهیدستی زندگی را در فقر و تنگدستی میگذراند و به سختی برای زن و فرزاندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم میساخت از قضا یکروز که به آسیاب رفته بود دهقانی مقداری گندم در دامن لباسش ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و به سوی خانه دوید؛در همان حال با پرودرگار از مشکلات خود سخن می گفت وبرای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار میکرد ای گشاینده گره های ناگشوده , عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای پیرمرد در همین حال بود که ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و تمامی گندمها به زمین ریخت او به شدت ناراحت و غمگین شد و رو به خدا کرد و گفت من تورا کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز؟؟ آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟؟ پیرمرد بسیار ناراحت نشست تا گندمها را از زمین جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی ظرفی از طلا ریخته اند مولانا: تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه @DastaneRastan_ir
🌸باید حسین دم بزند از فضائلت 🌸وقتی حسینی است تمام خصائلت 🌸تعبیرهای ما همه محدود و نارساست 🌸در شرح بیکرانی اوصاف کاملت «یاٰ کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبىٖ بِحَقِ اَخیٖکَ الْحُسَیْنِ عَلیه‌ِ السّلاٰم» میلاد باسعادت حضرت اباالفضل العبّاس علیه‌السلام مبارک💐
🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻دین، لقلقه‌ی زبانِ مردم🔻 امام حسین (ع) فرمودند: 💢 اَلنّاسُ عَبیدُ الدّنیا، وَ الدّینُ لَعِقٌ عَلی ألسِنَتِهِم یَحوطونَهُ بِهِ ما دَرَّت مَعایِشُهُم، فَاِذا مُحِصّوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدّیانونَ. ⚡️ مردم بنده‌ی هستند، ⚡️ و ، چیزی است که بر زبانشان می‌چرخد، ⚡️ تا وقتی که زندگی‌هایشان به خوبی می‌گذرد، دَم از می‌زنند. ⚡️ ولی هرگاه با و آزموده شوند، واقعی اندک می‌شوند. تحف العقول، ص ۲۴۵. ✨✨✨✨✨ بعضیا مثل آدامس با برخورد میکنن😐 ✔️ تا وقتی که شیرینیش زیرِ زبونشون هست،😋 ✔️ تا وقتی که تفریح دارن و خوش میگذره،😇 👈 هم باهاشونه👌 ‼️امّا وقتی که سختی‌ها و تلخی‌ها، خودش رو نشون میده😰 ‼️درست مثل یه آدامس، رو میندازن بیرون.👌 👇👇👇 ❗️ بین ادّعا و خیلی فاصله است. در شرایط عادّی و امنیت، همه از عدالت و حق‌خواهی و خدا و پیغمبر دم می‌زنند، و خودشون رو میدونند،😌 ولی وقتی زیان و ضرر باشه، خیلی‌ها جا می‌زنند و میدان رو خالی می‌کنند.😰 😔💔 مثل کاری که کوفیان با خودِ امام حسین کردند. نامه نوشتند که بیا کوفه ما با تو هستیم... ولی وقتی دیدند اوضاع خرابه، همه‌شون امام حسین رو تنها گذاشتند. 📛 حواسمون باشه به قول امام حسین، فقط لقلقه‌ی زبانمون نباشه... ، ، ، ، ، ، ، 🆔 @ayegeraphy💟
ولادت حضرت ابوالفضل (ع) مبارک
السلام علیک یا قمر بنی هاشم
🌸🍃🌸🍃 از امام سجاد عليه السلام نقل شده است که فرمود: کوفيان نزد امام علي عليه السلام آمده از نيامدن باران شکايت کردند و گفتند: (از خدا) براي ما باران بخواه ، اميرالمؤمنان عليه السلام به حسين عليه السلام فرمود: برخيز و از خداوند طلب باران کن ! او برخاست حمد و ثناي الهي به جاي آورده و بر پيامبر صلي الله عليه و آله درود فرستاد و عرض کرد: بار الها! اي بخشنده خيرات و نازل کننده برکات ! آسمان را بر ما سرشار ببار، و ما را از باراني بسيار فراگير، انبوه ، پر دامنه ، پيوسته ريزان ، روان و شکافنده زمين هاي خشک و تشنه - که با آن از بندگانت ناتواني را برداري و زمين هاي مرده را زنده سازي - سيراب فرما آمين اي پروردگار جهانيان. امام دعاي خود را به پايان نبرده بود که ناگهان خداوند باران سيل آسا فرستاد. عربي باديه نشين از برخي نواحي کوفه آمده و گفت : دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم ، در حالي که آب يکي در ديگري از فراواني پيچ و تاب مي خورد. آری کوفیان چه بد مزد دعای باران حسین (ع) را دادند @DastaneRastan_ir
❖ 🎊میخوایم گروه رو چراغونی کنیم🎊 👏🏻👏🏻🍃🌼🌺🍃🌼🌺 💡💡◎◎◎ 💡💡◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 🎊🎉 چراغونی اول به خاطر تولد امام حسین وابوالفضل 🍃🌼🌺🍃🌼🌺 💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 چراغونی دوم رو به یمن قدوم مبارک امام سجاد وعلی اکبر 🌼🍃🌺🍃🌼 💡💡◎◎◎💡💡 ◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 وسومین چراغونی رو به یمن قدوم سبز مولا واقامون حضرت ولی عصر، مهدی صاحب الزمان 🍃🌼🌺🍃🌼🌺🍃 💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡 🎊 🎊 🎊 🎉🎊🎉💡💡💡💡🎊🎉💡💡 تولد این نورهای امامت 🌼🍃🌺🍃 و امام سجاد (ع) برشما عزیزان مبارک @ayegeraphy ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
🌸🍃🌸🍃 آقا امیرالمومنین (علیه السلام): روزی رسول خدا(ص) سراغ مردی از اصحاب را گرفت و پرسید: فلانی در چه حال است؟ گفتند: مدتی است رنجور و بیچاره شده، و چونان مرغ بال و پر شکسته زار و پریش گشته (و زندگانی به سختی می‌گذراند). حضرت (به حال او ترحم کرد و) برخاست و به قصد عیادت او روانه منزل وی شد. مرد بیمار و گرفتار واقعاً رنجور و مبتلا گشته بود و پیامبر خدا(ص) به فراست دریافت که بیماری و ابتلای او مستند به یک امر عادی نیست این بود که از وی پرسید:آیا در حق خود نفرین کرده ای؟ بیمار فکری کرد و گفت: بله، همین طور است، من در مقام دعا گفته بودم:پروردگارا اگر بناست، در جهان آخرت، مرا به خاطر ارتکاب گناهانم کیفر دهی،از تو می‌خواهم که در کیفر من تعجیل فرمایی و آن را در همین جهان قرار دهی.... رسول خدا(ص) فرمود: ای مرد! چرا در حق خود چنین دعایی کردی؟! مگر چه می‌شد،از پروردگار (کریم) هم سعادت دنیا و هم سعادت و نیکبختی سرای دیگر را خواستار می‌شدی و در نیایش خود این آیه را می‌خواندی: ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار پروردگارا! ما را از نعمتهای دنیا و آخرت، بهره مند گردان و از شکنجه دوزخ نگاهدار. (سوره بقره 201) مرد مبتلا دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتی بازیافته همراه ما از منزل خارج شد. ١٧ص٢٩٣ ٢٢٣ @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 آیت‌الله مجتهدی (ره) بهترین زاد و توشه برای عالم آخرت چیست؟ تقوا چیست؟ تقوا این است که‌ -انسان از خدا بترسد. ‌-گناه نکند. -واجبات خدا را به جای آورد. ‌-به چراغ قرمز دین که رسید ترمز ‌کند. -به چراغ سبز دین که رسید برود. -‌به حرام ترمز کند، -به حلال آزاد است، این تقواست. پس بهترین زاد و توشه برای عالم آخرت تقوا یعنی اعمال ما یک جوری باشد که اگر ما خبر نداشته باشیم، و ماموری ماهواره گذاشته باشد که اعمال ما را یک هفته زیر نظر بگیرد، سخنان ما، نگاه‌های ما، همه را و بعد از یک هفته بگویند: دیشب تلویزیون همه‌ی اعمال یک هفته این آقا را گذاشته و نشان داده، من اگر بشنوم ناراحت نشوم. اگر ناراحت نشدم باتقوا هستم. اما اگر ناراحت بشوم و بگویم وااای وااای چه کارهایی من کرده‌ام، همه را دیشب نشان داده‌اند، من تقوا ندارم. @DastaneRastan_ir