eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28هزار دنبال‌کننده
36هزار عکس
30.7هزار ویدیو
334 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️پروفایل زیبای خدایی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
متنهایی که با طلا باید نوشت ❤️❤️ جملات هشت ریشتری 😍😍😍 http://eitaa.com/joinchat/4031315983Cc84dcb290a ♥️به شدت پیشنهاد میشه👆👆
✨ببیــــــــــــن!👀 🐍توی بازی مار پله گاه یکی بالاست و با نیش مار پایین می آید، ویکی هم پایین است و برابرش نردبان , و با همان بالا می رود ؛ 🔹و دنیا در نگاه قرآن کریم " لعب" است ، یعنی بازی است ، پس هم مار دارد و هم پله؛ ❣حال‌ ، اگر بالایی مغرور نباش! چون دنیا پر از مار است ؛ ❣و اگر پایینی ، مایوس نباش! چون دنیا پر از نردبان است ؛ 🌍 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آیت الله اراکی فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت :نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است! گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه "س"؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین "علیه السلام" حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد ... ... آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت : به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم ... جالب است بدانید 🔸 درباره محل خاکسپاری امیرکبیر در همه منابع تاریخی آمده است که پیکر میرزا تقی خان امیرکبیر ابتدا در همان کاشان دفن شد. 🔹به گفته میرزا جعفر حقایق‌نگار خورموجى، پیکر امیر را روز بعد از شهادت به قبرستان «پشت مشهد» کاشان بردند و به رسم امانت کنار قبر «سید محمد تقی پشت مشهدی» از علمای مشهور کاشان به خاک سپردند. ♨️چند ماه بعد، با پیگیری‌های عزت‌الدوله همسر امیرکبیر، جسدش را به کربلای معلی منتقل کردند. پیکر او در مقبره‌ای در رواق شرقی حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) دفن شد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
➕ شازده کوچولو گفت: بعضی کارا بعضی حرفا بدجور دل آدمو آشوب میکنه ➖ گل گفت: مثل چی؟ ➕شازده کوچولو گفت: مثل وقتی که میدونی دلم برات بی‌قراره و کاری نمیکنی... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️پیش رو سالی برایت آرزو کردم 🌸به مِـهر ♥️سالِ پر لبخند را 🌸در قالب ابیاتِ شعر...! ♥️بهترینها عایِدَت گردد 🌸در این سالِ نکو..! ♥️سرخ باشدصورت تو جای زردی 🌸رنگ و رو..! ♥️خنده را پیوسته ایزد 🌸بر لبت جاری کند..! ♥️دست خود را لحظه لحظه 🌸همرَهَت یاری کند..! ♥️یاد کن در سال نو 🌸از دوستانی همچو من..! ♥️با دو صد تبریک آوردم 🌸به پایان این سخن..! 🌸سال خوشی براتون آرزومندم🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی .... وقتی که تو با منی، هیچ غمی نیست... وقتی که تو در منی، هیچ منی نیست ... وقتی که تو بر منی، هیچ کمی نیست ... پس پروردگارا، این گونه در بَرَم گیر و رهبرم باش و هدایتم کن تا تو را باشم در حال و کیفیّتی مطلوب که تنها اراده ی تو جاری باشد و بس. آمیـــــــــــن یارب العامین •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
؟ روایت شده که حضرت علی (ع) روزی بر منبر کوفه خطبه می خواند و در ضمن خطبه فرمود: ای مردم از من بپرسید، قبل از آنکه مرا از دست بدهید. از راه های آسمان بپرسید که من به آنها داناتر از راه های زمین هستم. 🔆پس مردی از بین آن جماعت برخاست و گفت: یا امیرالمومنین، جبرئیل الان کجاست؟ فرمود: مرا بگذار تا بنگرم. سپس نگاهی به بالا و بر زمین و به راست و چپ نموده، سپس فرمود: تو جبرئیل هستی. 🧚‍♂پس جبرئیل از بین آن قوم پرواز کرد و با بالش سقف مسجد را شکافت. مردم تکبیر گفتند و عرضه داشتند: یا امیرالمومنین، از کجا دانستی او جبرئیل است؟ فرمود: من به آسمان نظر انداختم و نظرم به آنچه بر بالای عرش و حجب بود رسید. 🌏وقتی به زمین نگاه کردم، بینایی من در تمام طبقات زمین تا قعر آن نفوذ کرد و هنگامی که به راست و چپ نگاه کردم، آنچه را خداوند آفریده دیدم، ولی جبرئیل را در بین مخلوقات ندیدم. به همین دلیل دانستم که این فرد همان جبرئیل است. 📚على (ع) و المناقب، ص 190. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا دار مکافات است.... وقتی پرنده ای زنده است.......... مورچه هارا میخورد وقتی میمیرد ....... مورچه ها اورا میخورند... زمانه وشرایط در هر موقعی میتواند تغییر کند.... در زندگی هیچ کسی را آزار یا تحقیر نکنید..... شاید امروز قدرتمند باشید........ اما یادتان باشد زمان از شما قدرتمند تر است...... یک درخت میلیون هاچوب کبریت را میسازد... اما وقتی زمانش برسد..... فقط یک چوب کبریت... برای سوزانده میلیون ها درخت کافی است. امروز کسی را میزنی.... فردا از خودت زده میشوی..... پس خوب باشید وخوبی کنید.... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ❤️کانالی مخصوص متاهلین❤️ 👇💞👇💞👇💞👇💞👇💞 https://eitaa.com/joinchat/1731264529C6b7f30c3c7 ⚠️این تبلیغ به زودی پاک میشود..سریع تر عضو بشید🔥⚠️ 👇💞👇💞👇💞👇💞👇💞 https://eitaa.com/joinchat/1731264529C6b7f30c3c7
داستان راستان🇵🇸
‌ ❤️کانالی مخصوص متاهلین❤️ 👇💞👇💞👇💞👇💞👇💞 https://eitaa.com/joinchat/1731264529C6b7f30c3c7 ⚠️این تبلیغ
💞آغــــــوش💞 چگونه......؟🙈 راهکار های ......👀💑 شب........😬 ♥️💍ویژه متاهلین بالای ۲۷ سال🙏
💠: 💎: ✍پیامبر خدا با نگاه پر مهرش چهره نگران تک تک یاران را از نظر گذراند و با لبخندش دل های ایشان را آرام کرد. سپس فرمود:من آنچه از علوم الهی،کتب آسمانی و اسرار نبوت در دست و سينه داشتم به سام می سپارم تا زمين از حجت خدا خالی نماند و این مشيت قطعی خداوند است.همچنین به همه شیعیان خود وصيت می کنم تا ظهور هود(ع)، یک روز از سال را که معین خواهم کرد،دور هم جمع شوند و وصيت و عهد الهی را بخوانند و آن روز،روز عيد برای ایشان باشد.1 ❇️پس از دو هزار و پانصد سال،حضرت نوح شیخ الانبیاء آخرین ماموریت خویش را به پایان رساند و این پایان رسالت ایشان بر روی زمین بود. نقل است آنگاه که موعد مرگ ایشان فرا رسید،حضرت عزارئیل را دید که با خضوع در برابر ایشان ایستاده است. نوح(ع)به ایشان فرمود:ای فرشته مرگ! آیا فرصتی دارم تا از آفتاب به سایه روم؟عزرائيل عرض کرد:بله ای نبی خدا. وقتی که پیامبر به سایه رسید،لبخند زد و خطاب به عزرائیل فرمود:گویی تمامی این عمر طولانی به اندازه همين رفتن از آفتاب به سایه بود!2 🗡حالا دیگر زمین مانده بود و روز ها و شب های بدون نوح(ع).حضرت نوح(ع) را حقی عظیم بر گردن بشریت است که هرگز فراموش نخواهد شد.نوح اسطوره قرن ها خون دل خوردن و صبر و استقامت در راه حق است.درود بر او آنگاه که تیغ شمشیر ها در زیر شکنجه تنش را زخم میزد و تیغ زبان ها دلش را! درود بر او آنگاه که بر کشتی نشست، آنگاه که بر داغ فرزند ناخلف صبر کرد و آنگاه که دولت حق را بر زمین مستقر گرداند. 🪦ای پیامبر خدا!خوشا به حال شیعیان شما که در اوج ابتلاء و سختی، آغوش گرم تو پناهگاهشان بود، اینک شیعیان فرزندت چه کنند که مولایشان را در کوچه ها می بینند و نمی شناسند؟! سر بر کدام سنگِ حسرت بکوبیم از این داغ که حتی لایق دیدن چشمان مولایمان نیستیم؟! ای حضرت پدر! مارا در این قرن های تاریک و حسرت دعا کن!ما را دعا کن که همچون شیعیان شما لایق دیدن دولت کریمه ی مولای خود باشیم، که دعای پدر در حق فرزند مستجاب است، ان شاء الله. 📙راوندی،قصص الانبياء،ج1،ص 261؛ مجلسی،بحار الانوار،ج11،ص 288؛ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•