✍#داستان_اصرار_قوم_بنی_اسرائیل_برای_دیدن_خدا!
💠در جلسه ای مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: مگر شما نمی گویید؛ انبیا معصوم هستند؛ پس چرا موسی رؤیت الاهی را از خداوند درخواست کرد؟ «أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیک» آیا موسی نمی دانست که خداوند قابل دیدن نیست؟
امام علیه السلام در جواب او فرمودند: حضرت موسی علیه السلام می دانست که خداوند قابل دیدن با چشم نیست؛ امّا هنگامی که خدا با موسی سخن گفت و آن حضرت به مردم اعلام نمود، مردم گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم؛ مگر این که کلام الاهی را بشنویم.
هفتاد نفر از بنی اسرائیل برگزیده شدند و به میعادگاه کوه طور آمدند. حضرت موسی علیه السلام سؤال آنان را از خدا درخواست نمود. در این هنگام آنان کلام الاهی را از تمام جهات شنیدند. ولی گفتند: ایمان نمی آوریم؛ مگر این که خدا را خود ببینیم. صاعقه ای از آسمان آمد و همه ی آنان هلاک شدند. حضرت موسی گفت: اگر با چنین وضعی برگردم؛ مردم خواهند گفت: تو در ادّعایت راستگو نیستی که دیگران را به قتل رساندی. به اذن الاهی دوباره همه زنده شدند. این بار گفتند: اگر تنها خودت نیز خدا را ببینی؛ ما به تو ایمان می آوریم.
موسی گفت: «ان الله لا یری بالابصار و لا کیفیة له و انما یعرف بآیاته و یکلم باعلامه» خدا را تنها با نشانه ها و آیاتش می توان درک کرد. امّا آنان لجاجت کردند. خطاب آمد: موسی بپرس آنچه می پرسند و تو را به خاطر جهالت آنان مؤاخذه نمی کنیم. حضرت موسی علیه السلام گفت: «رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیک» خطاب آمد: «لَنْ تَرانِی؛ هرگز مرا نمی بینی» امّا نگاه کن به کوه، اگر پایدار ماند؛ تو نیز خواهی توانست مرا ببینی.
با اشاره الاهی کوه متلاشی و به زمینی صاف تبدیل شد و موسی پس از به هوش آمدن گفت: «سُبْحانَک تُبْتُ إِلَیک؛ خدایا! از جهل و غفلت مردم، به شناخت و معرفتی که داشتم بازگشتم و من اوّلین کسی هستم که اعتراف می کنم خدا را نمی توان با چشم سر دید» مأمون با این پاسخ شرمنده شد
📙عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 64 و 65.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هر پرهیزکاری" گذشته ای دارد
و هر گناه کاری" آینده ای
پس قضاوت نکن
میدانم اگر قضاوت نادرستی
در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا
در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم
محتاط باشیم، در سرزنش"
و
قضاوت کردن دیگران "
وقتی نه از دیروز اوخبر داریم،
نه از فردای خودمان
شیاطین
داستايوفسكى
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️🎥دستورالعمل آیت_الله_بهاءالدینی برای باز شدن گره های زندگی.
🎙#حجت_الاسلام_عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💎یکی از روحانیون می گفت:
پشت سر مرحوم حاج شیخ عباس قمی در مسجد گوهرشاد نماز می خواندم، نماز اوّل را که خواند از مسجد بیرون رفت و هرچه نشستم نیامد. پس از مدتی از ایشان پرسیدم: آقا! چرا آن روز شما یک نماز را اقامه کردید و رفتید؟
فرمود: در نماز اوّل چون جمعیت زیاد بود وقتی به رکوع رفتم یک نفر از عقب جمعیت گفت: یااللَّه. ..
چنان یااللَّه گفت که من به ذهنم خطور کرد جمعیت بسیاری پشت سرم ایستاده، دیدم غرور مرا گرفت.
با خود گفتم: آدمی که غرور دارد به درد پیشنمازی نمی خورد و پس از پایان نماز، مسجد را ترک کردم.
📙خاطرات حجت الاسلام قرائتى،ج ۲، ص ۵۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 اینگونه بخشیده شو!!!
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 حجت الاسلام پناهیان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ میگذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽآمد، ﺷﯿﺮ را میخورد ﻭ سکهاﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ میانداخت.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش میکنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.»
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟠اگه دلت گرفته و هیچی حالتو خوب نمیکنه 🟠
🔴یه سر به اینجا بزن:
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/4031315983Cc84dcb290a
🟥 یک پیشنهاد خوب 🟥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مظلوم ترین شخصی که تو زندگیم دیدم
فقط یه نفر بود اونم پدرم بود
نه بهشتی زیر پاشه
همیشه هم ازش انتظار داریم ..
هیچوقت هم رومون نشده
بهش بگیم چقد دوستت داریم ...
چون همیشه پیش خودمون گفتیم
اون مثل یک کوهستان قوی و سخته !
پدر تنها قهرمانیه که هیچوقت
روی سکو نرفت ...!
هیچ کدوممون نمی تونیم بفهمیم
تو دل پدر چی میگذره !
وقتی پدر داشته باشی یه لشکر
دشمن جلوت هیچن ...!
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
اولین ملاقات فرعون و موسی
فرعون از موسی پرسید : آیا تو اعتقاد داری به جز من خدایی وجود دارد ؟
موسی گفت : بله
فرعون گفت : می دانی که مدتیست در مصر قحطی شده است پس اگر خدای تو واقعی است بیا مردم را جمع کنیم و تو از خدایت بخواه که باران ببارد و اگر باران بارید من هم به تو ایمان می آورم در غیر این صورت اگر من خواستم باران ببارد و بارید فراموش نکن که خدای واقعی جهان منم!
موسی قبول کرد و مردم را به کمک فرعون جمع کردند و موسی گفت : خدایا باران بفرست
اما باران نیامد!
فردای آن روز نوبت فرعون رسید و دوباره مردم را جمع کردند
فرعون به بالکن قصرش آمد و رو به آسمان کرد و گفت : ای آسمان به فرمان من ببار
و بارانی می بارد فراموش نشدنی !
در واقع آسمان حرف فرعون را انجام داد تا حرف موسی .
موسی با تند خویی با فرعون حرف زد وخدا حرف موسی را به خاطر تندخویی او نپذیرفت .
📚مبانی حقایق و رموز زندگی فرعون
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#خواص_دعای_فرج 3⃣ 🔻
✨ مرگ آسان
✨ شفاعت امام زمان در قیامت
✨ آمرزش گناهان
✨ آسانی حساب
✨ محشور شدن با امیرالمؤمنین در بهشت🔺
📚 مکیال المکارم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#آیه گرافی
✨وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿۳۶﴾
☀️و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
سوره اسرا، آیه36
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅داستان کوتاه
✍آورده اند که پدری از رفتار بد پسرش رنجور شد ، و او را بسیار ملامت کرد، و بگفت : بی سبب عمرم را به پای تربیت تو هدر کردم ،... فرزند افسوس که ادم شدنت را امیدی نیست.....
پسر رنجید و ترک پدر کرد، و در پی مال و منال و سلطنت چند سالی کوشید وتحمل رنج کرد.... عاقبت پسر به سلطنت رسید و روزی ، پدر را طلبید ، تا جاه وجلال و بزرگی خود، را به رخ او بکشد، ... چون پدر به دستگاه پسر وارد شد ، پسر از سر غرور روی بدو کرد و بگفت : اینک جایگاه مرا ببین ، یاد ار که روزی بگفتی ،هر گز ادم نشوم ، اینک من حاکم شهر شدم....
پدر بی تفاوت روی برگرداند و بگفت :
من نگفتم که تو حاکم نشوی
من بگفتم که تو آدم نشوی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•