فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر سفره نشستن و پاک شدن گناه...
🎙استاد مسعود عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ [186]
و هنگامى كه بندگان من، از تو دربارهي من سؤال كنند، [بگو:] من نزديكم؛ دعاى دعاكننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند [و به مقصد برسند].
سوره_بقره، آیات ۱۸۶
گوینده :بهروز_رضوی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺🌺🌺🌺
🤲"دعای شاهکار موسی(ع)"
رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ
(پروردگارا، هر خیری که بر من نازل کنی به آن محتاجم!)
{سوره قصص آیه 24}
این دعای موسی(ع) در قرآن، یک شاهکار تمام است. اوج هوشمندی سالک را می رساند. و به تنهایی خود کلاس آموزش دعاست. دقت کن! موسی برای خدا، احتیاجاتش را لیست نمی کند، نمی گوید این و آن را می خواهم، به ذهنش جهت نمی دهد، با کلماتش خود را محدود نمی کند، فضای دعا را باز می گذارد تا هر خیری از هر کجا و هر زمان و به هر مقدار و کیفیت، بر او ببارد. موسی در نهایت تواضع، هوشمندانه رفتار می کند، به خدا دستور نمی دهد، اَدا های عالمانه در نمی آورد، بلکه در برابر او، یک پذیرش تام می شود. زیرا خوب می داند؛ این خداست که صلاح کار او را می داند. خدایی که خود خیر است و جز خیر از او صادر نمی شود. پس فقط کافی است با این “خیر مطلق” رابطه ای عاشقانه بر اساس تسلیم بر قرار کرد. چون اگر چنین شود، کار تمام است و بی شک سالک از بهترین ها برخوردار شده است ... حال در بافت آیه، که در واقع بیش از هشت کلمه نیست، دقت کن؛ با “رب“ ،آغاز کرده و با “فقیر” به پایان برده، “خیر” را کنار “فقیر” نشانده، مقصد “نزول” را بر خودش هدف گرفته، “خیر” را نکره آورده تا محدود و معین نباشد و هر چیزی را شامل شود، از فعل “اَنزَلت“استفاده کرده، او را بالا و خود را پایین دیده، و با این فعل، خیر را “دفعةً” نشانه رفته، ...
و اینچنین است که بلافاصله در آیهی بعد گره از تنهایی و سرگردانی اش آن هم به بهترین وجه گشوده می شود ... ای دوست، یک سالک تسلیم و هوشمند، دعایش اینگونه است. آن را ذکر خود قرار ده.
📙بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر مال و جمال خویشتن غره مشو
کآن را به شبی برند و این را به تبی
🎙#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
♥️هر روز 25 بار استغفار♥️
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
هرکس هر روز 25 مرتبه بگوید🌹
🌸«اللَّهُمَ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ،
وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ» ،🌸
خداوند به تعداد مؤمنینی که از دنیا رفته ،
و به تعداد مؤمنینی که تا روز قیامت می آیند ،
برای وی حسنه نوشته ، از پرونده اعمالش
سیّئه ای را پاک می کند ، و مقامش را یک
درجه بالاتر می برد.
📕(امالی صدوق ، ص379)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار زندگي چيست؟
⚡️اين که در ميان مردم زندگی کنی ولی هيچگاه به کسی زخم زبان نزنی ... دروغ نگویی ...
کلک نزنی و سوء استفاده نکنی ...
⚡️نیازی ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ ،
⚡️ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ "ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﻴﻢ ...
⚡️ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍی "ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ" يکدﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ ،
⚡️ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ " ﺁﺯﺍﺭ " ﻧﺮﺳﺎنيم ...
⚡️ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ "ﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ ،
⚡️ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ "ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮد ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ ...
⚡️حتی ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ،
⚡️ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ "ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ ...
" ﺁﺭی، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ زندگی کردن شاهکار است ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بسم الله الحی القیوم
#نمازیدرنیمهشعبان
☝️🖇با این نماز حتی به تعداد قطرات باران حاجت روا میشین
🔺امام صادق علیه السلام فرمود:
[هر کس بعد از نماز عشا، دو رکعت نماز بخواند
🔺که در رکعت اول بعد از سوره حمد، سوره کافرون بخواند
🔺 و در رکعت دوم ،بعد از حمد، سوره توحید بخواند،و بعد از سلام،
💌سی و سه بار سبحان الله
💌و سی و سه بار الحمدلله
💌و سی و چهار بار الله اکبر بگوید
💌و بعد دعای یا مَن الیهِ مَلجأ العباد( که در مفاتیح در قسمت اعمال نیمه شعبان هست) بخواند
و بعد سجده رود و بگوید:
بیست بار «یا رَبِّ »و هفت بار «یا الله »
و هفت بار «لا حَولَ و لا قُوَّةَ الاّ باللهِ»
و ده بار « ماشاءَاللهُ »و ده مرتبه « لا قُوَّةَ الاّ باللهِ »
بعد صلوات بفرستد ( صد یا هزار مرتبه صلوات ) و حاجت بخواهد ، والله اگر با این عمل به عدد قطرات باران حاجت بخواهی ، خداوند به کرم عمیم و فضل جسیم خود ،حاجتت را براورده میکند
«ان شاءالله تعالی»
🌹 #تعجیل_در_امر_فرج_صلوات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عذاب قبر به خاطر خیانت به خلق الله
🌿بیهقی از عبدالحمید بن محمود نقل می کند که ابن عباس بودیم که مردی آمد و گفت : به حج می آمدیم که در محلی به نام صفاح یکی از همراهان ما از دنیا رفت. برایش قبری کندیم که دفنش کنیم ، دیدیم مار سیاهی لحد (قبر) را پر کرد. قبر دیگری کندیم باز دیدیم مار آن قبر را پر کرده ، قبر سوم را کندیم ، باز مار در آن نمایان شد. جنازه را بی دفن گذاشته ، پیش تو برای چاره جویی آمدیم. ابن عباس گفت : آن مار عمل اوست ، بروید او را در یک طرف قبر بگذارید ، اگر تمام زمین را بکنید مار در آن خواهد بود برگشته و او را در یکی از قبرها انداختیم ، چون از سفر برگشتیم پیش همسرش رفته و خبر مرگ او را داده و از کارهای شخصی مرده سوال کردیم. زن می گفت : او آرد می فروخت ، غذای خانواده خود را از ( خالص ) آن برمی داشت ، سپس به مقداری که برمی داشت کاه و نی خرد کرده ، قاطی می کرد ، می فروخت.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواص سوره حمد.
🎙آیت الله بهجت رحمت الله علیه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔆 #پندانه
✍ غصه از دستدادن نعمتی را نخور، خدا بهترش را میدهد
ماری كوچولو دختری پنجساله، زیبا و با چشمانی درخشان بود.
یک روز كه با مادرش برای خرید به بازار رفته بودند، چشمش به یک گردنبند مروارید پلاستیكی افتاد. از مادرش خواست تا گردنبند را برایش بخرد.
مادر گفت:
اگر دختر خوبی باشی و قول بدهی اتاقت را هر روز مرتب كنی، آن را برایت میخرم.
ماری قول داد و مادر گردنبند را برایش خرید. ماری به قولش وفا كرد؛ او هر روز اتاقش را مرتب میكرد و به مادر كمک میكرد. او گردنبند را خیلی دوست داشت و هر جا میرفت، آن را با خودش میبرد.
ماری پدری دوستداشتنی داشت كه هر شب برایش قصه میگفت تا او بخوابد.
شبی بعد از اینكه داستان به پایان رسید، بابا از او پرسید:
ماری، آیا بابا را دوست داری؟
ماری گفت:
معلومه كه دوست دارم.
بابا گفت:
پس گردنبند مرواریدت را به من بده!
ماری با دلخوری گفت:
نه! من آن را خیلی دوست دارم، بیایید این عروسک قشنگ را به شما میدهم، باشد؟
بابا لبخندی زد و گفت:
آه، نه عزیزم!
بعد بابا گونه اش را بوسید و شب بهخیر گفت.
چند شب بعد، باز بابا از ماری مرواریدهایش را خواست. ولی او بهانهای آورد و دوست نداشت آنها را از دست بدهد.
عاقبت یک شب دخترک گردنبندش را باز كرد و به بابایش هدیه كرد.
بابا در حالی كه با یک دستش مرواریدها را گرفته بود، با دست دیگر از جیبش یک جعبه قشنگ بیرون آورد و به ماری كوچولو داد.
وقتی ماری در جعبه را باز كرد، چشمانش از شادی برق زد:
خدای من، چه مرواریدهای اصلِ قشنگی!
بابا این گردنبند زیبای مروارید را چند روز قبل خریده بود و منتظر بود تا گردنبند ارزان را از او بگیرد و یک گردنبند پرارزش را به او هدیه بدهد.
خدا گاهی نعمتهایش را میگیرد و در عوض خیلی بهترش را میدهد. پس هیچوقت غصه از دستدادن یک نعمت را نخور.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝 عيب جويى
✍پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): لا تَتَّبِعوا عَوراتِ المُؤمِنينَ ؛ فإنَّهُ مَن تَتَبَّعَ عَوراتِ المُؤمِنينَ تَتَبَّعَ اللّه ُ عَورَتَهُ ، و مَن تَتَبَّعَ اللّه ُ عَورَتَهُ فَضَحَهُ و لَو في جَوفِ بَيتِهِ .
عيبهاى مؤمنان را جستجو نكنيد؛ زيرا هر كه دنبال عيبهاى مؤمنان بگردد خداوند عيبهاى او را دنبال كند و هر كه خداوند متعال عيوبش را جستجو كند، او را رسوا سازد گر چه درون خانه اش باشد.
📚ثواب الأعمال : 288/1.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#پندانه
✍ عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
ما برای عیبهای دیگران، قاضیهایی دقیق و برای عیبهای خودمان، وکیلمدافعانی چشمپوش هستیم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام علی علیهالسلام فرمود:
آن که گرفتاریش به اوج رسیده نیازش به دعا بیشتر از کسی نیست که تندرست و غیر ایمن از بلاست.
مَا الْمُبْتَلَى الَّذِي قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلاَءُ، بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ مِنَ الْمُعَافَى آلَّذِي لاَ يَأْمَنُ الْبَلاَءَ.
📚حکمت۳۰۲ #نهج_البلاغه
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماز خواندن پدر برای فرزندان
🎙دکتر رفیعی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حکایت
حکایت کردهاند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى رنگین و لطیف،
به یک درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازى کنند.
در بین راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت:
«در من فایدهاى براى تو نیست. اگر مرا آزاد کنى،
تو را سه نصیحت مىگویم
که هر یک، همچون گنجى است.
دو نصیحت را وقتى در دست تو اسیرم مىگویم و پند سوم را،
وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مىگویم.
مرد با خود اندیشید که سه نصیحت از پرندهاى که همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته است، به یک درهم مىارزد.
پذیرفت و به گنجشک گفت: «پندهایت را بگو.»
گنجشک گفت: «نصیحت اول آن است که اگر نعمتى را از کف دادى،
غصه مخور و غمگین مباش زیرا اگر آن نعمت، حقیقتاً و دائماً از آن تو بود، هیچ گاه زایل نمىشد.
دیگر آن که اگر کسى با تو سخن محال و ناممکن گفت به آن سخن هیچ توجه نکن و از آن درگذر.»
مرد، چون این دو نصیحت را شنید، گنجشک را آزاد کرد.
پرنده کوچک پر کشید و بر درختى نشست .
چون خود را آزاد و رها دید، خندهاى کرد.
مرد گفت: «نصیحت سوم را بگو!»
گنجشک گفت:
«نصیحت چیست!؟ اى مرد نادان، زیان کردى.
در شکم من دو گوهر هست که هر یک بیست مثقال وزن دارد.
تو را فریفتم تا از دستت رها شوم.
اگر مىدانستى که چه گوهرهایى نزد من است به هیچ قیمت مرا رها نمىکردى.»
مرد، از خشم و حسرت، نمىدانست که چه کند. دست بر دست مىمالید و گنجشک را ناسزا مىگفت.
ناگهان رو به گنجشک کرد و گفت:
«حال که مرا از چنان گوهرهایى محروم کردى، دست کم آخرین پندت را بگو.»
گنجشک گفت: «مرد ابله! با تو گفتم که اگر نعمتى را از کف دادى، غم مخور اما اینک تو غمگینى که چرا مرا از دست داده اى.
نیز گفتم که سخن محال و ناممکن را نپذیر اما تو هم اینک پذیرفتى که در شکم من گوهرهایى است که چهل مثقال وزن دارد.
آخر من خود چند مثقالم که چهل مثقال گوهر با خود حمل کنم!؟
پس تو لایق آن دو نصیحت نبودى و پند سوم را نیز با تو نمىگویم که قدر آن نخواهى دانست. این را گفت و در هوا ناپدید شد.»
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسینجانم❤️
هنوز راه ندارد کسی به عالمِ تو
نسیم هم نرسیده به درکِ پرچم تو
نسیم پنجرهی وحی! صبحِ زودِ بهشت
"اذا تنفس" باران، هوای شبنم تو
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله🤍🍃
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وأنَّ الله سيُعوِّضنا عَمَّا مَرَرْنا بِه...
خدا آنچه را که به ما گذشت
جبران خواهد کرد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ادعيه ي اهل بيت (ع)مملوء از معارف است
✍استاد فاطمی نيا : متأسفانه در جامعه اينطور رايج شده است كه دعاهايي كه از اهل بیت(علیهم السلام) روایت شده ، تنها براي ثواب خوانده ميشود و در مضامين عرشي آنها تامل نميشود ! عزيزان دعاهای اهل بیت(علیهم السلام) دریای معارف است؛ نباید با اینها برخورد عوامانه داشت؛ به طور مثال دعای ابو حمزه ثمالی از جمله ادعيه اي است که بزرگان عرفاي ما هنوز در معاني آن سرگردان هستند !!
این دعاها کلماتی عرشی در باب خدا شناسی هستند و بايد در آنها تامل كرد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصویری از حال و هوای بهشت برفی حرم مطهر رضوی و خدمتی از جنس عشق
وسط سرما و برف و بوران
عجیب دلم هوای زیارت کرده...
🌱اللهم الرزقنا حرم🤲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
📝ثواب یادکردن از امام حسین علیه السلام هنگام نوشیدن آب
✍در روایتی نورانی، داود رقی ملاقات خودش با امام صادق علیه السلام را چنین نقل کرده است:
نزد امام صادق عليه السلام بودم و آن حضرت آب خواست. آنگاه كه آب را نوشيد، اشک ريخت بهگونهاى كه چشمان ایشان غرق اشک شده بود.
حضرت رو به من کرد و فرمود: اى داود! خداوند قاتل امام حسين عليه السلام را از رحمت خويش بىبهره سازد.
من هرگز آب سرد و گوارايى ننوشم، مگر آنكه امام حسين عليه السلام را به ياد می آورم. كسى نيست كه آبى بنوشد و ياد امام حسين عليه السلام كند و كشنده او را لعن كند، مگر آنكه خداوند صد هزار پاداش براى او مىنويسد و صد هزار گناه از او پاک مىكند و صد هزار مرتبه جایگاه او بالا ببرد. چنين كسى گويى صد هزار بنده آزاد كرده است. او در روز رستاخيز، با سيماى تابان محشور مىشود.
📚الامالی، ص142، ح7
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍️امام سجاد علیه السلام فرمودند:
سه حالت و خصلت در هر یک از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهی میباشد و از سختیها و شداید صحرای محشر در امان است
#اول آن که در کارگشایی و کمک به نیازمندان و درخواست کنندگان دریغ ننماید.
#دوم آن که قبل از هر نوع حرکتی بیندیشد که کاری را که میخواهد انجام دهد یا هر سخنی را که میخواهد بگوید آیا رضایت و خوشنودی خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او میباشد.
#سوم قبل از عیب جویی و بازگوئی عیب دیگران، سعی کند عیبهای خود را برطرف نماید.
📚بحارالأنوار، ج 75، ص 141
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅مستی بدون شراب
✍«...ذَاكَ حَيْثُ تَسْكَرُونَ مِنْ غَيْرِ شَرَابٍ...» در آخرالزمان گروهی به خاطر ثروت و امکاناتی که در اختیار دارند، غرق در خوشگذرانی شده، خدا را به فراموشی میسپارند و مانند مستان در عالم بیخبری به سر میبرند.
در ادامهٔ خطبهٔ ۱۸۷ امام علی در وصف روزگار آینده و این افراد لذّتجو میفرمایند: «در آن زمان بدون این که شراب بنوشید مست میشوید به سبب نعمت و لذتجویی»
از دیگر ویژگیهایی که امام به آن اشاره میکنند، سوگند خوردن بدون دلیل و دروغ گفتن بدون اجبار است که متأسفانه در جامعهٔ خودمان شاهد آن هستیم و این امر باعث از بین رفتن اعتماد بین افراد میشود.
امام علی در ادامه میفرمایند در این زمان بلا به شما آزار میرساند و این رنج و سختى چه طولانى است.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عارفی 40 شبانه روز چله گرفته بود تا *خدا را زیارت کند*
تمام روزها روزه بود.
در حال اعتکاف.
از خلق الله بریده بود.
صبح به صیام و شب به قیام.
زاری و تضرع به درگاه او
شب 36 ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت 6 بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر *برو خدا را ز یارت خواهی کرد*
عارف از ساعت 5 در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت...
میگوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد،
*قصد فروش آنرا داشت...*
به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: 4 ریال و 20 شاهی
*پیرزن می گفت:نمیشه6ریال بخرید؟*
مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند.
*بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.*
مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به 6 ریال می فروشم، خرید دارید؟
*مسگر پرسید چرا به 6 ریال؟؟؟*
پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن 6 ریال می شود!
مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی،
*امّا اگر مُصر هستی من آنرا به 25 ریال می خرم!!!*
پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!!
مسگر گفت: ابدا"
دیگ را گرفت و 25 ریال در دست پیرزن گذاشت!!!
پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد.
*ن که ناظر ماجرا بودم*
و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از 4 ریال و 20 شاهی ندادند
*آنگاه تو به 25 ریال می خری؟!!!*
مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!!
*من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...*
از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که
*ندایی با صدای بلند گفت:*
با
*چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!!*
*دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم امد*
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
*گر دست فتاده ای بگیری...مردی*
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•