eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.5هزار دنبال‌کننده
35.6هزار عکس
30هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
CQACAgQAAx0CVc35HwACqJtkW90M3x6-9rEbAzXcuMgb55FnvwACjhAAAswi2VL9gmOOkuXM4S8E.mp3
3.4M
🔈 🎧 بــه یــاد مــــا "بدانید که ما در مراعات احوال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم..." •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تو کیستی که دلِ عالمی بُوَد وطنت سلامِ روح به آیات مصحف بدنت... 🍃🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖇 زماني‌ در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم، اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه! ✿ بعد از نهار كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم! ❗️ غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين!پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آبغ بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون! 〽️ بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم!كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی... علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره! شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره! كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود... ❗️امام علی (ع) به مالک اشتر فرمود: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی. 🔹 استاد فاطمی نیا : از صبح که پا میشی, فلان کس چی گفت, فلان کس چی کرد.., فلان روزنامه چی نوشت.. ول کن. امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند: اگر هرچه را که می شنوی بگویی , دروغگو هستی! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACqJBkW9vurIsGME6epg5CeIGAY8BaUwACGQcAAtpDiVB-kPKq6IRCRy8E.mp3
4.91M
🎼 تو بهترین رفیقمی 🎤 کربلایی‌حمیدعلیمی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 ماجرای عجیب مرد عربی که به حرم حضرت ابوالفضل (ع) آمده بود 🎙 حاج حیدر خمسه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❗️ مردی در خواب میدید .. 💭 داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم می‌زد داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. 💭 سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند. ◇ مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید. ◇ خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده...چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است...طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است...و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند... ❗️مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کرده‌ای... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
نجف میخانه ی شیعه ست یعنی مشتری اینجا بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACqJhkW9vunx1Mf35Yb_ZGHP4HrY6sSgACtwcAAi5xKFOncPvlWaindy8E.mp3
12.44M
🎼 تقوا مقدمه ایمان 🎙 حجت الاسلام پناهیان 👌 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک صلوات به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــدٍ وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فرجهم🌤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACqJFkW9vufJYXWKVcUxmnxc3CcJ4rKgACSgcAAtpDiVADFT4HPgq_RC8E.mp3
3.65M
🎼 قصدکربلا کردی... اصحاب رو صدا کردی عاشق بودی شور عاشورا به پا کردی... 🎙 کربلایی سیدرضا نریمانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
﷽ ❀ آخر کجاست جای تو یَااَیُّهاالْعَزیز تاجان کنم فدای تو یَااَیُّهاالْعَزیز با ذکرِ مَسَّنا و دَمِ اَهْلَنَاالضُّرَند این دستها گدای تو یَااَیُّهاالعَزیز مارا به این بضاعتِ مُزْجٰاة بخششی قربان دستهای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز بادست خالی اَوْفِلَنَاالْکَیْل گفته ایم امیدمان سَخای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز آقا بیا تصدق عَلَیْنٰا که چشم ما مانده است برعطای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز خواهم حیات خویش فقط تا دمی که هست درسینه ام هوای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز آقا بیا که حسِّ مسیحا به پا کند درگوش من نوای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز درحجّ عاشقی به تمنّا نموده ام بیتوته در منای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز دراین جهان ظلم و ریا میرسد به گوش کم کم صدای پای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز بازآ که قلب "سادۀ" محزون شود بهشت از عطر جانفزای تو یَااَیُّهَاالْعَزیز •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دعای تکان‌دهندهٔ امام رضا برای امام زمان علیهماالسلام... آقا امام رضا علیه‌السلام در دعا براى حجة بن الحسن صلوات اللّه علیه، می‌فرمایند: «خدایا! در کار او ما را از خستگی و تنبلی و سستی پناه ده و ما را از کسانی قرار ده که به واسطهٔ آنان دینت را یاری می‌کنی و یاری ولیت را محکم می‌گردانی و دیگران را جایگزین ما مکن، به راستی که قرار دادن دیگران به جای ما بر تو آسان است و بر ما گران.» عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ مَوْلاَنَا أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَم أَنَّهُ كَانَ يَأْمُرُ بِالدُّعَاءِ لِلْحُجَّةِ صَاحِبِ اَلزَّمَانِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ... وَ لاَ تَبْتَلِنَا فِي أَمْرِهِ بِالسَّأْمَةِ وَ اَلْكَسَلِ وَ اَلْفَتْرَةِ وَ اَلْفَشَلِ وَ اِجْعَلْنَا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ تُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِيِّكَ وَ لاَ تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَيْرَنَا فَإِنَّ اِسْتِبْدَالَكَ بِنَا غَيْرَنَا عَلَيْكَ يَسِيرٌ وَ هُوَ عَلَيْنَا كَبِيرٌ إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ بحارالأنوار ج ۹۲ ص ۳۳۲ جمال الأسبوع ج ۱ ص ۵۱۲ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•