💠یکی از جاهای استجابت دعا سر قبر پدر و مادر است💠
🌷 امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند:
💢به زیارت قبر مردههایتان بروید، زیرا آنان با زیارت شما خوشحال میشوند و شما خواستههایتان را بر سر قبر پدر و مادرتان از خداوند بخواهید (که خدا به احترام آنها دعای شما را اجابت کند)
🔹زُورُوا مَوْتَاکُمْ فَإِنَّهُمْ یَفْرَحُونَ بِزِیَارَتِکُمْ وَ لْیَطْلُبْ أَحَدُکُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا یَدْعُو لَهُمَا
📕اصول كافي، ج3، ص: 230
✅با مردن بدن میمیرد و میپوسد و درک و فهم باقی میماند، چون درک و فهم مربوط به روح آدمی است، از این رو در روایات سفارش شده به دیدار مردگان به ویژه پدر و مادر بروید تا ضمن خوشحالی آنها، حاجات شما را هم برآورده کنند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبحان الله☝️
الله اکبر
کودکی که تازه زبان باز کرده است تمام قرآن را به قدرت الله میخواند و حافظ کل قران کریم
بیخدایان چه جوابی دارن بدهند؟
آیا این معجزه خدا نیست؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwAC6pRlnX1apFwBDjs3B-xcTJgJ4IYN2QACiBMAAsW74VB5yYo4iYxPUTQE.mp3
5.64M
#یاد_محبوب
دلت را به حجت ابن الحسن علیه السلام بسپار...
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️اول شکر کن بعد بگو خدا بده ...!
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
خدا در دستیست که به یاری میگیری !
درقلبیست که شاد میکنی !
درلبخندیست که به لب مینشانی !
خدا درعطر خوش نانیست،
که به دیگری میدهی !
درجشن و سروریست که برای
دیگران بپا میکنی +
آنجاست که عهد میبندی و
عمل میکنی !
خدا، در تو، با تو، و برای توست..
🌹 🍃🍂
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌹
✅روایتی تکان دهنده و زیبا
🔴شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔹سلمان فارسی نقل میکند که ابلیس بر چند تن گذشت که به امیر المؤمنین علیه السّلام سخن ناروا میگفتند، برابرشان ایستاد گفتند، کیست برابر ما ایستاده؟ گفت منم ابو مره، گفتند: تو سخن ما را نشنیدی؟
در پاسخ گفت: بدا بر شما که سرور خود علی بن ابی طالب را دشنام دادید، گفتندش: از کجا دانستی که او آقا و سرور ما است؟
گفت: از فرموده پیغمبرتان صلّی اللَّه علیه و آله {هر کس که من مولای اویم، اینک علی است مولا و آقای او، بارخدایا دوست دار هر که او را دوست بدارد، دشمن دار هر که دشمنش دارد، یاری کن هر که را یاریش کند، بی یاور کن آن که او را تنها گذارد} به او گفتند: تو از دوستان و شیعیان او هستی؟
گفت: من از پیروان و شیعه او نیستم ولی دوستش میدارم، و کسی با او دشمن نباشد جز اینکه من در مال و فرزند او شریک شوم، به او گفتند: ای ابا مره در باره علی سخنی گوئی؟ به آنها گفت: ای گروه ناکثان و قاسطان و مارقان از من بشنوید من خدای عزّ و جلّ را در دوره جانّ 12 هزار سال عبادت کردم و چون خدا آنها را نابود کرد به خدای عزّ و جلّ از تنهائی شکایت کردم و مرا به آسمان دنیا برد و در آسمان دنیا 12 هزار سال دیگر به همراه فرشتهها عبادت کردم.
در این میان که ما به تسبیح خدا عزّ و جلّ پرداخته بودیم و او را تقدیس میکردیم نوری پُرپَرتو به ما گذر کرد و فرشتهها همه برایش سر به سجده نهادند و گفتند: سبّوح قدوس، این نور مال فرشته ای مقرب یا پیامبری مرسل است، از جانب خداوند ندایی آمد که: این نور نه از فرشته ای مقرب و نه از پیغمبری مرسل است، این نور سرشت علی بن ابی طالب علیه السّلام است .
📖علل الشرائع ،ج1،ص 136 و 137
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwAC6oJlnCmDReEz8I2pzTcCpxpI0Ib30AACvAcAAnJKyVP6R-mMoJ2jAzQE.mp3
7.66M
🔊 #فضل_القرآن
📚 #اصول_كافى
📣 جلسه سوم
* توضیحاتی راجع به صفت عزیز الجبار خداوند
* گشایش نفوس در قرآن
* هر آنچه در آسمان و زمین است در قرآن وجود دارد
* گذشته و آینده همه انسانها در قرآن
* قرآن بر چهار اصل نازل شده است
* اولین کسی که در قیامت بر خداوند مهمان میشود چه کسی است ؟
.
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🅾👈 اگر مردم می دانستند....
اميرالمومنين علي صلوات الله عليه:
اگر مردم ميدانستند در قبرها چه ميگذرد ، حتي يك گناه هم نميكردند
🚩مولا امام صادق علیهالسلام فرمودند
از مُرده در قبرش از پنج چيز سؤال میشود؛ از نمازش و زکاتش و حجّش و روزهاش و ولایتش نسبت به ما اهل بیت.
آنگاه ولایت از گوشهای از قبر به چهار عمل دیگر میگوید: هر نقصی در شما باشد، من آن را تكميل ميكنم.
📓الكافي، ج۳، ص۲۴۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بچه ها در گوشی و خودمونی میخوام
براتون یه چیز بگم...
خیلی ها هستن که تو این دوره و زمونه
اصلا امام زمان براشون اهمیتی نداره؛
اصلا امام زمان را قبول ندارن تازه
مسلمون هم هستن ،شیعه هم هستن
حالا ادیان دیگر بماند...
خیلی ها هستن که نبودن امام زمان
براشون شده عادت دیگه برا خودشون
میگن بابا امام زمان ۱۲۰۰ ساله که غایبن
قرار هم که نیست بیان...
بچه ها نشه که غیبت مولا برای ما عادی بشه...
بچه ها باید امام زمان در راس کارهای ما باشه؛
هر کاری میخواید بکنید اول باید امام زمان را در نظر بگیرید...
کارهاتون را با امام زمان تنظیم کنید...
#التجای_همگانی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️دیر زمانی نیست که دریافته ام ؛ وقتی از کسی کینه ای به دل می گیرم، درحقیقت برده ی او می شوم؛
او افکارم را تحت کنترل خود می گیرد؛
اشتهایم را ازبین می برد؛
آرامش ذهن و نیات خوبم را می رباید و لذت کار کردن را از من می گیرد؛
اعتقاداتم را ازبین می برد و مانع از استجابت دعاهایم می گردد؛
او آزادی فکرم را می گیرد و هر کجا که می روم برایم مزاحمت ایجاد می کند؛
بنابراین دریافته ام
اگر نمی خواهم یک برده باشم، در دل نسبت به دیگران کینه و رنجشی نداشته باشم!
خود را در آیینه نگریستم
و دریافتم ارزش من بیش از یک فکر
نا آرام است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🕌 (عنایت امام حسین (علیه السلام) به زوّار)
🦋روزی مردِ زائر وارد یکی از قصابی های کربلا می شود و مقداری گوشت می خرد و به حرم امام حسین (علیه السلام) می رود، بعد از زیارت به خانه برگشته و گوشت را به همسرش می دهد و می گوید آبگوشتی درست کن
ظهر که می شود همسرش به مرد می گوید گوشت نپخته است و مرد می گوید اشکالی ندارد صبر کن تا شب بپزد. شب که می روند سراغ گوشت می بینند گوشت اصلا نپخته است و مرد قصاب را سرزنش می کنند که گوشت بی کیفیت به آنها داده است و می گذارند تا صبح بپزد. صبح بیدار شدند دیدند گوشت هنوز نپخته است مرد با عصبانیت ظرف غذا را می برد قصابی و می گذارد روی میز و می گوید مرد حسابی ما زائر امام حسین (علیه السلام) هستیم بی انصافی است به ما گوشت بی کیفیت بدهی، از دیروز صبح که گوشت را خریدم تا امروز صبح گوشت اصلا نپخته است.
قصاب لبخندی زد و به او گفت وقتی گوشت را خریدی مستقیم رفتی داخل حرم امام حسین (علیه السلام) ؟ زائر گفت چطور ؟ بله رفتم قصاب گفت مگر نمی دانی گوشتی که وارد حرم امام حسین (علیه السلام) شود آتش به او کارساز نیست، اگر می دانستم قصد زیارت داری قبلش به تو می گفتم.
در روایات آمده است سوزاندن بدن زائر امام حسین (علیه السلام) بر آتش جهنم حرام است.
📚کتاب داستان های شگفت
آیت الله دستغیب (ره)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من کنارتم... زندگی کن...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبوب من
جز شما❤️
تمام جهان
از حوصلهی من خارج است...
#اللهمعجللولیکالفرج🌤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwAC6nplnCkrzSbCt50YVd8YalsX8o40YgAC5zQAAsen4VBcB1rwCKsCezQE.mp3
2.91M
🎤•|کربلایۍمحمدرضافتوحۍ|•
🔊شور_هاکَریمٌبَشَرٌکَیفَبَشریَعنیتو...💛☘•~
↓
#داداشارباب
#صوت_الشهدا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کسی که
گره هر سختی
به دست تو گشوده شود...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwAC6nllnCkrnfsQ1A8WvRvD2u8iAAGnlC0AAlIrAALHp-FQFnuwXI_KLTA0BA.mp3
6.4M
🎤•|حاجسعیدحدادیان|•
🔊زمینه_مَنازتَهگُودالهَمهسینهزَنارو
دعاکَردَم...💔•~
↓
#صداتونرومیشنوم
#صوت_الشهدا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍ العبد محمدتقی بهجت:
زمان ظهور، زمان دارایی محض است.
در روایت است: «تَظْهَرُ الأَرْضُ کُنُوزَها؛ زمین، گنجهایش را آشکار میسازد»؛
...گنجهای زیر زمین از عجایب است. معادن و گنجهایی که هنوز کشف نشده، همگی در زمان ظهور حضرت صاحبالامر عجلاللهتعالیفرجهالشریف ظاهر میشود.
📚کتاب حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، ص ٢٩١
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
⚜حکایتهای پندآموز⚜
🔹فقر و تهیدستی🔹
✍روزی مردی که آوازهی بذل و بخششهایامام حسن مجتبی علیهالسلام را شنیده بود، به خدمت آن حضرت آمد و به آن حضرت عرض کرد: ای پسر امیرمؤمنان ! تو را قسم میدهم به حق آن خدایی که نعمت های بسیاری را به شما عطا فرموده است ، و تو آن را به واسطه ی شفیع به درگاه او بدست نیاورده ای ، بلکه خدای متعال ، خود بر تو عطا کرده است ، به فریاد من برسید و مرا، از دست دشمنم نجات بدهید. زیرا من دشمنی دارم که بسیار ظالم و ستمکار است.به طوری که نه بر اطفال رحم میکند و نه احترام پیران را نگاه میدارد.
امام حسن علیهالسلام، که تکیه داده بودند ، با شنیدن این سخن، راست نشستند. و فرمود: بگو دشمن تو کیست، تا من داد تو را از او بستانم؟! آن مرد پاسخ داد: فقر و تهیدستی
امام حسن علیهالسلام، با شنیدن این سخن مدتی سر به زیر انداختند و چیزی نفرمودند . سپس آن حضرت، سر را بلند کردند و خادم خود را خواست و به او فرمود : هر مقدار پول پیش تو موجود است، حاضر کن. خادم آن حضرت، پنج هزار درهم نزد آن حضرت، حاضر کرد. امام مجتبی علیهالسلام، به خادم خود فرمود: آن پولها را به این مرد بده.
سپس امام حسن علیهالسلام، به آن مرد فرمود : به حق همین سوگند هایی که مرا به آن قسم دادی ، تو را سوگند می دهم که هرگاه این دشمن ستمگرت نزد تو آمد ، برای دادخواهی نزد من بیایی.
📚بحارالأنوار ، ج 43 ، ص 350
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔅#پندانه
✍️ حکمت چون طلاست
🔹مردی از حکیمی سؤال کرد:
اسرار حکمت و معرفت چگونه آموختی؟
🔸حکیم گفت:
روزی در کاروانی مالالتجاره میبردم که در نیمروزی در کاروانسرا در استراحت بودیم که یکی از کاروانیان گوش بر زمین نهاد و برخاست و گفت: صدای سُم اسبها را میشنوم، بیتردید راهزنان هستند.
🔹هرکس هر مالالتجارهای از طلا و نقره داشت آن را در گوشهای چال کرد.
🔸من نیز دنبال مکانی برای چالکردن بودم که پیرمردی را در پشت کاروانسرا در سایه دیواری نشسته دیدم.
🔹پیرمرد گفت:
قدری جلوتر برو، زبالههای کاروانسرا را آنجا ریختهاند. زبالهها را کنار بزن و مالالتجاره خویش در زیر خاک آنجا دفن کن.
🔸من چنین کردم. قافله راهزنان چون رسیدند زرنگتر از اهل کاروان بودند. وجببهوجب اطراف کاروانسرا را گشتند.
🔹پس هرجا که زمین دست خورده بود کَندند و هرچه در زمین بود برداشتند و فقط یکجا را نگشتند و آن مزبله بود که تکبرشان اجازه نمیداد به آن نزدیک شوند تا چه رسد مزبله کنار زنند و زمین را تجسس کنند.
🔸آن روز از آن کاروان تنها من اموال باارزش و گرانقدر خود به سلامت در آن سفر به منزل رساندم و یاد گرفتم اشیای نفیس گاهی در جاهایی غیر نفیس است که خلق از تکبرشان به آن نزدیک نمیشوند.
🔹از آن خاطره تلخ ترک تجارت کردم و در بازار مغازهای باز کردم و مسگری که حرفه پدرانم بود راه انداختم.
🔸روزی جوانی را که چهرۀ خشن و نامناسبی داشت در بازار مسگران دیدم که دنبال کار کارگری میگشت و کسی به او اعتمادی نمیکرد تا مغازهاش به او بسپارد.
🔹وقتی علت را جویا شدم، گفتند:
از اشرار بوده و بهتازگی از زندان حکومت خلاص شده است.
🔸وقتی جوان مأیوس بازار را ترک میکرد یاد گفته پیرمرد افتادم؛ که اشیای نفیس گاهی در جای غیرنفیس پنهان هستند.
🔹پس گفتم:
شاید طلایی بوده که به جبر زمان در زندان افتاده است.
🔸او را صدا کردم و کلید مغازه را به او دادم. بعد از مدتی که کندوکاو کردم چیزهایی از توحید از او فراگرفتم که در هیچ کتابی نبود.
🔹یافتم صاحب معرفت و حکمت است که از بد حادثه در زندان رفته است. آری! هر حکمتی آموختم خدا به دست او بر من آموخت.
💢حکمت چون طلاست و برای یافتن طلا باید از تکبر دور شد و گاهی مزبله را هم برای یافتن آن زیرورو کرد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🚨چراغ خطرهای دوران نامزدی
✍️اگر نامزدت با تو مهربونه اما حین رانندگی و یا در خیابان با دیگران با خشونت برخورد میکنه بعد از دوره شیرینی نامزدی با تو هم همین برخورد رو خواهد داشت؛ اگر نامزدت در مقابل پدر و مادرش تسلیم مطلقه و هیچ اراده و اختیاری از خودش نداره در انتخابت شک کن.
اگر دیدی برای نامزدت مسائلی مثل برگزاری مراسم عروسی، خرید و مهمتر از اصل رابطه هست یک نشانه منفی در نظر بگیرش. آدمها در دوران نامزدی سعی میکنند بهترین ورژن خودشونو نشون بدن پس اگه دوران نامزدیت به تلخی و بحث میگذره این یه نشونه از زندگی دردناک و سخت پس از عقد و عروسیه.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴ گناه بدتر از گناه
🎙حجت الاسلام عالی
🔻در ثواب نشر این پست سهیم باشید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•