CQACAgQAAx0CVc35HwABAQAB0mYlYJVZvSBTzH2w0tvtwaaMf_KPAAIGGwACzMohUT2tls3NstCINAQ.mp3
4.42M
🎤•|کربلایۍحسینستوده|•
🔊شور_گَردَنِنادِرشاهْبَستهعَلی؏قَلاده...😍🍇•~
↓
#عالمقطرهیدریاینجف
#صوت_الشهدا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 شــرط عاقبت بخیــری شیعیـان در کلام امام مهــدی (عج)
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
«وَالْعاقِبَةُ بِجَمیلِ صُنْعِ اللّهِ سُبْحانَهُ تَکُونُ حَمیدَةً لَهُمْ مَا اجْتَنَبُوا الْمَنْهِیَّ عَنْهُ مِنَ الذُّنُوبِ؛
با ساخت نیکوى خداوند، فرجام کار، مادامى که شیعیان از گناهان دورى گزینند، پسندیده و نیکو خواهد بود.»[1]
👇شرح حدیث:
این حدیث، بخشى از نامه اى است که امام زمان(علیه السلام) براى شیخ مفید(رحمه الله) مرقوم داشته اند. حضرت مهدی(علیه السلام) به نکته اى مهم اشاره کرده اند که اگر شیعیان ما، عاقبت بخیرى را مى خواهند، سببش لطف و توجّه خاصّ خداوند است؛ پس باید از گناهانى که خداوند متعال از آن ها منع کرده است، اجتناب کنند؛ زیرا هر عملى، اثر مخصوص خود را دارد و نَفْس ما، مطابق کارها، سخنان و حتّى افکارى که داریم، ساخته مى شود. آن کس که از انجام دادن گناه باکى ندارد ـ حال آن گناه کم باشد یا زیاد، کوچک باشد یا بزرگ ـ بداند که حقیقت خود را تیره و تار کرده، شایستگى ورود به جایگاه نور و پاکى را ندارد. یک گناه، آتشى است که در خرمنى مى افتد. انسان سال ها تلاش مى کند و ثواب ها براى خویش فراهم مى آورد، ولى با یک گناه، حاصل عمرى را به هدر مى دهد؛ از این رو، حضرت، در این حدیث، خطر گناه را گوشزد کرده است.
📚پی نوشت:
[1]. احتجاج، ج٢، ص٣٢5 ؛ بحارالأنوار، ج5٣، ص١٧٧، ح٨.
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (١٣٨٢).
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 دیدار امام زمان(عج) با آهنگر
شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بیتوجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم».
اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد.
پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمیپردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط 10 درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش میرسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام میدهم»، سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، 10درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آنگاه بقیةالله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما میآییم».
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwABAQAB32Ymos-eR4YKU526cCV-pJ-6WVVeAAIkDAAC5hdwU-wHqgmy8aQHNAQ.mp3
10.18M
🔉 #پادکست_امام_زمانی
🎧 داستان تشرف مرد کاشانی به محضر
مقدّس حضرت ولیعصر علیه السلام
▫️اینجاست طبیبی که ندارد نوبت
هر دل که شکستهتر بود پیشتر است...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای من!
ما رزق روضه و زیارت میخواهیم و ..
عُمری که به پای حسین برود ..
چشم به راه محرمیم و ...
دلواپس اربعین !
لطفاً هوای ما و
گریههایمان را داشته باشید ..
#خيلىدلواپسمحرممحسین(ع)💔
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
میگفت:
فکرت که شد امام زمان
دلت هم میشه امام زمانی
عقلت هم میشه امام زمانی
تصمیمهات میشن امام زمانی
تمام زندگیت میشه امام زمان
كم کم رنگِ آقارو میگیری...
به شرطی که توی فكرت
دائم امام زمانت باشه
رفیق
خودتو درگیرِ حضرت مهدی کن
تا فکرِ گناه هم طرفت نیاد :)
⎬ اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یٰا صٰاحِـبْ الزَّمٰان ‹عج›
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿 آیا كسى نیست كه پیش از آنكه مرگش در رسد، از خطاى خود توبه كند؟!
آیا كسى نیست كه پیش از بدحالى و شوربختى، براى خویش كارى كند؟!
بدانید كه شما در این روزهاى عمر غرق امیدها و آرزوهایید و حال آنكه مرگ پشت سر شما كمین كرده است. هر كس در این روزها، پیش از رسیدن مرگش براى خود كارى كند، كارش بدو سود رساند و مرگش زیان نرساند و هر كه در این روزها قصور ورزد و براى خود كارى نكند، كارش سود ندهد و مرگش زیان رساند.
به هنگام امن و آسایش چنان به كار خدا پردازید كه در روزگاران بیم و وحشت مى پردازید.
بدانید كه من مانند بهشت چیزى را ندیده ام كه جوینده آن به غفلت خفته باشد و مانند دوزخ چیزى را ندیده ام كه گریزنده از آن، به جاى گریختن و رهانیدن خویش، به خواب راحت فرو رفته باشد ...
در این جهان ، از همین جهان توشه برگیرید، تا فردا در آن سراى، خویشتن از عقوبت برهانید.
📓 نهج البلاغه / خطبه 28
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معراج زمین
👤 شیخ حسین انصاریان
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🌟زیارت عاشورا🌟
✍نسخهای گرانبها برای کسانی که گرفتاری مالی دارند به این نسخه گرانبها عمل کنید زیارت عاشورا به نیابت از امام زمان -عجل الله فرجه- :
حاجسید احمد اصفهانی -رحمه الله- ما را خبر داد و برای ما نوشت: من به مسجد سهله مشرف بودم و روز جمعه در حجره نشسته بودم؛ ناگاه سید با وقاری که عمامه ای بر سر داشت بر من داخل شد، قبای فاخر و عبای قرمز پوشیده بود. به آنچه در زاویه حجره شامل کمی کتب، بعضی ظروف و فرشی بود نظری کرد و فرمود: برای حاجت دنیا تو را کفایت می کند؛ تو هر روز صبح به نیابت حضرت صاحب الزمان زیارت عاشورا می خوانی به قدر کفایت، معیشت هر ماهت را از من بگیر که اصلا به احدی محتاج نباشی. قدری پول به من داد و گفت:این کفایت یک ماه تو را می نماید.
⬅️رو به در مسجد رفت و من به زمین چسبیده بودم، زبانم بند آمده بود، هر چه خواستم تکلم نمایم نتوانستم، و نتوانستم برخیزم تا سید خارج شد. همین که بیرون رفت مثل این که زنجیرهایی از آهن بر من بود که باز شد و شرح صدری پیدا کردم. برخاستم و از مسجد خارج شدم، هر چه گشتم اثری از آن آقا ندیدم.
📚العبقری الحسان صفحه 961
تألیف: آیت الله حاج شیخ علی اکبر نهاوندی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🔰به نقل از فرزند علامه طهرانی
✍ درست است که زن باید از شوهرش اطاعت کند، ولی این هنر مرد است که همسرش را مطیع خود قرار دهد و راه اصلی آن فقط و فقط محبت ورزیدن و نیکوئی کردن است.
مرد باید کاری کند همسرش به معنای حقیقی کلمه عاشق او باشد و آنقدر محبت کند و در این محبت صادقانه باشد که قلب همسرش را مالک شود.
وقتی محبت آمد، اطاعت و تبعیت هم به دنبال آن خواهد آمد و همسر در همهی مشکلات با شوهرش همراهی میکند و خواست خود را بر خواستهی او منطبق مینماید و در عمل با شوهرش مخالفت نمیورزد؛
چنانکه راه اصلی وادار کردن فرزندان به اطاعت نیز محبت و احترام به ایشان است.
📚 نور مجرد 2 صفحه 656
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#اصوات_الهی...
✍حاج آقا مجتبی تهرانی : وظیفه پدر و مادر است که از همان کودکی اصوات الهی را به گوش فرزندانشان برسانند. کودک باید از همان ابتدا با آهنگهای الهی خو بگیرد . وای به حال جامعه ای که اطفال آن به نواهای شیطانی معتاد شوند و تازه آن جامعه پسوند اسلامی هم یدک بکشد!
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
توانِ کشمَکشم نیست بیتو با ایام
بُرونم آور از این ماجرا که میمیرم..
#یاصاحبي
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام باقر عليه السلام فرمود:
نگهدارى عمل، از خود عمل دشوارتر است. عرض شد: منظور از نگهدارى عمل چيست؟ حضرت فرمود: آدمى براى خداى يگانه بى انباز( بی شریک) بخشش و انفاقى مى كند و اين عمل پنهانى برايش نوشته مى شود، اما سپس كارش را به زبان مى آورد كه در نتيجه آن، ثواب نهانى[كه بيشتر است] پاك مى شود و برايش[ثواب عملِ ] آشكار مى نويسند، بار ديگر آن را به زبان مى آورد، كه در اين بار عملش پاك مى شود و عمل ريايى نوشته مى شود
📚ميزان الحكمه جلد4 صفحه338
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍دو دوست با هم برای سفری مهیّا شدند. روز نخست سفر، شب را برای استراحت و در امان ماندن از گزند درندگان و حیوانات در کاروانسرایی اتراق کردند.
در کنج کاروانسرا مرد جوان معلولی را یافتند که گرسنه بود. یکی از آنان طعام خود با آن جوان تقسیم کرد و دیگری همه طعاماش را خورد و گفت: تو دیوانهای که در این سفر طعام خود به کسی میدهی و نمیدانی در این بیابان از گرسنگی تلف میشوی و از طیِ طریق باز میمانی و کسی نیست به تو رحم کند و طعامی به تو دهد.
چون صبح شد به راه خود ادامه دادند. نزدیک ظهر بود که متوجه شدند مشک آب خود در کاروانسرا جای گذاشتهاند که نه توانِ برگشت به آنجا داشتند و نه توانِ طی طریق برای یافتن آبی در بیابان برای زنده ماندن!
هر دو از مرکب پایین آمدند و به سجده رفتند و از خدا طلبِ نشان دادن آبی در بیابان نمودند. رفیق بخیل چون دقت کرد دید رفیق صاحب سخاوتاش در سجده گریه میکند. چون از سجده برخاستند پرسید: من هرچه کردم مرا اشکی نیامد، تو به چه فکر کردی و خدا را چگونه خواندی که گریه کردی؟!
رفیق مؤمن گفت: من زمانی که سجده رفتم و خود را نیازمند خدا یافتم، یادم آمد شب طعام خود با بندهای تقسیم کردهام پس جرأت یافتم تا از خدا طلب حاجتی کنم و گفتم: خدایا! تو را به عزتات سوگند بخاطر آن که بر من رحم نمودی و عنایتی کردی که طعامی از خویش بخشیدم، بر من رحم فرما و در این بیابان آبی بر ما بنمای.
تو هم از خدا این را بخواه، بگو: خدایا! شب من طعام خود سیر خوردم و به کسی ندادم، به حرمت آن شکمی که شب سیر کردم و خوابیدم دعای مرا اجابت فرما و مرا آبی نشان ده!!!
رفیق از این کلام دوست خود احساس تمسخر شدن کرد و گفت: مرا مسخره کردهای، این چه دعایی است که مرا به آن سفارش میکنی؟
رفیق مؤمن گفت: دوست من! بدان ما در سختیهای زندگی به خوردهها و خوابیدهها و لذتهایی که از زندگی بردهایم نزد خدا تکیه نمیکنیم تا حاجتی از او بخواهیم؛ بلکه به سختیهایی که در راه او کشیدهایم در خود احساسِ طلب از رحمت او کرده و در زمان دعا به آن تکیه میکنیم. پس باید سعی کنیم در دنیا کاری برای رضای خدا کنیم تا در زمان سختی، تکیهگاهی برای دعا و خواستن از خدا داشته باشیم....
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥میدونی 3 گروه محروم از دیدار پیامبر در قیامت چه کسانی هستند
🎙استاد فرحزاد
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلگیر نباش؛
دلت که گیر باشد رها نمیشوی .
یادت باشد...
خدا بندههایش را با آنچه بدان دل بستهاند آزمایش میکند.
🌷 شهید همت.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
طلحه و زُبیر کیها بودند؟ زبیر پسر صفیه، دختر عبدالمطلب، پسر عمه خود پیغمبر است. طلحه در اسلام طلحةُ الْخیر است. این دو چهره همواره با پیغمبر و علی در چشمها دیده میشدند و از چهرههای برجسته اسلام بودند. حالا علی آمده و این دو میدانند که علی پول زور به کسی نمیدهد و به خاطر مصلحت باج نمیدهد. میگویند که ما طلحةُ الخیریم و زبیریم و کسانی هستیم که بزرگترین ستایشها را مردم از زبان پیغمبر درباره ما شنیدهاند و در دورهٔ خلفای ثَالثه بزرگترین شخصیت را در جامعه اسلامی داشتهایم و از رهبرانیم و حتی خودمان پیش از عثمان و تو کاندیدای خلافت اسلامی بودهایم. حالا خلافت نمیخواهیم، لااقل استانداری دو تا شهر را به ما بده! علی چراغ را پُف میکند و همین جواب اینها است. نه از این مقدس بازیهایی که در یکی از این کارخانهها ریحان کاشته بودند؛ کارگری میگفت: مسئول آنجا خیلی آدم مقدس و مؤمنی است؛ بعضی از بچههای کارگرها که میرفتند یک کمی از آن ریحانها جمع کنند و با نان بخورند، آن آقا میرفت و ریحانها را از دست بچهها چنگ میزد و میگرفت و داد میزد که اینها مال شما نیست، مال من هم نیست، مال بیتالمال است!
علی مقدس بازی راه نمیاندازد؛ وقتی چراغ را خاموش میکند، میگوید که ما میتوانیم بدون اینکه چراغ داشته باشیم در تاریکی صحبت کنیم؛ نمیخواهد از این خشکه مقدس بازیها در بیاورد، بلکه این جواب طلحه و زبیر است تا آنها و همه قدرتمندها و غارتگرهایی که از سفرهٔ باز و پُر از سخاوت عثمان لبریزِ ثروت و قدرت شدهاند بفهمند که آن دوره به سر رسیده است. طلحه و زبیر دیگر میفهمند که آنجا چه خبر است و پیغام به چه کسانی است.
و همین طلحه و زبیر وقتی که میبینند در خلافت علی حتی نمیتوانند به استانداری دو شهر امید داشته باشند، به نزد عایشه میروند که جنگ بپا کنند. قبل از رفتن نزد علی میآیند تا برای خارج شدن از شهر از او اجازه بگیرند. علی به آنها میگوید که میدانم به کجا و برای چه کار میخواهید بروید، اما بروید!
عجیب است! این دو نفر میخواهند از قلمرو حکومتش خارج شوند و از مرز بیرون بروند تا قیام مسلحانه علیه او راه بیندازند و بر رویش شمشیر بکشند و بزرگترین توطئه زمان علی را درست کنند. علی به آنها میگوید بروید! چرا؟ برای اینکه این دو نفر انسان هستند و اگر پیش از آنکه جرمی را مرتکب شوند آنها را از رفتن منع کند، آزادی آنها را، که حق هر انسان است، سلب کرده است.
📚دکتر علی شریعتی
م.آ.26 / چه نیازی است به علی / بخش سوم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwABAQABwGYlWjLv9abERuxag_RCWO-M3a0RAAIIFQAC3TAZUVcI6M36HzxuNAQ.mp3
7.8M
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
تا باطن کلمهی «وفا» رو نفهمی
کارایی که فکر میکنی داری برای یاری امام انجام میدی، در آزمایشهای وفا که باهاش روبرو میشی، ✘حتماً یه جایی زمینت میزنه✘
☄️ وفا چیه اصلاً ؟؟؟
🌹 🍃🍂
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•