🔮چهارده معمّا و پاسخ
✍أبان بن تغلب و همچنین ابوبصیر - که هر دو از راویان حدیث و از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده اند - حکایت کنند: طاووس یمانی با بعضی از دوستان خود مشغول طواف کعبه الهی بود، ناگهان متوجّه شد که جلوتر از او نوجوانی خوش سیما نیز مشغول طواف کعبه الهی می باشد، و چون در چهره نورانیش خوب دقیق شد، او را شناخت، که آن نوجوان حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم علیه السلام است.
هنگامی که حضرت طواف خود را به پایان رساند و دو رکعت نماز طواف به جای آورد، در گوشه ای از صحن مطهّر نشست و مردم یک به یک می آمدند و سؤالات خود را در حضور آن حضرت مطرح می کردند و جواب می گرفتند و می رفتند.
آن گاه طاووس یمانی به دوستان خود گفت: ما نزد این دانشمند برویم و از او سؤالی کنیم، شاید جواب آن را نداند.
سپس طاووس یمانی به همراه دوستانش خدمت حضرت رسیدند و سلام کردند.
بعد از آن طاووس گفت: ای ابوجعفر! آیا می دانی چه زمانی یک سوّم جمعیّت روی زمین هلاک و کشته شد؟
امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: ای ابو عبدالرّحمن! یک سوّم نبود؛ بلکه یک چهارم جمعیّت هلاک و نابود گردید.
طاووس گفت: صحیح می فرمائی، حقّ با شما است، اکنون بفرما که چگونه چنان شد؟
حضرت فرمود: این جریان، آن زمانی اتّفاق افتاد که تنها جمعیّت روی زمین حضرت آدم، حواء، قابیل و هابیل بودند؛ و قابیل برادر خود را کشت، در حالی که هابیل در آن زمان یک چهارم جمعیّت را تشکیل می داد.
طاووس گفت: کدام یک از هابیل و قابیل پدر تمام مردم بود؟
حضرت فرمود: هیچ کدام؛ بلکه بعد از حضرت آدم علیه السلام ، شیث پدر آدمیان بود.
طاووس پرسید: چرا حضرت آدم علیه السلام را آدم نامیدند؟
فرمود: چون سرشت و خمیرمایه او را از خاک روی زمین برگرفتند.
پرسید: چرا همسر حضرت آدم را حوّاء گفته اند؟
فرمود: چون او از دنده آدم علیه السلام آفریده شد.
پرسید: چرا شیطان را ابلیس نامیده اند؟
فرمود: چون او از رحمت خداوند محروم و ناامید گشت.
پرسید: چرا جنّ را به این نام گفته اند؟
فرمود: چون که آنها می توانند از دید انسانها مخفی و نامرئی گردند.
پرسید: اوّلین کسی که حیله بکار برد و دروغ گفت چه کسی بود؟
فرمود: شیطان بود، که به خداوند عزّ و جلّ گفت: من از آدم بهتر و برترم؛ چون که مرا از آتش و او را از گِل آفریدی.
پرسید: آن گروهی که شهادت به حقّ دادند؛ ولی دروغ می گفتند، چه کسانی بودند؟
فرمود: منافقین بودند، که در ظاهر شهادت به رسالت و نبوّت رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند؛ ولی در باطن دروغ می گفتند، چون عقیده و ایمان به خداوند نداشتند.
پرسید: آن رسولی را که خداوند برای هدایت انسان فرستاد؛ ولی خودش از جنّ و انسان نبود، که بود؟
فرمود: کلاغی بود، که برای تعلیم قابیل آمد تا او را هدایت کند که چگونه جسد برادرش هابیل را دفن نماید.
پرسید: آن که قوم و تبار خود را راهنمائی و انذار کرد، و از زمره جنّ و إنس نبود، که بود؟
فرمود: مورچه ای بود که در مقابل لشکر عظیم حضرت سلیمان علیه السلام ، به هم نوعان خود گفت: درون لانه هایتان بروید تا توسّط لشکر سلیمان لگدمال نگردید.
طاووس یمانی گفت: آن چه حیوانی بود، که به دروغ مورد تهمت قرار گرفت؟
فرمود: گرگ بود، که برادران حضرت یوسف علیه السلام آن را متّهم به قتل برادر خویش کردند.
طاووس در آخرین سؤال خود از امام امام محمّد باقر صلی الله علیه و آله ، پرسید: آن چیست که کم و زیاد می گردد؛ و آن دیگری چیست که زیاد می شود ولی کم نمی گردد؛ و آن چست که کم می شود ولی زیاد نمی گردد؟
حضرت باقرالعلوم علیه السلام همچنین در او جواب فرمود: آن که کم و زیاد می شود، ماه است؛ و آن که زیاد می شود ولی کم نمی گردد، آب دریا است؛ و آن که کم می شود ولی زیاد نمی گردد، عمر انسان است.
📙احتجاج مرحوم طبرسی: ج 2، ص 180، ح 206، و ص 186، ح 210، بحارالأنوار: ج 46، ص 351، ح 4.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسم بالای درب جهنم !!
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸سپیدهی هر صبح
🌸🍃طلـوع دوبارهی
🍃 🌸خوشبختیست
🌸🍃آرزوی امروز من
🍃 🌸یـه حس خـوب
🌸🍃و یه لبخند زیبـا
🍃🌸برای شما عزیزان
🌸🍃که وجـودتـون
🍃🌸باعـث دلگرمیه
🌸🍃صبح زیبـاتـون
🍃🌸معطر به عطر گلها
🌸🍃سـلام صبحتون بخیر
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
آنقدر قوی باشید که هیچ چیز
"ذهنتان" را به هم نریزد ...
در هر گفتگویی با دیگران کلامی از
سلامتی، شادی، محبت
و برکت بر زبان بیاورید ...
به تمام موجودات زنده
با لبخند نگاه کنید ...
برای ناراحتی، "صبور "
برای ترس، " قوی "
و در برابر، خشم " متین " باشید ..
بهترین باشید ...
و با رفتار و عملتان
به دنیا بگویید که بهترین هستید ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مذاکره با خدا ...🌺🍃
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ﺩﺍﻧشجویی سنی به استادش ﮔﻔﺖ:
ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﺪ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﭼﺮﺍ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﯿﺪ؟
سوال و جواب استاد و دانشجو به روایت از استادش:
گفتم :
ﻣﮕﺮ ﻧﺸﻨﯿﺪﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻛﻼﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ، ﭘﺲ ﻣﺎ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ.
دانشجو :
ﻧﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﺯﻧﯿﺪ؟
ﮔﻔﺘﻢ:
ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ؟
ﮔﻔﺖ: ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ.
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﮐﻨﺎﺭﯾﺶ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ، ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﯾﮏ ﻧﻔﺮﯼ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻏﺎﺋﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺮﯾﮏ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺲ ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ؟
گفت : ﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) میﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻥ ﺑﺤﺚ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ. ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺍﻝ اولت ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﺯﻧﯿﺪ؟ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻥ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﯿﻢ. ﭘﺲ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻥ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺑﻌﺪ گفتم سوال دومت ﻛﻪ ﮔﻔتی ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺷﻔﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﮔﻔﺘﻢ تا بحال مشهد رفتهای.
گفت : نه
گفتم ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﻧﺮﻓﺘﻪﺍﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ.
گفت ما شنیدهایم که شما به حرم میروید و شفا میخواهید.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻪ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ؟
ﮔﻔﺖ نه: ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻔﺎ ﻣﯽﺩﻫﺪ.
ﺭﻭ ﺑﻪ او ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﯾﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﻣﺮﯾﻀﯽﺍﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺖ ﯾﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺮﯾﻀﯽ
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﻗﺮﺹﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺏ ﺷﺪﻡ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ . ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺹﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻔﺎﯾﺖ ﺩﺍﺩ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ، ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻗﺮﺹ ﻭ ﺩﺍﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ، ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺹ ﻫﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻪﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺗﻮ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﯼ.
ﺩﯾﺪﻡ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻄﻮﺭ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺷﻔﺎﯼ ﻣﺮﯾﺾﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﯾﮏ ﻗﺮﺹ ﮐﻮﭼﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ، ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﻔﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺑﺪﻫﺪ؟
ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻩ ﮔﯿﺮ ﻛﺮﺩ. ﺍﮔﺮ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ، ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ، ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯽﺷﺪ.
ﻃﯿﻨﺖ ﭘﺎﮐﺶ ﺣﮑﻢ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻪﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺮﯾﺾﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺑﺪﻫﺪ. ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺹﻫﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﻋﯿﻦ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺮﮎ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍنشجویم ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ، گفتم ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﻭ ﺁﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﯾﺎﺕ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ. ﻭ ﺩﺭ ﺁﯾﻪﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻠﮏ ﺍﻟﻤﻮﺕ(ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ؟
گفت : ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺐ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺋﻤﻪ، ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﮑﺴﺮﯼ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮎ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔت : ﻧﻪ....
ﺷﮑﺮ ﺧﺪﺍ، ﮐﻪ ﻧﺎﻡ " ﻋﻠــــﯽ " ﺩﺭ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﺎﺳﺖ
ﻣﺎ ﺷﯿﻌﻪﺍﯾﻢ ﻭ ﻋﺸﻖ ﻋﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﻥِ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﺯ ﯾﺎ ﻋﻠـــﯽ، ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻫﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﮐِﯽ ﺷﻮﺩ
ﺍﺻﻼ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿـــــﻦ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ
ﻣﺎ ﺷﯿــــــــﻌﻪ ﺯﺍﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻫﺰﺍﺭ ﺷﮑﺮ
ﺍﯾﻦ ﺷـــــﯿﻌﻪ ﺯﺍﺩﮔﯽ، ﺷﺮﻑ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﺎﺳﺖ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
📚 #داستان_کوتاه
روزی حکیمی به شاگردانش گفت: «فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدمهایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان میآید پیاز قرار دهید.» روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: «هر جا که میروید این کیسه را با خود حمل کنید.»
شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که: «پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت میکند.»
حکیم پاسخ زیبایی داد:
این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید. این کینه، قلب و دل شما را فاسد میکند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
در سال های دور پادشاه دانایی یک تخته سنگ بزرگ را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل رهگذارن را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد
بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است
این داستان ادامه داشت تا اینکه نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد و با هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کنار جاده قرار داد
ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را باز کرد داخل آن سکه های طلا و یک نامه پیدا کرد
در نامه نوشته بود : هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
در کتاب الامالی شیخصدوق آمده است: روزی امایمن کنیز مادر نبی مکرم اسلام (ص)، همسایگانش نزد ایشان آمدند و گفتند: امایمن از شب تا صبح نخوابیده و گریه کرده است. پیامبر (ص) کسی را فرستادند تا او را نزد ایشان آوردند و از او سؤال کردند: خداوند چشمانت را نگریاند، چرا شب تا صبح گریه کردهای؟
امایمن گفت: دیشب خواب بدی دیدهام. پیامبر (ص) فرمودند: خوابت را بگو. گفت: سخت است بگویم. پیامبر (ص) گفتند: بر خود من بگوی. امایمن گفت: شب دیدم عضوی از بدن تو در خانهی من افتاده است. پیامبر (ص) فرمودند: برو شب را آسوده بخواب که امروز دخترم زهرا (س) حسین را به دنیا آورده است. هفت روز گذشت، امایمن امام حسین (ع) را در پارچهای پوشانده شده به نزد نبی مکرم اسلام (ص) آورد. حضرت فرمودند: این تأویل خواب تو بود.
در این داستان یک نکته مهم معرفتی وجود دارد و آن این است که گاهی خوابهای بدی که ما میبینیم و ممکن است از دیدنِ آن روزها ذهنمان مشوش و درگیر باشد، خوابهایی باشند که مژده اتفاقات خوب را به همراه خود دارند ولی ما از پیام آن بیخبریم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
آورده اند که روزى یکى از بزرگان به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت…چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید.
زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت…!
عبد الجبار با خود گفت : بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد.
چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم !
مادر گفت : عزیزان من ! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم .
عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید.
گفتند: سیده اى است زن عبدالله بن زیاد علوى ، که شوهرش را حجاج ملعون کشته اند .
او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند.
عبد الجبار با خود گفت : اگر حج مى خواهى ، این جاست .
بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز و به زن داد و آن سال در کوفه ماند و به سقایى مشغول شد…
هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت . مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مى آمد.
چون چشمش بر عبد الجبار افتاد، خود را از شتر به زیر انداخت گفت : اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات ، ده هزار دینار به من وام داده اى ، تو را مى جویم . اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان !
عبد الجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد.
در این هنگام آوازى شنید که : اى عبد الجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى ، هر سال حجى در پرونده عملت مى نویسیم ، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمى گردد …
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
آرامش نتیجه سه عبارت است:
تجربه دیروز،
استفاده امروز،
امید به فردا...
ولی اغلب ما با سه عبارت دیگر زندگی می کنیم:
حسرت دیروز،
اتلاف امروز،
ترس از فردا.
در حالی که آفریدگار مهربان،
گذشته را عفو،
امروز را مدد،
و فردا را کفایت می کند...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺استاد فاطمی نیا:
✍مولوي تمثيل آورده است كه:
فردي نشسته بود و "ياربّ" ميگفت.
شيطان براو ظاهر ميشود وميگويد: تابه حال اين همه "ياربّ" گفته اي، چه فايده داشته است!؟
مرد دلش شکست و ازدعا کردن منصرف شد و خوابيد.
شب كسي به خواب او آمد و گفت چرا ديگر "ياربّ" نمي گويي!؟
جواب داد : چون جوابي نمي شنوم و ميترسم ازدرگاه خدا مردود باشم ، پس چرا دعا بكنم!؟
گفت خدا مرا فرستاده است تا به تو بگويم اين "ياربّ" گفتن هایت همان لبّيك و جواب ماست!
يعني اگر خداوند نخواهد صداي ما به درگاهش بلندشود ، اصلا نميگذارد " ياربّ" بگوييم!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔰آیا امام زمان، متوجه دردها و دلتنگی های ما می شوند اگر به ایشان بگوییم و پناه ببریم؟
دردهایی که به هیچکس نمی شود گفت؟
✅امام رضا عليه السلام مي فرمايند: الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِير.
💠امام (در مهرباني نسبت به امت مانند) دوست صميمي، پدر دلسوز، برادر همراه و مادر مهربان نسبت به کودک است
.(1)در توقيعي که حضرت براي شيخ مفيد مي نويسند مي فرمايند:
انا غير مهملين لمراعاتکم و لا ناسين لذکرکم.
ما در رعايت حال شما(شيعيان) کوتاهي نميکنيم و ياد شما را هيچ گاه از خاطر نميبريم.
🗞بنابراين از طريق توسل به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و خواندن نمازها و دعاهايي که در رابطه با ايشان وارد شده است
(مثل دعاي عهد و زيارت آل ياسين) و يا حتي بدون آنها و تنها با برقراري ارتباط قلبي ميتوانيد با حضرت صحبت کنيد و مطمئن باشيد
حضرت صداي شما را ميشنود و از احوال شما آگاه است.
📚پی نوشت:
(1) الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص200.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رفقا !
سابقه نشون داده
برای تمنای شهادت نباید به
سابقه خودت نگاه کنی!
راحت باش . . :)
مواظـب باش شیطون نگه بهت
- تو لیاقت نداری :(
#استادپناهیان🌱
#شایدتفکر ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍دزد مال دزد دین
شخصی ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﯿﺰ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﺩﻋﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ... ﺁﻥ ﺷﺨﺺ، ﺑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: "ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﻝ را ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﯼ؟"
ﮔﻔﺖ: "ﺻﺎﺣﺐ ﻣﺎﻝ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻋﺎ، ﻣﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﻣﻦ ﺩﺯﺩ ﻣﺎﻝ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻢ، ﻧﻪ ﺩﺯﺩ ﺩﯾﻦ ﺍو. ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﻥ ﻣﺎﻝ، ﺧﻠﻠﯽ ﻣﯽ ﯾﺎﻓﺖ، ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻣﻦ، ﺩﺯﺩ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺼﺎﻑ بود..!!"
📙حکایتهای پندآموز
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شخصی به نزد آیت الله شاه آبادی ،
استاد حضرت امام آمد و گفت:
_من از نماز خواندن لذت نمیبرم😞 ،
به برخی از گناهان هم علاقه دارم،
آیا ذکری هست که.....📖
آیت الله شاه آبادی بلافاصله گفت:
_شما موسیقی حرام گوش میکنی؟🤔🎶
طرف یکباره جا خورد و حرف ایشان را تائید کرد.😑➖
آیت الله شاه آبادی فرمودند:
_ذکر لازم نیست،موسیقی حرام را ترک کنید😊🍃
صدای حرام انسان را به گناه علاقمند
ودر نتیجه از نماز دور و بی علاقه کرده
و راه حضور شیطان را فراهم میکند.💔
|✨| #تلنگرانهـ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🤍⃟🕊
~اگر...✋🏻
تیر دشمن...💣•°
جسم شہدا را شڪافت...‼️••
~تیر بدحجابــے...🏹•°
قلب آن ها را میدرد...💔••
شہدا شرمنده ایم):🍃
🕊|↫#حجاب
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴فواید سجده کردن!
✍شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
بطری وقتی پر است و میخواهی
خالی اش کنی ، خمش میکنی ...
هر چه خم شود خالی تر میشود ؛
اگر کاملا رو به زمین گرفته شود،
سریع تر خالی میشود ...
دل آدم هم همین طور است ؛
گاهی وقتها پر میشود از غم ، غصه ،
از حرفها و طعنههای دیگران ...
قرآن میگوید :
"هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛
خم شو و به خاک بیفت...
این نسخه ای است که خدا برای پیامبرش پیچیده است...
پیامبر اکرم فرمود: پُشت های شما از بار گناه سنگین شده است. آنها را با سجده های طولانی سبك كنید.
📘 گلچین بیانات مرحوم شیخ رجبعلی خیاط
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#داستان_آموزنده
✍روزی مردی بغدادی از بهلول پرسید: جناب بهلول من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول جواب داد: آهن و پنبه.
آن مرد با سرمایه خود مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود و پس از چند ماه فروخت و سود فراوانی برد و ثروتمند شد.
مدتی بعد آن مرد باز هم به بهلول برخورد؛ این بار به او گفت: «بهلولِ دیوانه» من چه بخرم تا منافع ببرم؟
بهلول این بار گفت پیاز و هندوانه بخر.
آن مرد این بار با تمام سرمایه خود پیاز و هندوانه خرید و انبار نمود؛ پس از مدت کمی تمام پیاز و هندوانههای او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوانی کرد.
فوری به سراغ بهلول رفت و به او گفت بار اول که با تو مشورت نمودم، گفتی آهن بخر و پنبه ، که سود زیادی بردم؛ ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود که کردی؟ تمام سرمایه من از بین رفت!
بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول مرا صدا زدی آقای شیخ بهلول! و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی من هم از روی عقل به تو دستور دادم؛ ولی دفعه دوم مرا بهلول دیوانه صدا زدی، من هم از روی دیوانگی به تو دستور دادم.
مرد از رفتار و بیادبی که در زمان پولدار بودن داشت خجل شد و رفت.
از خدا جوییم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب !
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش بر همه آفاق زد ...!
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴به سوی حرام میشتابند...
✍حضرت محمد(ص) فرمودند: «در روز قيامت، گروهى آورده مى شوند كه كارهاى نيكشان به بلندی كوههاست. ولی خداوند اعمال آنها را نابود مىكند و دستور مى دهد آنها را به دوزخ ببرند!» سلمان پرسید: «اى رسول خدا، اين افراد چه کسانی هستند؟»
رسول الله پاسخ دادند: «آنها روزه مىگيرند و نماز مىخوانند و شبها عبادت میکنند ولى وقتى چيز حرامى بر آنان عرضه مىشود به سويش شتاب مىكنند.»
📚منابع فقه شيعه، ج22، ص 317
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#پندانه
💠 این متن را باید طلا گرفت
هیچوقت با کسی بیشتر از جنبهاش؛
رفاقت نکن
درد دل نکن
شوخی نکن
چراکه حرمتهایت شکسته میشود.
هیچوقت با کسی بیشتر از جنبهاش؛
خوبی نکن
محبت نکن
لطف نکن
چراکه تبدیل به وظیفه میشود.
هیچوقت از کسی بیشتر از جنبهاش؛
خوبی نخواه
کمک نگیر
انتظار نداشته باش
چراکه تبدیل به منت میشود.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
شدید برادر شداد از پادشاهان عدالت گستر روی زمین بود، در زمان او نقل کرده اند به طوری مردم به آرامش زندگی می کردند که شخصی را برای قضاوت بین آنها تعیین کرده بود از تاریخ تعیین او تا مدت یک سال هیچکس برای رفع خصومت بدارالقضا نیامد روزی به شدید گفت من اجرت قضاوت را نمی گیرم زیرا در این یک سال حکومتی نکرده ام پادشاه گفت ترا برای این کار منصوب کرده ایم کسی مراجعه کند یا نکند.
پس از یک سال دو نفر پیش قاضی آمدند یکی گفت من از این مرد زمینی خریده ام در داخل زمینش گنجی پیدا شده اینک هر چه به او می گویم گنج را تصرف کن چون زمین تنها از تو خریده ام قبول نمی کند فروشنده گفت من زمین را با هر چه در آن بوده به او فروخته ام گنج در همان مکان بوده متعلق به خریدار است قاضی پس از تجسس فهمید یکی از این دو نفر دختری دارد و دیگری پسری دختر را به ازدواج پسر در آورد و گنج را به آن دو تسلیم کرد بدین وسیله اختلاف بین آنها رفع شد
روضة الصفا، احوال هود(ع)
داستانها و پندها، ج2، داستان 78
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•