eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.4هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
27.6هزار ویدیو
315 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نخواهید توانست؛ همانا خداوند بسیار بخشنده و مهربان است. 🌹 🌱نحل، آیه۱۸ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره عجیب راننده تاکسی ... چرا ذکر اثر نداره ...؟! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿از امیرالمومنین (علیه السلام) این گونه نقل می شود که؛ شخصی که نابینا بود از فاطمه (سلام الله علیها) اجازه خواست تا به حضور برسد. آن حضرت اجازه داد ولی در طول ملاقات حجاب کامل در بر داشت. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: دخترم! چرا حجاب در بر نمودی در حالی که او تو را نمی بیند؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: آری او مرا نمی بیند ولی من او را می بینم و او بوی مرا حس می کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: شهادت می دهم که تو پاره ای از وجود من هستی. 📚بحار الأنوار، ج ‏43، ص 91. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام دوستان عزيز و مهربان 🌸چهارشنبه تون زیبـا 🌾ﺧـﺪﺍﻳﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﮐﻪ ﺣـﺎﻝ 🌸ﺩﻭﺳﺘﺎن و عزیزانم ﺧﻮﺏ باشد 🌾ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﻴﺮﻳﻦﺑﺮ ﻟﺒﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ 🌸ﺑﺮﺍﻳﻢ ﮐﺎفی ﺳﺖ 🌾ﺩﺭ ﺍﻳﻦ روز زیبـا ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ 🌸ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ ﻣﻴﺴﭙﺎﺭﻡ 🌾ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﺪﻳﻪ ﺳـﻼمتی 🌸ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﺁﺭﺯﻭﻣﻨﺪﻡ...
🌹حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: يك شب آماده خواب بودم كه پدرم رسول خدا بر من وارد شد و فرمود: اي فاطمه جان! نخواب، مگر اين كه چهار عمل را به جا آوري! 1️⃣- قرآن را ختم كني 2️⃣- پيامبران را شفيع خود گرداني 3️⃣- مؤمنين و مؤمنات را از خود راضي و خشنود سازي 4️⃣- حج واجب و عمره را به جا آوري.❤ حضرت اين جملات را بيان فرمود و مشغول به خواندن نماز شد. صبر كردم تا نمازش پايان يافت، بي درنگ گفتم: اي رسول خدا(ص) مرا به چهار عمل بزرگ سفارش فرمودي كه در اين وقت محدود توان و فرصت انجام آنها را ندارم؟ . ❌پدرم تبسم كرد و فرمود: اي فاطمه جان! هرگاه قبل از خواب سه مرتبه سوره اخلاص «قل هو الله احد» را بخواني، گويا قرآن را ختم كرده اي ❌و هرگاه بر من و پيامبران پيشين من درود و سلام و صلوات فرستي همه ما شفيعان تو خواهيم بود، مانند ذكر اين صلوات: «اللهم صل علي محمد و آل محمد و علي جميع الانبياء و المرسلين»🌹 ❌و هرگاه براي برادران و خواهران ديني و با ايمان خود طلب آمرزش و مغفرت نمايي، همگي آنها را از خود راضي و خشنود ساخته اي، مانند ذكر اين استغفار: «🌸اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات»🌹 ❌و هرگاه بگويي: «سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اكبر» گويا حج تمتع و حج عمره گزارده اي. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍داستان اعطای هدیه حضرت زهرا به سلمان فارسی ...! عبد اللَّه بن سلمان فارسى از پدر خود نقل کرده است که گفت: ده روز بعد از رحلت رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله از خانه خود بیرون آمدم و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدم. ایشان فرمودند: «اى سلمان! از ما دور شده‌‌‌‌‌اى و به نزد ما نمى‌‌‌‌‌آیى؟» سلمان گفت: «اى حبیب من، یا ابا الحسن! از مثل شخصى چون شما چگونه مى‌‌‌‌‌توان دوری نمود؟ بلکه به خاطر حزن و اندوه براى رحلت رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله نتوانستم خدمت برسم». امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «اى سلمان! برو به منزل فاطمه علیها‌السلام که بسیار مشتاق دیدن تو است و اراده دارد تحفه‌‌‌‌‌اى به تو دهد؛ تحفه‌‌‌‌‌اى که از بهشت براى او آمده است». من گفتم: «یا على! آیا براى فاطمه بعد از رحلت رسول خدا از بهشت تحفه نیز مى‌‌‌‌‌آید؟» حضرت فرمودند: «بله، دیروز تحفه‌‌‌‌‌اى آمده است». به سرعت شتافتم و به خانه فاطمه علیها‌السلام دختر رسول خدا رسیدم. آن حضرت را دیدم نشسته و پارچه عبایى بر خود پیچیده است. پس چون نظر مبارکش بر من افتاد، فرمود: «اى سلمان! بعد از فوت پدرم رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله از ما دورى اختیار نموده‌‌‌‌‌اى؟» من در جواب گفتم: «حاشا که من از شما دورى جویم اى حبیبه من!» حضرت فاطمه علیها‌السلام فرمودند: «خوش بنشین و متوجّه باش سخنى را که به تو مى‌‌‌‌‌گویم. دیروز در همین موضع نشسته و درِ خانه را بسته بودم. با خود در فکر بودم که بعد از رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله وحى الهى از ما قطع گشته است و فرشتگان از منزل ما منصرف شدند. در این فکر بودم که در خانه گشوده شد بدون آن که شخصى آن را بگشاید و سه نفر خانم، داخل خانه شدند که در حُسن و جمال و تازگى صورت و خوش‌بویى، هیچ بیننده‌‌‌‌‌اى مثل ایشان را ندیده است. چون ایشان را دیدم، با آنها مهربانى نمودم و گفتم: «شما را به پدرم قسم مى‌‌‌‌‌دهم که بگویید از اهل مدینه‌‌‌‌‌ هستید یا از اهل مکّه؟» گفتند: «اى دختر رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله ما نه اهل مدینه و نه اهل مکه و نه اهل زمینیم؛ بلکه کنیزانیم از اهل حور عین از دارالسّلام بهشت. پروردگار عالمیان، ما را به سوى تو اى دختر رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله فرستاده است و ما بسیار مشتاق دیدار تو بودیم». از یکى از ایشان که به گمانم بزرگ‌تر بود، پرسیدم: «نام تو چیست؟» گفت: «مقدوده»‌‌‌‌‌. گفتم: «از چه جهت، نام تو را مقدوده‌‌‌‌‌ گذاردند؟» گفت: «براى آن که من از جهت مقداد بن اسود کندى، مصاحب رسول خدا صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله خلق شده‌‌‌‌‌ام». از دیگرى پرسیدم: «نام تو چیست؟» گفت: «ذرّه»‌‌‌‌‌. وقتی علّت آن را سؤال کردم ، جواب داد: من برای ابوذر غفاری آفریده شده‌ام . و هنگامی که نام نفر سوّم را جویا شدم ، گفت : سلمی هستم ، و چون از علّت آن پرسیدم ، اظهار داشت : من از برای سلمان فارسی مهیّا گشته‌ام . و پس از آن مقداری خرمای رطب که بسیار خوش رنگ و لذیذ و خوش بو بود به من هدیه دادند. سپس حضرت زهرا سلام اللّه علیها فرمود: ای سلمان ! این خرما را بگیر و روزه خود را با آن افطار نما، و هسته آن را برایم بیاور.. 📙چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
"خلیفه دوم و دزد بی دست و پا" عبد الرحمن بن عائذ گوید: دزد راهزنی که یک دست و یک پای او به عنوان حد شرعی قطع شده بود، را به نزد عمر بن الخطاب آوردند عمر فرمان داد تا پای دیگر او را نیز فطع نمایند. امام علی (ع) که در آنجا حاضر بود خطاب به عمر فرمود: خدای عزوجل می فرماید: انما جزآء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض**مائده/ 33، ترجمه: کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی خیزند و اقدام به فساد در روی زمین می کند (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند) فقط این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا (چهار انگشت) از دست (راست) و پای (چپ) آنها به عکس یکدیگر بریده شود و یا از سرزمین خود، تبعید گردند. *، تو دست و پای این مرد را قطع نموده ای بنابراین نمی توانی پای دیگر او را نیز قطع کنی چون در این صورت توان ایستادن و حرکت را از او سلب نموده ای. حال، یا باید او را تعزیر نموده و یا این که به زندان بیفکنی، عبد الرحمن گوید: عمر آن مرد را به زندان افکند 📚ر.ک: الغدیر 6/ 136 به نقل از: السنن الکبری (بیهی) 8/ 274، کنزالعمال 3/ 118. ***. 📓فان کان لا یدری فتلک مصیبه - و ان کان یدری فالمصیبه اعظم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚜روزی سلیمان پیامبر در میان اوراق کتابش جانوران ریزی را دید که صفحات او را خورده و فرو برده اند . 🍃در خیال خود از خداوند میپرسد : غرض از خلقت اینها چه بوده است ؟ در حال به سلیمان خطاب میرسد : 🌾که به جلال و جبروت خودم سوگند که هم اکنون همین سوال را این ذره ناچیز درباره خلقت تو از من پرسید ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 قرآن را نور ببینیم!!! ┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 استاد مسعود عالی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 ﺍﺯ ﮔﺮه هاي ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠه ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ، ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤظهﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ، ﮔِﺮِهي ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﮔﺮه ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ! ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮه ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ... ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮه هاﺳﺖ! ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮه ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮه ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩه ﺩﺍﺭﻡ... ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮه ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ... ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪه ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه... ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﯾﺪه ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ . . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 حجت الاسلام ماندگاري: بعضي ها مي گويند که ما شفاي مادرمان را از خدا خواستيم ولي خدا نداد، پس ما هم ديگر نماز نمي خوانيم. يا از امام رضا(ع) شفا خواستيم ولي نداد، پس ديگر به حرمش نمي رويم. حضرت زينب (ع) در کنار بستر مادرش دعا کرد ولي مادرش خوب نشد. در کنار بستر پدرش دعا کرد ولي پدرش خوب نشد . در کنار بستر برادرش حسن ام يجيب خواند ولي از گلوي برادرش خون مي آمد، امام حسن(ع) هم خوب نشد. در کنار خيمه براي عباس ام يجيب خواند ولي او از نهرالقمه برنگشت. براي حسين ام يجيب خواند ولي حسين از جنگ برنگشت. در خرابه ي شام هر چه ام يجيب خواند رقيه چشمش را باز نکرد. اما حضرت زينب (س) نظرش به خدا برنگشت. پسندم آنچه را جانان پسندد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 ﺧﻴﻠﯽ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻦ، ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ، ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺖ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ. ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖ‌ﻫﺎ ﻳﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺖ، ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽ‌ﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ( ﺁﻳﻪ 40 سوره ﺗﻮﺑﻪ) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍀عنایت امام حسین علیه السلام🍀 آیت الله شیخ حسین نوری همدانی نقل می کنند: یک وقت در محضر آیت الله بروجردی درباره دید چشم بحث شد. ایشان با اینکه سنشان قریب نود سال بود، هیچ وقت احتیاج به عینک پیدا نکرده بودند و دور و نزدیک را بدون عینک می دیدند و در موقع مطالعه هم، هرگز عینک به چشم نمی زدند، می فرمودند: « من در بروجرد که بودم یک وقت در اثر مطالعه زیاد در چشمم احساس ضعف کردم و درد چشم گرفتم، در بروجرد مراسم مخصوصی روز عاشورا اجراء می گردد، بدین ترتیب که: در نقطه های مختلف شهر گِل درست می کنند و مردم خود را در آن روز با گِل از سر تا پا آغشته می کنند و دسته دسته به عنوان عزاداری حرکت می کنند، من هم یک روز عاشورا، در آن جمع بودم و به قصد استشفاء مقداری از گِل بدن یکی از افراد را گرفته و بر چشم خود مالیدم، چشمم خوب شد از آن تاریخ درد چشم بر من عارض نشده است، ولی تا زمانی که زنده هستم راضی نیستم این موضوع بازگو شود. » •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 
عکس خودتو نزار پروفایلت🙄😄 بیا اینجا یه عکسایی داریم که همه فک میکنن خودتی😻👇 http://eitaa.com/joinchat/3986751499C6c785d5a46
🌸🍃🌸🍃 آدم‌ها واقعا زیادند بی شمارند! همین حالا که شما دارید این متن رو می‌خونید من و شما احتمالا، فکر می کنیم همه لم داده اند پای اینترنت یا تلویزیون اما اینطور نیست. خیلی ها الان سر کار هستند خیلی ها توی اتاق عمل خیلی ها بالای برجک نگهبانی خیلی ها تو جاده خیلی ها گرسنه اند خیلی ها آخرین شبی ست که زیر یک سقف هستند خیلی ها عروسیشان است خیلی ها عزادارند خیلی ها همین امروز اخراج شده اند خیلی ها اولین شب خانه دار شدنشان است خیلی ها نو رسیده دارند خیلی ها ذوقمرگ رابطه ی جدیدشان خیلی ها تصادف کردند خیلی ها اولین روزشان در آسایشگاه سالمندان است خیلی ها تو فرودگاهند و در چند قدمی مهاجرت خیلی ها با لبخند جواب سونوگرافی دستشان است و خیلی ها غمگینانه جواب پاتوبیولوژی، خیلی ها پیش صاحبخانه گردن کج کردند این ماه مهلت بدهد. خیلی ها درست در لحظه ای که شما خواندن این متن را تمام کنید، می میرند! زندگی کن تا دیر نشده و انقدر ذهنت را به اینکه دیگران در مورد تو چه فکری میکنند درگیر نکن. یک روزی میفهمی اینها اصلا مهم نبود و کاش زندگی میکردی! کاش خوب زندگی می‌کردی! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 نبی مکرم اسلام (ص) همیشه دعا می‌کردند که خدایا انسان ظالم را با من همراه مکن. یا رسول الله حتی اگر ظالم در حق تو نیکی کند و با دیگران ظالم باشد؟ حضرت فرمودند: «این بدترین حالت تسلط یک ظالم بر مؤمن است؛ چون الانسان عبید الاحسان؛ انسان بنده‌ی محبت است. ترس آن دارم دل من به خاطر محبت‌های یک ظالم به او نزدیک شود و مدتی بعد این دوستی، مرا شبیه ظالم کند.» پس سعی کنیم با ظالم حتی دوستی هم نکنیم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَیْنَاکُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ: و (به خاطر بیاورید) هنگامى را که دریا را براى شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق ساختیم، در حالى که شما تماشا می‏کردید» همه کاره خداست هر جا رو نگاه کنیم خداست🌺🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 
🔷🔴بد خطی!؟😩😢 🔷🔴از دست خطت میکشی!؟😓 🔷🔴دوست داری با همه رو متعجب کنی!؟😎🤓 🔻به کانال آموزش خوشنویسی با خودکار بپیوندید👇 🔜♥️http://eitaa.com/joinchat/81592335Ce6ce76b827 🔜♥️http://eitaa.com/joinchat/81592335Ce6ce76b827
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 خدایاعاااشقتم❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 ✍سالها از پی هم رفتند و آمدند. حضرت نوح(ع) لحظه ای از تبلیغ دین خدا و انذار قوم خود دست بر نداشت. او بارها و بارها و بارها به میان قوم خود رفت و با دلایلی محکم ایشان را به سوی خداوند دعوت کرد. اما هر بار چیزی جز تحقیر و تمسخر و تهمت نصیبش نشد. هر بار که دلایل بیشتری برای اثبات وجود خدا و ناتوانی بت های ساخته شده از سنگ و چوب می آورد، یا به او میخندیدند و یا او را جن زده و دیوانه خطاب می کردند. 🥻رفته رفته اما سخنان نوح(ع) بر دل و جان عده ای از فرودستان نشست و به خدای یگانه ایمان آوردند، چرا که ایشان را همچون اشراف نه حکومتی بود و نه زر و سیمی ، تا نگران از دست دادنش باشند. هنوز زرق و برق لباس های زر بافت و صدای سکه های طلا چشم و گوششان را کور و کر نساخته بود تا نتوانند حق را ببینند و بانگ بلندش را بشنوند. 🔮این مسئله اشراف را نگران کرد. هرچند که نوح(ع) بارها به ایشان تذکر داده بود که نه سودای حکومت دارد و نه از ایشان پاداشی می خواهد. او بارها گفته بود که پاداشش را از خدای خود میگیرد و هیچ انتظار و خواسته ای از ایشان ندارد. اما بازهم گرویدن عده ای هرچند محدود به او، باعث می شد که اشراف حکومت خود را در خطر ببینند. سیصد سال به این منوال گذشت، شيعيان نوح(ع) یقين کردند که عذاب در زمان او نازل خواهد شد و فرج اهل توحيد و شيعيان نزدیک است. در آن دوران بود که زمانه بر شيعيان بسيار شدید شد و زندگي در جامعه ی فاسد و مشرک و فاسق دشوار، چرا که شيعيان اندک بودند و از سوی مردم و حاکمیت به شدت تحت فشار مالی، محاصره ی اقتصادی و زندان و شکنجه های شدید جسمی بودند. روزی عاملان دولت طاغوت نوح را چنان مجروح کردند که خون از سر و صورتش ميریخت و سه روز بيهوش بود. ❇️اینگونه بود که پیامبر از هدایت مردم نااميد شد و تصميم گرفت که آنان را نفرین کند، زیرا جباران و مشرکان هدایت را بسيار سخت کرده بودند و زمين را فساد و ظلم برداشته بود. 🤲پس نوح(ع)در هنگام نماز صبح دست به دعا برداشت که قوم را نفرین کند، اما ناگاه فوجی عظيم از ملائک بر او نازل شدند و گفتند ای نوح(ع)، تا به حال بر آدميان عذابی اینچنین نازل نشده است و این اولين عذاب است، بيا و درگذر! 📿قلب رئوف پیامبر به درد آمد و فرمود به آنان مهلت دادم، مهلتی که نسلی دیگر به طول انجامید. 📚منابع: بیگدلی، عروج مشرقی،ص316.صدوق قمی،کمال الدین و تمام النعمه، ج1،ص133 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•