eitaa logo
داستانهای آموزنده
16.1هزار دنبال‌کننده
453 عکس
156 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹: . ✍پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگشت، کوموله ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند، گفتند به خمینی توهین کن یوسف این کار رو نکرد. به من گفتند توهین کن گفتم چنین کاری نمیکنم گفتند: ▪️بچه‌ت را می‌کشیم بازهم قبول نکردم پسرم رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند... گفتند به خمینی توهین کن بازم توهین نکردم من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم در یک اتاق گذاشتند و در رو قفل کردند؛ بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: ▪️باید خودت پسرت را دفن کنی گفتم : من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم گفتند: دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها می‌گردانیم... شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه میگفتم:، ...انگار همه عالم کمکم می‌کردند برای حفر قبر پسرم. ▪️دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر... فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو... ▪️کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم...به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم. 🔺به راستی مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی (ره) ایستادند ما چه قدر پای ارزش هایمان ایستاده ایم 🕊🌹 به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ویدئویی از سال 1976، گینۀ نو پاپوا 🔹مردم شناس بلژیکی به قبیلۀ تولامبی بر می خورد و عکس العمل آنها که برای اولین بار آینه دیده اند. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
📝قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون "" به خاطر خون آلوده ای كه در جریان یك عمل جراحی درسال 1983دریافت كرد به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. 🌎او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت كرد. ⚡️یكی از طرفدارانش نوشته بود : 🍃چرا خدا تو را برای چنین بیماری دردناكی انتخاب كرد؟ 🏸آرتور در پاسخش نوشت :در دنیا 50 میلیون كودك بازی تنیس را آغاز می كنند. 🌱5 میلیون نفر یاد می گیرند كه چگونه تنیس بازی كنند. 🌱500 هزارنفر تنیس را در سطح حرفه ای یادمی گیرند. 🌱50 هزار نفر پابه مسابقات می گذارند 5000 نفر سرشناس می شوند. 🌱50 نفربه مسابقات ویمبلدون راه می یابند. 🌱چهار نفربه نیمه نهائی می رسند و دو نفر به فینال 🌱و آن هنگام كه جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم هرگز نگفتم خدایا چرا من؟⁉️ ☀️و امروز هم كه ازاین بیماری رنج می كشم اجازه ندارم بگویم خدایا چرا؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟! خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی! مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم 🔸خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست! یک صورت، که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی! یک دهان، که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی! 🔹یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی! و چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی! ... به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افلاطون را گفتند: چرا هرگز غمگین نمیشوی؟گفت دل بر آنچه نمی ماند، نمی بندم. فردا یک راز است، نگرانش نباش. دیروز یک خاطره بود، حسرتش را نخور 🔹و امروز یک هدیه است ، قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر. از فشار زندگي نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه.. 🔸نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فردا هم هست... ما اولين بار است كه بندگي ميكنيم. ولى او قرنهاست که خدايى ميكند. 🔹پس به خدايى او اعتماد كن و فردا و فرداها را به او بسپار... به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: ۲۲سال‌درس‌دادمهیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید. 🔹هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم! چون کلاس، خانه دوم دانش آموز هست. 🔸هر دانش آموزی دیر آمد، سر کلاس راهش دادم! چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش. 🔹هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم. چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن. 🔸هیچگاه ۹۰ دقیقه درس ندادم! چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد. 🔹هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم! چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم. 🔸هیچگاه دانش‌آموزی درب دفتر نفرستادم. چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور. 🔹هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم! چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سرگرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند. 🔸همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته، بلد بود. چون میدانستم که کجا گیر میکند نمیپرسیدم! به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
‍ 🔴 وضعیت زنان در آخرالزمانبه نقل از رسول اکرم(ص) : جامه ی کافران بپوشند. خود را به شکل مستبکران درآورند. بر زین ها سوار شوند. به همسران خود تمکین نکنند. درآمد شوهرانشان آنها را کفاف ندهد. فاسد می شوند. 🔹برای طمع دنیا در داد و ستد همسرانشان شرکت می کنند. خود را به صورت مردان در می آورند. جامه ی مردان را می پوشند. بی حیا می گردند. سرشان را چون کوهان شتر درست می کنند. در عین لباس پوشیدن اندامشان آشکار است. 🔸زنان از این که همسران شان با همجنس خود رابطه دارند آگاهند ولی به روی خود نمی آورند. در بهترین خانه ها زن تشویق به فسق و فجور می شود. رابطه ی نامشروع به صورت یک فضیلت بازگو می گردد. 🔹اختلاطشان با مردان زیاد می شود. با همسرانشان با خشونت رفتار می کنند. حکومت می کنند. به نقل از امیرالمؤمنین(ع): زینت های خود را آشکار می کنند. از دین خارج می شوند. 🔸به سوی لذت ها و شهوت ها می شتابند. محرمات الهی را حلال می شمارند. پدر و مادر در نزد وی خوار شمرده می شوند. زنها از مردان درخواست ازدواج می کنند.قضاوت با خودتون؛ببینید کجای زمان هستید به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌺امام باقر (علیه السلام) :وقتی نوح (ع) قوم خود را نفرین کرد، ابلیس به او گفت : ای نوح ! تو نزد من حقّی داری! نوح فرمود : بخدا برای من ناگوار است که حقّی بر گردن تو داشته باشم، آن حق چیست؟ 🔹ابلیس گفت : تو قوم خود را نفرین کردی و همه هلاک شدند و کسی نیست تا من او را گمراه کنم و مرا راحت کردی ؛ تا اینکه نسل دیگری به وجود آید تا من آنها را گمراه کنم. در عوضِ این حق ؛ تو را نصیحتی کنم. 🔸در سه جا مرا یاد کن ، که در این مواقع من از همیشه به تو نزدیکترم: 1⃣ هنگامی که خشمگین شدی 2⃣ هنگام قضاوت بین دو نفر 3⃣ هنگامی که با زنی نامحرم همنشین شدی و کسی با شما نبود. 📚 الخصال شیخ صدوق ص۱۹۰ به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🍂🌺🍂🌺🍂🌺 شخصی ﺑﺎ یک ﺟﻤﻠﻪ همسرش را ﺭﻧﺠﺎند و سپس ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﺪ. اﺯ ﺭاﻩ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮای ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﻝهمسرش ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩ. اﺯﺟﻤﻠﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺩاﻧﺎی ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺖ. ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ : برای ﺟﺒﺮاﻥ ﺳﺨﻨﺖ ﺩﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎﻡ دهی؛ﺟﻮاﻥ ﺑﺎﺷﻮﻕ ﺩﺭﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﺭا ﺑﺮاﻳﺶ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﺪ 🔹ﭘﻴﺮ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﮔﻔﺖ : اﻣﺸﺐ ﺑﺎلشتی اﺯ ﭘﺮ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻪ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺁﻥ ﺭا ﺳﻮﺭاﺥ ﻛﻦ ،ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﻼﺕ ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ای ﻳﻚ ﭘﺮ ﺑﮕﺬاﺭ ﺗﺎ ﭘﺮﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﺮﻭﻗﺖ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭا ﻛﺮﺩی ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﮕﻮﻳﻢ 🔸ﺟﻮاﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭا ﺑﻪ آن کار ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪ. اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ اﺯ ﺳﺮﻣﺎی ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺑﻮد تا بالاخره کار تمام شد. ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩی ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺣﻠﻪ اﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺣﺎﻻ ﭼﻪ ﻛﻨﻢ 🔹ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﻻ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺟﻤﻊ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﻭﻟﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ. اﻭ ﺑﺎ ﺳﺮاسیمگی ﮔﻔﺖ: اﻳﻦ ﻏﻴﺮ ممکن اﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭی اﺯ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺑﺎﺩ ﭘﺮاﻛﻨﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ. ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻼﺵ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﻟﺶ ﻣﺜﻞ اﻭﻟﺶ نمیشود. 🔸ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭﺳﺖ اﺳﺖ! ﻛﻠﻤﺎتی ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میکنی ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻫﺎیی ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﺩ اﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮔﺸﺖ... ﺩﺭ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭﺑﺮاﺑﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩاﺭی دقت کن! به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 در زمان مهدی عباسی، قاضی بغداد بود. روزی هنگام ظهر عاتبه با دفتر دیوان قضاوت بر مهدی وارد شد و از او خواست که دفتر را از او بگیرد و استعفای او را بپذیرد. پرسید: سبب استعفا چیست؟ قاضی گفت : 🔸دو نفر برای حل مشکلی نزد من آمدند و هر کدام دلیل و شاهدی آوردند که محتاج به تامل و اندیشه بود. آنها را رد کردم تا شاید بروند آشتی کنند و نزاع بر طرف شود. 🔹یکی از آنان متوجه شده بود که من به رطب علاقه دارم؛ لذا مقداری رطب عالی تهیه و به خادم هم پول قابل توجهی داده بود که آن را به من برساند. تا چشمم به رطب افتاد، به خادم گفتم: به صاحبش برگردان! 🔸امروز دوباره آن دو نفر برای قضاوت آمدند. دیدم در نظر من صاحب رطب مقدم و محبت من به او بیشتر است. این است داستان من که هنوز هدیه را قبول نکرده، آن گونه تمایل به صاحب رطب دارم. بعد از قبول هدیه چه خواهد شد؟ 🔹من می ترسم فریب هدیه ها را بخورم و نتیجه اش فساد در میان مردم باشد؛ لذا مرا معاف دار! 📚مجله مبلغان مهر و آبان 1385، شماره 83 به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande