eitaa logo
داستانهای آموزنده
15.9هزار دنبال‌کننده
448 عکس
150 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥عقل در روز قیامت...! 🎙 🌺امام علی علیه‌السلام سفارش به فرزندش امام حسن (ع) میفرمایند:اى پسرم نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که براى خود دوست دارى براى دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که براى خود نمى‏‌پسندى، براى دیگران مپسند، 📌ستم روا مدار، آن‌گونه که دوست ندارى به تو ستم شود، نیکوکار باش، آن‌گونه که دوست دارى به تو نیکى کنند، 📌و آنچه را که براى دیگران زشت مى‏‌دارى براى خود نیز زشت بشمار، و چیزى را براى مردم رضایت ده که براى خود مى‏‌پسندى، 📌آنچه نمى‌‏دانى نگو، گر چه آنچه را مى‌‏دانى اندک است، آنچه را دوست ندارى به تو نسبت دهند، درباره دیگران مگو، 🚨بدان‌که خود بزرگ بینى و غرور، مخالف راستى، و آفت عقل است. 📙٣١ به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🔸ماجرای یک درخواست ازدواج عجیب 🔹 ✍دورانی که نادر روابط سیاسی و تجاری خود را با روسیه گسترش داد، مصادف با پایان دوران اغتشاش در حکومت تزار‌ها بود. پس از مرگ پتر اول در هشتم فوریه ۱۷۲۵ (بهمن ۱۱۰۳ خورشیدی)، روسیه پنج سال را در کشمکش‌های مربوط به انتقال قدرت گذراند؛ کاترین اول، همسر پتر، دو سال و پس از او، پتر دوم که در سنین نوجوانی بود، سه سال حکومت کرد و درگذشت. 🔹در سال ۱۷۳۰ (۱۱۰۸ خورشیدی)، قدرت به «آنا ایوانوا رومانُف»، ملکه مقتدری رسید که حکومت ۱۰ ساله او، ثبات سیاسی و نظامی لازم را در روسیه ایجاد کرد و این قدرت گرفتن، با اوج‌گیری اقتدار نادرشاه همزمان شد. روابط میان فرمانروای افشاری و ملکه تزاری به تدریج و با تعاملات نظامی اتفاق افتاده بیشتر شد. با این حال، اطلاعات نادرشاه درباره ملکه روسیه زیاد نبود. تا آن‌که یک‌بار، هنگامی که جمعی از بازرگانان روس به دربار او آمده‌بودند، اطلاعاتی درباره آنا ایوانوا به دست آورد. 🔹طبق گزارش میرزامهدی‌خان استرآبادی، «در حین حضور نواب صاحبقران از جماعت تجار [روس] و احوال و پرسش پادشاهی آقا بانو (منظور آنا ایوانواست) نمودند که ؛ زن چگونه پادشاهی می‌کند؟ ارکان دولت او چگونه خدمت می‌نمایند؟ ایشان گفته بودند که پادشاهی ما به ارث می‌باشد؛ از زمان عیسی تا حال آباء و اجداد ما ذکوراً و اناثاً خدمت آن درگاه می‌نمایند؛ خواه زن باشد و خواه مرد که از ما طایفه خللی راه نمی‌یابد.» 🔹خواستگاری از ملکه روسیه را مطرح می‌کند : «نواب صاحبقران فرمودند که چه شود که بین ما و آن عقد ازدواج رو نماید که دولت یکی شود. تجاران عرض [کردند]که مژده بهتر از این نمی‌باشد.» بی‌تردید طرح موضوع خواستگاری از ملکه روسیه، بدون پیش‌زمینه ذهنی نبوده‌است؛ نادر پیش از آن، در پی تجهیز قشون و ایجاد نیروی دریایی در دریای خزر بود و حتی یک انگلیسی به نام «جان التون» را مأمور ساخت ناو جنگی در این دریا کرد. 🔹بنابراین، طرح مسئله خواستگاری، آن هم زمانی که سطح روابط میان دو کشور در همه زمینه‌ها افزایش یافته‌ بود، ارتباط مستقیمی با طرح‌های توسعه‌ طلبانه نادرشاه در شمال دریای خزر داشته‌است. پاسخ بازرگانان روس، البته از سر چاپلوسی یا وحشت بود، اما ملکه روسیه برای پاسخ دادن به پیشنهاد نادرشاه، روش زیرکانه‌تری را به کار برد. 🔹او در پاسخ نوشت : «ما مملکت و خود را به هیچ وجه از تو دریغ نداریم، اما لازم مواصلت چنان است به مذهب حضرت عیسی (ع) که داماد وارد حجله ناز می‌گردد. هرگاه شما اراده اتحاد و یگانگی دارید، باید چند یومی به عنوان ملاقات وارد این دیار گردید و با هم نمک خورده، بعد الیوم نظر به خواهش شما معمول خواهم داشت.» و با این پاسخ، به طور تلویحی به درخواست نادر، جواب منفی داد. ظاهراً این خواستگاری فراتر از مبادله پیام‌هایی که ذکر کرده‌ایم نرفته است. 🔹ایوانوا مدتی بعد، در سال ۱۷۴۰ (۱۱۱۹ خورشیدی)، بدرود حیات گفت و نادرشاه تا سال ۱۱۲۶ خورشیدی، هفت سال پس از مرگ ملکه روسیه، همچنان بر سریر قدرت باقی ماند. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🙏بعضی دعاها عجیب به دل می شینه : 🤲 : نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی… میان این دو گم شده ام هم خودم و هم تو را آزار می دهم… هر چه تلاش کردم نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی… 🤲خدایا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن... 🤲 ""🤲 به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️ زیبایی خالق یکتا را ببینیم فوق‌العاده است 😍 🔹️سبحان الله الخالق المصور له الاسماء الحسنی به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🌸🍃🌸🍃 امام على عليه السلام وارد مسجد شد، به مردى فرمود : استر من را برايم نگه دار. اما او دهنه استر را در آورد و آن را دزدید و بُرد . 🔻حضرت على عليه السلام بعد از تمام كردن نماز از مسجد بيرون آمد و دو درهم در دست گرفته بود تا به آن مرد پاداش دهد، اما ديد استر به حال خود رهاست. 🔻آن دو درهم را به يكى از غلامان خود داد كه دهنه اى بخرد. غلام به بازار رفت و دهنه مسروقه را در آن جا ديد و به دو درهم خريد و نزد حضرت برگشت. امام على عليه السلام فرمود : 🔻آدمى به سبب بى صبرى ، خودش را از روزى حلال محروم مى كند و بيشتر از روزى مقدّر هم نصيبش نمى شود . 📚ربیع الابرار زمخشری ۵:۳۳۶ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۳:۱۶۰ کانال اخبار بخش سراب میمه @sarabemeimeh
📌داستان جالب توریست ثروتمند و تسویه حساب بدهکارها ✍در شهری توریستی در گوشه ای از دنیا درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند.. و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نیست، ناگهان، یک توریست بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنها هتلی که در این شهر ساحلی است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل می گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود. 🔺صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد. قصاب اسکناس 100 یوروئی را بر میدارد و با عجله سراغ دامداری می رود و بدهی خود را به او می پردازد. دامدار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش یونجه و جو خرید کرده می دهد. 🔺یونجه فروش برای پرداخت بدهی خود، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به شهرداری می برد و بابت عوارض ساخت و سازی که انجام داده به شهرداری می پردازد. حسابدار شهرداری اسکناس را با شتاب به هتل می آورد. زیرا شهرداری به صاحب هتل بدهکار بود. و هنگامی که چند کارمند و بازرس از پایتخت به شهرداری این شهر آمده بودند یک شب در این هتل اقامت کرده بودند. 🔺حالا دوباره هتلدار اسکناس را روی پیشخوان خود دارد. در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی گردد و اسکناس 100 یوروئی خود را برمی دارد و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند. در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است. ولی به هر حال همه شهروندان در این هنگام به هم بدهی ندارند همه بدهی هایشان را پرداخته و تسویه حساب کرده‌اند و… 🔺این است تعریف ساده اقتصاد. به همین دلیل است که می گویند انباشتن ثروت مجاز نیست آن را باید به کار بگیری، تا همه چرخ های اقتصاد به گردش درآید و همه اجتماع از گردش پول بهره ببرند. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🌹✨شب رغبت ها به سوی خدا ✨🌹 ✍ از این جهت است که همه فرشتگان در اطراف کعبه جمع میشوند و خداوند می‌فرماید ای فرشتگانم هر چه خواهید از من بخواهید. آنها عرضه میدارند: درخواست ما این است که از روزه دارانِ در گذری. خداوند می‌فرماید: این کار را خواهم کرد. ✅ هر کس روز پنجشنبه اولِ رجب (شب جمعه) را روزه بگیرد و آنگاه بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز بجا آورد. در هر رکعت «حمد» یک بار و سوره «قدر»سه بار و سوره « اخلاص» دوازده بار بخواند، بعد از نمازها هفتاد بار بر من این چنین صلوات بفرستد : «» و آنگاه سجده کند و در سجده هفتاد بار بگوید: «سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ الملائکةِ و الرّوح» پس سر خود را بلند کند و بگوید : «رَبِّ اغْفِر و ارْحَم و تَجاوَز عَمّا تَعلَمُ، اِنَّكَ اَنت العَلیُّ اَلاْعظَم » سپس بار دوم به سجده رفته و در سجده همان ذکری که در سجده اول گفته شده را بگوید آنگاه حاجات خودش را مطرح کند. 🌸آنگاه رسول خدا صَلَّی ٱللّهُ عَلَیه و آله فرمود: به خدا قسم احدی از بندگان این نماز را بجا نمی آورد مگر اینکه ؛ مورد بخشش قرار گیرد اگر چه لغزشهایش مانند کف دریا و به عدد شنها و هم وزن کوه ها و به تعداد برگ های درختان باشد. 🌸 روز قیامت هفتصد نفر از بستگان را که همگی شایسته جهنم می باشند می تواند شفاعت کند. 🌸و در اولین شب قبرش ثواب این نماز را به شکل بسیار زیبایی با چهره گشاده و خندان برایش ارسال می‌کند. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹پنجشنبه اول ماه رجبزراره می‌گوید : از امام صادق علیه السلام پرسیدم سنت در روزه چگونه است؟ فرمودند : سه روز در هر ماه : پنجشنبه در دهه اول ، چهارشنبه در دهه دوم . و پنجشنبه در دهه آخر . 🌹عرض کردم : این تمام سنت در مورد روزه است؟ فرمودند : بله . 🌹امروز پنجشنبه اول ماه مبارک رجب و لیله الرغائب است. به امید توفیق روزه داری به نیت تعجیل در امر فرج امام عصر (عج) . التماس دعا 🌹" "🌹 به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🚨در زمان جدایی دو آلمان٬ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺑﻪ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﺭسید. ﺍﻭ ﺩﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺍشت. ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻣﺮﺯﯼ گمرک از او پرسید : ﺩﺭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﺍﻭ گفت : ﺷﻦ! ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ کرد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ، متوجه شد ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺟﺰ ﺷﻦ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ در کیسه‌ها نیست. 🔻ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺒﻮﺭ داد. ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮ ﻭ ﮐﻠﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺨﺺ ﭘﯿﺪﺍ شد. دوباره در کیسه‌های همراه مرد چیزی جز شن نبود. ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ شد و مأمور به این نتیجه رسید که این مرد دیوانه است. 🔺ﭘﺲ ﺍﺯ متحد شدن آلمان یک ﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ دید ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝﭘﺮﺳﯽ، ﺑﻪ ﺍﻭ گفت : چرا در آن سالها کیسه‌های شن را با خودت از مرز رد می‌کردی؟ ﻣﺮﺩ گفت : من کیسه‌های شن را رد نمی‌کردم. من هر هفته یک دوچرخه نو را قاچاقی از مرز رد می‌کردم 🚨ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﻓﺮﻋﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺍﺻﻠﯽ ﻏﺎﻓﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ! به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
صلوات، ذکر شب و روز جمعه 🔻 : 🔹در شب و روز جمعه زیاد صلوات بفرست، اگر توانستی هزار مرتبه صلوات، که فضیلت در این است. 🔸وَ أَكْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمِهَا وَ إِنْ قَدَرْتَ أَنْ تَجْعَلَ ذَلِكَ أَلْفَ مَرَّةٍ فَافْعَلْ فَإِنَّ الْفَضْلَ فِيه‏ 📚.‌ به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
📌دادگاه لاهه برای رسیدگی به ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شد. دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه شرکت کنندگان تعیین شده بود، دکتر مصدق به نمایندگی هیات ایران روی صندلی نماینده انگلستان نشست. 🔻پیش از آغاز جلسه، چند بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جا است، ولی پیرمرد توجهی نکرد و روی همان صندلی نشست. نماینده هیات انگلیس روبه روی دکتر مصدق منتظر ایستاد تا او بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند، اما پیرمرد اصلا نگاهش هم نمی کرد. 🔻جلسه آغاز شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت : شما جای نماینده انگلستان نشسته اید، جای شما آن جا است. مصدق گفت : شما فکر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس کدام است؟ 🔻نه جناب رییس، خوب می دانیم جایمان کدام است. ولی چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم تا دوستان بدانند بر جای دیگران نشستن یعنی چه؟ سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان. 🔻دکتر مصدق بعد از پایان سخنانش آرام بلند شد و روی صندلی خویش قرار گرفت. فضای جلسه تحت تاثیر ابتکار مصدق قرار گرفت و در نهایت، انگلستان محکوم شد. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande