eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
925 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
ایام فاطمیه چه روزی است؟ محدوده آن تا چه روزی است؟ فاطمیه اول یا فاطمیه دوم است؟ آیا روزهای بین آنها (75 روز یا 95) روز منظور است؟ آیت الله خامنه ای: ایام فاطمیه، روز شهادت(13 جمادی الاول و 3 جمادی الثانی) و یکی دو روز قبل و یکی دو روز بعد آن است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hadise-kasa-samavati_0.mp3
6.27M
محتشم شعری دیگر از نو باید عاشورای عظمای دیگر است
داستان های عبرت آموز
محتشم شعری دیگر از نو باید #فاطمیه عاشورای عظمای دیگر است #حدیث_کساء
•|جهت یادآوری تا آخر فاطمیه ختم ″حدیث کساء″ التماس دعا دارم 🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 معنای لقب کبری "صدیق"یعنی کسی که درتمام عمر دروغ نگفته و بسیار راستگوست،قرآن صدیقین را هم ردیف پیامبران و شهداء میداند.(نساء۶۹) صدیقه کبری لقب حضرت زهراء و صدیق اکبر لقب اختصاصی امیرالمومنین علی علیه السلام است که از سوی رسول خدا به آن دو اعطا شده است. مفضل بن عمر گوید:از امام صادق علیه السلام پرسیدم چه کسی فاطمه سلام الله علیها را غسل داد؟فرمود امیرالمومنین علی علیه السلام،این مطلب بر من سنگین آمد،فرمود قبول این مطلب بر تو دشوار نیاید زیرا جده ام فاطمه صدیقه بود و صدیقه را جز صدیق نمی تواند غسل دهد. 📚(کافی،ج۳،ص۱۵۷) ~~~~~~~~~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
تامی‌توانیدبه‌؛ حضرت‌زهرا«سلام‌الله‌علیها» توسل‌داشته‌باشید؛به‌اسم‌ایشان؛ استغاثه‌نماییدومولای‌خودفاطمه‌را صدابزنید؛تاحاجت‌هایتان‌برآورده شودوبه‌مرادتان‌برسید... -الأسرارالفاطمية؛الشيخ‌محمد فاضل‌المسعودي؛ صفحه‌ی‌۳۷-
مثل امروزی ، اگر روایت ۷۵ روز صحیح باشد ، اومدن درب خانه امیر المومنین و دیدن پرده سیاه زدن و فهمیدن ک حضرت صدیقه از دنیا رفته اند. گفتند ک ، کی دفنش کردید؟!! امیر المومنین فرمود : دیشب دفن شد طبق وصیت خودش. اون دو غاصب لعنت الله علیه گفتند ک دختر پیغمبر رو در شب دفن کردید و...؟؟ خودمون باید دوباره بریم نبش قبرش کنیم و بر سرش نماز بخونیم و دفنش کنیم . رفتن بقیع و دیدن ۴۰ قبر کنده شده. خواستن همشونو نبش کنند . خبر به گوش امیر المومنین رسید . وارد بقیع شد و فریاد زد : اگر نوک تیشه هر کدومتون به بقیع بخوره ، بقیع رو از خون همتون سیر آب میکنم . 🥀
💠 آورده اند که: بین شخصی از اهل تشیع و مردی از اهل سنت مباحثه ای روی داد. مرد سنی گفت: طایفه عجم چه قدر بی عقل هستند که فاطمه علیهاالسلام را فضیلت می دهند بر عایشه و حال آن که عایشه سی هزار حدیث از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل نموده و در حفظ داشت و فاطمه علیهاالسلام صد حدیث از حفظ نداشت. مرد شیعه گفت: ای کاش عایشه عوض آن سی هزار حدیث که در حفظ داشت یک آیه از آیات قرآن را حفظ می کرد و به موجب آن عمل می نمود!  سنی گفت: آن آیه کدام است؟  شیعه گفت: آیه شریفه: وَ قَرنَ فی بُیُوتِکُنَّ و لا تَبَرَّجنَ تبرُّجَ الجاهِالیَّةِ الُاولی.** احزاب/ 33. گویند: عایشه بعدها بارها و بارها از اقدام خود و شرکت در جنگ جمل پشیمان شده و اظهار ندامت می کرد و وقتی که آیه شریفه: وَ قَرنَ فی بُیُوتِکُنَّ... را می خواند. آن قدر گریه می کرد که خِمارش ( مقنعه، روسری) خیس می شد. یعنی: ای همسران پیامبر) و در خانه های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید) 📚تاریخ سیاسی اسلامی 2 / 271، به نقل از: انساب الاشراف 2 / 265. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 بنا به نقل، پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله وسلّم فرمودند: فاطمه(سلام الله علیها) عزیزترین مردم در نزد من است. فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِیَّةِ عَلَیّ. 📔امالي شیخ مفید، ص ٢٥٩ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۷۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برترین فضیلت حضرت زهراء سلام الله علیها دربیان امام خمینی رحمت الله علیه 🥀🥀🥀
hadise-kasa-samavati_0.mp3
6.27M
برحاشيه برگ شقايق بنويسيد گل تاب فشار در و ديوار ندارد 🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠روزی ابلیس ملعون خواست با فرزندانش از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، خیمه ای را دید، و گفت: اینجا را ترک نمی کنم تا آنکه بلایی بر سر آنان بیاورم.به سوی خیمه رفت و دید گاوی به میخی بسته شده و زنی را دید که آن گاو را می دوشد، بدان سو رفت و میخ را تکان داد. 🔹با تکان خوردن میخ، گاو ترسید و به هیجان درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود لگدمال کرد و او را کشت.مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را کشت. شوهر آن زن آمد و با دیدن فرزند کشته شده و گاو مرده، همسرش را زد و او را طلاق داد. 🔹سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند، و بعد از آن نزدیکان آن مرد آمدند و همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد!! فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای، این چه کاری بود که کردی؟! ابلیس گفت: کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم. 🔹بیشتر مردم فکر می کنند کاری نکرده اند، در حالی که نمی دانند چند کلمه‌ای که میگویند و مردم می شنوند، سخن چینی است؛ و گاهی: حالتی را دگرگون می کند مشکلات زیادی را ایجاد می کند آتش اختلاف را بر می افروزد خویشاوندی را برهم میزند دوستی و صفا صمیمیت را از بین می برد کینه و دشمنی می آورد طراوت و شادابی را تیره و تار می کند دل ها را می شکند بعد از این همه کسی که این کار را کرده فکر می کند کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده است!! قبل از اینکه حرفی را بزنی، مواظب سخنانت باش! مواظب باش میخی را تکان ندهی!! 📚 حکایت‌های معنوی ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
سلام بر قلبِ غمگینِ (ع) هنگامِ اقامه‌ی نماز بر پیکرِ فاطمه‌اش سلام بر اشک‌های علی(ع) هنگام وداع با فاطمه‌اش... و سلام بر اشک‌های ملائک برای غربتی که در انتظارِ علی‌ست...
داستان های عبرت آموز
💠  خاطره‌ای از دوران بچگی‌ام در کرج همیشه یادم هست، چون دقیقاً روز شهادت بابا این خاطره برایم تداعی شد. هر وقت بابا خانه بود می‌رفتیم خرید می‌کردیم؛ همیشه با هم می‌رفتیم. چهارم دبستان بودم. رفته بودیم بیرون خرید کنیم، مهدی و بابا این طرف خیابان بودند، من و مامان و هانی آن طرف خیابان. هانی چهار پنج ساله بود. یادم نیست مامان چه چیزی می‌خواست بگیرد، به من گفت برو به بابات بگو فلان چیز را نگیرد من گرفتم. آمدم از خیابان رد شوم تنها چیزی که یادم هست نور یک ماشین را دیدم و دیگر هیچ چیز یادم نیست؛ تا لحظه‌ای که فهمیدم توی آمبولانس هستم. شانسی که آورده بودم آمبولانس به من زده بود. در مسیر بیمارستان بابا بالای سرم بود. گویا دکتری که توی آمبولانس بود به او گفته بود که نگذار بچه بخوابد. اگر بخوابد معلوم نیست به هوش بیاید. خوب یادم است بابا موهایم را می‌کشید، چشم‌هایش پر از اشک بود. می‌گفت نخواب. می‌گفتم بابا ترا خدا فقط یک دقیقه بگذار بخوابم. هیچ‌وقت آن چشم‌ها و آن صحنه‌ها از خاطرم نمی‌رود. می‌زد زیر گوشم می‌گفت نخواب. تا اینکه به بیمارستان رسیدیم و بقیه مراحل انجام شد. عین این صحنه روز شهادت بابا برایم تکرار شد؛ منتها جای‌مان عوض شده بود! من آن شب به حرف بابا گوش دادم و نخوابیدم. روز شهادت در آمبولانس و هلی‌کوپتر با صدای بلند این خاطره را برایش تکرار می‌کردم، ولی هرچه در آمبولانس و هلی‌کوپتر از او خواهش کردم نخواب و بمان... همان شب حادثه در بیمارستان چمران به ملاقات سرتیم رفتم. تازه از اتاق عمل بیرون آمده بود. سرتیم حفاظت نقل می‌کرد: «پدرتان افتاده بود زمین، چهارتا تیر خورده بود. مادرت نشسته بود بالای سرش.» می‌گفت پدرتان از اول هی داد می‌زد: «به بچه‌های تیم بگو پایین نیایند، این‌ها با من کار دارند، این‌ها آمدند فقط مرا بزنند، به بچه‌ها بگو نیایند، آن‌ها خانواده دارند.» بابا بارها به من می‌گفت:«حامد اگر اتفاقی برای این‌‌ها بیفتد من چه طوری سرم را جلوی خانواده‌شان بلند کنم؟» همیشه نگران تیم حفاظتش بود. چون خودش می‌دانست که بالاخره یک روزی این اتفاق خواهد افتاد. سرتیم می‌گفت وقتی افتاد زمین چادر مادرت را داد دست من گفت: «سریع او را از اینجا ببرید! 📚کتاب «تویی که نشناختمت» روایتی خواندنی از زندگی‌نامه شهید «محسن فخری زاده» به قلم «سعید علامیان» است که به کوشش «نشرشاهد» منتشر شده است. خاطره‌ای خواندنی از لحظه‌های پدرانه شهید فخری‌زاده و از زبان فرزندش در این کتاب آمده است. ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hadise-kasa-samavati_0.mp3
6.27M
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت ای کاش مدینه در و دیوار نداشت فریاد دل محسن زهــرا این بود ای کاش در سوخته مسمار نداشت 🥀🥀