💠 عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد الهادی:
لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَان:…
قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّى الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی
🔹️عبدالعظیم حسنی از امام هادی علیه السلام نقل می کند که:
حضرت موسی به خدا عرضه داشت…
خدایا! پاداش کسى که نمازها را اول وقت بخواند چیست؟
🔹️خداوند فرمود: [در دنیا] هرچه بخواهد به او می دهم و [ در آخرت] بهشتم را بر او مباح کنم.
📚[امالی شیخ صدوق/ ترجمه کمرهاى ؛ متن ؛ صفحه ۲۰۹]
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
شیخ صدوق از جانب عبدالعظیم حسنی روایت كرده اند كه فرمود : به خدمت امام هادی علیه السّلام مشرف شدم و چون آن حضرت مرا دید فرمود : آفرین بر تو ای ابوالقاسم تو دوست ما هسی (انت وليّنا حقاً ) . عرض كردم ای فرزند رسول خدا(ص) من میخواهم دین خود را بر شما عرضه بدارم گر پسندیده و مورد قبول است ، بر آن ثابت بمانم تاخداوند را ملاقات نمایم ، فرمود : بیا ای ابوالقاسم . عرض كردم منم می گویم : خداوند تبارك و تعالی یكی است و مثلی برای او نیست و از حد ابطال و حد تشبیه خارج است و جسم و صورت و عرض و جوهر نیست ، بلكه پدید آورنده اجسام و صور و خلق كننده عرضها و جوهرهاست و خداوند مالك هر چیزی است و هر چیزی را او آفریده است . می گویم : محمد(ص) بنده و رسول خدا و پایان بخش پیامبران است و بعد از او تا روز قیامت پیغمبری نخواهد آمد و شریعت آن حضرت آخر همه شرایع است و بعد از آن تا روز قیامت شریعتی نیست . می گویم : امام و خلیفه و ولی امر بعد از پیامبر (ص) امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السّلام است و بعد از آن حضرت امام حسن ، بعد از آن امام حسین ، بعد از آن علی بن الحسین ، بعد از آن محمدبن علی ، بعد از آن جعفر بن محمد ، بعد از آن موسی بن جعفر ، بعد از آن علی بن موسی ، بعد از آن محمدبن علی علیهم السلام بعد از این بزرگواران ، ای مولای من امام واجب الطاعه تو هستی . پس از آن امام علی النقی علیه السّلام به جناب عبدالعظیم فرمود : فكیف للناس بالخلف من بعده ؟ قال : قلت : وكیف ذاك یا مولای ؟ قال : لانه لا یری شخصه و لا یحل ذكره باسمه حتی یخرج فیملاء الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً . بعد از من پسرم حسن امام است لیكن مردم درباره امام بعد از او چه خواهند كرد . گوید : گفتم ای مولای من مگر جریان زندگی امام بعد از او چه قرار است ؟ فرمود : برای این كه شخص او دیده نمی شود و بر زبان آوردن نام او حلال نباشد تا این كه خروج كند و زمین را از عدل و داد پر نماید هم چنان كه از جور و ظلم پر شده باشد . گفتم : به این امام غائب هم معتقد شدم یعنی به امامت امام حسن عسكری علیه السّلام و خلف آن حضرت قائل شدم . اكنون من می گویم : دوست این بزرگواران دوست خداست و دشمن آنان دشمن خداست و اطاعت ایشان اطاعت خداست و نافرمانی آنان نافرمانی خداست و می گویم : معراج حق است و سؤال در قبر حق است و بهشت و دوزخ حق است و صراط و میزان حق است و آن كه قیامت آمدنی است و در آن شكی نیست و خداوند زنده می كند كسانی را كه در قبرها جا دارند و نیز عقیده دارم كه واجبات بعد از اعتقاد به ولایت ، نماز و زكه و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منكر است . چون جناب عبدالعظیم دین و عقاید خود را بر امام زمانش حضرت هادی عرضه داشت و حضرت تصدیق او نمود ، فرمود : یا اباالقاسم هذا و الله الذی ارتضاه لعباده فاثبت علیه ثبتك الله بالقول الثابت فی الدنیا و الاخره . ای اباالقاسم به خدا سوگند این است دین خدا كه آن را برای بندگانش پسندیده است ، بر همین عقیده ثابت باش خداوند تو را به همین طریق در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد . بالاخره از دقایق زندگی حضرت عبدالعظیم معلوم می شود كه وی در زمان خود از زهاد و عباد و پرهیزگاران و نیكوكاران به شمار می رفته و از جهت خلوص عقیده و قلب روشن و اعتقادات درست و صحیح مورد امامان عصر خود و شیعیان آنان بوده است . حدیث ابوحماد رازی كه از رساله صاحب بن عباد نقل كردیم ، بزرگترین نشانه اعتماد و اطمینان آن بزرگواران نسبت به او می باشد ، این جمله امام هادی علیه السّلام كه به او فرمود : مسائل دینی خود را از عبدالعظیم حسنی سؤال كن ، مؤید این كلام است و سفارش حضرت رضا علیه السّلام برای دوستان و شیعیان خود كه توسط او فرستاده و مرحوم مفید در اختصاص ، آن را نقل كرده ، این هم دلیل روشنی است كه آن حضرت به وی علاقه داشته و او را برای رسانیدن این پیام شایسته دیده است . حضرت هادی علیه السّلام در هنگامی كه او عقاید خود را اظهار نمود، به او فرمود : ای ابوالقاسم به خدا قسم این عقاید شما همان دینی است كه پیغمبر آن را آورده و این دین پدران من است ، بر این عقیده ثابت باش خداوند تو را بر عقیده درست ثابت بدارد .
✅🍃حضرت حمزه سید الشهدا، در نگاه پیامبر خدا و امامان بزرگوارعلیهم السلام
💠پیامبر درباره وی فرمود: «یکی از کسانی که در روز قیامت سواره وارد محشر می شود، عمویم حمزه است؛ شیر خدا و شیر پیامبر خدا که سوار بر ناقه ''عضبا ``می آید.»(۱)
امام باقرعلیه السلام فرموده است: «بر ستون عرش الهی نوشته است: حمزه، شیر خدا و شیر پیامبر و سرور شهیدان است.»(۲)
رسول خدا می فرماید: در روز قیامت، چهار پرچم به من داده می شود: پرچم «حمد» را خودم به دست می گیرم، پرچم «لا اله الا الله» را به دست علی علیه السلام می دهم، پرچم «الله اکبر» را به دست حمزه می سپارم و پرچم «سبحان الله» را به دست جعفر طیّار می دهم؛ آن گاه در برابر امت خویش می ایستم تا از آنان شفاعت کنم.(۳)
پیامبر خدا به حمزه بسیار علاقه داشت و حتی شیفته نام او بود. مردی که صاحب فرزندی شده بود، خدمت پیامبر آمد و پرسید: نام او را چه بگذارم؟ فرمود: نامش را «حمزه» بگذار که محبوب ترین نام ها نزد من است.
پیامبر به حضرت حمزه لقب «سید الشهدا» داده بود تا آن که حادثه کربلا پیش آمد و امام حسین علیه السلام به این لقب معروف شد.
رسول گرامی اسلام برای حمزه چنان احترامی قائل می شد که پس از شهادتش، وقتی از جبهه اُحد به شهر مدینه برگشت، هم خودش گریان بود و هم دستور داد خانواده های انصار به خانه حمزه بروند و برای او گریه و سوگواری کنند.(۴) همچنین به مسلمانان توصیه می فرمود: به زیارت قبر حضرت حمزه بروند. خودش نیز به کنار مدفن شهدای اُحد و قبر حضرت حمزه می رفت و بر آنان سلام می داد.
حضرت زهراعلیها السلام نیز هر دو سه روز یک بار، به زیارت قبر حمزه شهید می رفت و بر سر مزار او می گریست.(۵)
زیارت قبر آن شهید، یاد آور حماسه های ایمانی و جهادهای عظیم مردانی است که عشق به خدا داشتند و برای اعتلای «کلمه الله» جان باختند و جاوید شدند.
از پیامبر اکرم روایت است که فرمود: «هر کس مرا زیارت کند، ولی عمویم حمزه را زیارت نکند، بر من جفا کرده است».(۶)
📚۱) بحارالانوار، همان، ص 273.
📚۲) همان، ص 280.
📚۳) همان، ج 8، ص 7.
📚۴) تاریخ طبری، ج 2، ص 210.
📚۵) مغازی واقدی، همان، ص 313؛ اعیان الشیعه، همان، ص 246.
📚۶) سفینة البحار، ج 1، ص 337.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۵ شوال سالروز شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
🏴 رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام - پانزدهم شوّال
▫️این فرزند پاک از سلالهی امام مجتبی علیه السّلام، محدّث و عالم بزرگوار شیعی، صحابی بزرگواری که محضر سه امام را درک کرد و شخصیتی که مورد تأیید امام معصوم قرار گرفت. تعبیر «انْتَ وَلِیُّنا حَقّا» که امام هادی علیه السّلام در حقّ ایشان فرمودند، تاج افتخار بسیار بزرگی بر سر ایشان است. حضرت فرمودند: تو به حقّ ولی، دوست و اهل ولایت ما هستی.
⚪️ مقام بلند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام:
▪️یکی از اهالی ری که به عتبات مشرّف شده بود؛ برای زیارت اباعبدالله الحسین علیه السّلام به کربلا رفت و سپس خدمت امام هادی علیه السّلام رسید. امام از او پرسیدند: کجا بودی؟ عرض کرد: از رِی آمدهام و به کربلا و زیارت امام حسین علیه السّلام مشرّف شدم. امام فرمودند:
▫️«لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلی علیه السّلام»
▫️اگر قبر عبدالعظیم حسنی را در همان ری، در نزدیکی خودت زیارت کرده بودی، مثل کسی بودی که مرقد مطهّر اباعبدالله الحسین علیه السّلام را زیارت کرده است.
▪️در زیارتنامهای که هنگام تشرّف به حرم این بزرگوار میخوانید، هم این جمله را میبینید:
▫️«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى»
▫️سلام بر کسی که در زیارت او امید ثواب زیارت امام حسین علیه السّلام وجود دارد.
▪️عبدالعظیم حسنی شخصیت عظیم القدر و والامقامی است؛ محضر سه امام بزرگوار را درک کرده؛ صحابی امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السّلام بوده؛ معارف عظیمی را از این بزرگواران اخذ و کتبی را تألیف کرده است. آثاری مثل کتاب "خطب امیرالمؤمنین" و کتاب "یَوم و لَیله" از تألیفات عبدالعظیم حسنی است.
▪️امام معصوم به یکی از شیعیان که برای سؤال درمورد بعضی از مسائل دینی خدمت حضرت رسیده بود؛ فرمودند: عبدالعظیم حسنی نزدیک تو بود؛ لازم نبود نزد ما بیایی و سؤالات دینی خود را از ما بپرسی. از این به بعد هر وقت سؤالی برایت پیش آمد، خدمت عبدالعظیم حسنی برو و از آن بزرگوار سؤال کن. این موارد مقام بلند این شخصیت عظیم القدر را نشان میدهد.
▪️آن بزرگوار در شرایط اختناق و فشار مجبور شد مخفیانه فرار کند و هر چند گاه یکبار در نقاط مختلف اقامت میکرد. نهایتاً به ری آمد و در آنجا مخفی زندگی میکرد.
▪️بعد از رحلت آن بزرگوار شجره نامه ایشان را از جیب لباسش بیرون آوردند و فهمیدند که چه شخصیت عظیمی در بین آنها به طور ناشناس زندگی میکرده است.
▪️امیدواریم خدا توفیق بیشتری به ما اهل تهران بدهد، که از این نعمت عظمایی که در دسترس ما قرار داده است، بهره ببریم. خیلی نعمت عظیمی است و غفلت از آن موجب خسارت است.
▪️امیدواریم خودِ آن بزرگوار عنایت کند و توفیق بیشتری به ما نصیب شود که مرقد مطهّر ایشان را بیشتر زیارت کنیم و از نورانیت آن فضا و توجّهات و امدادهای روح بلند حضرت عبدالعظیم و همینطور از توجّهات و امدادهای روح بلند حمزة بن موسی الکاظم (فرزند برومند امام کاظم علیه السّلام) و امامزاده طاهر (یکی از سلالههای امام سجّاد علیه السّلام) که در جوار ایشان مدفونند و بسیاری از علماء، بزرگان و اولیای خدا، که در اطراف این سه بزرگوار دفن هستند؛ بیشتر بهره ببریم.
« استاد مهدی طیّب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح کاظمین
ظهر مشهد الرضا سلام الله علیه
مغرب و عشاء در سامراء
مهمانیم چهارشنبه ها
کلام آیت الله جوادی آملی در خصوص شهید تورجی زاده به نقل از شهید سید محمد حسین نواب (روحانی وارستهای که در سال ۷۳ در منطقه بوسنی به شهادت رسید)
تعریفش را از برادرم که همرزم او بود زیاد شنیده بودم، یکبار یکی از نوارهایش را گوش دادم؛ حالت عجیبی داشت.
از آنچه فکر میکردم زیباتر بود؛ نوایی ملکوتی داشت؛ بعد از آن همیشه در حجره به همراه دیگر طلبهها نوارهایش را گوش میکردیم.
بسیاری از دوستان مجذوب صدای او بودند، دعای کمیل و توسل او مسیر زندگی خیلی از افراد را عوض کرد.
شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم، دعای توسل شهید تورجی زاده در حال پخش بود، هر کس در حال خودش بود، صدای در آمد بلند شدم و در را باز کردم، در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت الله جوادی آملی پشت در است؛ با خوشحالی گفتم بفرمایید.
ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند، البته قبلاً هم به حجرهها و طلبههایشان سر میزدند.
سریع ضبط را خاموش کردیم، استاد در گوشهای از اتاق نشستند.
بعد گفتند:
"اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید."
صدای سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود.
استاد پرسیدند:
"اسم ایشان چیست؟"
گفتم :
"محمد رضا تورجی زاده."
استاد پس از کمی مکث فرمودند:
"ایشان (در عشق خدا) سوخته است."
گفتم :
"ایشان شهید شده. فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هم بوده."
استاد ادامه داد:
"ایشان قبل از شهادت سوخته بوده."
📚قسمتی از متن کتاب"یازهرا"
داستان های عبرت آموز
کلام آیت الله جوادی آملی در خصوص شهید تورجی زاده به نقل از شهید سید محمد حسین نواب (روحانی وارستهای
بمناسبت سالروز شهادت شهید تورجی زاده
🌷🌷🌷
💠آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود.
در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان میریزد و مردگان جمع میکنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آنها نمیکند!!
جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟
جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که میگویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان میآید؛
این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است.
پرسیدم: چرا شما استفاده نمیکنید؟
گفت: من پسری دارم که شبهای جمعه یک کاسه آب برای من میفرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، میگذارم.
پرسیدم: اسم پسرت چیست؟
گفت: حسین و در نزدیکی صحن #امام_حسین (علیه السلام) ، بساط خرازی پهن میکند.
صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.
گفتم: شما پدر دارید؟
جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است.
پرسیدم: برایش خیرات میفرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شبهای جمعه یک کاسه آب به نیت او میدهم.
پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمیداشت، برمیداشت.
پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی میگذارم که کسی برایشان خیرات نمیکند، پس چرا حالا برمیداری؟
گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده...
صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.
بله 💠در روایتی آمده است: یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمی کرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مۆمن و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید.
هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم. همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است
مواظب حق دیگران باشیم گناهی که خدا آن را تا بنده حلال نکند نمی بخشد
📚 الکافی، ج 7، ص 410
یک روز بعد از پایان کلاس مثنوی، استاد 👤علامه جعفری فرمودند: من خیلی فکر کردم و به این جمعبندی رسیدهام که رسالت هزار پیغمبر در عبارتی خلاصه میشود و آن "کوک چهارم" است...
جمع مریدان مثل من با چشمهایی گرد، پرسان بودند که "کوک چهارم" چیست!؟
علامه با آن لهجهی شیرین در تمثیل شرح میدهند که: کسی کفشش را برای تعمیر، نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلاً ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان...
مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.
کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام...
اما ...اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگر چه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند، عمر کفش، بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهدشد.
از یکسو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلبِ اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند...
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است...
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست...
اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده؛ اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده...
اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون، راه رفته؛ اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد...
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و من و تو کفاشهای دو دل..
📚کتاب خسته ترین حبه انگور
داستان های عبرت آموز
یک روز بعد از پایان کلاس مثنوی، استاد 👤علامه جعفری فرمودند: من خیلی فکر کردم و به این جمعبندی رسیده
(کوک چهارم)
یک روز بعد از پایان کلاس شرح مثنوی، استاد علامه جعفری فرمودند:
من خیلی فکر کردم و به این جمع بندی رسیده ام که رسالت ۱۲۴ هزار پیغمبر در یک جمله خلاصه میشود و آن «کوک چهارم» است و جمع مریدان مثل من با چشمانی گرد پرسان بودند که «کوک چهارم» چیست!؟
علامه با آن لهجه شیرین توضیح میدهند که:
کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان.
مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.
کفاش دست به کار میشود.کوک اول.کوک دوم.و در نهایت کوک سوم و تمام ...اما...
اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگرچه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش کفشتر خواهد شد.
از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند...
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده توافق، مانده است.
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به رسالت ۱۲۴ هزار پیامبر تعظیم کرده... اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است و من و تو کفاشهای دو دل...
به نقل از بهمن حبشی از شاگردان استاد علامه جعفری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تصویری شب جمعه
صلی الله علیک یا اباعبدالله
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود
از همان آغاز ما را کمتحمل ساختند...
شاعر:فاضل نظری
#شب_جمعه
#دلتنگ_حرم