💎نیکی به اهل و عیال
امام رضا علیه السلام :
به نانخوران خود، نيكى كنيد و بر آنان توسعه دهيد، كه من از عالِم (امام کاظم) عليه السلام روايت مىكنم كه گفت: «خداوند، روزه دار را بر آنچه در خوردنى و آشاميدنى خرج كرده، محاسبه نمىكند و در اين مورد، اسرافى نيست».
أحسِنوا إلى عِيالِكُم ووَسِّعوا عَلَيهِم ؛ فَإِنَّهُ قَد أروي عَنِ العالِمِ عليه السلام أنَّهُ قالَ : «إنَّ اللّهَ لا يُحاسِبُ الصّائِمَ عَلى ما أنفَقَهُ في مَطعَمٍ ولا مَشرَبٍ ، وإنَّهُ لا إسرافَ في ذلِكَ».
📚 الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام، ص ٢٠٦
🔴شیطان و خطر وسواس و شک
💠زراره و ابوبصیر میگویند: به امام صادق علیه السلام عرض کردیم: مردی در نماز شک میکند که چند رکعت خوانده و چند رکعت مانده و هرچه نمازش را تکرار میکند باز همین شک و وسواس را دارد. چه کند؟ حضرت فرمودند:« به شک خود اعتنا نکند و نمازش را با همان وضع به آخر برساند.
سپس فرمودند: وسواس کار شیطان است، شیطان خبیث را با شکستن نماز و تکرار آن به طمع نیندازید و به او اجازه نفوذ ندهید، زیرا که او دست بردار نیست، بار دیگر شما را به وسوسه و شک میاندازد، بنابراین به شک خود اعتنا نکنید. وقتی شما اعتنا نکردید او مأیوس شده و به سراغ شما نخواهد آمد.
إنما یرید الخبیث أن یطاع فإذا عصی لم یعد إلی أحدکم: به راستی شیطان ناپاک میخواهد از او پیروی شود. پس هرگاه از او پیروی نشد دیگر به سوی شما باز نمیگردد. آری! وسواسی بودن نه تنها در نماز، کار شیطان است بلکه در کارهای دیگر نیز کار اوست و یک نوع مرض روحی و روانی است که باید جداً از آن پرهیز نمود.
📚بحارالانوار، ج27، ص8
💠 مدت ها بود که می گذشت و حاج احمد آقا[1] خواب امام را نمی دید تا اینکه یک شبی پدر را در خواب دید و از او سوال کرد در آن دنیا چه خبر است و اینگونه پاسخ شنیده بود که احمد اینجا خیلی سخت و همه چیز حقیقت است. همه رفتار و حرکات انسان حتی به اندازه دستی تکان دادن هم ثبت و ضبط می شود و بابتش حساب گرفته می شود.
من به لطف و توجه الهی گذشتم اما تو مراقب باش. سعی کن خوب باشی و تقوای الهی پیشه کنی.
پسرم زندگی پنجاه یا صد ساله دنیا به زندگی جاودان آخرت نمی ارزد که به آن لطمه وارد کنی. کاری کن که در سرای عقبی سربلند باشی.
امام نه تنها این نصیحت را در عالم خواب به فرزند خود کرده بود که مدت ها پیش از وفاتش آن هنگام که با حاج احمد آقا در حیاط منزل قدم می زدند نیز وقتی سید احمد آقا از پدر می خواهد تا او را نصیحتی بکنند، امام سه مرتبه[2] می گوید: احمد پنجاه سال زندگی دنیا آنقدر ارزش ندارد که آدمی به خاطر آن نافرمانی خدا را بکند.[3]
حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی در سحرگاه 21 اسفند ماه سال 73 بر اثر ایست قلبی و به دنبال آن سکته مغزی در بیمارستان بستری شد و با وجود تلاش بی وقفه تیم پزشکی در شامگاه بیست و پنجم اسفند ماه به دیدار حق شتافت.
2.این سه مرتبه، نشان از تاکید امام بر این گفته بوده است.
📚برگرفته از خاطره نقل شده از حجت الاسلام و المسلمین سید سراج الدین موسوی در کتاب یادگار سپیده.
داستان های عبرت آموز
💠 مدت ها بود که می گذشت و حاج احمد آقا[1] خواب امام را نمی دید تا اینکه یک شبی پدر را در خواب دید و
بمناسبت سالگرد رحلت یادگارحضرت امام "سیداحمدخمینی "
بارالها….
از كوي تو بيرون نشود
پاي خيالم
نكند فرق به حالم .....
چه براني
چه بخواني…
چه به اوجم برساني
چه به خاكم بكشاني….
نه من آنم كه برنجم
نه تو آني كه براني....
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي
در اگر باز نگردد….
نروم باز به جايي
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهي چه نخواهي
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی
#خواجهعبداللهانصاری
❤️❤️ پیامبر خدا (ص) به من فرمود: اى على! تو در جهان آخرت پرچم حَمد را بدست خواهى گرفت، و تو در روز رستاخیز از همه آفریدگان به من نزدیکتر مىنشینى، در آن روز فرشى براى من و فرشى براى تو گسترده مىشود، من در گروه پیامبران و تو در گروه جانشینان خواهى بود، بر سر تو تاج نور و افسر کرامت نهاده مىشود و هفتاد هزار فرشته پیرامون تواند تا خداوند متعال از حساب آفریدگان فارغ شود.
#فضائل_امیرالمومنین
💠رهبر مسلمانان و مردِ نصرانی در محکمه قاضی!
🔹در زمان خلافت امیرمومنان علی علیه السلام در کوفه، زره آن حضرت گم شد چندی بعد حضرت زره خود را در دست مرد نصرانی دید و فرمود:
زره مال من است.
نصرانی نپذیرفت.
حضرت او را نزد شریح قاضی برد.
🔹 حضرت موضوع را مطرح کرد و فرمود: این زره مال من است، آن را نه، فروختهام و نه به کسی بخشیده ام.
نصرانی در پاسخ گفت: این زره مال من است ولی امیر مؤمنان را نیز دروغگو نمی دانم.
شریح روی به امیرالمؤمنین علیه السلام کرد و گفت:
یا أمیرالمؤمنین! بر ادعای خود شاهد داری؟
حضرت فرمود: درست است اکنون می بایست که من شاهد بیاورم، ولی من شاهد ندارم.
شریح حکم کرد که زره مال نصرانی است.
🔹نصرانی زره را برداشت. کمی راه رفته بود که برگشت و گفت:
من شهادت میدهم این حکم از احکام پیغمبران است، زیرا پیشوای مسلمانان نزد قاضی خودش میرود و قاضی علیه او حکم میدهد! سپس شهادتین را گفت و مسلمان شد و گفت:
به خدا سوگند! این زره، زره توست ای امیر مؤمنان!
امام علیه السلام فرمود: اکنون که مسلمان شدی زره را به تو بخشیدم و یک رأس اسب نیز به او داد.
شعبی راوی حدیث میگوید:
شخصی به من گفت آن مرد نصرانی را که مسلمان شده بود، دیدم که در جنگ نهروان در رکاب علی علیه السلام میجنگید.
📚 بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۳۱۶.
🌸یتیم نوازی امام علی (ع)🌸
امیرالمومنین (ع) شبی از کنار خانه زن تهیدستی گذشت که فرزندانی خردسال داشت و آنان از گرسنگی میگریستند و مادرشان آنان را سرگرم میکرد تا بخوابند. آن زن دیگی بر اجاق نهاده بود که در آن جز آب چیزی نبود، تا آنها بپندارند که در دیگ غذایی در حال پختن است(گویا ماموران رسیدگی به این خانواده کوتاهی کرده بود). علی (ع) از حال آن زن باخبر شد و با قنبر به سوی خانه خود رفت و ظرفی خرما و کیسهای آرد و روغن و برنج و نان برداشت و بر دوش کشید. با رسیدن به خانه آن زن، از او اجازه خواست و وارد شد، پس مقداری برنج و روغن در دیگ ریخت و پس از پختن آن، برای کودکان در ظرف غذا ریخت و به آنان با محبت میفرمود: بخورید... پس از سیر شدن آنان، امام (ع) به صورت چهار دست و پا بر زمین خم شد و کودکان یتیم را دوش خود سوار کرد و گرد اتاق میگشت و از خود صدای بعبع (به تقلید از صدای گوسفند) میکرد.
کودکان با مشاهده این حالت، بسیار خندیدند و خوشحال شدند. پس از خروج از خانه، قنبر پرسید: سرورم! امشب رفتاری شگفتآور از شما دیدم!!! امام (ع) فرمود: ای قنبر! چون وارد خانه شدم، این کودکان یتیم از شدت گرسنگی میگریستند. دوست میداشتم وقتی از نزد آنان خارج میشوم، آن یتیمان در حال سیری بخندند و خوشحال باشند...
📚غررالمناقب فی فضائل علی بن ابی طالب
15.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگترین سفره افطاری جهان اسلام
روایتی متفاوت از پشتِ صحنه سفرههای افطار در حرم امام رضا علیهالسلام که هر شب میزبان دهها هزار زائر است.
داستان های عبرت آموز
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
«قَرَأْتُ التَورَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْزَبُورِ وَ الْفُرْقَانِ وَ أختَرتُ بَيْنَ کُلِّ کِتابٍ کَلِمَةٍ، فَمِنَ التَّوْرَاةِ؛ مَنْ صَمُتَ نَجَي وَ مِنَ الْإِنْجِيلَ، مِنْ قَنَعَ شَبُعَ، وَ مِنَ الزَّبُورِ؛ مِنْ تَرکِ الشَّهَوَاتِ؛ سَلِمَ مِنَ الْآفَاتِ، وَ مِنَ الْفُرْقَانِ، وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ:[١]
از چهار کتاب بزرگ آسمانی، چهار کلمه، انتخاب کردم: ۱- از تورات؛ کسی که سکوت اختیار کند و کم حرف باشد، نجات یابد. ۲- از انجیل؛ کسی که قناعت کند، سیر میشود. ۳- از زبور؛ کسی که مخالفت با هوسهای انحرافی نفسانی نماید از بلاها ایمن میگردد. ۴- از قرآن؛ کسی که توکّل به خداوند نماید، خدا او را کافی است.»
📚 المواعظ العددیه، ص ۱۲۹.
داستان های عبرت آموز
۶ رمضان المبارک نزول تورات برحضرت موسی علیه السلام
💠 فرعون دلقکى داشت که از کارها و سخنان او لذت مى برد و مى خندید. روزى به در قصر فرعون آمد تا داخل شود، مردى را دید که لباسهاى ژنده بر تن ، عبایى کهنه بر دوش و عصایى بر دست دارد.
پرسید: تو کیستى ؟ گفت : من پیامبر خدا موسایم که از طرف خداوند براى دعوت فرعون به توحید آمده ام . دلقک از همانجا بازگشت ، لباسى شبیه لباس موسى پوشیده و عصایى هم به دست گرفت ، نزد فرعون آمد. از باب مسخره و استهزاء تقلید سخن گفتن حضرت موسى علیه السلام کرد.
آن جناب از کار او بسیار خشمگین شد. هنگامى که زمان کیفر فرعون و غرق شدن او رسید و خداوند او را بالشکرش در رود نیل غرق ساخت ، آن مرد تقلیدگر را نجات داد. موسى عرض کرد:
پروردگارا! چه شد که این مرد را غرق نکردى ، با این که مرا اذیت کرد؟ خطاب رسید: اى موسى ! من عذاب نمى کنم کسى را که به دوستانم شبیه شود، اگر چه بر خلاف آنها باشد.
📚انوار نعمانیه ، ص 354٫
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
شبلی گوید : در قافله ای به شام می رفتم . اعراب بیرون آمدند ٬ قافله را گرفتند و نزد سر دسته ی آنها که نشسته بود ٬ بردند و اموال قافله را بر او عرضه کردند . ظرفی را بیرون آوردند که در آن بادام و شکر بود و شروع کردند به خوردن ٬ جز امیر که هیچ نخورد . او را گفتم : چرا نمی خوری ؟ گفت : من روزه دارم ! گفنم : راهزنی می کنی و اموال مردم را می گیری و آن ها رو می کشی و روزه می گیری ؟ گفت : ای شیخ ! برای صلح جایی باقی بگذار ! پس از آن ٬ روزی او را در طواف دیدم و او مُحرم بود و چون خیکی خشکیده و پوسیده ٬ تکیده بود . او را گفتم : تو آن مردی ؟ گفت : آن روزه مرا به اینجا رسانید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#منبر_تصویری
سخنران :حجت الاسلام #پناهیان
موضوع : ماه رمضان ،بهار دعا برای امام زمان
💠روزی متوکل عباسی در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت.
از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیلهای هستی؟ گفت نام من منصور و از قبیلهی بنی مخنث هستم.
متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟
گفت اسد الله الغالب و مظهر العجائب مولانا علی بن ابی طالب.
متوکل ناراحت شد و به غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند.
در همین حال غلامی به او رساند که بگوید ابوبکر. او هم گفت ای امیر ابوبکر.
متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟
گفت الطاعن بالرمحین و الضارب بالسیفین و المصلی القبلتین ابی الحسنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب.(کسی که به دو نیزه میجنگید و با دو شمشیر ضربه میزد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر حسن و حسین، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب).
باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر. او هم گفت عمر.
برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت ابن عم الرسول و زوج البتول الذی انزل فیه «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن ابی طالب. (پسر عموی رسول و همسر بتول است کسی که دربارهی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و رسول خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه میکنند و زکات میدهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی طالب).
بار هم متوکل دستور داداو را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت عثمان.
تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفهی چهارم کیست؟ گفت یا امیر حجاج بن یوسف ثقفی.
متوکل گفت ای مردک این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟
گفت هر بار که نام علی را بردم امر به زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم تا در شأن و هم ردیف همان سه نفر باشد.
باز هم متوکل دستور داد او را بزنند.
متوکل از او سؤال کرد بگو بدانم عایشه افضل بود یا #فاطمه؟
به کنایه گفت: عایشه.
گفت: چرا؟
گفت زیرا که خداوند فرموده «فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة» یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) برخواست در حالی که فاطمه هرگز از خانه برنخواست.
باز هم متوکل دستور داد او را بزنند.
متوکل گفت از طایفهی تو هیچکس شیعه نبوده است چگونه تو شیعه ای؟
گفت اگر امان دهی میگویم. گفت در امان هستی. گفت چون من حلال زادهام و مادر و جد و اجداد من زنا نکردهاند.
متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند.
📚دوبال برای پرواز (تولی و تبری) ص43 به نقل از کتاب أنساب النواصب
امام خمینی(ره):
اگر همین ماه مبارک رمضان مسلمین خودشان را طور جمعی به ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیر بار ظلم رفتن مثل ـ ظلم ـ ظلم کردن، هر دواش از ناحیه عدم تزکیه است؛ قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی، در نماز عید، این سوره را مستحب است بخوانند.
امر به تزکیه و ذکر الله، ذکر اسم الله: قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی و ذَکَرَ اسْمُ رَبِهِ فَصَلّی. تزکیه، ذکر اسم الله و صلوه، اینها مراتبی است، اگر ما به این رسیده بودیم، نه حال انفعالی پیدا می کردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم. همه از این است که تزکیه نشدیم.
📚صحیفه امام، ج 18، ص 449
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و هواي حرم امام رضا عليه السلام در شب هشتم ماه مبارك رمضان
💠 گناهان خود را کوچک نشمارید!
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند:
« هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم.»
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
« بروید هر کس هر مقدار میتواند هیزم جمع کند و بیاورد.»
یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
«گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع میگردند، انبوه عظیمی را تشکیل میدهند.»
آنگاه فرمودند:« یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛ هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد،جستجو کنندگان آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را مینویسد و روزی میبیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است.»
📚 بحار: ج ۷۳، ص ۳۴۹