داستان های عبرت آموز
شيخ على يزدى حائرى (ره) نقل كرده است. او مى گويد: «زمانى كه قائم آل محمد ظهور كند، ما بين ركن و مقام مى ايستد و پنج ندا مى دهد:
1. «الا يا اهل العالم انا الامام القائم ; آگاه باشيد اى جهانيان كه منم امام قائم » ;
2. «الا يا اهل العالم انا الصمصام المنتقم; آگاه باشيد اى اهل عالم كه منم شمشير انتقام گيرنده » ;
3. «الا يا اهل العالم ان جدى الحسين قتلوه عطشانا; بيدار باشيد اى اهل عالم كه جد من حسين را تشنه كام كشتند» ;
4. «الا يا اهل العالم ان جدى الحسين طرحوه عريانا; بيدار باشيد اى اهل عالم كه جد من حسين را عريان روى خاك افكندند» ;
5. «الا يا اهل العالم ان جدى الحسين سحقوه عدوانا; آگاه باشيد اى جهانيان كه جد من حسين را از روى كينه توزى پايمال كردند» .
امام زمان (عج) ابتدا خود را چنين به جهانيان معرفى مى كند: كه قائم و شمشير انتقام منم; قيام نمودم تا انتقام خون جدم حسين عليه السلام - كه او را تشنه لب شهيد كرده، بدن مطهرش را عريان روى خاك افكندند و پايمال كردند - بگيرم.
آرى اولين كلام حضرت مهدى (عج)، ياد امام حسين عليه السلام است كه همواره ياد او، در دل هر انسان آزاد مرد و طالب حقى زنده است و اين مصيبت عظمى، جز با ظهور فرزندش تسلى نمى يابد.
💠 شخصى محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود.
امام عليه السلام فرمود:
بيچاره فرزند آدم هرروز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود.
مصيبت اول اينكه ، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست .
دوم : هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند.
سپس فرمود:
سومى مهمتر از اين است .
گفته شد، آن چيست ؟
امام فرمود:
هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم .
آنگاه فرمود:
طولانى ترين روز عمر آدم ، روزى است كه از مادر متولد مى شود. دانشمندان گفته اند اين سخن را كسى پيش از امام سجاد عليه السلام نگفته است.
📚داستان های بحارالانوارجلد4
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
💠 «مفضّلبنعمر گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «میدانی پیراهن یوسف علیه السلام چه بود»؟
عرض کردم: «نه». فرمود: «وقتی برای سوزاندن ابراهیم علیه السلام آتش افروختند، جبرئیل جامهای از جامههای بهشت برایش آورده و به او پوشانید و با آن جامه، گرما و سرما به ابراهیم زیانی نمیرسانید.
زمانی که مرگ ابراهیم فرا رسید، آن را در غلافی نهاد و به اسحاق علیه السلام و اسحاق آن را به یعقوب علیه السلام و چون یوسف علیه السلام به دنیا آمد، یعقوب آن را بر او آویخت و پیوسته در بازوی او بود تا زمانی که آن جریانات برای یوسف اتّفاق افتاد.
هنگامیکه یوسف پیراهن را در مصر از غلاف بیرون آورد، یعقوب بوی آن را در کنعان احساس کرد؛ چنانکه در قرآن میفرماید: من بوی یوسف را احساس میکنم، اگر مرا به نادانی و کم عقلی نسبت ندهید!. (یوسف/۹۴). و آن همان پیراهنی بود که خداوند از بهشت فرو فرستاده بود.
عرض کردم: «فدایت شوم! در نهایت، آن پیراهن به چه کسی رسید»؟ امام علیه السلام فرمود: «به اهلش رسید»، آنگاه فرمود: «هر پیغمبری که دانش یا چیز دیگری را به ارث برده، در نهایت به آلمحمّد رسیده است.
و هنگامیکه کاروان از سرزمین مصر به راه افتاد یعقوب در فلسطین بود که بوی یوسف را احساس کرد و آن بوی همان پیراهنی بود که از بهشت آورده شده بود؛ و ما اهل بیت آن را به ارث بردهایم»
و در حدیثی دیگر در پاسخ به اینکه، آن پیراهن به دست چه کسی رسیده است؟ فرمودند: «به دست اهل آن است، پیراهن همراه قائم ما علیهالسلام است، آنگاه که ظهور کند.»
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۱۶۲
📚الکافی، ج۱، ص۲۳۲
📚بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۴۸
📚العیاشی، ج۲، ص۱۹۳،
📚القمی، ج۱، ص۳۵۴
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
«همسرم از دوستان نزدیک برادرم شیخ احمد بود. یک روز به خانه آمد و گفت خواستگاری برایت در نظرگرفتهام، فقط باید بدانی اگر در خانه پدرت از لحاظ مالی تأمین بودی، در خانه شوهر قرار نیست همینطور باشد. باید سازگار باشی! همیشه اعتقاد داشت اگر شخص مناسبی در اطرافتان هست، خودتان پیشنهاد ازدواج بدهید. مثل همیشه به حرفهایی که بالای منبر میزد، عمل کرد و ازدواج ما هم اینطور رقم خورد.»
«همیشه اگر برادرم چیزی را به مردم توصیه میکرد، ابتدا در خانه خودمان به اجرا درمیآمد. اگر میگفت فلان کار را نکنید، اول از همه اعضای خانواده را منع میکرد. حالا اگر من خانه پرزرق و برق فراهم کنم، پس نصیحتهای برادرم چه میشود که همیشه بر ساده زیستی تأکید میکرد؟ بهعلاوه اینکه خودش با وجود وضع مالی خوب، همیشه ساده زندگی میکرد و میگفت جلو خرجهای بیهوده را بگیرید. یادم میآید هیچوقت غذای زیاد در خانهاش پخته نمیشد و تجملاتی در منزلش وجود نداشت. حتی وقتی برادرهایم ازدواج کردند، آنها را به خانه خودش آورد. میگفت اینجا بزرگ است و میتوانیم همه درکنار هم زندگی کنیم.»
«نصیحت برادرم هنوز درگوشم است. او میگفت اگر میخواهی مردم به حرفهایت گوش کنند، اول از خودت شروع کن.»
📚خاطرات شهیدکافی ،(از زبان خواهر شهید،طیبه کافی)
💠هنگام حرکت امام حسین علیه السلام به عراق،ام سلمه گفت:
حسین جان! به عراق نرو زیرا من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم فرمودند:
فرزندم حسین در سرزمین عراق (کربلا) کشته خواهد شد و مقداری از خاک آن زمین را به من داد که اکنون در شیشه ای نزدم هست.
امام حسین علیه السلام در جواب فرمودند:
«به خدا سوگند! اگر به عراق هم نروم باز مرا خواهندکشت. آیا دوست داری آرامگاه خود و یارانم را به تو نشان دهم؟»
آنگاه دستی بر چشمانام سلمه کشیدند، خداوند دیدگاه او را به قدری وسعت داد که سرزمین کربلا را دید.
سپس امام حسین مقداری خاک برداشته بهام سلمه دادند و فرمودند: آن را در شیشه دیگری نگه دار، هرگاه این خاک به خون تبدیل شد بدان که من شهید شده ام.
ام سلمه میگوید: بعد از ظهر روز عاشورا به آن دو شیشه نگاه کردم دیدم خاکها تبدیل به خون شده اند و شیشهها پر از خون است. من به شدت ناله کرده و گریستم. درآن روز هیچ سنگ و ریگی از زمین بلند نمی کردند مگر اینکه زیرآن خون تازه دیده میشد.
📚 بحار، ج ۴۵، ص ۸۹
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام خیرها از مسیر سیدالشهداء میاد
آیتالله فاطمینیا
💠 علامه امینی تعریف کرده است که:
مدتها فکرمیکردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او میدهد؟
تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.
کوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد، دیدم از دور کسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیکتر میشد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست،
در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطرهای بنوشد.
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزهها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزهها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است،
او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بیاندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند.
به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد، اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
منابع ؛
📚۱-یادنامه علامه امینی ص 13 و 14
📚۲-سرنوشت قاتلان شهدای کربلا، عباسعلی کامرانیان
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیادهرویِ اربعین با شعار من البحر الی النحر زودتر از گذشته آغاز شد
درحالیکه حدود ۴۰ روز تا اربعین حسینی باقی مانده، زائران پیادهرویِ اربعین از دورترین نقطهٔ عراق حرکت خود را با شعار «من البحر الی النحر» (اشاره به سواحل خلیج فارس تا قتلگاه سیدالشهدا) بهسوی کربلا آغاز کردهاند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکشنبه های علی و زهرا سلام الله علیها
💠یک جوانی به من تلفن زده بود و می گفت: خجالت می کشم، با شما صحبت کنم. من معتاد شده ام، اما نه معتاد به مواد مخدر و یا سیگار و قلیان.
پرسیدم: پس به چه چیز اعتیاد پیدا کرده ای؟
گفت: من آدم معتقد و پایبندی هستم و نماز میخوانم و از نظر دینی هم ریشه دار هستم، ولی به صفحات مستهجن اینترنتی معتاد می باشم. وقتی که به آن صفحات نگاه می کنم، می گویم که دیگر این آخرین بار است، ولی دوباره جذب می شوم و نگاه می کنم...
اینجاست که میتوان فرمایش پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) را که فرموده اند:
"کسی که در آخرالزمان بخواهد دین خود را حفظ کند، مانند آن است که آتش را در دست گرفته است"
و در جای دیگر حضرت فرموده اند:" هر کسی بخواهد در آخرالزمان دین خود را حفظ کند، مانند کسی است که شاخه خاردار را با یک دست گرفته و دست دیگرش را برای کندن خار به سمت مخالف میکشد" را درک کرد.
پاک ماندن و دینداری در آخرالزمان با توجه با این همه اسباب و وسایل آماده برای گناه و وضعیت بیحجابی و... به شدت سخت شده است..
از شر فتنه های آخرالزمان به خدا پناه ببریم..
📚برگرفته از سخنرانیهای تربیتی و اخلاقی حجة الاسلام سید حسن عاملی
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
از علامہ شیخ انصاری پرسیدند:
چگونہ می شود
یک ساعت فکر کردن،
برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟
فرمودند:
فکری مانند
فکر جناب حر در روز عاشورا...
💠یک روز بعد از پایان کلاس شرح مثنوی، استاد علامه جعفری فرمودند:
من خیلی فکر کردم و به این جمع بندی رسیده ام که رسالت ۱۲۴ هزار پیغمبر در یک جمله خلاصه میشود و آن «کوک چهارم» است و جمع مریدان مثل من با چشمانی گرد پرسان بودند که «کوک چهارم» چیست!؟
علامه با آن لهجه شیرین توضیح میدهند که:
کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان.
مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.
کفاش دست به کار میشود.کوک اول.کوک دوم.و در نهایت کوک سوم و تمام ...اما...
اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگرچه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش کفشتر خواهد شد.
از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند...
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده توافق، مانده است.
یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به رسالت ۱۲۴ هزار پیامبر تعظیم کرده... اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است و من و تو کفاشهای دو دل...
📚به نقل از بهمن حبشی از شاگردان استاد علامه جعفری
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫