eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
965 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵مرحوم شهید دستغیب(ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است: 🔷یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. 🔶پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ 🔷ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. 🔶شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ 🔷عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغ های عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. 🔶آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟ 🔷فرمود: نه! 🔶گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! 🔷فرمود: نه! 🔶گفتم پس برای چه؟ 🔷فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا. 🔸نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت. 📚داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۵
🔵خیلی دلش می خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه، آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می کردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. 🔶فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم؛ 🔷گفت: کار بابا تو مغازه زیاده، برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد. 🌹جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان 📚یادگاران۹ ص ۵ 📖رسول خدا (ص) می فرمایند : ثلاثة من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الي الاخرة: عقوق الوالدين، و البغي علي الناس و كفر الاحسان. 🍃کیفر سه گناه به قیامت نمی‏ ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می‏ شود.) 1 - عاق پدر و مادر 2 - ظلم و تجاوز به مردم ‏3 - ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی.(بحار الانوار، ج74، ص74) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۶
🔵شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شکایت از فقر و نداری کرد. 🔷حضرت فرمود: مگر نماز نمی‌خوانی؟ 🔶عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می‌کنم. 🔷حضرت فرمود: مگر روزه نمی‌گیری؟ 🔶عرض کرد سه ماه روزه می‌گیرم. 🔷آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می‌کنی یا به کدام معصیت گرفتاری؟ 🔶عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلّا که من خلاف فرموده‌ی خدا را بکنم. 🔹حضرت متفکرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد، عرض کرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام می‌رساند و می‌فرماید: ✅در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی‌نمازی می‌باشد، به شومی آن استخوان از خانه‌ی این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. 🔷حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. 🔶به فرموده‌ی آن حضرت عمل کرد بعد از آن توانگر شد. 📚انوار المجالس ------------------------------------------------- 📖رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «لَا یَزَالُ الشَّیْطَانُ یَرْعَبُ مِنْ بَنِی آدَمَ مَا حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ- فَإِذَا ضَیَّعَهُنَّ یَجْتَرِئُ عَلَیْهِ وَ أَوْقَعَهُ فِی الْعَظَائِمِ‏؛ 🍃همواره شیطان از بنی آدم گریزان است مادامی كه بر نماز های پنج گانه محافظت می نماید اما هنگامیكه آنها را ضایع نمایع بر او جرأت پیدا كرده و او را دچار گرفتاریهاى بزرگ مى‏كند.»(جامع الأخبار، ص: 74) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۷
🔵اولین نظامی که نماینده امام شد، تیمسار شهید نامجو بود. او اعتقاد داشت که حزب اللهی خسته نمی شود و تا یک هفته قبل از شهادتش در منزل اجاره ای زندگی می کرد. 🔷هنگام اخذ درجه بالاتر گفته بود: 🔶من با درجه ای که دارم، می توانم کار کنم و درجه را قبول نکرد» 📚خاطرات قرائتی، ج 1، ص 111 ------------------------------------------------ 📖قالَ علی عَلَیْهِ السَّلامُ: الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرینُ الرِّضی. 🍃حضرت علی علیه السلام فرمود: ناتوانی آفت، پایداری شجاعت، زهد در دنیا ثـروت، و پاکدامنی سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشینی نیکوست.(نهج البلاغه - حکمت ۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۸
✅به نقل از: همسر شهيد 🔵يک بارخاطره اي از جبهه برام تعريف کرد. 🔶مي گفت: کنار يکي از زاغه مهمات ها سخت مشغول بوديم. تو جعبه هاي مخصوص، مهمات مي گذاشتيم و درشان را مي بستيم. گرم کار، يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه، با چادري مشکي! داشت پابه پاي ما مهمات مي گذاشت توي جعبه ها. 🔷با خودم گفتم: حتماً ازاين خانم هاييه که مي يان جبهه. اصلاً حواسم به اين نبود که هيچ زني را نمي گذارند وارد آن منطقه بشود. به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند و بي [توجه] مي رفتند ومي آمدند، انگارآن خانم را نمي ديدند. 🔶قضيه، عجيب برام سؤال شده بود. موضوع، عادي به نظرنمي رسيد. کنجکاو شدم بفهمم، جريان چيست! 🔷رفتم نزديک تر، تا رعايت ادب شده باشد. سينه اي صاف کردم وخيلي با احتياط گفتم: خانم! جايي که ما مردها هستيم، شما نبايد زحمت بکشيد. 🔶رويش طرف من نبود. به تمام قد ايستاد وفرمود: «مگرشما در راه برادر من زحمت نمي کشيد؟» 🔷يک آن ياد امام حسين (ع) افتادم واشک توي چشمام حلقه زد. 🔶خدا بهم لطف کرد، که سريع موضوع را گرفتم و فهميدم جريان چيست. بي اختيار شده بودم و نمي دانستم چه بگويم خانم، همان طور که روشان آن طرف بود، فرمود: 🔷«هرکس که ياور ما باشد. البته ما هم ياري اش مي کنيم» 📚کتاب خاک هاي نرم کوشک، ص۱۶۶. 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۹
🔵مرحوم ملا حسینقلی همدانی از علماء عرفای برجسته قرن چهاردهم هجری بود، او بسیار کوشید تا در مسیر سیر و سلوک به مراد و مقصود برسد ولی از اینکه به هدف نرسید، پریشان، بود. 🔷او خود گوید، در کنار مرقد شریف امام علی علیه السلام در نجف اشرف در گوشه ای، نشسته بودم، دیدم کبوتری بر زمین نشست و پاره نانی بسیار خشکیده را به منقار گرفت و هر چه به آن نوک می زند، خورد نمی شود، پرواز کرد و رفت، پس از ساعتی بازگشت و به سراغ آن تکه نان آمد، باز چند باز به آن نوک زد، ولی شکسته نشد، باز برگشت و چند بار رفت و آمد، سرانجام آن تکه نان را با منقارش خورد کرد و خورد. 🌱همین همت و استقامت کبوتر و به هدف رسیدن او، برای من درسی شد، و گوئی به من الهام شد که در راه وصول به هدف، همت باید کرد، با اراده و همت، دنبال سیر و سلوک را گرفتم و به مقصود و مراد رسیدم. 📚کتاب هزار و یک نکته ص ۴۲۶ ---------------------------------------------- 📖لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى 🍃برای انسان جز سعی و کوشش او نیست. (نجم- ۳۹) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۱۰
🔵چندنفر از رفقای قبل از انقلاب را جذب کمیته کرده بود. 🔶یکی از آن­ها پرسید: « شاهرخ! اینکه می‌گن همه باید مطیع امام باشن رو تو قبول داری؟ آخه مگه می‌شه یه پیرمرد هشتادساله کشور رو اداره کنه؟» 🔷شاهرخ کمی فکر کرد و گفت: «ببین! شما قبل از انقلاب روی حرف من حرف نمی­زدید؛ درسته؟» 🔶آن­ها تأیید کردند. 🔷بعد ادامه داد: «هرجایی احتیاج داره یه نفر حرف آخر رو بزنه؛ کسی هم روی حرف اون حرف نزنه. این یه نفر تو مملکت ما عالم دین و بنده واقعی خداست؛ خدا هم پشت و پناه ایشونه.» 🔶بعد از کمی مکث گفت: «به نظر شما، غیر از خدا کسی می­تونست شاه رو از مملکت بیرون کنه؟ پس همین نشون می‌ده که پشتیبان ولایت فقیه خداست.» ✅این استدلال­های ساده او کار خودش را کرد. 📚کتاب شاهرخ حر انقلاب اسلامی 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۱۱
مرحوم شیخ محمدتقی بافقی و امر به معروف و نهی از منکر 🔵شیخ از علمای بزرگ و صاحب مقامات در امربه معروف و نهی از منکر بسیار سختگیر و بی باک بود، 🔸 در یکی از حمامهای قدیم دید سرهنگی ریشش را می‌تراشد. 🔹 نزدیک آمد و به او گفت:《 مگر نمی دانی که دراسلام تراشیدن ریش حرام و گناه است؟ چگونه به این گناه اقدام می‌کنی؟》 🔸سرهنگ از جرأت ایشان، کشیده‌ای به صورت شیخ زد و گفت: به توچه که من ریشم را می‌تراشم؟!🤔 💡[شیخ باکمال خونسردی مانند پدری دلسوز، طرف دیگر صورتش را به سمت او گرفت 🔹و فرمود: یک سیلی هم به این طرف بزن، ولی ریشت را نتراش. 🔸سرهنگ از مشاهده ی این حلم و خیرخواهی پرسید: این آقا کیست؟ ☑️سلمانی حمام گفت: آقا شیخ محمد تقی بافقی است. 🔺سرهنگ شیخ را شناخت ناراحت و پشیمان شد. عذرخواهی نمود وبعد به دست ایشان توبه کرد ✅و بالاخره از نفس پاک شیخ عاقبت بخیر شد. 📔مردان علم در میدان عمل، ص269 ______________________________________ 📚قال رسول الله (ص): المؤمن مرآه اخیه اذا رای فیه عیبا اصلحه. 🍃رسول اکرم (ص) فرمود: مؤمن آینه برادرش است وهر زمان عیبی را در او مشاهده نمود،او را اصلاح میکند.) .(اخلاق فلسفی، ج۱، ص ۳۶۵) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 112
🔵 یک روز یکی از دوستان قدیم را دیدم. در مورد کار های ابراهیم(قهرمان کشتی و والیبال🤼‍♂) صحبت می کردیم. 🔸 ایشان گفت: قبل از انقلاب. یک روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما. 🔹من و برادرم و دو نفر دیگر را برد چلو کبابی، بهترین غذا و سالاد و نوشابه را سفارش داد. 🔸خیلی خوشمزه بود. تا آن موقع چنین غذایی نخورده بودم. 🔹 بعد از غذا آقا ابراهیم گفت: چطور بود؟ 🔸گفتم: خیلی عالی بود. دستت درد نکنه،👌 🔹گفت: 《امروز صبح تا حالا توی بازار باربری کردم.》 ✅ خوشمزگی این غذا به خاطر زحمتیه که برای پولش کشیدم!! 📚 سلام بر ابراهیم جلد 1(زندگی نامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی) 🎁 اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 113
🔵منقول است که مرحوم حاجي سبزواري (رضوان الله تعالی عليه ) براي عيادت بيماري مي رفت و عده اي هم با او بودند. نزديک منزل بيمار که رسيد، برگشت و نرفت.😳 🔶اطرافيان پرسيدند: آقا چرا تا اين جا آمديد و حالا بر مي گرديد؟ 🔷آقا جواب داد: که خطوري به قلبم کرد که بيمار وقتي مرا ببيند، از من خوشش خواهد آمد و مي گويد که سبزواري ، چه انسان والا و بزرگي است که به عيادت من بيمار آمده است . 🔶حالا برمي گردم تا هنگامي که اخلاص اوليه را بيابم و تنها براي خدا به عيادت بيمار بيايم . 📚 در محضر استاد، ص 23 ________________________________________ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 114
🔵 روزی مردی از خوارج با چاقویی آغشته به زهر در دست، به یارانش گفت: «قسم به خدا، نزد این کسی که می پندارد فرزند رسول خداست و وارد در دستگاه طاغوت زمان شده، می روم و از دلایل اینکارش می پرسم؛ اگر جواب قانع کننده ای ندهد، مردم را از وجودش راحت می کنم.» 🔷 وقتی نزد امام رضا علیه السلام رفت، حضرت فرمود: «به شرط اینکه بعد از پذیرفتن جواب، چاقویی را که در جیب گذارده ای شکسته و به کنار بیاندازی، و پاسخ سؤالت را می دهم.» 🔶 او از این بیان امام رضا علیه السلام شگفت زده شد و چاقو را در آورد و شکست و پرسید: «با اینکه دستگاه طاغوت زمان نزد شما کافرند، چرا وارد دستگاه حکومتی ایشان شدی؟ تو پسر رسول خدا هستی.» 🔷 امام رضا علیه السلام فرمود: «نزد تو اینها کافرترند یا عزیز مصر و مردمش؟ به هر حال اینها به گمان خودشان یکتا پرست می باشند و لیکن آنها نه خداوند یکتا را پرستیده و نه او را می شناختند. یوسف که خود پیغمبر و فرزند نبی بود، به عزیز مصر که کافر بود فرمود: " از آنجا که من دانا به امور و امانتدار هستم، مرا سرپرست گنج ها و معادن بگردان. " یوسف همنشین فراعنه بود و حال آنکه من فرزندی از فرزندان رسول خدا هستم؛ مأمون با اجبار و زور مرا به اینجا کشاند. به نظر شما چکار می کردم؟» 🔶 آن مرد گفت: «من گواهی می دهم که تو فرزند رسول خدا و راستگو و درست کرداری.» 📚  مردان علم در میدان عمل، ج ۱، ص۴۰۴ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۱۵
🔵 "ابن سکیّت" عالمی بزرگ بود، از امام رضا علیه السلام پرسید: 🔶 «چرا خدا موسی علیه السلام را با معجزه ی ید بیضا (دست درخشان)، و عیسی علیه السلام را با معجزه ی طب، و محمد صلی الله علیه و آله وسلم را با معجزه ی سخن فرستاد؟» 🔷 امام رضا علیه السلام فرمودند: «خدا وقتی موسی علیه السلام را فرستاد؛ زمان، زمان سِحر و جادو بود و خدا چیزی به او داد که از عهده ی هیچ یک از جادوگران ساخته نبود... 🔹 وقتی عیسی علیه السلام را فرستاد؛ روزگار پزشکی و پیشرفت علوم پزشکی بود و خدا چیزی به عیسی علیه السلام داد که از عهده ی هیچ پزشکی ساخته نبود مثل زنده کردن مرده. 🔹 و وقتی محمد صلی الله علیه و آله وسلم را فرستاد؛ روزگار سخنوری بود و خدا به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم معجزه ای داد که سکه ی آنان را از رونق انداخت...» 🔶 "ابن سکیّت" گفت: «والله هیچ کس را مثل تو ندیده ام و نخواهم دید!» 📚 الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۲۴ --------------------------------------------- 📖أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ بَل کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ؛ 🍃آیا کافران می گویند قرآن را (حضرت محمد ص) بافته است؟ بگو اگر راست می گویید شما خود و هم از هر کس نیز می توانید کمک بطلبید و یک سوره مانند آن بیاورید این منکران، انکار چیزی را می کنند که علمشان به او احاطه نیافته است.(یونس- ۳۸) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۱۶
🔵حضرت رسول (ص) فرمودند: يا على قريش اتفاق نموده است كه امشب به سر من آيند و مرا هلاك كنند، حكم خدا آن است كه تو در بستر من بخوابى و برد سبز مرا روى خود پوشانى تا من بيرون روم. 🔶على (ع) عرض كردند: اگر من چنين كنم آسيبى به حضرت تو نرسد؟ 🔷فرمودند: بلى من در امان حضرت حق باشم. حضرت چون اين بشارت شنيد، گفتند: الآن طاب الموت و پیامبر (ص) فرمودند: بعد از من در مكه توقف و اعلام كن هركه نزد پيغمبر امانتى يا دينى دارد بيايد. پس از انجام آن با مادر خود به مدينه متوجه شو. 🔸امير المؤمنين (ع) در رختخواب پيغمبر (ص) خوابيدند، قريش خانه را محاصره نمودند در آن شب سنگ بسيار از هر طرف به خوابگاه پيغمبر انداختند و حضرت ابدا حركت ننمود با كمال اطمينان خود را به پروردگار تسليم نمود. 🔹وقت صبح همه به يكبار با شمشيرهاى برهنه به خوابگاه وارد شدند، نزديك كه رسيدند حضرت امير المؤمنين (ع) نهيبى بر ايشان و با شمشير حمله نمود، تمام قريش هراسان شدند. 🔸ابو جهل و خالد بن وليد و رؤساى قريش چون صلابت حضرت را ديدند، گفتند: يا على ما را با تو كارى نيست، مقصود ما پسر عم تو باشد، بگو كجا رفته است؟ 🔷فرمودند: هر جا تشريف برده در امان خدا و مأمون از كيد شما باشد. پس نااميد برگشتند. 📚 تفسير اثنا عشري، جلد‏۱، صفحه ۳۶۹-۳۷۱ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۱۷
🔵 مردى خدمت على عليه السلام آمد و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين من حاجتى دارم . 🔷 حضرت فرمود: حاجتت را روى زمين بنويس ! زيرا كه من گرفتارى تو را آشكارا در چهره تو مى بين و لازم نیست بیانش کنی! 🔶 مرد روى زمين نوشت . ” انا فقير محتاج ”  من فقيرى نيازمندم . 🔷 على عليه السلام به قنبر فرمود: با دو جامه ارزشمند او را بپوشان . 🔶 مرد فقير پس از آن ، با چند بيت شعر از اميرالمؤمنين عليه السلام تشكر نمود. 🔷 حضرت فرمود: يكصد دينار نيز به او بدهيد! 🔶 بعضى گفتند: يا اميرالمؤمنين او را ثروتمند كردى ! 🔷 على عليه السلام فرمود: من از پيغمبر خدا (ص) شنيدم كه فرمود: مردم را در جايگاه خود قرار دهيد و به شخصيتشان احترام بگذاريد. 🔶 آنگاه فرمود: من براستى تعجب مى كنم از بعضى مردم ، آنان بردگان را با پول مى خرند ولى آزادگان را با نيكى هاى خود نمى خرند. 📚 بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۳۴ ---------------------------------------------- 📖 یا ایها الذین امنوا انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتی یوم لا بیع فیه و لا خلة و لا شفاعة و الکافرون هم الظالمون 🍃 اى کسانى که ایمان آورده‏ اید! از آنچه به شما روزى داده‏ ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است، و نه دوستى، و نه شفاعت؛ و کافران، خود ستمگرند.(بقره- ۲۵۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۱۸
🔵 کنار هلی‌کوپترِ جنگی‌اش ایستاده بود و به سوالاتِ خبرنگاران جواب می‌داد. 🔶 خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ 🔷 شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم؛ ما برای اسلام می‌جنگیم ، تا هر زمان‌که اسلام در خطر باشد...  🔶 این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین‌هایش را بالا زد. چند نفر به زبان‌های مختلف از هم می ‌پرسیدند: کجا؟!!! خلبان شیـرودی کجا می رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده !!! 🔷 شهید شیرودی همانطور که می‌رفت، برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! دارند اذان می‌گویند... 🖊 خاطره‌ای از زندگی خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی 📚 کتاب برگی از دفتر آفتاب ، ص ۲۰۱ ------------------------------------------------ 📖 پیامبر اکرم (ص) فرمود:‌ «اَحَبُّ الْاَعْمالِ اِلَى الله الصَّلاةُ لِوَقْتِها، ثُمَّ بِرُّ الْوالِدَیْنِ، ثُمَّ الْجَهادُ فى سَبیلِ الله؛ 🍃 دوست داشتنى‌ترین کارها نزد خداوند نماز اول وقت، سپس نیکى به پدر و مادر و سپس جهاد در راه خداست.» (نهج الفصاحه، ح ۷۰) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۱۹
🔵 ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺘﺎﺏ ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻐﻤﻪ ﻧﻘﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ: ﺳﻴﺪ ﺑﺎﻗﻰ ﺑﻦ ﻋﻄﻮﻩ، ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﺪﺭﻡ (ﻋﻄﻮﻩ) ﺩﺭ ﻣﺬﻫﺐ ﺯﻳﺪﻯ ﺑﻮﺩ، ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺍﻭ ﻃﻮﻝ ﻛﺸﻴﺪ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﭘﺰﺷﻜﺎﻥ ﻋﺼﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﻋﺎﺟﺰ ﺷﺪﻧﺪ، ﻣﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻴﻌﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺍﻣﺎﻣﻰ، ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ، ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﻝ ﺧﻮﺷﻰ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻭ ﻣﻜﺮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ: (ﻣﻦ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﻡ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺷﻤﺎ (ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﻯ (ﻋﺞ) ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﺪ). 🔶 ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺷﺒﻰ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎﺀ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻳﻜﺠﺎ ﺟﻤﻊ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻛﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ: ﭘﺪﺭﻡ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ: (ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﺎﺑﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ) 🔷 ﻣﺎ ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﭘﺮﻳﺪﻳﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻧﮕﺮﻳﺴﺘﻴﻢ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪﻳﻢ، ﺑﺮﮔﺸﺘﻴﻢ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﭘﺮﺳﻴﺪﻳﻢ، ﺟﺮﻳﺎﻥ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟  🔶 ﮔﻔﺖ: ﺷﺨﺼﻰ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﻋﻄﻮﻩ! ﮔﻔﺘﻢ: ﺗﻮ ﻛﻴﺴﺘﻰ؟ 🔷 ﮔﻔﺖ: (ﻣﻦ ﺻﺎﺣﺐ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﻫﻢ) 🔶 ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺖ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﻠﻰ ﺑﻴﻤﺎﺭﻳﻢ ﺑﺮ ﻃﺮﻑ ﺷﺪ ﻭ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﺳﻠﺎﻣﺘﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻳﺎﻓﺘﻢ. 📚 ﺍﺛﺒﺎﻩ ﺍﻟﻬﺪﺍﻩ، ﺝ ۷، ﺹ۳۵۴ 📚 ﻧﺠﻢ ﺍﻟﺜﺎﻗﺐ، ﻁ ﺟﺪﻳﺪ، ﺹ۳۲۹ ----------------------------------------- 📖 امام علی علیه السلام: ألا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلَی دینِهِ وَ لَم یَقسُ قَلبُهُ لِطولِ أمَدِ غَیبَةِ إمامِهِ فَهو مَعی فی دَرَجَتی یَومَ القیامَة 🍃بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود. (بحارالانوار، ط-بیروت، ج۵۱، ص۱۰۹) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۰
🔵 ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭﻯ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺎﻛﻢ ﺳﺘﻤﮕﺮ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﻮﻑ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻭ ﺗﺸﻴﻊ، ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻛﻨﺪ. 🔶 ﻫﺮﺍﺳﺎﻥ ﺷﺪﻡ، ﺑﺎ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﻢ ﻭﺩﺍﻉ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﻣﺮﻩ، ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ (ﻉ) ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ، ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻗﺼﺪ ﻓﺮﺍﺭ ﻭ ﻣﺨﻔﻰ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ، ﺷﺮﻓﻴﺎﺏ ﺷﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﭘﺴﺮﻯ ﻛﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﺭﺧﺸﻴﺪ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺣﻴﺮﺍﻥ ﻭ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻮﺩ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻢ. 🔷 ﺁﻥ ﻛﻮﺩﻙ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ! ﻓﺮﺍﺭ ﻧﻜﻦ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﺮ ﺁﻥ ﺣﺎﻛﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺗﻮ، ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.  🔶 ﺣﻴﺮﺕ ﻣﻦ ﺯﻳﺎﺩﺗﺮ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ (ﻉ) ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﺍﻳﻦ ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩ ﻛﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻦ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ؟ 🔷 ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻮ ﺍﺑﻨﻰ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ ﻣﻦ ﺑﻌﺪﻯ: ﺍﻳﻦ ﻛﻮﺩﻙ ﭘﺴﺮﻡ، ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ. 🔶 ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ از ﺷﺮ (ﻋﻤﺮﻭ) ﺣﻔﻆ ﻛﺮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻌﺘﻤﺪ ﻋﺒﺎﺳﻰ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ (ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﻮﻑ) ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺪ. 📚 ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﻟﺮﺟﻌﻪ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﺷﺎﺫﺍﻥ، ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻧﻘﻞ ﺍﺛﺒﺎﻩ ﺍﻟﻬﺪﺍﻩ، ﺝ۷، ﺹ۳۵۶ ------------------------------------------------- 📖امام جعفرصادق (ع)»: مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه. 🍃هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(عج) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر می‌برد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۱
  🔵 «يحيي مازني» كه از علماي بزرگ و راويان حديث است ميگويد:  🔶 مدتها در مدينه در همسايگي علي عليه السّلام در يك محله زندگي مي كردم. منزل من در كنار منزلي بود كه  زينب دختر علي عيلها السّلام در آنجا سكونت داشت. حتي يك دفعه هم، كسي حضرت زينب را نديد و صداي او را نشنيد.  🔷 او هرگاه ميخواست به زيارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب ميرفت؛ در حالي كه پدرش علي (ع) در پيش و برادرانش حسن و حسين عليهما  السلام در اطراف او بودند. 🔶 وقتي هم به نزديك قبر شريف پیامبر (ص) مي رسيدند، اميرالمؤمنين (ع) شمع های روشن اطراف قبر را خاموش ميكرد. 🔷 يك روز امام حسن عليه السّلام علت اين كار را سؤال كرد.  🍃 حضرت فرمود: اخشي ان ينظر أحد الي اختك زينب؛ از آن مي ترسم كه كسي در روشني خواهرت را ببيند.  📚 فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفي(ص)، الرحماني الهمداني ،ص۶۴۲ ----------------------------------------------- 📖 امام خامنه ای: رواج شهوات، از بین رفتن حیا و عفّت، امروز جزو برنامه‌های دشمن است. ۱۳۹۷/۱۲/۰۷ (بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۲
🔵 میدان انقلاب سر خیابان کارگر جنوبی با هم قرار داشتیم. یک پراید سفید رنگ داشت که آن روز با همان آمد سوار شدم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. 🔶 همیشه می‌نشستم توی ماشین و بعد روبوسی می‌کردیم. آن روز موقع روبوسی دیدم چشم‌هایش سرخ است و سر و ریشش پر از خاک از زور خواب به سختی حرف می‌زد؛ حتی کلمات را اشتباه ادا می‌کرد. مرتب دستش را می‌کشید روی سرش. به زور چشم‌هایش را باز نگاه داشته بود. 🔷 گفتم: چرا اینطوری هستی؟ 🔶 گفت: سه چهار روز است درست نخوابیده‌ام و خانه هم نرفتم. 🔷 گفتم: بیابان بودی؟ 🔶 گفت: آره 🔷 می‌دانستم دوره آموزشی برگزار کرده است، گفتم خوب این طوری درست نیست زن و بچه هم حق و حقوقی دارند. چرا خانه نرفته‌ای؟ 🔶 گفت بعضی از اینهایی که مهمان ما هستند(منظورش نیروهای مقاومت بود) خیلی مستضعف هستند. طرف کاپشنش را فروخته آمده چطور اینها را ول کنم بروم توی خانه بخوابم؟ ... 📚 برگرفته ازکتاب توشهیدنمیشوی اثر احمدرضا بیضایی --------------------------------------------------- 📖پیامبرگرامی اسلام (ص)»: الـمُجاهدونَ فی ‌سبیلِ ‌اللهِ قُوّادُ اَهلِ الـجَنّةِ. 🍃 مجاهدان در راه خدا، رهبران اهل بهشتند. (مستدرک،‌ ج ١١، ص ١٨) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۳
🔵 اسمش عبدالمطلب اکبری بود. زمان جنگ توی محل ما مکانیکی می‌کرد و چون کر و لال بود، خیلیا مسخره‌ش می‌کردن. 🔶 یه روز رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“. 🔷 عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“! ما هم خندیدیم ومسخره‌ش کردیم! 🔶 هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌‌ش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… 🔷 فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. 🔶 جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و مسخره‌ش کردیم! ☘ وصیت نامه‌ش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: ” بسم الله الرحمن الرحیم “ یک عمر هر چی گفتم به من می‌خندیدن! یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخره‌‌م کردن! یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مردم! ما رفتیم. بدونید هر روز با آقام امام زمان (عج) حرف می‌زدم. آقا خودش گفت: تو شهید میشی... 📚 کتاب وصال، گروه فرهنگی شهید هادی ---------------------------------------------- 📖 حضرت مهدی(عج): فَاِنّا یحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخباركُم. 🍃ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست. (بحار، ج ٥٣، ص ١٧٥) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۴
🔵 روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از اصحاب خود پرسید: فقیر کیست؟ 🔶 اصحاب پاسخ دادند: فقیر کسی است که پول نداشته و دستش از مال دنیا تهی باشد. 🔷 حضرت فرمود: آنکه شما می گویید فقیر واقعی نیست، فقیر واقعی کسی است که روز قیامت وارد محشر شود در حالی که حق مردم در گردن اوست، بدین گونه که 👈یکی را فحش و ناسزا گفته، 👈مال کسی را خورده، 👈خون دیگری را ریخته، 👈چهارمی را زده، 🍂اگر اعمال نیکو و کار خیری داشته در مقابل حقوق مردم از او می گیرند و به صاحبان حق می دهند، 🍂و چنانچه کارهای نیکویش کفایت نکند، از گناهان صاحبان حق برداشته و بر او بار می کنند، و روانه آتش دوزخ می نمایند، فقیر و بینوای واقعی چنین کس است. 📚 بحارالانوار، ج۷۲، ص۶ ----------------------------------------------- 📖امام عسكرى عليه السلام : أعْرَفُ النّاسِ بحُقوقِ إخْوانِهِ و أشَدُّهُم قَضاءً لَها أعْظَمُهُم عِند اللّهِ شَأناً؛ 🍃آن كه به حقوق برادران خود آشناتر و در رعايت آن كوشاتر است، در نزد خدا از منزلت بالاتری برخوردار است. (میزان الحکمه، ج۳، ص۱۶۴) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۵
🔺 بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم. داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🔷 در وصیت‌نامه نوشته بود: من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم.. ✅پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. ✅اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... ✅پدر و مادر عزیزم! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم. ✅جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می‌ماند. ✅بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود. و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی(ره) در بین شما نیست. ✅این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. 🔹👈به مردم دلداری بدهید. 🔹👈به آن‌ها روحیه بدهید 🔹👈و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. 🔹👈بگویید که ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم. 🔹👈بگویید که ما را فراموش نکنند. 🔸 بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. 📚 خاطرات ماندگار، ص١٩٢ تا ١٩۵ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۶
🔵 از مواردی که شهید صیاد رعایت می‌کرد حقوق بیت‌المال بود. 🔶 من شاهد بودم که از منطقه با من که در دفتر ایشان بودم، تماس می‌گرفت و می‌گفت مثلا سه دقیقه با مشهد با پدرم صحبت تلفنی کرده‌ام. ما در طول این مدت تماس‌های شخصی او را یادداشت می‌کردیم سر ماه جمع‌بندی می‌کردیم و پولش را از محل حقوق وی کسر و به حساب بیت‌المال واریز می‌کردیم که رسید همه‌ی این پرداختی‌ها هم موجود است. 🔷 شهید صیاد یک پیکان داشت در حالی که ده‌ها ماشین مدل بالا در اختیار ما بود، اما ایشان پرهیز می‌کرد و می‌گفت کارهای شخصی را با ماشین شخصی‌ام پیگیری کنید. 👤 راوی: حسن کلانتری رئیس دفتر شهید صیاد شیرازی 📚 صیاد دل‌ها، ص ۷۰ -------------------------------------------- 📖 حضرت علی (ع) فرموند: «إِنَّ هَذَا الْمَالَ لَیْسَ لِی وَ لَا لَكَ وَ إِنَّمَا هُوَ فَیْ‏ءٌ لِلْمُسْلِمِینَ.. »(نهج‏ البلاغه، خطبه ۲۳۲) 🍃 بیت المال نه برای من و نه برای تو است، بلکه برای همه‌ی مسلمین می باشد و ...» 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۷
🔵 صفحات تاریخ گواهی می‌دهند که میلاد پیامبران با حوادث و رویدادهای خارق العاده‌ای همراه بوده است. مثلا میلاد حضرت موسی (ع) در زمانی رخ داد که حکومت وقت گروهی را مامور کرده بود تا تمام نوزادان ذکور بنی اسرائیل را ذبح کنند، 🔷دوران بارداری حضرت مریم(ع) و تولد حضرت مسیح (ع) با یک رشته حوادث عظیم و چشمگیر که مخالف قوانین عادی است همراه بوده است. مادر وی بدون آنکه با مردی ازدواج کند آبستن گردید، وضع به گونه‌ای بود که احدی از بنی اسرائیل از حمل او آگاه نبود، و او در نقطه‌ای خلوت وضع حمل کرد، خدا به او دستور داد که درخت خرمای خشکیده را تکان دهد تا رطب خرمای تازه از آن فرو ریزد، آنگاه فرزند خویش را به سوی قوم خود آورد، سیل اعتراض‌ها آغاز گردید، او برای دریافت پاسخ به نوزاد خود "مسیح" اشاره کرد که سئوال‌های خود را از او بپرسید. ناگهان نوزاد لب به سخن گشود و گفت: من بنده خدا هستم کتاب (انجیل) به من داده شده و از پیامبران می‌باشم، خدایم مرا به نماز و زکات امر فرموده است. 🍃👈بنابراین نباید تعجب کنیم که تاریخ می‌گوید ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) با یک رشته حوادث فوق العاده همراه بود. مثلا هنگام ولادت او طاق کسری در ایران شکافت و چند کنگره آن فرو ریخت، آتشکده فارس خاموش شد، بت‌های مکه سرنگون شد، نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد و شعاع وسیعی را روشن ساخت و انوشیروان و موبدان خواب وحشتناکی دیدند و آن حضرت هنگام تولد جمله‌های "الله اکبر، الحمد لله کثیرا و سبحان الله بکره و اصیلا" را به زبان جاری کرد. (تاریخ یعقوبی، جلد 2 صفحه 5) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۸
🔵 اباهارون مى‏ گويد: روزى به حضور امام صادق(ع) شرفياب‏ شدم. ✅ آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است كه تو را نديده ‏ام. 💠 عرض كردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. 🔷 حضرت فرمودند : ✅ خدا او را براى تو مبارك گرداند چه نامى براى او انتخاب ‏كرده‏ ای؟ 💠 گفتم: او را محمد ناميده‏ ام. 😍امام صادق(ع) تا نام محمد را شنيد (به احترام آن حضرت) صورت ‏مباركش را به طرف زمين خم كرد، نزديك بود گونه ‏هاى مباركش به‏ زمين بخورد. 💠آن حضرت زير لب گفت: ❤️محمد، محمد، محمد❤️ سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جميع اهل زمين فداى رسول خدا(ص) باد! 🔹👈 او را دشنام مده! 🔹👈 كتك نزن! 🔹👈 بدى به او نرسان! 🔹👈 بدان! در روى زمين‏ خانه‏ اى نيست كه در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر اين كه آن‏ خانه در تمام ايام، مبارك خواهد بود. 📚 سفينه البحار، ج۱، ص‏۴۳۳ --------------------------------------------------- 📖 حضرت علی (ع): حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ الْقُرْآن‏. 🍃 حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نیکو نهد و نیکش ادب آموزد و قرآنش تعلیم دهد.(نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۲۹
🔵 در روايتی از ابو بصير نقل شده است كه خدمت حضرت باقر (ع) رسيدم و عرض كردم: شما ورثه حضرت رسول (ص) هستيد؟ 🍃 فرمود: آرى 🔷 عرض كردم: رسول خدا (ص) وارث همه پيغمبران است و تمام علوم آنها را هم داشت. 🍃 فرمود: آرى 🔷 عرض كردم: پس اينك شما قادر هستيد مردگان را زنده كنيد و امراض سخت را شفا دهيد؟ 🍃 حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: آرى به اذن خداوند همه اين كارها را انجام می دهيم پس از اين فرمود: نزديك من بيا، دست خود را بر صورتم كشيد در اين هنگام آفتاب و آسمان و زمين و خانه‏ ها را ديدم 🍃 فرمود: اگر ميل دارى همين گونه باش و مانند مردم در ثواب و عقاب شركت كن، و اگر هم ميل دارى مانند كور زندگى كنيد و روز قيامت بهشت برويد. 🔷 ابو بصير گويد: عرض كردم: دوست دارم مانند اول باشم، وى گويد: حضرت بار ديگر دست بر چهره‏ ام كشيد مانند اول نابينا شدم. 📚 إعلام الورى بأعلام الهدى‏، ص۲۶۷ ------------------------------------------------ 📖 امام باقر (ع) فرمودند: ما حجت خدا و باب اللَّه و لسان الله و وجه اللَّه و عين اللَّه در ميان مردم هستيم ما والیان امر الهی در ميان بندگان خدا هستيم. (البرهان في تفسير القرآن، ج۱، ص۴۰۸- بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲۴۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۳۰