eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
924 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ‌احمد بن اسحاق گوید: بر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم و می خواستم از امام بعد از او سوال کنم. امام علیه السلام قبل از سوال من فرمود: ای احمد بن اسحاق! خداوند زمین را از زمان خلقت آدم تا روز قیامت از وجود حجت خالی نمی گذارد و به وسیله اوست که بلا را از اهل زمین دور می گرداند، باران می بارد و برکات زمین ظاهر می شود. عرض کردم: یابن رسول اللّه: امام بعد از شما کیست؟ امام علیه السلام با عجله برخاست و داخل اتاق دیگر شد و در حالی که بچه سه ساله ای که همانند ماه شب چهاردهم زیبا بود را بر دوش داشت بازگشت و فرمود: ای احمد اگر نزد خداوند و ما دارای ارزش و مقامی نبودی فرزندم را به تو نشان نمی دادم، او هم نام رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله است که زمین را پر از قسط و عدل می کند همانا گونه که پر از ظلم و جور شده است. ای احمد! مثل او در این امت مثل حضرت خضر علیه السلام و ذوالقرنین است. به خدا قسم غیبتی می کند که هر کس جز آنکه خداوند او را بر امامتش ثابت و استوار و استوار نگاه داشته است و توفیق دعا برای تعجیل در فرج او داده است از اعتقاد به او منحرف می گردد. عرض کردم: مولای من! آیا نشانه های دارد که قلبم به آن مطمئن شود؟ در این هنگام کودک سه ساله با زبان فصیح عربی گفت: انا بقیه اللّه فی ارضه و المنتقم من اعدائه. من بقیه اللّه در زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم. احمد بن اسحاق گوید: من در حالی که بسیار خوشحال بودم از محضر امام علیه السلام خارج شدم و روز بعد خدمت او رسیدم و عرض کردم: از لطفی که دیروز به من کردید بسیار مسرور شدم، اما بفرمائید سنتی که از خضر و ذوالقرنین در او چیست؟ امام علیه السلام فرمود: طولانی شدن غیبت اوست. عرض کردم: یا بن رسول اللّه غیبت او طولانی می شود؟ فرمود: قسم به پروردگارم اکثر معتقدین به او از امامتش بر می گردند و کسی جز آنکه در عهد ولایت ما پا برجاست و ایمان در قلب او نوشته شده است و با روح الهی تایید شده است ثابت قدم نمی ماند. ای احمد! آنچه به تو می گفتم سری از اسرار الهی است، از دیگران مخفی بدار و از شکر گزاران باش که با مادر علیین بهشت خواهی بود.  📚محجة البیضاء، ج 4، ص 339 ~~~~~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرماندهان ارشد چه سنی داشتند؟
💠 مستدرک – عن عکاف اتیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال لی یا عکاف ألک زوجه؟ قلت لا قال: ألک جاریه؟ قلت لا. قال و انت صحیح موسر؟ قلت نعم و الحمدالله. قال فانک اذا من اخوان الشیاطین. اما ان تکون من رهبان النصاری و اما ان تصنع کما یصنع المسلمون و أن من سنتنا النکاح. شرارکم عزابکم. الی ان قال: ویحک یا عکاف تزوج تزوج فانک من الخاطئین. قلت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زوجنی قبل ان اقوم. فقال: زوجتک کریمه بنت کلثوم الحمیری عکاف گوید: خدمت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسیدم بمن فرمود که ای عکاف زن داری؟ گفتم نه، فرمود: کنیزدازی؟ گفتم نه فرمود تو سالم و توانگری؟ عرض کردم آری الحمد الله. فرمود تو در اینصورت از برادران شیاطینی یا از راهیان نصاری باش و یا اگر مسلمانی مانند مسلمانان رفتار کن که از سنت ما نکاح است. بدترین شما آنهائی هستند که، عزب هستند. تا آنجائیکه فرمود: وای بر تو عکاف زن بگیر زن بگیر که تو از خطاکارانی. عرض کردم که یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پیش از آنکه از جای خود برخیزم مرا زن ده. فرمود کریمه دختر کلثوم حمیری را بتو تزویج کردم. 📚منبع :داستان های راستین جلد۲ – صفحه ۳۸ ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من آن مولای رومی ام که از نطقم شکر ریزد ولیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم
داستان های عبرت آموز
من آن مولای رومی ام که از نطقم شکر ریزد ولیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم
جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا از مشهورترین شاعران پارسی‌گوی ایرانی است. مولانا نماد عرفان ایرانی بوده و اشعار مولانا بالغ بر ۲۶۰۰۰ بیت است. مثنوی معنوی، دیوان شمس، فیمه مافیه، مجالس سبعه از آثار او است.
💠 روزی در جماران به محضر امام خمینی; رسیدیم. یکی از مسئولین مملکتی برای انجام کارهای جاری به خدمت امام; رسید و پدر سالخورده‌اش همراهش بود. وقتی که می‌خواست حضور امام; برسد، خودش جلوتر از پدر حرکت کرد. پس از تشرف به خدمت امام;، پدرش را معرفی کرد. امام; نگاهی به آن مسئول نمود و فرمود: «این آقا پدر شما هستند؟». آن فرد عرض کرد: «آری». امام; فرمود: «پس چرا جلو وی راه افتادی و وارد شدی؟». ~~~~ پیامبر صلی الله علیه و اله می‌فرمایند: وجود پیران سالخورده بین شما باعث افزایش رحمت و لطف پروردگار و گسترش نعمت‌های الهی بر شماست.📔نهج الفصاحه، @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
💠🎥 کودکی که در اجرای سرود ، امام زمان را می‌بیند!😳 🎙 روایتگری ابوذر روحی از کودکی که پس از سرود سلام فرمانده گریه میکرد!! ‼️کاملا واقعی ‼️ 📌پیام‌درکانال‌زیر‌سنجاق شده،اگه‌نبود لفت‌بده.📌 《 https://eitaa.com/joinchat/2471166246C0c4f136859
سلام دوستان اگر کسی می تونه پوستر برا ایام فاطمیه درست کند به آی دی بنده اعلام کنه . ارتباط با ما @rasana_arbaeen https://eitaa.com/mokeb_yaranmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠ابوترابی به بغداد منتقل شد و فرماندهی اردوگاه را از دست داد. او۲۰ روز در بغداد بود و۱۹ خرداد ۱۳۶۴ به جمع دوستانش در اردوگاه موصل یک قدیم پیوست.اما بیش از ۲ روز نگذشته بود که او را دوباره به بغداد منتقل کردند.این نقل و انتقالات مقارن با شب های قدر بود. شاید عراقی ها نمی خواستند او در میان اسرا باشد و سخنی بگوید. هر چند که در یکی از همین شب ها از قرب به خدا در شب های قدر گفت. برای اولین باری که ابوترابی را به بغداد منتقل کردند،علت دیگری هم ذکر شده است. طی توافقاتی که دولت های ایران وع راق زیر نظر صلیب سرخ جهانی صورت داده بودند، تصمیم گرفته شد تا عده ای از اسیران معلول، مسن و یا خانواده هایی که به اسارت در آمده بودند، مبادله شوند. اسرای ایرانی در اردوگاه های عراق، وقتی از موضوع مطلع شدند به یک توافق تقریباً کامل رسیدند که در صورت امکان فردی را که مورد تایید اکثریت باشد در این مبادله قرار دهند تا بتواند به درستی موقعیت و وضعیت اسرا و شرایط غیرقابل تحمل و سخت آنها را به اطلاع مسئولین ایرانی برساند. پس از مشورت های متعدد سید علی اکبر ابوترابی انتخاب شد؛ به خصوص با این ترفند که اگر او وامثال او به ایران بروند، می توانند در برقراری صلح وآتش بس کمک بزرگی انجام دهند.سید علی اکبر ابوترابی را میان اسرای دیگری از اردوگاه های مختلف ابتدا به بغداد و۲۰روز بعد به فرودگاه منتقل کردند. در فرودگاه،عراقی ها برای آخرین بار لیست اسرا و علت مبادله را کنترل می کردند و ابوترابی را به علت دارا نبودن شرایط لازم از هواپیما پیاده و او را به یکی از زندان های بغداد بردند و به همین علت  او را بارها بازجویی و مورد شکنجه وآزار و اذیت قرار دادند و سرانجام به اردوگاه باز گردانند. سید علی اکبر ابوترابی پس از بازگشت به اردوگاه به دوستانش گفت: «وقتی من در مقابل اصرار شما قرار گرفتم و فعالیت ها و جنب و جوش و امیدواری شما را مشاهده کردم، نخواستم شما را ناراحت کنم. با توجه به اینکه فکر می کردم صلیب سرخ و عراقی ها را نمی توانید راضی کنید، وقتی دیدم مسائل حل شد و وارد هواپیما باید بشوم به مادرم فاطمه زهرا(س)متوسل شدم و گفتم: مادر! من با این بچه ها آمده ام ،دوست دارم با اینها به میهن برگردم. در مقابل والدین اسرا، خانوده آنها وامام عزیز چگونه سر بلند کنم.اگر فکر کنند که من به بهانه رساندن درخواست اسرا خود را از زندان نجات داده ام،چه کنم؟ زهرا جان! مادر عزیزم!این مسئله برای من قابل تحمل نیست. تا اینکه داخل هواپیما، پرونده ها مورد بررسی قرار گرفت و مرا به علت نداشتن شرایط برگرداندند. باور بفرمایید وقتی این جمله را شنیدم ، خیلی خوشحال شدم واحساس کردم که دختر پیغمبر(س)دعای مرا پذیرفته است.» سیدعلی اکبر ابوترابی۲۹خرداد۱۳۶۴مطابق با عید فطر،به اردوگاه بازگشت و جشن اسرا کامل شد.او همان روز از عید فطر گفت و اینکه «عزت وشرف انسان به همین است که همیشه خودش را فدای عزت وشرف دیگران کند.» ابوترابی اظهار امیدواری کردودر پایان گفت: «خدا ان شاءالله همه تان را سلامت بدارد.ان شاءالله اسارت به خوبی بر شما بگذرد.همان طور که با عزت از خانه بیرون آمدید با عزت برگردید. خدا نگهدارتان.» 📚آدرس سایت جامع آزادگان ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا