eitaa logo
دانلود
داستان طالوت و جالوت از آیات ۲۴۶ تا ۲۵۱ سوره بقره 👇👇👇 آیا از [حال‏] سران بنی اسرائیل پس از موسی خبر نیافتی آن‌گاه که به پیامبری از خود گفتند: «‌پادشاهی برای ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم »، [آن پیامبر] گفت: «‌اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد، چه بسا پیکار نکنید.‌» گفتند: «‌چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از [نزد] فرزندانمان بیرون رانده شده‏ایم.‌» پس هنگامی که جنگ بر آنان مقرر شد، جز شماری اندک از آنان، [همگی‏] پشت کردند، و خداوند به [حالِ‏] ستمکاران داناست. (۲۴۶) و پیامبرشان به آنان گفت: «‌در حقیقت، خداوند، طالوت را بر شما به پادشاهی گماشته است.‌» گفتند: «‌چگونه او را بر ما پادشاهی باشد با آنکه ما به پادشاهی از وی سزاوارتریم و به او از حیث مال، گشایشی داده نشده است؟‌» پیامبرشان گفت: «‌در حقیقت، خدا او را بر شما برتری داده، و او را در دانش و [نیروی‏] بدن بر شما برتری بخشیده است، و خداوند پادشاهی خود را به هر کس که بخواهد می‏دهد، و خدا گشایشگر داناست.‌» (۲۴۷) و پیامبرشان بدیشان گفت: «‌در حقیقت، نشانه پادشاهی او این است که آن صندوقِ [عهد] که در آن آرامش خاطری از جانب پروردگارتان، و بازمانده‏ای از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون [در آن‏] بر جای نهاده‏اند- در حالی که فرشتگان آن را حمل می‏کنند- به سوی شما خواهد آمد. مسلما اگر مؤمن باشید، برای شما در این [رویداد] نشانه‏ای است.‌» (۲۴۸) و چون طالوت با لشکریان [خود] بیرون شد، گفت: «‌خداوند شما را به وسیله رودخانه‏‌هایی خواهد آزمود. پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان‏] من نیست، و هر کس از آن نخورد، قطعاً او از [پیروان‏] من است، مگر کسی که با دستش کفی برگیرد. پس [همگی‏] جز اندکی از آنها، از آن نوشیدند. و هنگامی که [طالوت‏] با کسانی که همراه وی ایمان آورده بودند، از آن [نهر] گذشتند، گفتند: «‌امروز ما را یارای [مقابله با] جالوت و سپاهیانش نیست.‌» کسانی که به دیدار خداوند یقین داشتند، گفتند: «‌بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار، به اذن خدا پیروز شدند، و خداوند با شکیبایان است.‌» (۲۴۹) و هنگامی که با جالوت و سپاهیانش روبرو شدند، گفتند: «‌پروردگارا، بر [دلهای‏] ما شکیبایی فرو ریز، و گامهای ما را استوار دار، و ما را بر گروه کافران پیروز فرمای.‌» (۲۵۰) پس آنان را به اذن خدا شکست دادند، و داوود، جالوت را کشت، و خداوند به او پادشاهی و حکمت ارزانی داشت، و از آنچه می‏خواست به او آموخت. و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‏کرد، قطعاً زمین تباه می‏گردید. ولی خداوند نسبت به جهانیان تفضّل دارد. (۲۵۱) @Dastanqm
فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ پس آنان را به اذن خدا شکست دادند، و داوود، جالوت را کشت، و خداوند به او پادشاهی و حکمت ارزانی داشت، و از آنچه می‏خواست به او آموخت. و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‏کرد، قطعاً زمین تباه می‏گردید. ولی خداوند نسبت به جهانیان تفضّل دارد. سوره بقره آیه ۲۵۱ @pocterhayeqoran @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محاجه ابراهیم درباره مرگ آیه ۲۵۸ سوره بقره 👇👇👇 أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذي حَاجَّ إِبْراهيمَ في‏ رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّيَ الَّذي يُحْيي‏ وَ يُميتُ قالَ أَنَا أُحْيي‏ وَ أُميتُ قالَ إِبْراهيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتي‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذي کَفَرَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ آیا ندیدی ( و آگاهی نداری از ) کسی [ نمرود ] که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود ( و بر اثر کمی ظرفیت ، از باده غرور سرمست شده‌بود ) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند.» او گفت: «من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم!» ( و برای اثبات این کار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضرکردند ، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد ) ابراهیم گفت: «خداوند ، خورشید را از افق مشرق می‌آورد ( اگر راست می‌گویی که حاکم بر جهان هستی تویی ، ) خورشید را از مغرب بیاور!» ( در اینجا ) آن مرد کافر ، مبهوت و وامانده‌شد. و خداوند ، قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند. سوره بقره آیه ۲۵۸ جزء سوم قرآن کریم https://eitaa.com/Dastanqm
داستان عزیر در آیه ۲۵۹ سوره بقره جزء سوم قرآن کریم: أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَـٰذِهِ اللَّـهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّـهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ ۖ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿٢٥٩﴾ یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد [و با خود می‏] گفت: «‌چگونه خداوند، [اهلِ‏] این [ویرانکده‏] را پس از مرگشان زنده می‏کند؟ ». پس خداوند، او را [به مدت‏] صد سال میراند. آن‌گاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: «‌چقدر درنگ کردی؟‌» گفت: «‌یک روز یا پاره‏ای از روز را درنگ کردم.‌» گفت: «‌[نه‏] بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنی خود بنگر [که طعم و رنگِ آن‏] تغییر نکرده است، و به درازگوش خود نگاه کن [که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم‏] و هم تو را [در مورد معاد] نشانه‏ای برای مردم قرار دهیم. و به [این‏] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند می‏دهیم سپس گوشت بر آن می‏پوشانیم.‌» پس هنگامی که [چگونگی زنده ساختن مرده‏] برای او آشکار شد، گفت: «‌[اکنون‏] می‏دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.‌» (۲۵۹) @Dastanqm
مشاهده احیاء پرندگان کشته شده توسط حضرت ابراهیم آیه ۲۶۰ سوره بقره جزء سوم قرآن کریم: (در روایت آمده است حضرت ابراهیم(ع) بر لاشه نهنگی گذشت که نیم آن در خشکی و نیم آن در دریا بود و جانوران دریا و خشکی از آن می‌‌خوردند. ابلیس به ابراهیم گفت خدا چگونه این اجزا را از شکم این همه جانور گرد می‌آورد و ابراهیم از خدا خواست تا چگونگی احیا مردگان را به او نشان دهد. ندا آمد مگر ایمان نداری؟ ابراهیم پاسخ داد ایمان دارم؛ ولی برای اطمینان دل و خلاص شدن از وسوسه شیطان زنده شدن مردگان را به من بنما که خدا به او دستور داد چند پرنده کشته بر سر چهار کوه بگذار و آنها را صدا کن تا زنده شدن آنها را به چشم ببینی. وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦٠﴾ و [یاد کن‏] آن‌گاه که ابراهیم گفت: «‌پروردگارا، به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‏کنی؟‌» فرمود: «‌مگر ایمان نیاورده‏ای؟‌» گفت: «‌چرا، ولی تا دلم آرامش یابد.‌» فرمود: «‌پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان سپس بر هر کوهی پاره‏ای از آنها را قرار ده آن‌گاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوی تو می‏آیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است.‌» https://eitaa.com/Dastanqm
🌺🍃 برخی از داستان‎ها و روایت‎های تاریخی سوره آل عمران: داستان مریم و عیسی علیهماالسلام نذر مادر حضرت مریم و ولادت حضرت مریم؛ آیات ۳۵-۳۷ جزء سوم قرآن کریم: إِذْ قَالَتِ امْرَ‌أَتُ عِمْرَ‌انَ رَ‌بِّ إِنِّي نَذَرْ‌تُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّ‌رً‌ا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٣٥﴾ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَ‌بِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ‌ كَالْأُنثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْ‌يَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّ‌يَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّ‌جِيمِ ﴿٣٦﴾ فَتَقَبَّلَهَا رَ‌بُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِ‌يَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِ‌يَّا الْمِحْرَ‌ابَ وَجَدَ عِندَهَا رِ‌زْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْ‌يَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْ‌زُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ‌ حِسَابٍ ﴿٣٧﴾ چون زن عمران گفت: «پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد؛ پس، از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى.» (۳۵) پس چون فرزندش را بزاد، گفت: «پروردگارا، من دختر زاده‌ام -و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود- و پسر چون دختر نيست، و من نامش را مريم نهادم، و او و فرزندانش را از شيطان رانده‌شده، به تو پناه مى‌دهم.» (۳۶) پس پروردگارش وى [مريم‌] را با حُسنِ قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد، و زكريا را سرپرست وى قرار داد. زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مى‌شد، نزد او [نوعى‌] خوراكى مى‌يافت. [مى‌]گفت: «اى مريم، اين از كجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى‌]گفت: «اين از جانب خداست، كه خدا به هر كس بخواهد، بى شمار روزى مى‌دهد.» (۳۷) https://eitaa.com/Dastanqm
🌺🍃 برخی از داستان‎ها و روایت‎های تاریخی سوره آل عمران: ولادت حضرت عیسی؛ آیات ۴۵-۴۷ جزء سوم قرآن کریم: إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْ‌يَمُ إِنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُ‌كِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْ‌يَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَ‌ةِ وَمِنَ الْمُقَرَّ‌بِينَ ﴿٤٥﴾ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَتْ رَ‌بِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ‌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّـهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرً‌ا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٤٧﴾ [ياد كن‌] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را به كلمه‌اى از جانب خود، كه نامش مسيح، عيسى‌بن‌مريم است مژده مى‌دهد، در حالى كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است.» (۴۵) «و در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى‌] با مردم سخن مى‌گويد و از شايستگان است.» (۴۶) [مريم‌] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است؟» گفت: «چنين است [كار] پروردگار.» خدا هر چه بخواهد مى‌آفريند؛ چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مى‌گويد: «باش»؛ پس مى‌باشد. (۴۷) https://eitaa.com/Dastanqm
🌺🍃 برخی از داستان‎ها و روایت‎های تاریخی سوره آل عمران: رسالت، معجزات، حواری‌ها و عروج عیسی؛ آیات ۴۸-۵۵ جزء سوم قرآن کریم: وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَ‌اةَ وَالْإِنجِيلَ ﴿٤٨﴾ وَرَ‌سُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَ‌ائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّ‌بِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ‌ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرً‌ا بِإِذْنِ اللَّـهِ ۖ وَأُبْرِ‌ئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَ‌صَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّـهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُ‌ونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٤٩﴾ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَ‌اةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّ‌مَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّ‌بِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٥٠﴾ إِنَّ اللَّـهَ رَ‌بِّي وَرَ‌بُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَـٰذَا صِرَ‌اطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿٥١﴾ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ‌ قَالَ مَنْ أَنصَارِ‌ي إِلَى اللَّـهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِ‌يُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ‌ اللَّـهِ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿٥٢﴾ رَ‌بَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّ‌سُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿٥٣﴾ وَمَكَرُ‌وا وَمَكَرَ‌ اللَّـهُ ۖ وَاللَّـهُ خَيْرُ‌ الْمَاكِرِ‌ينَ ﴿٥٤﴾ إِذْ قَالَ اللَّـهُ يَا عِيسَىٰ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَ‌افِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُ‌كَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۖ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْ‌جِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿٥٥﴾ و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مى‌آموزد. (۴۸) و [او را به عنوان‌] پيامبرى به سوى بنى اسرائيل [مى‌فرستد، كه او به آنان مى‌گويد:] «در حقيقت، من از جانب پروردگارتان برايتان معجزه‌اى آورده‌ام: من از گل براى شما [چيزى‌] به شكل پرنده مى‌سازم، آنگاه در آن مى‌دمم، پس به اذن خدا پرنده‌اى مى شود؛ و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‌بخشم؛ و مردگان را زنده مى‌گردانم؛ و شما را از آنچه مى‌خوريد و در خانه هايتان ذخيره مى‌كنيد، خبر مى‌دهم؛ مسلماً در اين [معجزات‌]، براى شما -اگر مؤمن باشيد- عبرت است.» (۴۹) و [مى‌گويد: «آمده‌ام تا] تورات را كه پيش از من [نازل شده‌] است تصديق كننده باشم، و تا پاره‌اى از آنچه را كه بر شما حرام گرديده، براى شما حلال كنم، و از جانب پروردگارتان براى شما نشانه‌اى آورده‌ام. پس، از خدا پروا داريد و مرا اطاعت كنيد.» (۵۰) «در حقيقت، خداوند پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را بپرستيد [كه ] راه راست اين است.» (۵۱) چون عيسى از آنان احساس كفر كرد، گفت: «ياران من در راه خدا چه كسانند؟» حواريون گفتند: «ما ياران [دين‌] خداييم، به خدا ايمان آورده‌ايم؛ و گواه باش كه ما تسليم [او] هستيم.» (۵۲) پروردگارا، به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده‌[ات‌] را پيروى كرديم؛ پس ما را در زمره گواهان بنويس. (۵۳) و [دشمنان‌] مكر ورزيدند، و خدا [در پاسخشان‌] مكر در ميان آورد، و خداوند بهترين مكرانگيزان است. (۵۴) [ياد كن‌] هنگامى را كه خدا گفت: «اى عيسى، من تو را برگرفته و به سوى خويش بالا مى‌برم، و تو را از [آلايش‌] كسانى كه كفر ورزيده‌اند پاك مى‌گردانم، و تا روز رستاخيز، كسانى را كه از تو پيروى كرده‌اند، فوق كسانى كه كافر شده‌اند قرار خواهم داد؛ آنگاه فرجام شما به سوى من است، پس در آنچه بر سر آن اختلاف مى‌كرديد ميان شما داورى خواهم كرد. (۵۵) https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان‌های قرآنی و مذهبی
🌺🍃 برخی از داستان‎ها و روایت‎های تاریخی سوره مائده: سرگردانی بنی‌اسرائیل (آیه‌های ۲۰-۲۶) وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنبِيَاءَ وَجَعَلَكُم مُّلُوكًا وَآتَاكُم مَّا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِّنَ الْعَالَمِينَ ﴿٢٠﴾ يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ ﴿٢١﴾ قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىٰ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ ﴿٢٢﴾ قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٢٣﴾ قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِيهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿٢٤﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي ۖ فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿٢٥﴾ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ ۛ أَرْبَعِينَ سَنَةً ۛ يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ و [ياد كن‌] زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من، نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آنگاه كه در ميان شما پيامبرانى قرار داد، و شما را پادشاهانى ساخت، و آنچه را كه به هيچ‌كس از جهانيان نداده‌بود، به شما داد.» (۲۰) «اى قوم من، به سرزمين مقدسى كه خداوند براى شما مقرر داشته‌است درآييد، و به عقب بازنگرديد كه زيان‌كار خواهيد شد.» (۲۱) گفتند: «اى موسى، در آنجا مردمى زورمندند و تا آنان از آنجا بيرون نروند ما هرگز وارد آن نمى‌شويم. پس اگر از آنجا بيرون بروند ما وارد خواهيم شد.» (۲۲) دو مرد از [زمره‌] كسانى كه [از خدا] مى‌ترسيدند و خدا به آنان نعمت داده‌بود، گفتند: «از آن دروازه بر ايشان [بتازيد و] وارد شويد؛ كه اگر از آن، درآمديد قطعاً پيروز خواهيد شد، و اگر مؤمنيد، به خدا توكل كنيد.» (۲۳) گفتند: «اى موسى، تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهيم. تو و پروردگارت برو[يد] و جنگ كنيد كه ما همين‌جا مى‌نشينيم.» (۲۴) [موسى‌] گفت: «پروردگارا! من جز اختيار شخص خود و برادرم را ندارم؛ پس ميان ما و ميان اين قوم نافرمان جدايى بينداز. (۲۵) [خدا به موسى‌] فرمود: «[ورود به‌] آن [سرزمين‌] چهل سال بر ايشان حرام شد، [كه‌] در بيابان سرگردان خواهند بود. پس تو بر گروه نافرمانان اندوه مخور.» (۲۶) @Dastanqm