هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
نام (امیرمؤمنان) از مختصات علی (ع)
شخصی از امام صادق (ع) پرسید: آیا رواست که به امام قائم (عج) به عنوان (سلام بر تو ای امیرمؤمنان) سلام کرد؟
امام صادق: نه، روا نیست، خداوند تنها علی (ع) را به این اسم، نامید، قبل از علی (ع)، کسی به این نانم، نامیده نشده و بعد از او هم جز کافر، کسی آن نام را بر خود نبندد.
آن شخص پرسید: قربانت گردم، پس چگونه باید بر قائم (عج) سلام کرد؟
امام صادق: میگوئید السلام علیک یا بقیه الله: (سلام بر تو ای باقیمانده (و عصاره) خدا)، سپس آن حضرت، این آیه (86 سوره هود) را خواند: بقیه الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین: (اگر با ایمان باشید، باقیمانده (از حجتهای) خدا برای شما بهتر است. (191)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
اتمام حجت عجیب علی (ع) به ابوبکر
(آن هنگام که رسول خدا (ص) رحلت کرد و ابوبکر بر مسند خلافت نشست و خلیفه حقیقی رسول خدا (ص) یعنی علی (ع) را از حق خود باز داشتند) روزی علی (ع) به ابوبکر فرمود: قرآن میفرماید؛
ولا تحسبن الدین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
: (ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی دادهمیشود) (آل عمران -169).
و من گواهی میدهم که محمد رسول خدا (ص) شهید از دنیا رفت، سوگند به خدا آن حضرت نزد تو میآید، وقتی که نزد تو آمد یقین کن، چرا که شیطان نمیتواند خود را به حضرت آن حضرت در آورد، آنگاه علی (ع) دست ابوبکر را گرفت و شخص پیامبر (ص) را به ابوبکر نشان داد.
پیامبر (ص) به ابوبکر فرمود:
(یا ابابکر آمن بعلی و باحد عشر من ولده، انهم مثلی الا النبوه وتب الی الله مما فی یدک فانه لا حق لک فیه)
: (ای ابوبکر به (امامت) علی (ع) ویازده فرزندش، ایمان بیاور، آنها (در مقام رهبری و در وجوب اطاعت از آنها) مانند من هستند، فقط نبوت را ندارند، از آنچه (از مقام رهبری) در دست گرفتهای، در پیشگاه خدا توبه کن، زیرا تو در آن مقام، حقی نداری).
سپس پیامبر (ص) رفت و دیده نشده. (190)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
امتیازات شیعیان علی (ع)، از زبان پیامبر (ص)
جمعی به گرد پیامبر (ص) حلقه زدهبودند، آن حضرت فرمود:
(خداوند امت مرا در جهان طینت و سرشت، به من نشان داد و نامهای آنها را به من آموخت چنانکه به آدم (ع) آموخت، آنگاه رهبران و زمامداران از کنار من گذشتند، من برای علی (ع) و شیعیانش، از درگاه خدا طلب آمرزش کردم).
خداوند، یک مطلب را درباره شیعیان علی (ع) به من وعده داد.
شخصی پرسید: (ای رسول خدا! آن مطلب چیست؟).
پیامبر: آن مطلب چنین بود: 1- آمرزش برای مؤمنان شیعه 2- عفو از گناهان 3- تبدیل گناهشان به پاداشها و نیکیها. (189)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
علی (ع) خلیل محمد (ص)
پیامبر (ص) در بستر رحلت بود، به حاضران فرمود:
ادعوا لی خلیلی: (دوست خالص مرا حاضر کنید).
آن دو زن (دو همسر رسول خدا، حفصه و عایشه) به دنبال پدران خود (عمر و ابوبکر) فرستادند، آن دو نفر حاضر شدند، هنگامیکه چشم پیامبر (ص) به آنها افتاد، از آنها روی گردانید، سپس بار دیگر فرمود:
(خلیل و دوست خالص مرا حاضر کنید).
به دنبال علی (ع) فرستادند، هنگامیکه علی (ع) وارد شد و چشم پیامبر (ص) به آن حضرت افتاد، به او متوجه شد و سخنانی به او فرمود.
وقتی که علی (ع) از آن خانه بیرون آمد، عمر و ابوبکر به او گفتند: (خلیل تو چه سخنی به تو گفت).
علی (ع) فرمود: (پیامبر (ص) هزار باب علم را به من خبر داد، که از هر باب آن، هزار دیگر گشوده می شود و هزار حرف به من آموخت که هر حرف آن، کلید هزار حرف دیگر است). (185)
پیامبر (ص) در بستر رحلت بود و لحظات آخر عمر را طی می کرد، حضرت علی (ع) کنار بسترش آمد و سرش را زیر روپوش پیامبر (ص) برد (و پیامبر (ص) سر مبارک علی (ع) را دربرگرفت) آنگاه پیامبر (ص) به علی (ع)فرمود: (ای علی! هرگاه از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن، سپس مرا بنشان و از من سوال کن و بنویس). (186)
و طبق روایت دیگر فرمود: (آنچه میخواهی بپرس، سوگندبهخدا از هرچه بپرسی، پاسخ تو رامی دهم). (187)
(طبق نقل قطب راوندی (ره) امام علی (ع) فرمود: (همانگونه که پیامبر (ص) دستور دادهبود، بعداز کفنکردن، او را نشاندم، آن حضرت مر خبر داد از آنچه تا روز قیامت رخ میدهد، هیچ گروهی نیست مگر اینکه من گمراهان آنان را از طرفداران حق میشناسیم).) (188)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
اعتراض منافقین به نصب علی (ع) برای رهبری
✅هنگامیکه پیامبر (ص) از آخرین حج خود، در سال آخر عمرش، از مکه به سوی مدینه بازمیگشت، جبرئیل (در صحرای غدیر) بر آن حضرت وارد شد و آیه 67 مائده را (که در داستان قبل ذکر شد) نازل کرد.
پیامبر (ص) اعلام کرد، تا مسلمانان اجتماع کنند، آنگاه دستور داد در آن بیابان، خارهای بوتههای خار را تراشیدند (تا مردم بتوانند روی آنها بنشینند یا بایستند) سپس خطاب به مردم فرمود: (ای مردم! مولای شما و آنکس که سزاوارت از خودتان، نسبت به شما است کیست؟).
حاضران: خدا و رسولش میباشند.
💚 آنگاه پیامبر (ص) سه بار فرمود: (هرکس من مولای او هستم، علی (ع) مولای او است، خدایا دوست علی (ع) را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار).
در اینهنگام خار نفاق در دل گروهی (منافق) افتاد و (گستاخانه) گفتند: (خداوند هرگز چنین دستوری به محمد (ص) ندادهاست،بلکه محمد (ص) میخواهد بازوی پسر عمویش را بلند کند) (و علی (ع) را رهبر مردم کند).
انصار (مسلمانان اهل مدینه) نزد پیامبر (ص) آمدند و گفتند: (ای رسول خدا! تو به ما نیکی کردی و عزت و شرافت بخشیدی، دوست ما را شاد و دشمن ما را سرکوب نمودی، اکنون نزد شما آمدهایم تا یکسوم اموال ما را بپذیری، تا افرادی که از مکه و اطراف، بر شما وارد میشوند، برای کمک به آنها، دستت خالی نباشد.
پیامبر (ص) جوابی به پیشنهاد آنها نداد و منتظر وحی الهی شد، جبرئیل بر آن حضرت، وارد گردید و این آیه (23 سوره شوری) را بر آن حضرت نازل کرد:
قل لا اسلکم علیه اجرا الموده فی القربی
: (بگو من برای پیغمبری، از شما مزدی جز دوستی خویشان نمی خواهم).
پیامبر (ص) مطابق این آیه، اموال انصار را نپذیرفت، باز منافقان اعتراض کرده و گفتند: (خدا، این آیه را بر محمد (ص) نازل نکرده، بلکه منظور محمد (ص) با ادعای نزول این آیه از طرف خدا، بلند کردن بازوی پسر عمویش علی (ع) و تحمیل رهبری اهلبیتش بر ما است).
سپس آیه خمس (41 انفال) نازل شد.
منافقان گفتند: پیامبر (ص) میخواهد اموال و غنیمت ما را به اهلبیتش بدهد.
❇️ سرانجام جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: (ای محمد! تو وظیفه پیغمبریت را انجام دادی و عمرت به آخر رسیده، اکنون اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به علی (ع) بسپار زیرا من هرگز زمین را از عالمی که اطاعت و ولایت من به وجود او شناخته شود، خالی نگذارم … ).
پیامبر (ص) طبق فرمان خدا، اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به عنوان وصیت، به علی (ع) سپرد و هزار باب علم را به علی (ع) وصیت کرد، که از هرکلمه و از هرباب آن، هزارکلمه دیگر و هزار باب دیگر، به روی علی (ع) گشوده میشد. (184)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
معرفی علی (ع) توسط پیامبر (ص)
✅ (سال آخر عمر پیامبر (ص) بود، آن حضرت در آن سال در مراسم حج، شرکت نمود) روز جمعه که روز عرفه (نهم ذیحجه) بود فرا رسید، جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و این آیه را از جانب خدا نازل کرد:
الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا
: (امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم) (مائده -3).
تکمیل دین به این بود که رهبری علی (ع) (برای بعد از پیامبر) اعلام گردد، پیامبر (ص) در آنجا با خود می گفت: (هنوز امت من به عصر جاهلیت نزدیک هستند (و تازه به اسلام گرویدهاند) اگر من درباره پسر عمویم علی (ع) سخنی بگویم، هرکس سخن بیربطی خواهد گفت).
پیامبر (ص) بیآنکه این مطلب را به زبان بیاورد، در دلش میگفت، تا آنکه فرمان خدا فرا رسید، فرمانی تهدیدآمیز و مؤکد و آن فرمان این بود:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین
؛ (ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است (کاملا به مردم برسان و اگر نکنی رسالت او را انجام ندادهای و خداوند تو را از (خطر احتمالی) مردم نگاه میدارد و خداوند جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند) (مائده - 67)
پیامبر (ص) پس از نزول این آیه، دست علی (ع) را گرفت و خطاب به مردم فرمود:
(خداوند به همه پیامبران قبل از من، عمر معینی داد، سپس آنها را به سوی خود برد و آنها هم دعوت خدا را اجابت کردند و رحلت نمودند و نزدیک شده که مرا نیز دعوت کند و اجابت کنم، من مسؤلیت دارم، شما نیز مسؤلیت دارید، اکنون شما چه میگوئید؟
حاضران: گواهی میدهیم که تو ابلاغ رسالت کردی و خیرخواهی نمودی و آنچه را برعهده تو بود انجام دادی، خداوند بهترین پاداش پیامبران را به تو بدهد).
✳️ در این هنگام پیامبر (ص) سه بار گفت: (خدایا! شاهد باش)، سپس به مردم فرمود: (ای گروه مسلمانان! علی (ع) ولی (رهبر) شما بعد از من است) و حاضران، این خبر را به غایبان برسانند. (183)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
نزول آیه ولایت در شأن علی و امامان (ع)
✔️✔️ نجاشی از زمامداران عادل و مهربان حبشه بود، که اسلام را پذیرفت و از علاقمندان مخلص اسلام و پیامبر (ص) گردید، هدایائی برای پیامبر (ص) فرستاد، پیامبر (ص) آن را گرفت و به علی (ع) بخشید.
علی (ع) آن را پوشید (ولی علی (ع) زاهد بود، گوئی آن لباس گرانقیمت را برای خود شایسته نمیدانست، در انتظار فقیری بود، تا آن را به او بخشید).
علی (ع) (به مسجد رفت و در آنجا) مشغول نماز شد، هنگامیکه در رکعت دوم به رکوع دوم رفت، مستمندی به پیش آمد و گفت:
السلام علیک یا ولی الله و اولی بالمومنین من انفسهم تصدق علی سزاوارتر هستی، به فقیر صدقهای بده).
حضرت علی (ع) در همان حالت رکوع، آن روپوش را به سوی فقیر انداخت و اشاره کرد که بردار.
در اینهنگام این آیه (55 مائده) نازل شد:
انما ولیکم الله ورسوله والدین آمنوا الدین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون
: (سرپرست و رهبر شما، تنها خدا است و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپامیدارند و در حال رکوع، زکات میپردازند).
✅ خداوند پس از نزول این آیه در شأن علی (ع)، صدقه دادن فرزندان علی (ع) (امامان معصوم) را به صدقه دادن علی (ع) متصل ساخت، پس هرکس از فرزندان علی (ع) که به مقام امامت برسد، در حال رکوع صدقه میدهد و آن سائلی که (به عنوان فقیر) از علی (ع) تقاضای کمک کرد، از فرشتگان بود و آنها که از امامان بعد از او تقاضا کنند و نیز از فرشتگانند. (182)
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
طومار آسمانی و مقام رضا و استقامت علی (ع)
ابوموسی ضریر میگوید: امام کاظم (ع) فرمود: من به پدرم امام صادق (ع) گفتم: (مگر امیرمؤمنان علی (ع) نویسنده وصیت و پیامبر (ص) دیکته کننده آن و جبرئیل و فرشتگان مقرب، گواه بر آن نبودند؟!)
امام صادق: آری همانگونه بود که گفتنی، ولی هنگام رحلت رسول خدا (ص) وصیتی از جانب خداوند در طوماری مهر کرده (180) از آسمان به زمین آمد، آن طومار را جبرئیل همراه فرشتگان امین الهی نزد پیامبر (ص) آوردند، جبرئیل به آن حضرت عرض کرد: (ای محمد! بفرما هرکس در حضورت هست بیرون رود، جز وصی تو علی (ع) که بماند و او طومار وصیت را از ما بگیر و ما را گواه بگیرد، خودش ضامن (اجرای) آن گردد.
پیامبر (ص) فرمود: همه حاضران در خانه بیرون رفتند، جز علی (ع)، که در خانه ماند و فاطمه (س) در بین در و پرده بود.
در این هنگام، جبرئیل به پیامبر (ص) چنین گفت:
(ای محمد! پروردگارت سلام میرساند و میفرماید، این همان طومار است که (در شب معراج) با تو پیمان بستم و خودم گواه بودم و فرشتگان را گواه گرفتم، با اینکه تنها گواهی خودم کافی است ای محمد!
پیامبر (ص) درحالیکه (بر اثر سنگینی وحی) لرزه بر اندام بود، به جبرئیل فرمود: (پروردگار من، خودش سلام (سالم از هر نقص و عیب) است و سلام از جانب او است و به سوی او بازمیگردد، خداوند راست فرموده و مرحمت فرمودهاست، آن طومار را به من بده.
جبرئیل آن را به پیامبر (ص) داد و عرض کرد: آن را به علی (ع) تحویل بده و آن را را بخوان، پیامبر (ص) (یا علی علیه السلام) آن را کلمه به کلمه خواند.
آنگاه پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: (این پیمانی است که پروردگار با من بسته و امانت او بر من است، من آن را رساندم و خیرخواهی کردم و ادا نمودم).
علی (ع) و جبرئیل و میکائیل گواهی دادند و علی (ع) ضمانت اجرای آن و وفا به مضمون آن را بهعهدهگرفت تا در روز قیامت، جریان را به پیامبر (ع) تحویل داده شد …
امام کاظم (ع) فرمود: در آن طومار آسمانی، سنتهای خدا و پیامبرش و حوادثی در رابطه با ستم به امیرمؤمنان (ع) که بعد از پیامبر (ص) رخ میدهد، جملهبهجمله نوشتهشدهبود، آنگاه امام کاظم (ع) در تأیید گفتارش، این آیه (12 سوره یس) را خواند:
انا نحن نحیی المونی ونکتب ما قدموا وآثارهم وکل شییء احصیناه فی امام مبین
: (ما مردگان را زنده می کنیم و آنچه را از پیش فرستادهند و تمام آثار آنها را مینویسیم و همه چیز را در کتاب آشکار (یا در وجود امام علی علیه السلام) احصا و ثبت کردهایم).
سپس امام کاظم (ع) افزود: سوگند به خدا پیامبر (ص) به علی (ع) و فاطمه (س) فرمود: (مگر نه این است که: آنچه به شما وصیت کردم و اجرای آن را به شما دستور دادم، فهمیدید و پذیرفتید؟).
آنها عرض کردند: (آری و در برابر حوادث ناگواری که بر ما وارد میگردد صبر و استقامت خواهیم نمود).
جالب اینکه: در ذیل این ماجرا آمده: علی (ع) فرمود: سوگند به خدائی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، من از شخص جبرئیل شنیدم که به پیامبر (ص) میگفت: (ای محمد! به علی (ع) بفهمان که پرده احترام او که همان خدا و رسولش است دریده میشود و محاسنش از خون تازه فرق سرش رنگین میگردد).
تا این سخن را از امین وحی شنیدم، فریاد زدم و به رو بر زمین افتادم وگفتم: (آری راضی به رضای الهی هستم، اگر چه همه این ناگواریها رخ دهد، همه نیشها را در راه اسلام، نوش خواهم کرد!) (181)
به اینترتیب، علی (ع) از همه حوادث آینده خبر داشت و با کمال استقامت، خود را برای حفظ اسلام، آماده ساخت و رگبار تیرهای تلخ حوادث را بهجان خرید و آگاهانه خود را سپر اسلام نمود.
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
تماس فرشته با علی (ع)
✅ حمران بن اعین (یکی از شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود) میگوید: روزی از امام باقر (ع) شنیدم میفرمود:
ان علیا کان محدثا: (همانا علی (ع) محدث بود).
(محدث (بر وزن مقدم) یعنی خداوند اخبار آسمانی را بهوسیله فرشته یاصدا، بهاو میرسانید).
من نزد دوستانم آمدم و به آنها گفتم خبر عجیبی برای شما آوردهام.
دوستان: آن خبر چیست؟
حمران: از امام باقر (ع) شنیدم فرمود: (علی (ع) محدث بود).
دوستان: تا از آن حضرت نپرسی که چهکسی اخبار آسمانی را به علی (ع) گزارش میدهد کاری نکردهای. حمران میگوید: به حضور امام باقر (ع) بازگشتم و عرض کردم، سخن شما را برای دوستان نقل نمودم، آنها گفتند: اگر نپرسی که چهکسی اخبار آسمانی را به علی (ع) میگوید، کاری نکردهای، اکنون آمدهام از شما بپرسم چهکسی آن اخبار را به علی (ع) گزارش میدهد؟
امام باقر: (یحدثه ملک): فرشتهای بااو حدیث میگوید.
حمران: آیا منظورتان این است که علی (ع)، پیغمبر بود؟
در این هنگام امام باقر (ع) دست خود را این گونه (بالا) نمود (یعنی نه، او پیامبر نبود) سپس فرمود: (علی (ع) در این مورد مانند همدم سلیمان (آصف بن برخیا) و همدم موسی (خضر) یا مانند ذوالقرنین بود (که فرشته به آنها نیز حدیث میگفت) آیا این خبر بهشما نرسیده که پیامبر (ص) فرمود: و فیکم مثله: (و در میان شما نیز مانند ذوالقرنین) هست). (179)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm