eitaa logo
دانلود
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) اعتراض منافقین به نصب علی (ع) برای رهبری ✅هنگامی‌که پیامبر (ص) از آخرین حج خود، در سال آخر عمرش، از مکه به سوی مدینه بازمی‌گشت، جبرئیل (در صحرای غدیر) بر آن حضرت وارد شد و آیه 67 مائده را (که در داستان قبل ذکر شد) نازل کرد. پیامبر (ص) اعلام کرد، تا مسلمانان اجتماع کنند، آنگاه دستور داد در آن بیابان، خارهای بوته‌های خار را تراشیدند (تا مردم بتوانند روی آنها بنشینند یا بایستند) سپس خطاب به مردم فرمود: (ای مردم! مولای شما و آن‌کس که سزاوارت از خودتان، نسبت به شما است کیست؟). حاضران: خدا و رسولش می‌باشند. 💚 آنگاه پیامبر (ص) سه بار فرمود: (هرکس من مولای او هستم، علی (ع) مولای او است، خدایا دوست علی (ع) را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار). در این‌هنگام خار نفاق در دل گروهی (منافق) افتاد و (گستاخانه) گفتند: (خداوند هرگز چنین دستوری به محمد (ص) نداده‌است،بلکه محمد (ص) می‌خواهد بازوی پسر عمویش را بلند کند) (و علی (ع) را رهبر مردم کند). انصار (مسلمانان اهل مدینه) نزد پیامبر (ص) آمدند و گفتند: (ای رسول خدا! تو به ما نیکی کردی و عزت و شرافت بخشیدی، دوست ما را شاد و دشمن ما را سرکوب نمودی، اکنون نزد شما آمده‌ایم تا یک‌سوم اموال ما را بپذیری، تا افرادی که از مکه و اطراف، بر شما وارد می‌شوند، برای کمک به آنها، دستت خالی نباشد. پیامبر (ص) جوابی به پیشنهاد آنها نداد و منتظر وحی الهی شد، جبرئیل بر آن حضرت، وارد گردید و این آیه (23 سوره شوری) را بر آن حضرت نازل کرد: قل لا اسلکم علیه اجرا الموده فی القربی : (بگو من برای پیغمبری، از شما مزدی جز دوستی خویشان نمی خواهم). پیامبر (ص) مطابق این آیه، اموال انصار را نپذیرفت، باز منافقان اعتراض کرده و گفتند: (خدا، این آیه را بر محمد (ص) نازل نکرده، بلکه منظور محمد (ص) با ادعای نزول این آیه از طرف خدا، بلند کردن بازوی پسر عمویش علی (ع) و تحمیل رهبری اهل‌بیتش بر ما است). سپس آیه خمس (41 انفال) نازل شد. منافقان گفتند: پیامبر (ص) می‌خواهد اموال و غنیمت ما را به اهل‌بیتش بدهد. ❇️ سرانجام جبرئیل نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: (ای محمد! تو وظیفه پیغمبریت را انجام دادی و عمرت به آخر رسیده، اکنون اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به علی (ع) بسپار زیرا من هرگز زمین را از عالمی که اطاعت و ولایت من به وجود او شناخته شود، خالی نگذارم … ). پیامبر (ص) طبق فرمان خدا، اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به عنوان وصیت، به علی (ع) سپرد و هزار باب علم را به علی (ع) وصیت کرد، که از هرکلمه و از هرباب آن، هزارکلمه دیگر و هزار باب دیگر، به روی علی (ع) گشوده می‌شد. (184) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) معرفی علی (ع) توسط پیامبر (ص) ✅ (سال آخر عمر پیامبر (ص) بود، آن حضرت در آن سال در مراسم حج، شرکت نمود) روز جمعه که روز عرفه (نهم ذیحجه) بود فرا رسید، جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و این آیه را از جانب خدا نازل کرد: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا : (امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم) (مائده -3). تکمیل دین به این بود که رهبری علی (ع) (برای بعد از پیامبر) اعلام گردد، پیامبر (ص) در آنجا با خود می گفت: (هنوز امت من به عصر جاهلیت نزدیک هستند (و تازه به اسلام گرویده‌اند) اگر من درباره پسر عمویم علی (ع) سخنی بگویم، هرکس سخن بی‌ربطی خواهد گفت). پیامبر (ص) بی‌آنکه این مطلب را به زبان بیاورد، در دلش می‌گفت، تا آنکه فرمان خدا فرا رسید، فرمانی تهدیدآمیز و مؤکد و آن فرمان این بود: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین ؛ (ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است (کاملا به مردم برسان و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده‌ای و خداوند تو را از (خطر احتمالی) مردم نگاه می‌دارد و خداوند جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند) (مائده - 67) پیامبر (ص) پس از نزول این آیه، دست علی (ع) را گرفت و خطاب به مردم فرمود: (خداوند به همه پیامبران قبل از من، عمر معینی داد، سپس آنها را به سوی خود برد و آنها هم دعوت خدا را اجابت کردند و رحلت نمودند و نزدیک شده که مرا نیز دعوت کند و اجابت کنم، من مسؤلیت دارم، شما نیز مسؤلیت دارید، اکنون شما چه می‌گوئید؟ حاضران: گواهی می‌دهیم که تو ابلاغ رسالت کردی و خیرخواهی نمودی و آنچه را برعهده تو بود انجام دادی، خداوند بهترین پاداش پیامبران را به تو بدهد). ✳️ در این هنگام پیامبر (ص) سه بار گفت: (خدایا! شاهد باش)، سپس به مردم فرمود: (ای گروه مسلمانان! علی (ع) ولی (رهبر) شما بعد از من است) و حاضران، این خبر را به غایبان برسانند. (183) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) نزول آیه ولایت در شأن علی و امامان (ع) ✔️✔️ نجاشی از زمامداران عادل و مهربان حبشه بود، که اسلام را پذیرفت و از علاقمندان مخلص اسلام و پیامبر (ص) گردید، هدایائی برای پیامبر (ص) فرستاد، پیامبر (ص) آن را گرفت و به علی (ع) بخشید. علی (ع) آن را پوشید (ولی علی (ع) زاهد بود، گوئی آن لباس گران‌قیمت را برای خود شایسته نمی‌دانست، در انتظار فقیری بود، تا آن را به او بخشید). علی (ع) (به مسجد رفت و در آنجا) مشغول نماز شد، هنگامی‌که در رکعت دوم به رکوع دوم رفت، مستمندی به پیش آمد و گفت: السلام علیک یا ولی الله و اولی بالمومنین من انفسهم تصدق علی سزاوارتر هستی، به فقیر صدقه‌ای بده). حضرت علی (ع) در همان حالت رکوع، آن روپوش را به سوی فقیر انداخت و اشاره کرد که بردار. در این‌هنگام این آیه (55 مائده) نازل شد: انما ولیکم الله ورسوله والدین آمنوا الدین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکاه و هم راکعون : (سرپرست و رهبر شما، تنها خدا است و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپامی‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌پردازند). ✅ خداوند پس از نزول این آیه در شأن علی (ع)، صدقه دادن فرزندان علی (ع) (امامان معصوم) را به صدقه دادن علی (ع) متصل ساخت، پس هرکس از فرزندان علی (ع) که به مقام امامت برسد، در حال رکوع صدقه می‌دهد و آن سائلی که (به عنوان فقیر) از علی (ع) تقاضای کمک کرد، از فرشتگان بود و آنها که از امامان بعد از او تقاضا کنند و نیز از فرشتگانند. (182)
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) طومار آسمانی و مقام رضا و استقامت علی (ع) ابوموسی ضریر می‌گوید: امام کاظم (ع) فرمود: من به پدرم امام صادق (ع) گفتم: (مگر امیرمؤمنان علی (ع) نویسنده وصیت و پیامبر (ص) دیکته کننده آن و جبرئیل و فرشتگان مقرب، گواه بر آن نبودند؟!) امام صادق: آری همان‌گونه بود که گفتنی، ولی هنگام رحلت رسول خدا (ص) وصیتی از جانب خداوند در طوماری مهر کرده (180) از آسمان به زمین آمد، آن طومار را جبرئیل همراه فرشتگان امین الهی نزد پیامبر (ص) آوردند، جبرئیل به آن حضرت عرض کرد: (ای محمد! بفرما هرکس در حضورت هست بیرون رود، جز وصی تو علی (ع) که بماند و او طومار وصیت را از ما بگیر و ما را گواه بگیرد، خودش ضامن (اجرای) آن گردد. پیامبر (ص) فرمود: همه حاضران در خانه بیرون رفتند، جز علی (ع)، که در خانه ماند و فاطمه (س) در بین در و پرده بود. در این هنگام، جبرئیل به پیامبر (ص) چنین گفت: (ای محمد! پروردگارت سلام می‌رساند و می‌فرماید، این همان طومار است که (در شب معراج) با تو پیمان بستم و خودم گواه بودم و فرشتگان را گواه گرفتم، با اینکه تنها گواهی خودم کافی است ای محمد! پیامبر (ص) درحالی‌که (بر اثر سنگینی وحی) لرزه بر اندام بود، به جبرئیل فرمود: (پروردگار من، خودش سلام (سالم از هر نقص و عیب) است و سلام از جانب او است و به سوی او بازمی‌گردد، خداوند راست فرموده و مرحمت فرموده‌است، آن طومار را به من بده. جبرئیل آن را به پیامبر (ص) داد و عرض کرد: آن را به علی (ع) تحویل بده و آن را را بخوان، پیامبر (ص) (یا علی علیه السلام) آن را کلمه به کلمه خواند. آنگاه پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: (این پیمانی است که پروردگار با من بسته و امانت او بر من است، من آن را رساندم و خیرخواهی کردم و ادا نمودم). علی (ع) و جبرئیل و میکائیل گواهی دادند و علی (ع) ضمانت اجرای آن و وفا به مضمون آن را به‌عهده‌گرفت تا در روز قیامت، جریان را به پیامبر (ع) تحویل داده شد … امام کاظم (ع) فرمود: در آن طومار آسمانی، سنت‌های خدا و پیامبرش و حوادثی در رابطه با ستم به امیرمؤمنان (ع) که بعد از پیامبر (ص) رخ می‌دهد، جمله‌به‌جمله نوشته‌شده‌بود، آنگاه امام کاظم (ع) در تأیید گفتارش، این آیه (12 سوره یس) را خواند: انا نحن نحیی المونی ونکتب ما قدموا وآثارهم وکل شییء احصیناه فی امام مبین : (ما مردگان را زنده می کنیم و آنچه را از پیش فرستاده‌ند و تمام آثار آنها را می‌نویسیم و همه چیز را در کتاب آشکار (یا در وجود امام علی علیه السلام) احصا و ثبت کرده‌ایم). سپس امام کاظم (ع) افزود: سوگند به خدا پیامبر (ص) به علی (ع) و فاطمه (س) فرمود: (مگر نه این است که: آنچه به شما وصیت کردم و اجرای آن را به شما دستور دادم، فهمیدید و پذیرفتید؟). آنها عرض کردند: (آری و در برابر حوادث ناگواری که بر ما وارد می‌گردد صبر و استقامت خواهیم نمود). جالب اینکه: در ذیل این ماجرا آمده: علی (ع) فرمود: سوگند به خدائی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، من از شخص جبرئیل شنیدم که به پیامبر (ص) می‌گفت: (ای محمد! به علی (ع) بفهمان که پرده احترام او که همان خدا و رسولش است دریده می‌شود و محاسنش از خون تازه فرق سرش رنگین می‌گردد). تا این سخن را از امین وحی شنیدم، فریاد زدم و به رو بر زمین افتادم وگفتم: (آری راضی به رضای الهی هستم، اگر چه همه این ناگواری‌ها رخ دهد، همه نیش‌ها را در راه اسلام، نوش خواهم کرد!) (181) به این‌ترتیب، علی (ع) از همه حوادث آینده خبر داشت و با کمال استقامت، خود را برای حفظ اسلام، آماده ساخت و رگ‌بار تیرهای تلخ حوادث را به‌جان خرید و آگاهانه خود را سپر اسلام نمود. داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) تماس فرشته با علی (ع) ✅ حمران بن اعین (یکی از شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود) می‌گوید: روزی از امام باقر (ع) شنیدم می‌فرمود: ان علیا کان محدثا: (همانا علی (ع) محدث بود). (محدث (بر وزن مقدم) یعنی خداوند اخبار آسمانی را به‌وسیله فرشته یاصدا، به‌او می‌رسانید). من نزد دوستانم آمدم و به آنها گفتم خبر عجیبی برای شما آورده‌ام. دوستان: آن خبر چیست؟ حمران: از امام باقر (ع) شنیدم فرمود: (علی (ع) محدث بود). دوستان: تا از آن حضرت نپرسی که چه‌کسی اخبار آسمانی را به علی (ع) گزارش می‌دهد کاری نکرده‌ای. حمران می‌گوید: به حضور امام باقر (ع) بازگشتم و عرض کردم، سخن شما را برای دوستان نقل نمودم، آنها گفتند: اگر نپرسی که چه‌کسی اخبار آسمانی را به علی (ع) می‌گوید، کاری نکرده‌ای، اکنون آمده‌ام از شما بپرسم چه‌کسی آن اخبار را به علی (ع) گزارش می‌دهد؟ امام باقر: (یحدثه ملک): فرشته‌ای بااو حدیث می‌گوید. حمران: آیا منظورتان این است که علی (ع)، پیغمبر بود؟ در این هنگام امام باقر (ع) دست خود را این گونه (بالا) نمود (یعنی نه، او پیامبر نبود) سپس فرمود: (علی (ع) در این مورد مانند همدم سلیمان (آصف بن برخیا) و همدم موسی (خضر) یا مانند ذوالقرنین بود (که فرشته به آنها نیز حدیث می‌گفت) آیا این خبر به‌شما نرسیده که پیامبر (ص) فرمود: و فیکم مثله: (و در میان شما نیز مانند ذوالقرنین) هست). (179) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) سؤال بی‌جا درباره اعلمیت علی (ع) بر سایر پیامبران ✅ روزی امام باقر (ع) برای شاگردان خود سخن می‌گفت و از بعضی از مردم که به‌سوی افراد غیر صالح (مانند ابوحنیفه … ) رفته‌بودند انتقاد شدید کرد و در این‌راستا چنین بیان می‌فرمود: (مردم رطوبت را می‌مکند، ولی نهر بزرگ را رها می‌کنند) (به سوی این و آن می‌روند ولی پیامبر و خاندانش را رها نمایند) شخصی پرسید: نهر بزرگ چیست؟ امام باقر: نهربزرگ، رسول خدا (ص) و علمی است که خدا به او عنایت فرموده‌است، همانا خداوند تمام سنت‌های همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد (ص) را برای پیامبر اسلام (ص) جمع کرده‌است. شاگردی پرسید: آن سنت‌ها چه بود؟ امام باقر: همه علم پیامبران و علم رسول خدا (ص)، که پیامبر (ص) همه آن علم‌ها را به امیرمؤمنان علی (ع) تحویل داد. یکی از شاگردان پرسید: ای پسر پیامبر، امیرمؤمنان علی (ع) اعلم و آگاه‌تر است با بعضی از پیامبران. ✅ امام باقر (خطاب به حاضران): بنگرید به این شخص که چه سؤال (بی‌جایی) می‌کند، خداوند گوش‌های هرکه را خواهد می‌گشاید (یعنی گوش جان این شخص، کر است که این سؤال را می‌کند) من به او می‌گویم، (خداوند علم تمام پیامبران را در وجود محمد (ص) به گرد آورد و آن حضرت همه آن علم‌ها را به امیرمؤمنان علی (ع) تحویل داد). در عین حال از من می‌پرسید: علی اعلم است یا پیامبران؟ (بنابراین سؤالی بی‌مورد می‌کند، زیرا وقتی که من گفتم علم همه پیامبران به علی (ع) تحویل داده‌شده، یعنی او بر همه آگاه‌تر است). (178) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) دو انار آسمانی و شرکت علی (ع) در خوردن یکی از آنها عصر پیامبر (ص) بود، بر آن حضرت وارد شد و دو عدد انار را که آورده‌بود به پیامبر (ص) داد پیامبر (ص) یکی از آن انارها را خورد و انار دیگر را دو نصف کرد، نیمی از آن را خود خورد و نیم دیگر را به علی (ع) داد و آن حضرت آن را خورد. سپس پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: (برادرم! آیا می‌دانی، این دو انار چه بود؟). علی: نه، نمیدانم. پیامبر: انار اولی: (نبوت) که مخصوص من است و تو از آن، بهره‌ای نداری، ولی دیگری علم و دانش بود که تو در آن با من شریک هستی. امام صادق (ع) پس از نقل این حکایت فرمود: (خداوند هیچ علمی را به پیامبر (ص) نیاموخت، مگر اینکه به او فرمان داد تا آن علم را به علی (ع) بیاموزد). امام باقر (ع) نیز پس از نقل این حکایت فرمود: هیچ حرفی از علم را پیامبر (ص) از خدا دریافت نکرد مگر اینکه آن را به علی (ع) آموخت، سپس همان علم (با آن همه وسعت) به ما رسید). آنگاه امام باقر (ع) دست خود را بر سینه اش نهاد (177) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی با تغییراتی محمد محمدی اشتهاردی👇 هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع) نزول فرشتگان نزد علی (ع) بعد از پیامبر (ص) در شب قدر عصر پیامبر (ص) بود، هرگاه عمر و ابوبکر به حضور آن حضرت می‌آمدند، می‌دیدند او (سوره قدر) را با خشوع و گریه، قرائت می‌کرد و آن را با حالی جانسوز می‌خواند. عمر و ابوبکر: ای پیامبر! چقدر دلت هنگام قرائت این سوره، می‌سوزد؟ چرا؟ پیامبر: برای آنکه در شب قدر، چشم فرشتگان را دیده و دلم (بیان هر امر استوار را در آن شب) فهمیده‌است و نیز برای آنچه که در دل این شخص (اشاره به علی علیه السلام) پس از من، در شب قدر آن را می‌فهمد و درمی‌یابد. عمر و ابوبکر: مگر شما در شب قدر، چه دیده‌ای؟ و او (علی علیه السلام) در آن شب چه می‌بیند؟ پیامبر (ص) روی خاک، برای آنها می‌نوشت. تنزل الملائکه و الروح فیها ربهم من کل امر : (فرشتگان و روح در آن شب، به اذن پروردگارشان برای (تقدیر و اندازه گیری) هر کار، نازل می‌شوند) (سوره قدر -4). آنگاه فرمود: پس از آنکه خداوند می‌فرماید: (برای تقدیر هر کار)، آیا دیگر چیزی باقی می‌ماند؟ عمر و ابوبکر: نه، چیزی باقی نمی‌ماند. پیامبر: آیا می‌دانید، که شخصی که هر امری بر او نازل می‌شود کیست؟ عمر و ابوبکر: او تو هستی، ای رسول خدا. پیامبر: آری، ولی آیا بعد از رحلت من نیز شب قدر، وجود دارد؟ عمر و ابوبکر: آری وجود دارد. پیامبر: آیا بعد از من، باز در شب‌های قدر، آن امر (تقدیر کارها) نازل می‌شود؟ عمر و ابوبکر: آری. پیامبر: بنابر این بعد از من، نزول هر چیزی در شب قدر، بر چه شخصی است؟ عمر و ابوبکر: نمی‌دانیم. آنگاه پیامبر (ص) دست مبارک ود را بر سر علی (ع) نهاده و می فرمود: ان لم تدریا یا هو هذا من بعدی : (اگر نمی‌دانید، اینک بدانید، آن شخص بعد از من، این (اشاره به علی علیه السلام) است). به این ترتیب، عمر و ابوبکر، شب قدر را بعد از رسول خدا (ص) به خاطر وحشت سختی که بر دلشان می‌افتاد، می‌شناختند. (175) نتیجه اینکه: شب قدر همچنان تا قیامت ادامه دارد و فرشتگان، تقدیر هر کار را بر شخصی نازل می‌کنند، آن شخص در عصر رسول خدا (ص) خود رسول خدا (ص) بود و پس از او امیرمؤمنان علی (ع) بود و سپس امامان معصوم دیگر هستند و اکنون که عصر غیبت است، آن شخص، امام عصر، حضرت حجه بن الحسن (ع) می‌باشد، چنانکه در روایات دیگر نیز، این مطلب استفاده می‌شود). داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm