eitaa logo
گفتگوی اسلام و مسیحیت
600 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
434 ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تا کنون همیشه گفته شده است که توسط شریعت را نسخ کرد ولی این تنها نیمه سکه است و نیم دیگر سکه که کمتر بر ان تاکید میشود به باور پولس مسیح شریعت جدیدی را نیز وضع کرد. گر چه پولس معتقد بود که : “اگر كسي به آداب و رسوم قديمي يهود وفادار نماند و ختنه نشود, محال است بتواند نجات پيدا كند. “ (اعمال رسولان 15 : 2.)📔 و گفت: “به خوبي مي دانيم كه انسان با اجراي احكام شريعت, هرگز در نظر خدا پاك و بي گناه به حساب نخواهد آمد, بلكه فقط با ايمان به عيسي مسيح, پاك و بي گناه محسوب خواهد شد. بنابراين, ما نيز به عيسي مسيح ايمان آورديم تا از اين راه مورد قبول خدا واقع شويم, نه از راه انجام شريعت يهود. زيرا هيچ كس هرگز با حفظ احكام شريعت, نجات ورستگاري نخواهد يافت. “(غلاطيان 2 : 16. )📔 اما ایا این بدین معنا بود که مسیحیت از دیدگاه پولس هیچ شریعتی ندارد و هر کس میتواند هر کاری که بخواهد انجام دهد و هیچ التزام رفتاری و یا مناسکی در مسیحیت نیست ؟ مطمئنا خیر.. در نامه به پولس از مساله ای به نام شریعت مسیح نام میبرد و میگوید: بارهای سنگین یکدیگر را متحمل شوید و بدین نوع شریعت مسیح را به جای آورید ( غلاطیان 6: 2) به عبارتی دیگر اینکه مشهور شده است مسیحیت شریعت را نسخ کرد تعبیر صحیحی نیست و به در عبارتی دقیقتر باید بگوئیم مسیحیت شریعت را منسوخ ساخت و شریعتی جدید جایگزین آن نمود که حتی در برخی از موارد احکام و باید و نباید های مسیحیت بسیار سخت گیرانه تر از شریعت عهد عتیق است در حقیقت شریعت یهود از دو بخش تشکیل میشد یکی مناسک دینی مانند طهارات، احکام قربانی ، احکام خوردنی ها و نخوردنی ها ، آداب عبادی مانند نماز و روزه ، محرمات مانند شکستن حکم روز شنبه و ... و دیگری شریعت اخلاقی و انچه نسخ شد صرفا مناسک دینی یهود بود نه شریعت اخلاقی و این¬که نجات در گرو ایمان به مسیح است بدین معنا نیست که بی¬نیاز از رعایت شریعت اخلاقی باشیم پولس تاکید میکند که : پس آیا شریعت را به ایمان باطل میسازیم؟ حاشا! بلکه شریعت را استوار میداریم. (رومیان 3: 31 )پس چه گوییم؟ آیا گناه بکنیم از آنرو که زیر شریعت نیستیم بلکه زیر فیض؟ حاشا! (رومیان 6: 15 ) مدیون احدی به چیزی مشوید جز به محبّت نمودن با یکدیگر، زیرا کسی که دیگری را محبّت نماید، شریعت را بجا آورده باشد. (رومیان 13: 8 )محبّت به همسایة خود بدی نمیکند پس محبّت تکمیل شریعت است.( رومیان 13: 10 ) پدر و مادر خود را احترام نما که این حکم اوّل با وعده است. (افسسیان 6: 2 )📙 پولس در نامه به غلاطیان همچنین ایمانداران را به رعایت اخلاق ترغیب کرده است:👇 « اما ای برادران، اگر کسی به خطایی گرفتار شود، شما که روحانی هستید چنین شخص را به روح تواضع اصلاح کنید. و خود را ملاحظه کن که مبادا تو نیز در تجربه افتی.بارهای سنگین یکدیگر را متحمل شوید و بدین نوع شریعت مسیح را به جا آرید؛ ....لیکن از نیکوکاری خسته نشویم زیرا که در موسم آن درو خواهیم کرد اگر ملول نشویم. خلاصه بقدری که فرصت داریم، با جمیع مردم احسان بنماییم، علی الخصوص با اهل بیت ایمان». (غلاطیان 6: 1- 10.)📙 یعقوب نیز میگوید : « اگر آن شریعت ملوکانه را برحسب کتاب بجا آورید، [یعنی]، همسایة خود را مثل نفس خود محبّت نما، نیکو میکنید.» ( رساله یعقوب 2: 8 ) اعتقاد نامه وست مینستر نیز این تاکید میکند : 5. با این حال شریعت اخلاقی به طور دائم توسط تمام مردم، اعم از نجات یافتگان یا سایرین، لازم به اجرا است و این نه فقط به علت مفاد این شریعت اخلاقی است بلکه به سبب عطاکننده¬ی آن یعنی خدای خالق می¬باشد. مسیح در انجیل لازم بودن انجام شریعت اخلاقی را به هیچ وجه رد نمی کند بلکه تأیید می فرماید. اگر دقت کنیم در همه این ایات بر عبارت شریعت مسیح تاکید شده است و این شریعت نیز دقیقا دارای هم محرمات است و هم واجبات و هم مستحبات هم اصول مناسکی دارد و هم اصول اخلاقی که بحث در باره ان در یک زمان دیگر در خدمت خواهم بود. ☪✝ @Debate
معتقدند که سرشار از معارف ناب و غنی بوده و برای هدایت بشر کافی است. به همین خاطر متن کتاب مقدس برای آنان حجیت دارد و تمام فرق مسیحی در ظاهر به آن اعتقاد کامل دارند. حال اینکه این کتاب مسیحیان سرشار از تناقضات واضح بوده و مخاطب خود را علاوه بر اینکه هدایت نمی‌کند، بلکه سرگردان و متحیر او را در مقام عمل و اعتقاد رها می‌کند؛ به‌گونه‌ای که مخاطب مسیحی نمی‌داند باید به کدام کلام مسیح و دیگر بزرگان مسیحیت عمل کرد. یکی از این مربوط به گفتار خود مسیح است که در مشهود است. در انجیل متی از قول عیسی مسیح در مورد دین موسی (علیه‌السلام) و نحوه‌ی نگرش مسیح به شریعت یهود چنین آمده است: «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. زیرا هرآینه به شما می‌گویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام کوچک‌ترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کم‌ترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد؛ زیرا به شما می‌گویم تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد.»[۱] اعتقاد عیسی مسیح به قرآن و نسبت به شرایع موجود در آن با این عبارات به قدری روشن و واضح است که نیاز به توضیح بیشتر نیست. آیا به‌راستی عیسی مسیح چنین اعتقادی به کتاب مقدس موجود در زمان خود یعنی همان عهد قدیم و شرایع آن داشته است؟ جالب این است که در همین انجیل و در همین بابی که عیسی مسیح خود را ملزم به انجام شرایع یهود دانسته و بدون هیچ کم و کاستی آن را می‌پذیرد، مطالب و احکامی از وی بیان‌شده که به کلی متناقض با عبارتی است که در مورد حجیت عهد قدیم و دین یهودیت بیان داشته است. در ادامه انجیل متی عیسی مسیح در مورد طلاق و سوگند خوردن چنین سخن گفته است: «و گفته‌شده است هر که از زن خود مفارقت جوید، طلاق‌نامه‌ای بدو بدهد. لیکن من به شما می‌گویم، هر کس به غیر علّت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن او می‌باشد و هر که زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد. باز شنیده‌اید که به اولین گفته‌شده است که قسم دروغ مخور، بلکه قسم‌های خود را به خداوند وفا کن، لیکن من به شما می‌گویم، هرگز قسم مخورید.»[۲] عیسی مسیح که شکستن کوچک‌ترین تعالیم و را منع کرده و شکننده‌ی آن را کمترین افراد در ملکوت می‌داند، در این فقره احکام طلاق موجود در یهود را نپذیرفته و آن را منحصر در زنا می‌داند. در بخش دوم همین عبارت عیسی مسیح قسم خوردن را که در قاموس همه‌ی ادیان موردپذیرش است و هم‌اکنون نیز در کشور‌های مسیحی در محکمه‌ها قسم یاد می‌کنند، به کلی ممنوع کرده و از مردم می‌‌خواهد هرگز قسم نخورند. عیسی مسیح در بخشی دیگر از انجیل متی در مورد حکم حیاتی و اجتماعی قصاص چنین فرموده است: «شنیده‌اید که گفته‌شده است، چشمی به چشمی و دندانی به دندانی؛ لیکن من به شما می‌گویم، با شریر مقاومت مکنید، بلکه هر که به رخساره راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان و اگر کسی خواهد با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدو واگذار.»[۳] عیسی مسیح در این بخش از گفتارش نیز برخلاف شریعت موسی (علیه‌السلام) که قصاص را امری حیاتی برای سلامت فردی و اجتماعی می‌داند، از مردم خواسته است که در مقابله با ظالم و ستمگران خود را به خواری و ظلم‌پذیری سوق دهد. اگرچه مسیحیان در مقام عمل به هیچ‌چیزی معتقد نبوده و جز به چند آیین که ‌در بین فرق مسیحی اختلاف زیادی در مورد آن‌ها و نحوه‌ی عمل به آن‌ها وجود دارد، شریعت خاصی ندارند؛ اما این تناقض گفتاری و رفتاری در کلام و عمل عیسی مسیح حکایت از انحراف عظیم در مسیحیت داشته و حجیت ظاهری کتاب مقدس را نیز از بین می‌برد. چگونه ممکن است کتابی مقدس و الهی در یک باب چندین تناقض آشکار داشته باشد؟ آیا عیسی مسیح ثبات شخصیتی نداشته و هرلحظه چیزی می‌گفتند؟ آیا نویسندگان اناجیل افراد مورد اعتمادی نبوده و در نگارش اناجیل این تناقضات را به وجود آوردند؟ و ... راستی جواب مسیحیان به این سؤالات و پرسش‌ها و اشکالات فراوان دیگر چیست؟ پی‌نوشت:📝 [۱]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی ۵: ۱۷-۲۰. [۲]. ترجمه قدیم ، متی ۵: ۳۱-۳۴. [۳]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی ۵: ۳۸-۴۰. ☪✝ @Debate
مسیح با مرگ خود راه را برای ما مهیا ساخت و برای کسب این نجات نیاز به ایمان و برای کسب ایمان نیاز به فیض داریم . اما چه کسانی مستحق میتوانند فیض را بدست آورند؟ آیا باید برای نیل به آن کوشش خاصی داشت؟ پاسخ به این پرسش ها، منشأ مناقشات بزرگی بين پلاگيوس از انگلستان و اوگوستين شهر هيپو الجزاير گردید.پلاگیوس راهب انگلیسی که از اریگن و عقل گرایی او الهام گرفته بود پس از ورود به رم، از سستی و پایین بودن سطح معنویت در آنجا نگران شد. و وقتی دلیل این ولنگاری اخلاقی موجود در رم را جویا شد این پاسخ را شنید که مطابق آموزه های آگوستین به علت گناه آدم و حوا و میراث آن بر بشریت «شرارت بخش جدا نشدنی حالت انسان گردیده است» و به خاطر آن اراده انسان مخدوش شده است و ما نمیتوانیم برای نجات خود کاری بکنیم . به باور آگوستین، از انجا که طبیعت انسان، طبیعتی ناتوان و گمراه است که برای نجات، محتاج به فیض خداست. فیض، توجه بی حدو حصر خداست بدون آن که استحقاق آن را داشته باشیم، کمکی الهی که درون ما را دگرگون می کند. به نظر اگوستين، پارسائی انسان، بر اساس فیض است. بنابراین حتی اعمال نیک او نیز نتیجه کاری است که خدا در طبیعت سقوط کرده وی انجام داده است . و ما بدون نمیتوانیم به مسیح ایمان بیاوریم . فیض نیز تنها یک هدیه الهی است نه پاداشی از جانب وی؛ زیرا اگر پاداش بود انسان ها می توانستند با اعمال نیک خویش، آن را خریداری کنند؛ در حالی که فیض هدیه رایگان خدا است که به هر که بخواهد ارزانی می دارد. این ها کسانی اند که از میان بشر آلوده ای که تقدیرشان بر هلاکت است، نجات می یابند پلاگیوس اما برای برطرف کردن این نقیصه،مصمم بود. او برای همین منظور، بحث آزادی اراده را مطرح کرد. با شعار « من باید پس میتوانم» شروع به مبارزه با اندیشه های اگوستین نمود وی برای نیل به نجات بر کوشش انسانی تاکید داشت اما نیاز به فیض را نیز انکار نمیکرد و اما چیزی که پلاگیوس از فیض میفهمید با انچه که آگوستین میفهمید متفاوت بود پلاگیوس فیض را عقل و فطرت و هدایت های الهی میدانست. که در انجام وظایف به ما کمک می کند. برای این منظور تنها کافیست خدا راه را به ما نشان دهد. وی معتقد بود انسان بر اساس اختیار و استحقاق خويش است که پارسا شمرده مي شود. بنابراین اعمال نيكوي انسانها، نتيجه اراده خود ایشان است نه اراده اجباری خدا در انسان و نجات مسیح صرفا به معنای پیروی از الگوی مسیح است نه چیزی بیشتر 1⃣ ادامه در پست بعد 👇 انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. ☪✝ @Debate
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #جبر_گرایی_و_مسیحیت مسیح با مرگ خود راه را برای #نجات ما مهیا ساخت و برای
در این میان، مخالفان پلاگیوس و در راس آنها آگوستین نیز بیکار ننشستند و او را سخت مورد هجوم قرار دادند. نزاع کم کم بالا می گرفت. و این نزاع جنجال بزرگی را در کلیسا ایجاد کرد و منجر به تشکیل شوراهایی از جمله افسس(431) و کارتاژ (418م) گردید . باری، نظریات این متفکر انگلیسی در این شورا محکوم شد و خود او نیز به اصرار آگوستین، از سمت خویش خلع گردید. پلاگیوس اما اگرچه محکوم شد ولی نظریات آگوستین هم به طور کامل مورد پذیرش کاتولیک ها قرار نگرفت. میگفت: ما انسانها براي خود از آغاز تا پايان به خدا اتکا داریم؛ زیرا طبیعت انسان، طبیعتی ناتوان و گمراه است که برای نجات، محتاج به فیض خداست. فیض، توجه بی حدو حصر خداست بدون آن که استحقاق آن را داشته باشیم، کمکی الهی که درون ما را دگرگون می کند. به نظر آگوستين، پارسائی انسان، بر اساس فیض است. بنابراین حتی اعمال نیک ما نیز به صورت جبر آمیز نتیجه کاری است که خدا در طبیعت سقوط کرده ما انجام داده است این اعتقاد آگوستین اختلافی سخت یرا کلید زد، اختلافی در پاسخ به این سوال:«آيا نجات پاداش اعمال استحقاقي ماست يا خير؟» تا زمان توماس اكوئيناس، تمامی صاحب نظران بر این امر اتفاق داشتند که انسان نميتواند مدعي استحقاق نجات به عنوان پاداش شده و آن را مقتضای عدالت خداوند بشمارد. بنابراین این اندیشه که کسب نجات از طریق اعمال انسان ها ممکن است به عنوان «بدعت پلاگیوسی» مردود اعلام شد. ژان كالون یکی از معتقد بود حكم ابدي خدا، به نجات بعضی و هلاکت بعضی دیگر تعلق گرفته است؛ زیرا خداوند همه را یکسان خلق نمی کند، بلکه برخی را برای نجات و برخی را برای هلاکت می آفریند. وی البته در پایان، اعتراف می کند: «اذعان دارم که اين حكم هولناك است.» چندی بعد اما نظریه کالون، توسط پیروان وی در شورای دورت 1619 اصلاح شد و در قالب 5 اصل زیر به تصویب رسید:👇 1- فساد و تباهي كامل طبيعت بشر گناه آلود را فرا گرفتند. 2- برگزيدگي و تقديراخرت انسانها بر اساس هيچ استحقاقی و یا دستاورد کار نیک و يا صفت نيكويي نیست بلکه کاملا بی قید و شرط است. 3- مسيح فقط براي برگزيدگان مرد و تنها کفاره گناه اصلی ایشان را پرداخت نه تمامی بشریت. 4- برگزيدگان به گونه قصور ناپذيري فراخوانده ميشوند ورهايي مييابند و این موضوع از طرف آنها مقاومت نا پذیر است و پدیرش آن اختیاری نیست. 5- كساني كه خدا به راستي فرايشان خوانده به هيچ وجه نميتوانند از اين فرا خواندگي منحرف شوند. 2⃣ انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. ☪✝ @Debate
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #جبر_گرایی_و_مسیحیت در این میان، مخالفان پلاگیوس و در راس آنها آگوستین نی
📚📜📃👆👇 مگ گراث. الیستر. در امدی بر الهیات مسیحی ص 472- 475 تا ص 504 ا.گریدی ، جوان ؛ رحیم سلیمانی ، مسیحیت و بدعت ها ، قم ، موسسه طه ، چاپ دوم ، سال 1384 ، ص 179_182
میسیونرهای مسیحی انگلستان با میسیونرهای آمریکایی در اقدام مشترک به برگزاری برنامه های خاص کردند. میسیونرهای مسیحی هر دو از کلیساهای متفاوت بودند ولی در تبلیغ مشترکا در ایران کار می کردند. یکی از اقدامات آنها برگزاری مدرسه تابستانی مسیحی یا اعتکاف مسیحی بود. میسیونر ها در کالج مسیحی اصفهان از هر قشری برای آشنایی با مسیحیت ثبت نام می کردند. در مدرسه تابستانی به غیر آشنایی با مسیحیت دوره های کمک درمانی برای مستعضفان هم بود. ثمره این مدرسه تابستانی علاقه مردم به مسیحیت بود حتی اگر هم تغییر کیش نمی دادند طرفدا مسیحیت می شدند. می نویسید برای ما بسیار جالب بود که در شهر متعقد اصفهان مکانی کاملا مسیحی بسازیم که رنگ و بوی کلیسا بدهد. طبق آمار آنها بیشترین جذب از این برنامه اعتکاف مسیحی به مسیحیت بوده است. امروزه با گذشت نزدیک به یک قرن و با متفاوت شدن شرایط سیاسی این برنامه به صورت مخفی و دوستانه برگزار میشود. اگر به نگاه کنیم روش های تبلیغ همانند گذشته است ولی با کمی تغییر در صورت اجرای آن. کشیش لاهور می نویسید: روزی زنی به کلیسا اصفهان آمد و با عصبانیت بر ضد اسلام صحبت کرد؛ وقتی با او آشنا شدم فهمیدم او قبلا مسلمان بوده است و در مراسم اعتکاف مسیحی کالج اصفهان شرکت کرده است.آن زن می گفت من از مسیحیت متنفر بودم ولی برای کنجکاوی در این برنامه ثبت نام کردم و یک تابستان کنار میسیونر ها مسیحی زندگی کردم وحالا بعد از شناخت مسیحیت رسما غسل تعمید کردم. بیشتر سعی این هادر مراسم اعتکاف مسیحی جذب قشر کم سواد جامعه بود تا بر آنها تاثیر لازمرا بگذارند. چون در بین محصلین خوب فعالیت می کردند و تنها قشر جامانده قشر کم سواد جامعه بود. انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. گفتگوی اسلام و مسیحت ☪✝ eitaa.com/Debate
دو کتاب به زبان عربی پیرامون کتاب مقدس با عنوان "جمان من فضه" (قاموس اعلام کتاب مقدس) و قاموس کتاب مقدس 👆 کتاب "جمان من فضه" به لحاظ آشناکردن افراد با معنای اعلام کتاب مقدس مانند دانستن معنای اسماعی
1_3057096.pdf
1.54M
كتاب امام على و حقوق بشر نوشته نويسنده مسيحى 📚 لذت مطالعه اين كتاب را به دوستانتان هديه دهيد! RasaneyeSad.blog.ir Instagram.com/RasaneyeSad Telegram.me/RasaneyeSad ☪✝ @Debate
معتقد است به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص ( رومیان 5: 18) و لذا همه انسان هایی که از نسل آدم متولد میشوند با گناه زاده میشوند و تنها راه نجات ایمان به است و با ایمان به مسیح و انجام غسل تعمید عوارض گناه نخستین زدوده میشود و امکان نجات فرد مهیا میشود و در غیر این صورت امکان نجات نخواهد داشت. حال سوال مهمی ایجاد میشود که آیا منظور پولس از قصاص همه مردمان، شامل کودکان نوزاد نیز میشود؟! به باور کلیسا، هر کودکی که به دنیا می آید، وارث گناه آدم است و به همین خاطر می بایست تعمید داده شود تا مشمول نجات واقع گردد. در کتکیزم کاتولیک بیان میکند: «بشر سقوط کرده هنگام تولد با گناه اصلی آلوده است و برای رهایی از این آلودگی، نیازمند ولادت جدیدی است که این ولادت جدید، با مهیا میگردد. در بیانیه شورای ترنت نیز آمده است:👇 «اگر آنان (مردم) از سلاله «آدمِ تکفیر نشده» بودند مردم غیر عادل متولد نمی¬شدند. آنان به خاطر آن تکفیر، هنگامی که در رحم مادر هستند، بی عدالتی را از آن خود می¬کنند تا آنجا که اگر دوباره در مسیح متولد نشوند، هرگز عادل شمرده نخواهند شد ... و نوزادان بدون تعمید، حتی نوزادان کوچک، به خاطر گناه اصلی آدم، دارای تجربه مرگ روح هستند و بر همین اساس می بایست تعمید شوند.» و از همین رو اگر کودکی بدون تعمید از دنیا رود در عذاب الهی خواهد بود. آگوستین صراحتا کودکانی که بدون غسل تعمید از دنیا می رفتند را به خاطر وراثت گناه آدم، مشمول عذاب می دانست. در ادامه پدران یونانی کلیسا نیز از این نظریه تبعیت کردند. آگوستین هم چنین معتقد بود:👇 کودکانی که بدون تعمید از دنیا رفته اند شامل مجازات خفیفی میشوند زیرا پولس رسول میگوید : و حکم شد از گناه یک نفر برای قصاص همه مردمان( رمیان 5: 16) در پی مخالفت پلاگیوس با دیدگاه آگوستین در شهر کاتاژ در سال 481 شورائی تشکیل شد بیانیه شورای کارتاژ میگوید: «اگر کسی بگوید لازم نیست نوزاد را تعمید دهند، باید وی را تکفیر کرد. هم چنین اگر کسی به وجود کودکانی در ملکوت آسمان یا هر جای دیگری معتقد باشد که بدون تعمید از دنیا رفته و در عین حال در شادی به سرمی برند، می بایست تکفیر شود.» ، دیدگاه آگوستین در باره جهنمی شدن کودکان مورد پذیرش پدران کلیسا قرار گرفت و پدرانی مانند جروم و گرگوری کبیر دیدگاه وی را اتخاذ کردند . رابرت برنس –یکی از شاعران بزرگ قرون وسطی – در دعا می گوید: کودکان با به دنیا آمدن به جهنم می روند.» 1⃣ ادامه در پست بعد 👇 ☪✝ @Debate