📌ایرانیان باستان چون بر آن بودند که در این روز برای ساکنان روی زمین سعادت تقسیم میشود، این روز را روز امید (یومالرجاء) نیز مینامیدند.
📌براساس آنچه در پارهای احادیث شیعی ذکر شده، از نظر اختیارات روزها، وجوه چندی برای روز خرداد در نظر گرفته شدهاست. از جمله مناسب بودن این روز برای تزویج و صید و طلب روزی.
❓آیا حوادث و وقایع مهمی که در ایران در خرداد؛ سرور ماهها و روزها –چه بهمعنای ششمین روز از فروردین و چه بهمعنای سومین ماه از ماههای خورشیدی- روی داده است، نوید دستیابی این دیار اهورایی به کمال و رسایی را از رهگذر تربیت شایسته مردمان نمیدهند؟
❓ آیا رفع تشنگی و گرسنگی و استضعاف خلق به برکت این ماه روی خواهد داد؟
❓آیا میتوان همچون ایرانیان باستان، «خرداد» را «یوم الرجاء» نامید؟
❓ آیا معمار بزرگ انقلاب اسلامی که «انتظار فرج از نیمه خرداد» میکشید، به این اسرار و رمز و رازها اشاره داشت؟
❓ آیا او کسی است که اهورامزدا، رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به او داده که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است؟
کسی چه می داند!!
#خرداد
#کمال
#رسایی
#ایران
#انقلاب_اسلامی
#خمینی
@Deebaj
✅دیباج هفتاد و هشتم
🔶خمینی؛ میان کینهتوزی حسدورزان و عشقورزی حقیقتطلبان
🖊علیرضا مکتبدار
📌همه انبیا و راهبران الهی در مسیر خود با سنگاندازی و مخالفتهای شدید جاهلان و یا ستمگرانی که از جهل مردم به سود منافع خود بهره میبردند، مواجه بودهاند.
📌هیچ پیامبر و رسول و هیچ راهبر راستین دینی را نمیبینید که هدف تیرهای آزار و نیزههای شماتت و سرزنش و تیغهایی که زخم یأس را بر صفحه ذهن و جان آدمی نقش میزنند، قرار نگرفته باشد. اما آتش انبوه این کینهتوزیها با خنکای پایمردی و عشقورزی دوستانی اندک، به خاموشی گرایید و یا از لهیب آن به مرور زمان کاسته شد و دعوت انبیای الهی، در گوش جان جویندگان حقیقت، طنینانداز شد و آنان را تا پای جان، به خدمت حقیقت گماشت.
📌انقلاب اسلامی ایران، در پس سالها ظلم و ستمی که بر ستمدیدگان و مستضعفان رفته بود، با راهبری مردی از تبار آخرین پیامبر خدا، به ثمر نشست و نور امید را به دلهای مستضعفان تاباند و خردها و جانهای خفته را در گوشه و کنار جهان بیدار کرد و از سویی نیز، کینه حسدورزان طمعپیشه را برانگیخت تا از تمام توان خویش برای تخریب شخصیت او بهره برند و از گسترش پیام او که پیام پیامآوران الهی است، مانع شوند؛ اما استواری او در مسیری که انتخاب کرده بود، نقشههای شوم دشمنان را نقش بر آب ساخت و اینک در دورترین نقاط جهان نیز آهنگ نام او و انقلاب رهاییبخشش طنینانداز شده است.
#خمینی
#انقلاب_اسلامی
#مسضعفان
@Deebaj
✅دیباج هفتاد و نهم
🔶رادمردی از دیار گیلان
علیرضا مکتبدار
📌آنگاه که تبر استعمار و خودکامگی، بر قامت درختان مقاومت در این سرزمین فرود میآمد و سروقامتان این دیار، یکی پس از دیگری بر زمین میافتادند، سروِ جوانی بالیدن آغاز کرد که درک درستی از اوضاع و شرایط مملکت و اندیشهها و گرایشهای سیاسی موجود داشت و از نقشههای خائنان به این مرز و بوم و توطئههای خطرناک دشمنان آن نیز آگاهی داشت.
📌میرزا یونس مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی در سال 1295 هـ.ق در محله استادسرای رشت، دیده به جهان گشود. در آستانه اجتهاد بود که وقایع ایران، مسیر زندگیاش را تغییر داد و او را به خیزش علیه استعمار و استبداد واداشت.
📌آزادیخواهان فراوانی گرد شمع وجودش حلقه زدند، اما فقدان عنصر بصیرت در میان آنان، این حلقه را از هم گسست و از سوی دیگر، روسها نیز از حمایت او و قیامش سر باز زدند، اما او در به ثمررساندن نهالی که کاشته بود، مصمم و استوار بود.
📌در شانزدهم خرداد سال 1299 هـ.ش، در شهر رشت، حکومت جمهوری اعلام کرد که به گفته رهبر فرزانه انقلاب، یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی، بود. هرچند عمر این جمهوری چندان نپایید، اما الگویی شد برای نظامی که پس از سالیانی چند، در ابعادی گستردهتر شکل گرفت و جهان را تحت تأثیر خود قرار داد.
#میرزا_کوچک_خان_جنگلی
#گیلان
#قیام_جنگل
#انقلاب
#جمهوری_اسلامی
#شانزدهم_خرداد
#استبداد
#بصیرت
@Deebaj
چقد جنگلا خوسی؛ ملت واسی●♪♫
خستا نبوسی؟●♪♫
می جان جانانا●♪♫
ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا●♪♫
خدا دانه؛ که من نتانم خفتن از ترسِ دشمن●♪♫
می دیل آویزانا●♪♫
ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا●♪♫
چرا زودتر نایی؟●♪♫
تندتر نایی؟●♪♫
تنها بنایی؛ گیلان، ویرانا…●♪♫
ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا●♪♫
بیا ای روح و روان●♪♫
تی ریش قربان؛ به هم نوانان●♪♫
تی کاس، چومانا●♪♫
ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا●♪♫
اما رشت جغلان●♪♫
ایسیم؛ تی قربان کنیم امی جانا●♪♫
تی پا جیر؛ قربانا●♪♫
_______________________________
چقدر در جنگل برای مردم می خوابی●♪♫
خسته نشدی؟●♪♫
جانِ جانانم…●♪♫
با توأم ای میرزا کوچک خان●♪♫
خدا می داند؛ که من نمی توانم از ترسِ دشمن بخوابم●♪♫
دلم آویزان است!●♪♫
با توأم ای میرزا کوچک خان●♪♫
چرا زودتر نمی آیی؟●♪♫
تندتر نمی آیی؟●♪♫
تنها گذاشتی؛ گیلانِ ویران را…●♪♫
با توأم ای میرزا کوچک خان●♪♫
بیا؛ ای روح روان●♪♫
قربانِ ریشت●♪♫
به قربان چشمانِ آبی تو شوم●♪♫
چشمانت را روی هم نگذار●♪♫
ای میرزا کوچک خان●♪♫
ما بچه های رشت؛ قربانت می رویم●♪♫
جانمان را؛ زیر پایتِ قربانی می کنیم●♪♫
@Deebaj
✅دیباج هشتادم
🔶نگاههایی از جنس الماس
🖊علیرضا مکتبدار
📌در میان کانیها و سنگهای با ارزش وقتی جستوجو میکنیم، الماس را از همه باارزشتر مییابیم. در میان اعضای بدن انسان نیز چشم جایگاهی ویژه دارد، تا جایی که اگر کسی از جایگاه ارزشمندی نزد ما برخوردار باشد، او را چشم خود دانسته یا روی چشم خود مینشانیم و...
📌همین چشم با این ارزشمندی و منزلت چنانچه به چیز ارزشمندی دوخته شود، ارزش الماس نیز به آن افزوده شده و ارزشی صد چندان خواهد یافت(همان گونه که اگر آنچه بدان نگریسته میشود ناشایست یا مورد خشنودی خداوند نباشد، بی ارزش بلکه ضد ارزش خواهد شد. آن وقت است که خاک ارزشش از چنین نگاهی بیشتر است. در این نوشتار به موضوع نگاه از زاویه نخست خواهیم پرداخت؛ یعنی نگاهی که میتواند بسیار ارزشمند باشد.)
📌در منطق دین برخی نگاهها از جنس الماس هستند؛ یعنی ارزشی مافوق تصور انسانها دارند. این نگاهها در خود معرفت و شناختی نهفته دارند یا مستلزم و نتیجه بخش نوعی شناخت و معرفت برای شخص صاحب نگاه هستند. این نگاهها هم برخاسته از نوعی معرفت و شناخت متعالی است، هم خود زمینه ساز شناختی برتر. البته جنبه معرفت زایی این نوع نگاهها فعلاً مورد نظر نگارنده نیست که در جای خود بحثی مفصل طلب میکند. آنچه در این مجال، پرداختن به آن فراهم است آنکه از نگاه روایات وارده از معصومان(علیهم السلام) برخی از نگاه ها، نگاههای ویژه هستند و انسان با همین چشمی که میتواند نگاه هایی ضد ارزشی و مضر داشته باشد، میتواند نگاه هایی ارزشمند و از جنس الماس داشته باشد.
👇👇👇ادامه در:
@Deebaj
📌نگاه به ولی خدا، نگاه به کعبه، نگاه به قرآن، نگاه به عالم، نگاه به والدین، نگاه به مؤمن و نگاه به همسر و فرزند و دوست، هرکدام ارزش نگاه انسان را بالا و بالاتر برده و او را به مقام قرب الهی نزدیکتر میسازد.
📌راز ارزشمندی برخی نگاهها
اما براستی راز این ارزشمندی در چه چیزی نهفته است؟ اگر خوب دقت کنیم، درمییابیم که ارزش نگاه، گذشته از آنکه به ارزشمندی موجودی است که بدان نگریسته میشود، در گرو نتیجه و ثمرهای است که از آن نگاه، نصیب و بهره نگرنده میگردد. مثلاً چنانچه انسان به موجوداتی بنگرد که او را از توجه به خود غافل ساخته و ذکر و فکر او را به خود مشغول سازد، مانع رشد و کمال و توسعه شخصیت او خواهد شد. به عنوان مثال، نگاه به ثروت و مکنت ثروتمندان و دنیاداران سبب ایجاد حسرت و اندوه در قلب نگرنده خواهد شد و اسباب تشتت فکری او را فراهم ساخته، چه بسا او را به فکر و اندیشه گردآوری مال و ثروت وا دارد. یا اینکه نگاه به نامحرم همچون تیری که از جانب شیطان رها شود، قلب انسان مؤمن را نشانه گرفته و آن را پیوسته مورد آماج خود قرار دهد. بدین وسیله راه دستیابی شیطان به مملکت وجود نگرنده را فراهم سازد تا جایی که دیگر نقطه و مکانی برای محبوب حقیقی در دل و قلب او باقی نگذارد. از آنجا که به فرموده علی (علیهالسلام)، چشمها پیشقراولان دلهایند، پس به هر سو که چشمها رهسپار شوند، دلها نیز روانه خواهند شد، باید سمت و سویی به نگاه داد که موجب روشنای دل و جان و نه تیرگی آن گردد.
📌در احادیث شریف به برخی از این نوع نگاههای الماسگون اشاره شده که در ادامه درباره آن سخن خواهیم گفت.
🟡۱.نگاه به چهره عالم
عالمان راستین به جهت نقش هدایتگرنهای که در زندگی بشر و راهیابی او به سعادت و نیکبختی ایفا میکنند، از نگاه دین مبین اسلام همواره از جایگاهی شایسته برخوردارند. انس و الفت و همنشینی با این قبیل عالمان، زمینه ساز آشنایی افراد با معارف حقیقی دین شده و آنان را به سرچشمه حقایق دین راهبر میشود، از این رو، نگاه محبت آمیز به چهره ملکوتی آنان عبادت به شمار میرود. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: نگاه با محبت به چهره عالم، عبادت است. چنین عالمانی به فرموده امام صادق(علیهالسلام) روز بازپسین را به خاطر نگرنده میآورند و اگر جز این باشد، نگاه به آنان جز فتنه در پی نخواهد داشت.👇👇👇
@Deebaj
🟡۲.نگاه به مصحف شریف
قرآن کتاب هدایت است و آخرین میراثی است که از نسل پیامبران الهی برای بشر به یادگار مانده و هیچ گاه دستخوش تحریف نگردیده است که این مصون ماندن از تحریف– صرف نظر از اعجاز الهی- محصول اهتمام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به انس و الفت با قرآن کریم است تا جایی که نگریستن به قرآن هر چند بدون قرائت و تلاوت آن را نیز عبادت به شمار آوردهاند. النظر فی المصحف من غیر قرائه عباده. از همین رو، آن حضرت فرمود: تلاوت قرآن از روی مصحف و با نگاه به سطور آن، سبب دو برابر شدن ترفیع درجه قاری معرفی فرمودهاند. آنجا که شخصی از امام صادق(علیهالسلام) میپرسد: من قرآن را حفظم؛ از حفظ بخوانم بهتر است یا نظر در مصحف کنم و بخوانم؟ امام پاسخ میدهند: «از مصحف بخوانی بهتر است. مگر نمیدانی که نظرکردن در قرآن عبادت است.»
🟡۳.نگاه به چهره پدر و مادر
قرآن کریم پدر و مادر را در جایگاه ممتازی نشانده و به ضرورت پاسداشت آن جایگاه توجه داده است تا جایی که پس از منع از شرک ورزی، به نیکی به آنان فرمان داده است. این جایگاه ارزشمند به خاطر نقشی است که آن دو در تربیت انسانهای مؤمن و خداجو ایفا مینمایند. از این رو به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نگاه مهرآمیز به چهره آنان عبادت به شمار میرود. حضرت در این باره فرمودند: هر فرزند نیکوکاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند، در مقابل هر نگاه، ثواب یک حج کامل مقبول به او داده میشود، سؤال کردند، حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود: آری خداوند بزرگتر و پاکتر است.
📌به همان میزان که نگاه محبت آمیز به پدر و مادر ثواب دارد، به فرموده امام صادق (علیهالسلام)، نگاه تند و قهرآمیز معصیت به شمار رفته و سبب عاق شدن انسان و همچنین سبب میشود که نماز شخص مورد قبول درگاه الهی واقع نگردد، هر چند این نگاه خشم آلود معلول ستم والدین در حق فرزند باشد.
🟡 ۴.نگاه محبت آمیز پدر و مادر به فرزند
تربیت صحیح در پیوندهای مستحکم عاطفی میان پدر و مادر و فرزندان ریشه دارد و این پیوند با رشته نگاه محبت آمیز پدر و مادر به فرزند بیش از پیش استحکام و استواری مییابد، از این رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نگاه از روی مهر پدر به چهره فرزندش را عبادت شمرده است.👇👇👇
@Deebaj
🟡۵.نگاه به چهره مؤمن
مؤمنان را ایمان به خداوند به یکدیگر پیوند میدهد. هر چه رشته مودت و محبت میان مؤمنان مستحکمتر گردد، ایمان در جان و دل آنان و نیز در جامعهای که در آن زندگی میکنند رسوخ مییابد. از این رو، در اسلام بر نگاه محبت آمیز مؤمنان به یکدیگر تأکید شده و چنین نگاهی عبادت شمرده شده است. امام زین العابدین(علیهالسلام) فرمود: نگاه کردن مؤمن به چهره برادر مؤمن خود، به واسطه دوست داشتن و محبت به او، عبادت است.
#اسلام
#دین
#اخلاق
#رفتار
🗞روزنامه قدس، ۱۹ مرداد ۱۳۹۶
@Deebaj
✅دیباج هشتاد و یکم
🔶«غُصّه» با «قاف»!
📌حتما شما هم تجربه کردهاید در بعضی سفرها که مجبورید ساعتها در کویری ممتد و یکدست، رانندگی کنید، حوصله همسفرانتان سر رود و خود شما هم کلافه شوید. اما بر عکس، در مسیری کوهستانی و پر از دار و درخت، هیجان روبروشدن با منظرههای طبیعی، شوری وصفناشدنی را بر فضای سفر حاکم کند.
📌زندگی هم همین است. زندگی را هم فراز و نشیب آن است که زیبا میکند، چنانکه پستی و بلندی و پیچ خم، طبیعت را زیبا و چشم نواز میسازد.
زندگی بدون فراز و فرود، آدم را در بستر کسالت حاصل از روزمرگی میاندازد و سکوت خفهکنندهای را بر سرتاسر وجود او حاکم میکند.
📌تلخیِ رنجی گذرا، شیرینی بهیادماندنی زندگی را به یاد میآورد، عبوسی چهرهای نامهربان، مهربانی صورت محبوب را یادآور میشود و اندوه حاصل از یک گرفتاری، آسایش و شادمانیِ در نعمت زیستن را.
📌رنج، خشم، اندوه و ... و در یک کلمه: «غصهها» همچون قطاری از مقابل دیدگان ما میگذرند و به خاطرات و «قصهها» میپپوندند. پس خوب است «غصهها» را با«قاف» بنویسیم و آنها را سوار بر قطار زمان، راهی سرزمین «گذشته» کنیم و خود با شادیهایمان در بهشت «اکنون» بهسر بریم.
#زندگی
#معنای_زندگی
#غصه
#قصه
#سختی
#رنج
#لذت
#شعر
#سهراب_سپهری
#شعر_سپید
@Deebaj
✅دیباج هشتاد و دوم
🔶پیچیدن به «پروپا»ی «پروپا»گاندا
🖊علیرضا مکتبدار
📌«پروپاگاندا» را میتوان بهمعنای انتقال نقطهنظری با هدف نهایی پذیرش داوطلبانه دریافتکننده دانست؛ بهطوری که شخص آن نظر را از آن خود تلقی نماید. (پراتکانیس، عصر تبلیغات، ص 18)
📌در واقع، پروپاگاندا نوعی مداخله در فرایند ادراک فرد است، بهنحوی که ذهن و ادراک او به همان سمتی که پروپاگانداکنندگان میخواهند، حرکت کند. و به عبارت دیگر، پروپاگاندا نوعی جنگ ادراکی و نرم است که تلاش میکند بدون دستیازیدن به ابزارهای خشن و زور و قلدری، ذهن فرد را به سمت اهداف مورد نظر خود بهگونهای سمت و سو بخشد که خودِ فرد به تحقق آن اهداف مدد رساند.
📌در نقطه مقابل پروپاگاندا، «تبلیغ» ایستاده است. تبلیغ یعنی رساندن یک پیام و سخن درست به مخاطب، در کمال صداقت و صمیمیت، همراه با امانتداری و آزادگذاردن او در پذیرش و یا ردّ آن.
آنچه انبیاء و راهبران الهی در طول تاریخ انجام میدادند، تبلیغ نام دارد و آنچه زراندوزان و زورمداران برای دستیابی به منافع بیشتر و استثمار مردم به آن دست می یازیدند، پروپاگاندا.
📌مستکبران، در درازنای تاریخ، همواره تلاش کرده و میکنند با پروپاگاندا، آینهی ذهن و قلب افراد جامعه را بهگونهای جهتدهی کنند که به هیچ وجه قابلیت انعکاس تعالیم رهاییبخش پیامبران الهی را نداشته باشد.
📌و اینک در عصر رسانه، استفاده از پروپاگاندا توسط استثمارکنندگان ملتها، قدرت و تنوع بیشتری یافته است اما شوربختانه در جبهه حق، تبلیغات آنگونه که باید و شاید، نیرومندی و گوناگونی نیافته است. 👇
📌امروزه باید با ابزارهای خودِ استثمارگران به مصاف با آنان رفت و با تبلیغ درست و هنرمندانه و جذاب، به «پروپا»ی «پروپا»گاندای آنان پیچید. باید به «تنویر افکار» و «تبین واقعیتها» و «ترسیم اهداف متعالی» پرداخت و اذهان را به سمت مقصدی متعالی و والا سمت و سو داد تا هر کس به انتخاب خود، یا راه درست را برگزیند و یا تحت تأثیر جذابیتهای کاذب، آن را فروگذارد.
📌باید با تبلیغ و تبیین، گنجینههای خرد را آشکار ساخت و آگاهی افراد را معماری و نه مهندسی، نمود.
#پروپاگاندا
#تبلیغ
#هدایت
#جنگ_ادراکی
#پیامبران
#دین
@Deebaj
✅دیباج هشتاد و سوم
🔶شکفتن از دل سنگ!
🖊علیرضا مکتبدار
آنکه میل و اراده به روییدن داشته باشد، خواهد رویید؛
از دل سخت سنگها،
از قعر تاریک دریاها،
در انتهای خشک کویرها،
بر فراز سرد کوهها!
آری! پُتک اراده، پیکر صخرههای ستبر سختی را درهم میشکند.
غواص اراده، تا اعماق دریاها و اقیانوسهای طلب، فرو میرود.
توسن اراده تا انتهای کویرهای ناامیدی، میتازد.
و سیمرغ اراده تا فراز کوههای سرد و پوشیده از برف یأس پر میکشد و آرمان و هدف خویش را در آغوش میگیرد.
#اراده
#تلاش
#زندگی
#انسان
#امید
#سختی
#معنای_زندگی
#هدف
@Deebaj
✅دیباج هشتاد و چهارم
🔶آشتی دو تمدن
🖊علیرضا مکتبدار
📌دو کشور با پیشینه تمدنی قابل توجه و اشتراکات فرهنگی گوناگون را در نظر آورید که مدتهاست بهخاطر دسیسههای بدخواهان، به یکدیگر پشت کرده و درهای گفتگو را به روی یکدیگر بستهاند.
📌با گذشت سالیان متمادی از قهر و قطع ارتباط، اکنون پنجرهای رو به آسمان گفتگو گشوده شده و دو کشوری که میراثدار تمدنی فاخر و ریشهدار هستند، خود را در معرض نسیم دلانگیز آشتی قرار دادهاند.
📌امروز در خبرها خواندم که رایزن فرهنگی ایران در مصر تعیین شده است که این خود نوید گشودن درهای بسته را میدهد. درهایی که اگر گشوده شود، میتواند راه را برای وزش نسیم دوستی باز کرده و خار و خاشاک دشمنی و بدگمانی را از فضای روابط فیمابین به دور افکند.
📌ایرانیان و مصریان، محور دوستی مشترک دیگری نیز دارند که امید گرمشدن روابط میان آنها را دوچندان میکند و آن محبت و ارادت مردمان این دو کشور به خاندان گرامی پیامبر اکرم (ص) است. باشد که به برکت وجود مراقد مطهر خاندان پیامبر (ص) در مصر و علاقه زائدالوصف مصریان به این خاندان، زمینه حضور ایرانیان در مصر و مصریها در ایران، فراهم شود.
#مصر
#ایران
#اهل_بیت_ع
#رابطه
#دوستی
@Deebaj
✅دیباج هشتاد و پنجم
🔶موازنه عرضه و تقاضا در «ابتذال»
🖊علیرضا مکتبدار
📌پس از مدتها، همه دور هم در یک مهمانی جمع شده بودیم. چهره ها تغییر کرده بود، بچه ها قد کشیده بودند، دیوار خجالت و رودربایستی قطورتر شده بود.
📌بعد از اینکه چند دقیقه، به اندازه صرف یک چایی، به خوش آمدگویی و ابراز خرسندی از دیدار دوباره گذشت، کم کم صدای گامهای سکوت به گوش میرسید. سکوت که پشت در بود، در را گشود و رفت و در صدر مجلس نشست. هیبتش بر تمام مجلس سایه انداخت.
📌دیگر کسی حرف نمیزد، نگاهها از چهره ها گرفته شد و به سمت و سویی دیگر رفت.
📌کم کم چهره سکوت خوفناک میشد.
سکوت همچون نمایشگری بزرگ، نشان میداد که هر یک از حاضران در مهمانی، سرگرم چه کاری است.
📌مردها آن سوتر، جوکهای بی مزه و مسخره تعریف میکردند و زور خنده را با بردن دستها به سمت دهان، میگرفتند.
📌آن طرفتر، زنها صفحه زندگی دیگران را ورق میزدند و میخندیدند و یا آه حسرت میکشیدند.👇👇
📌در گوشه کنار خانه، کودکان و نوجوانان دختر و پسری هم بودند که همچون کبک، سر در برف سرد و کشنده فن آوری فرو برده و از آنچه پیرامونشان میگذشت، فارغ بودند.
📌پدربزرگ و مادربزرگ اما، اندوهگین به تماشای این تصویر تراژدیک نشسته و گاهی به چشمهای هم خیره میشدند و آه میکشیدند.
📌آن دو، با دریایی از تجربه و کوهی از خاطره میتوانستند هیبت سکوت را در هم شکنند و به جای سکوت، فضا را با نغمه دلربای سخنشان، به گلستان بدل کنند.
📌اما چه میشد کرد؟ به گفته «امیل کوندرا»، تعداد قابل توجهی از انسانها، تمایل عجیبی به چیزها و افکار و رفتار سطحی و مبتذل دارند.
📌او به پدیده ای با عنوان «جذابیت انکارناپذیر ابتذال» اشاره میکند که هواداران بسیاری دارد.
📌موسیقیها و فیلمها و داستانها و تصاویر فرومایه و مبتذل، همواره طرفدارانی دارد و شمار این طرفداران در دوران سیطره فناوریهای نوین و گسترش شبکه های اجتماعی، افزایشی چشمگیر یافته است.
📌برخی ابتذال را تولید، عرضه و از آن کسب سود میکنند و برخی همواره عطش تقاضای آن را دارند و اینگونه است که همیشه موازنه میان عرضه و تقاضای ابتذال برقرار است.
📌دیگر کسی ارزش گوهرهای سُفته تجربه و مرواریدهای غلطان دانش بزرگترها را نمیداند.
📌دیگر کسی سعدی، حافظ، شاهنامه، مثنوی و... نمیخواند و یا به تماشای اثری هنری نمینشیند.
#ابتذال
#فرهنگ
#روزمرگی
#عرضه_و_تقاضا
#فناوری
#سعدی
#حافظ
#مثنوی
@Deebaj
✅دیباج هشتاد و ششم
🔶گفتگو کنیم!
🖊علیرضا مکتبدار
📌در نمایشگاه کتاب بیروت، یکی از دوستان که مسؤول غرفهای ایرانی بود از من خواست با حضور در غرفه، با ناشری مسیحی درباره اسلام، به گفتگو بنشینیم.
📌با دوستم گرم صحبت بودم که پیرمردی خوش پوش و مرتب، با کت و شلواری کرمی رنگ و کراواتی خوش رنگتر، با ادب و متانت وارد غرفه شد و پس از خوشامدگویی و تعارفهایی به سبک ایرانی، روی صندلی نشست.
📌زیبایی لبخند، چهره باوقارش را زینت کرده بود. بعد از تعارفات معمول، کم کم سر صحبت باز شد و اسلام شد موضوع محوری گفتگو.
📌البته آدم بی اطلاعی نبود، به هر حال صاحب و مدیر یک انتشارات در کشور آزادی باورها و اندیشهها بود؛ اما با همه اینها، نگاه تنگنظرانه او نسبت به پیغمبر اکرم (ص) مرا شگفتزده کرد؛ همان نگاهی که از گذشتههای دور اربابان کلیسا و در دوران جدید، اربابان رسانه به خورد اذهان مخاطبان خود میدهند.
📌وقتی به او گفتم مسلمانان ومسیحیان باید بر محور نقاط مشترک با هم گفتگو کنند تا بدفهمیها برطرف گردد، کمی به جلو خم شد و حالت زبان بدنش را جوری تنظیم کرد که با تندی جملهای که میخواست بر زبان آورد، همخوانی بیشتری داشته باشد.
📌 با تندی گفت:
کدام نقطه و محور مشترک؟! ما با یکدیگر هیچ نقطه مشترکی نداریم.
📌و ادامه داد:
پیامبر شما، پیامبر تیغ و شمشیر بود! (و البته با این جمله میخواست بر وجه محبت و رحمانیت در آیین مسیحیت تاکید بیشتری داشته باشد.)
👇👇
📌هرچند این جمله به اندازه کافی کلیشهای و مبتذل بود که مانع از آچمز و میخکوب شدن من و دوست فاضلم شود.
📌من نیز با یک جمله کوتاه به واکنش او پاسخ دادم:
محور و نقطه مشترک برای گفتگو، میتواند «اخلاق» باشد.
📌خیلی زود مقصود از این جمله کوتاه- که خاستگاهی قرآنی دارد- در ذهن آن پیرمرد حقیقتجو، به اصطلاح ماسید و او که تا چند لحظه پیشتر وضعیت حمله به خود گرفته بود، با تکان دادن سر و غنچه کردن لبهای کبودی که از زیر ابر سپید سبیلهایش کاملا پیدا بود، سپر انداخت و برای ادامه «گفتگوی اسلام و مسیحیت» چراغ سبز نشان داد.
#تجربه_نگاری
#اخلاق
#اسلام
#مسیحیت
#گفتگو
#رسانه
#لبنان
#بیروت
#کتاب
@Deebaj
✅دیباج هشتاد و هفتم
🔶پلهی قناعت
🖊علیرضا مکتبدار
📌بعضی از ما از زندگی توقعِ زیادی، داریم و وقتی به آرزوهای بلندمون نمی رسیم، رنجیدهخاطر، افسرده و ناامید میشیم.
📌اگه ارتفاع بام توقعمون تو زندگی رو کمی کوتاهتر کنیم، با پلکان قناعت راحت میتونیم به پشت بام آرزوهامون بریم و آسمان رو که به رنگ آبی خوشبختی رنگ شده ببینیم که آفتاب زندگی از وسطش به همه جا نور میپاشه.
📌بی تعارف، همهمون میدونیم که زندگی هر چی بخوایم رو بهمون نمیده، پس چرا الکی خودمونو سبک کنیم.
📌عوض این کار میتونیم قدر چیزایی رو که داریم بدونیم و از داشتن اونا لذت ببریم.
📌قناعت، گنجی تموم نشدنیه. آدم قانع و البته تلاشگر، دنیا به کامشه، اما آدم پرتوقع، همیشه کامش از حسرت از دست دادن گذشتهها و حرص و آز نسبت به آینده نیومده، تلخه.
«الحياة لا تعطيك كل ما تحب ..
لكن القناعة تجعلك تحب كل ما لديك.»
📌زندگی هر چه را که می خواهی به تو نمی دهد..
اما قانع بودن باعث می شود که چیزی را که داری دوست داشته باشی...
#قناعت
#خوشبختی
#زندگی
#معنای_زندگی
@Deebaj
✅دیباج هشتاد و هشتم
🔶سنجهی دانش
🖊علیرضا مکتبدار
📌هفتم ذی الحجة، سالروز شهادت شخصیتی ستُرگ است که به «باقر العلوم» نامبُردار گردیده است. او بهراستی، به حقیقت دانش و فضل آراسته و از هر گونه عیب و کاستی پیراسته بود.
با کشتی وجودش دریاهای دانش را میشکافت و گوهرهای آن را برای جویندگان دانش آشکار میساخت. به تحلیل و تحریر دانشهای انبیای الهی میپرداخت و کام تشنگان دانش را با شراب زندگیبخش علم سیراب میساخت.
📌او که خود از ابتدا بر فراز قله دانش ایستاده است، برای کسانی که در دامنه کوه دانش به سمت قله آن در حرکت و یا در فراز و نشیبهای آن سرگردانند، سنجه و معیاری معرفی میکند تا با آن عیار دانش خویش را بسنجند و لاف در غریبی نزنند.
📌از نگاه امام، عیار دانش مدعیان را میتوان با دو سنجه سنجید: گریز از رشک و حسد و پرهیز از غرور و خودبزرگبینی.
عالم کسی است که به بالادست خود رشک نورزد و فرودستان خویش را کوچک نشمارد: «لا یکونُ اَلعَبدُ عالِماً حَتّی لا یکونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَن دُونَهُ.» (حرّانی، تحف العقول)
📌آنان که تنها هنرشان محصورساختن ذهن خویش در پشت خطوط عمودی و افقی کتابها است و پلک سنگین خودبینی، دیدگان آنان را بر دیدن تواناییها و قابلیتهای دیگران بسته است، بههیچوجه درخور نام «عالم» نیستند.
📌دانشمند حقیقی به فرادست خود رشک نمیورزد، پس کمر به بیآبروساختن او و انکار دانشش نمیبندد و فرودست خویش را نیز کوچک نمیشمارد و حتی از او نیز می آموزد چرا که نیک میداند که هر کسی چیزی برای آموختن به او دارد.
#امام_باقر_ع
#علم
#عالم_واقعی
#حدیث
@Deebaj
✅دیباج هشتاد ونهم
🔶کلوخهی غم
🖊علیرضا مکتبدار
📌انسان که جای خود دارد، حتی حیوانات و گیاهان هم غم و شادی دارند.
📌نمیدانم، حیوان-از هر نوعش- شادیش را شاید با آواز و اندوهش را با ناله بروز دهد و گیاه، سرخوشیاش را با برگ و گل شادابی و اندوهش را با پژمردگی.
📌اما انسان؛ انسانی که رشد کرده و به بلوغ عقلی و عاطفی رسیده، شادیاش را نثار دیگران میکند و در فضا عطر شادمانی میپراکند، ولی آتش اندوهش را درون خویش پنهان میسازد و با آشکارساختن آن، صفحه دل دیگران را سیاه نمیکند.
📌او از خون دل، درخت چهره را آبیاری کرده، سبز و شاداب نگاه میدارد، نه آنکه با سوز نالهاش، آتش به گلستان زندگانی دیگران اندازد.
«با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش» (حافظ)
📌علی علیه السلام که دریاهای اندوه را لاجرعه سرمیکشید و دم برنمیآورد، در وصف مؤمن فرمود:
«مؤمن، شادیش در چهرهاش نمایان و اندوهش در قلبش پنهان است.»
📌و به قول هوشنگ گلشیری:
«کلوخهی غم را باید به آب دهان خیس کرد و به زبان هی چرخاند و چرخاند و بعد فرو داد. گفتن ندارد.»
#امام_علی_ع
#حافظ
#حدیث
#شعر
#هوشنگ_گلشیری
#غم
#زندگی
#مؤمن
@Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دیباج نودم
🔶راهی به رهایی
🖊علیرضا مکتبدار
📌داشتم با دوستی اهل دل گفتگو میکردم. روی گشاده و دل فراخش، رشکبرانگیز بود. با «سختیها»ی زندگی به «آسانی» کنار می آمد و این برای من معمایی گیجکننده بود! چگونه میتوان از آتش سختیها چنان سرافراز برون آمد که نه شهپر ایمان بسوزد و نه کوه استوار عزت نفس ذوب شده، فروریزد؟
📌دیری نپایید که پاسخ این چیستان را در قرآن یافتم؛ آنجا که خداوندگار جهان پس از آنکه با برگزیده آفریدگان خود درباره سینه فراخی که به او داده تا کوه گران سختیهای کمرشکن را همچون کاهی بیانگارد، سخن میگوید، با تأکیدی دوچندان به او بشارت میدهد که:
«پس، از پى دشوارى آسانى است. [آری] بی تردید با دشواری آسانی است.»
📌 نه تنها از پی هر دشواری آسانی است که در دل هر دشواری آسانی است؛ یعنی راه نیل به آسانی، گذر از هزارتوی وحشتآمیز سختیها است و مادر زندگی با واردکردن فشار سختیها، کودک شیرین آسانی را میزاید. این تأکید بر روی تأکید، در وجود انسانی که اهل باور است، جایی برای موریانه تردید باقی نمیگذارد.👇👇👇
📌از آن پس، هرگاه همه درهای زندگی –بهظاهر- به رویم بسته میشد، یقین داشتم اگر خوب جستجو کنم روزنی خواهم یافت و اگر زمین چنان بر من تنگ شود که گنجایش حتی من را هم نداشته باشد، به زودی گشایشی ایجاد خواهد شد.
📌تا به این فراز از دعای عارفانه «عرفه» برخوردم، آنجا که کشتی امنِ روان در دریای پرتلاطم زندگی، حسین علیه السلام، به پروردگار خویش می گفت:
📌«تو پناهگاه منی زمانی که راهها با همه وسعتشان درماندهام کنند و زمین با همه پهناوریاش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم».
خدایی که دعای زکرّیا را اجابت کرد و با بخشیدن یحیی به او، شب سیاه ناامیدیاش را به روز روشن امید مبدل ساخت و یونس غرق در تاریکیهای چندلایه را از دل ماهی، رهایی بخشید و با شکافتن دریا، ستمدیدگان بنی اسرائیل را به ساحل آرامش رسانید و ساحران فرعون را که سالیانی دراز به روی خورشید حقیقت خاک میپاشیدند، از غرقهشدن در مرداب هلاکت رهانید.
📌 آری این خدا میتواند همیشه از دل سختیها راهی به سوی آسانی بگشاید.
#عرفه
#امام_حسین_ع
#زندگی
#سختی
#آسانی
#معنای_زندگی
#امید
@Deebaj
✅دیباج نود و یکم
🔶دین فردی، دین اجتماعی
🖊علیرضا مکتبدار
📌فروکاستن مقوله «دین» به امری شخصی و راندن آن از ساحت «جامعه» به گوشه دیرها، صومعهها، مسجدها و خانقاهها، تاریخی دراز دارد.
📌این تقلیل جایگاه دین، از دو عامل اساسی سرچشمه میگیرد: نادانی و غرضورزی.
📌ناآگاهان چون دین را بهدرستی نشناختهاند، برای آن نقشی در اجتماع متصور نمیشوند. راهکار مناسب درخصوص این دسته، تبیین ابعاد اجتماعی دین برای آنان است.
📌اما غرضورزان، از انکار ابعاد و نقش اجتماعی دین، اهدافی را دنبال میکنند که برای دینداری و دینداران بسی خطرناکتر است و:
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد.
📌در قرآن کریم و سایر منابع اسلامی، دلایل و شواهد فراوانی بر نقشآفرینی دین در عرصه جامعه، گواهی میدهند. از جمله در باب «دعا» که در دین جایگاهی بسیار برجسته دارد، حدیثی دلنشین، به زیبایی تمام اهمیت بُعد اجتماعی دین را گوشزد میکند.
📚على بن ابراهيم از پدرش اينگونه نقل مىكند:
عبد اللّه بن جندب را در موقفِ [عرفات] دیدم و وقوفی نیکوتر از وقوف او ندیدم. پیوسته، دو دستش به سوی آسمان، بلند و اشک هایش بر گونه هایش روان بود، به طوری که به زمین می ریخت. وقتی مردم [از عرفات] باز گشتند، به او گفتم:
ای ابو محمّد! هرگز وقوفی بهتر از وقوف تو ندیده ام.
گفت: به خدا سوگند که من، جز برای برادرانم دعا نکردم؛
👇👇
زیرا ابو الحسن موسی [کاظم](علیه السلام) به من خبر داد که هر کس برای برادرش، پشت سرِ او دعا کند، از عرش ندا می آید:
«و برای تو باد، صد هزار برابر [آنچه برای برادرت دعا و درخواست کردی]!».
از این رو، من خوش نداشتم که یکصد هزار دعای تضمین شده را بهخاطر یک دعا که نمیدانم مستجاب میشود یا نه، رها کنم!
#دعا
#عرفه
#عرفات
#حدیث
#برادر_دینی
@Deebaj