✅بسته زنجیر سلاسل
آن موسی جعفر که ز قدر و شرف و جاه
موسی و شعیب اَند وِرا بندهء درگاه
در طور ، از او ساز شد آوازِ اَناالله
آن وادی ایمن که بوَد تربتِ آن شاه
فرشی ست که با عرشِ الهی زده پهلو
تنها نه مَلک بر درِ او آمده دربان
کز بهرِ غلامیش ز جان تاخته غلمان
سازند مگر کُحلِ بصر از دل و از جان
حورانِ بهشتی به درِ آن شهِ ذیشان
روبندْ غبارِ رهِ زوّار به گیسو
ای زادهء زهرا، خلفِ سیّدِ لولاک
در بزمِ عزای تو مَلک با دلِ صد چاک
بال و پرِ خود فرش کند بر زِبَرِ خاک
از شمعِ حریمِ تو یکی شعله در افلاک
بیضا شد و چون فضلِ تو رخ تافت به هر سو
گر بسته به زنجیر، تو را خصمِ سیهدل
کِی کاسته شد رتبهء شیران ز سلاسل
گردون پیِ تعظیمِ تو اینسان شده مایل
با کوی تو هرگز نتوان کرد مقابل
گر گنبدِ مینا بُوَد و روضهء مینو
روی تو به نورِ احمدی آمده مظهر
شخصِ تو به شرعِ نبوی سیّد و سَرور
بی مِهرِ تو ای نوگلِ گلزارِ پیمبر
بر پای نخیزد به دَمَن لالهء احمر
وز خاک نرویَد به چمن سنبلِ خوشبو
پوئیم گر امروز تو را راهِ محبّت
دیگر چه غم از وحشتِ فردای قیامت
از ما کنی آن روز گر از لطف، شفاعت
بیرنج و تَعَب جای نمائیم به جنّت
با اینکه نیاید گُنهِ ما به ترازو
ای نورِ خدا، شمعِ هدی'، مصدرِ ایمان
دریای عطا، بحرِ سخا، منبعِ احسان
ای یوسفِ آل نبی، ای مظهرِ یزدان
افسوس که گردید تو را جای به زندان
از کینهء دیرینهء هارونِ جفاجو 👇
صد آه که چون از ستمِ قومِ ستمکار
بنشست تو را زهرِ جفا بر دلِ افکار
افروخته شد خرمنِ جانت همه یکبار
وز درد شدی با غل و زنجیرِ گرانبار
غلطان به روی خاک ز پهلوی به پهلو
ای شاهِ حجازی ّ به چه تقصیر به بغداد
مسموم نمودند تو را از رهِ بیداد
ما را غمِ قتلِ تو شها کی رود از یاد؟
الحق که بوَد ناسخِ بدفعلی شدّاد
ظلمی که عیان گشت از آن فرقهء بدخو
کلبِ تو (صغیر)، آنکه تو را هست ثناخوان
کمتر بوَد از مور و تو برتر ز سلیمان
رانِ ملخش تحفه که در بخششِ عصیان
ضامن شَویَش نزدِ خدا از رهِ احسان
ای زادهء آزادهء تو ضامنِ آهو
#موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#شهادت
#زندان
#شعر
#صغیر_اصفهانی
@Deebaj
✅دیباج ۱۷۸
🔶بهترین انتخاب
📌روزی مردی از خدا دو چیز درخواست نمود: یک گل و یک پروانه؛ امّا چیزی که خدا در عوض به او بخشید، یک کاکتوس بود و یک کرم.
📌مرد غمگین شد. او نمیتوانست درک کند که چرا درخواستش بهدرستی اجابت نشده. با خود اندیشید: خب، خدا بندگان زیادی دارد که باید به همهی آنها توجّه کند و مراقبشان باشد و تصمیم گرفت که دیگر در این باره سوالی نپرسد.
📌بعد از مدتی مرد تصمیم گرفت به سراغ همان چیزهایی برود که از خدا خواسته بود و حالا بهکلی فراموششان کرده بود. در کمال ناباوری مشاهده کرد که از آن کاکتوس زشت و پر از خار، گلی بسیار زیبا روئیده است و آن کرم زشت به پروانهای زیبا تبدیل شده است.
👌خدا همیشه کارها را بهبهترین نحو انجام میدهد. راه خدا همواره بهترین راه است، اگرچه بهنظر ما غلط بیاید. اگر از خدا چیزی خواستید و چیز دیگری دریافت کردید، به او اعتماد کنید. مطمئن باشید آنچه را که نیاز دارید، همواره در مناسبترین زمان به شما میبخشد.
📌آنچه میخواهید، همیشه آن چیزی نیست که نیاز دارید! خدا هیچگاه به درخواستهای ما بیتوجّهی نمیکند، پس بدون هیچ شک و تردید یا گله و شکایتی به او روی آورید.
📌خداوند بهترین چیزها را به کسانی میبخشد که انتخابها را به او واگذار میکنند.
#ایمان
#توکل
#دعا
#طرح
#زندگی
@Deebaj
✅از کلام بزرگان
🔸به عمل کار برآید
🔸آنقدر که گناه کردی و خدا به تو گفت عیب ندارد و اینقدر که مثلاً نماز صبحت قضا شد و به خودت گفتی عیب ندارد، خوب برای گناهان و خطاهای دیگران هم بگو عیب ندارد و آنها را از خودت نران.
🔸در همین بیعارها اغلب خدا چیز خوبی مثل صفت سخاوت یا مردانگی قرار داده است. لذا میگوییم آنها را از خودتان نرانید.
🔸پدر و مادر مواظب باشند در اثر فشاری که برای عمل به عبادات و احکام به بچّه میآورند، محبّت بچّه به آنها لطمه نخورد. اگر پدر و مادر نمازخوان را فرزندشان دوست داشته باشد، خود فرزند نمازخوان میشود، نیاز به فشار آوردن زیاد نیست. و اگر از آنها منزجر شود، از دین و عمل به احکام نیز خواهد برید. اگر محبّت بچّه محفوظ ماند، ولو چند روزی در عمل به احکام شرع سستی کند، جای نگرانی نیست، آخرالامر به آغوش دین باز میگردد و با رغبت به احکام مقید میشود. عمل با کُره و بدون رغبت نه تأثیر سازنده دارد و نه ثواب و اجر. بگذارید فرزندانتان با رغبت به سمت دین و عبادت بیایند.
🔸همانطور که خدا با کارهایش خودش را به بندگانش نشان میدهد، تو هم با اخلاق و عملت خودت را به زیردستانت نشان بده.
#امر_به_معروف
#محبت
#تربیت
#فرزند
#گناه
#حاج_میرزا_اسماعیل_دولابی
@Deebaj
✅از سخن بزرگان
❓اگر فرشتگان از مجردات هستند، چرا برخي چون فطرس دچار اشتباه شدند؟
✍پاسخ آیت الله #جوادی_آملی :
🔶همه فرشتگان در يك رتبه نيستند؛ فرشتگان حامل عرش و حاملان وحی، مقامي بسيار والا دارند؛ (وما مِنّا اِلاّ لَهُ مَقام مَعلوم).
آنان از خطا معصوم اند، زيرا در قرآن كريم آمده است: (لا يَعصونَ الله).
البته معلوم نيست كه همه فرشته ها از يك سنخ باشند يا فرشته اي مانند انسان داراي نفس مستكمله باشد.
🔶اما درباره داستان فطرس، اين مسئله بايد به اثبات برسد، زيرا فطرس واژه ای يونانی است و در دعاي سوم شعبان نيز فرشته معرفي نشده است: «عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ»؛ فطرس به گهواره امام حسبن علیه السلام پناهنده شد.
🔶از سوی ديگر، سند اين دعا نيز بايد بررسی شود و ميزان اعتبار آن مشخص گردد. اگر مسئله درستي سند و فرشته بودن فطرس اثبات شود، باز هم با آيه فوق تعارضی ندارد، زيرا ممكن است فطرس از فرشتگان زمينی باشد و با فرشتگان آسمانی يا اخروی تفاوت داشته باشد.
📚نسيم انديشه دفتر دوم، صفحه 62
#فطرس
#ملائکه
@Deebaj
دیباج
✅دیباج چهل و پنجم 🔸 ای رَشکِ ماه و مشتری!
میلاد قمر بنی هاشم اباالفضل العباس ابن امیر المؤمنین علی علیه السلام، مبارک باد!
#بازنشر
✅از سخن بزرگان
🔸اندازه نگه دار که اندازه نکوست!
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد. نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است
چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نه گیرد خردمند پیش
نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد
نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند
مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان
که گردد خیره گرگ تیز دندان
#سعدی_علیه_الرحمة
#گلستان
#تربیت
#حکمت
#خشم
#لطف
#افراط_و_تفریط
@Deebaj
✅از کلام اهل بیت علیهمالسلام
🔶بهترین نام
📌امام سجاد عليهالسلام فرمود:
روزى كه معاويه مروان حكم را بر مدينه گماشت و براى جوانان قريش حقوقى معين نمود، من رفتم. مروان اسم مرا پرسيد: گفتم: على. گفت: پس اسم برادرت؟ گفتم: على. گفت: على و على؟ (پدرت چه قصدى دارد كه نامى جز على بر فرزندانش نمىگذارد؟!)
📌امام سجاد عليهالسلام میفرمايد: به خانه برگشتم و سخن مروان را براى پدرم بازگو كردم، پدرم فرمود: اگر حتى صد فرزند برايم بود؛ دوست داشتم بر هيچيك نامى جز على ننهم.
•کافیشریف، جلد۶، صفحهٔ۱۹•
#علی_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#نامگذاری
#معاویه
#مروان
@Deebaj
✅از سخن بزرگان
🔶منطق ماشین دودی
📌یکی از دوستان ما که مرد نکتهسنجی است، یک تعبیر بسیار لطیف داشت، اسمش را گذاشته بود: منطق ماشین دودی! میگفتیم منطق ماشین دودی چیست؟ میگفت من یک درسی را از قدیم آموختهام و جامعه را روی منطق ماشیندودی میشناسم.
وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن وقتها قطار راه آهن بهصورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران – شاه عبدالعظیم بود. من میدیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده، بچهها دورش جمع میشوند و آن را تماشا میکنند و به زبان حال میگویند: ببین چه موجود عجیبی است!
معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قایل هستند. تا قطار ایستاده بود با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به آن نگاه میکردند. تا کمکم ساعت حرکت قطار میرسید و قطار راه میافتاد. همین که راه میافتاد بچهها میدویدند، سنگ برمیداشتند و قطار را مورد حمله قرار میدادند. من تعجب میکردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده، یک ریگ کوچک هم به آن نمیزنند و اگر باید برایش اعجاب قائل بود، اعجاب بیشتر در وقتی است که حرکت میکند!
👇
📌این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تجلیل است، اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمیکند، بلکه سنگ است که بطرف او پرتاب میشود و این نشانه یک جامعه مرده است، ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلم هستند نه ساکت، متحرکند نه ساکن، باخبرترند نه بیخبرتر. پس اینها علائم حیات و موت است. البته اینها، دو علامت بارزتر و مشخصتر حیات بودند که عرض کردم والا علائم دیگر هم زیاد دارد.
#مرتضی_مطهری
#کتاب_حق_و_باطل
#زندگی
#پویایی
@Deebaj
✅دیباج ۱۷۹
🔶واژگان واژگون
🖊علیرضا مکتبدار
📌بچه که بودیم، میوهها طعم دیگری داشتند و غذاها مزهای خوشتر. غروب که خسته از بازی و شیطنتهای کودکانه، پا به درگاهی خانه میگذاشتیم، عطر برنج اصیل ایرانی که مادر در دیگ مسی ریخته و روی اجاق گذاشته بود، هوش از سرمان میبرد. شبها در پرتو نور چراغ گردسوز جمع میشدیم. گردسوز با چارپایایهای که قدش کمی از قد لامپ چراغ کشیدهتر بود، احاطه شده بود. قُلقُل قابلمه کوچک خورشتی که مادر آن را روی حلقه بالایی چهارپایه گذاشته بود، آهنگی ملایم و دلنشین داشت. پدر برایمان قصه میگفت و مادر پُکی به قلیان میزد و سیبهای خوشطعم و رنگ را برای مربا پوست میکند و ریزریز میکرد. دود تنباکوی قلیان هم آمیخته به رایحهای تند بود که حالا، جز زمانی که برای دستبوسی مادر میروم، برایم تکرار ناشدنی است.
📌خلاصه، همه چیز رنگ و طعمی ویژه داشت، حتی نشستنهایمان دور هم. تلویزیون نداشتیم. قصههای تکراری پدر را از بر شده بودیم؛ اما باز هم دوست داشتیم آنها را بارها و بارها بشنویم. همه چیز اصل و به قول امروزیها فابریک بود، نه بدل و فیک.👇
📌در آن دوران، گویی واژهها نیز طعمی دیگر و معنایی ژرفتر داشتند. قسمها اعتبار داشت، قولها و عهدها پشتوانه داشت، نگاهها با حرمت آمیخته بود و زبانها از پس پرده حیا چهره به سخن میگشودند؛ اما امروزه، و بهویژه با گسترش چندرسانهای، آن طعم و آن ژرفا در کاربرد واژگان؛ چه در گفتگوهای معمولی و چه در نوشتههای علمی، نه به مشام جان میرسد و نه در آینه دل انعکاس مییابد و آن حرمت و حیا جای خود را به سبکسری، بدزبانی و وقاحت داده است.
📌نه شعرها و غزلها دیگر آن طعم و رایحه را دارند و نه قصهها و حکایتها آن شیرینی و ملاحت را. همه چیز به قیر سیاست، اندوده شده و طعمی دیگر یافته است. واژه «آزادی» دیگر آن معنای اصیلش را تداعی نمیکند و اصطلاح «حقوق انسان» از آن معنای بلندش تهی شده است! هر که در هوای استشمام «بوی سیب» زندگی باشد، مشامش از رایحه فریبنده و البته کُشنده «ایسم»های گمراهکننده، آکنده میشود تا جایی که دیگر عطر خوش حقیقت، مشام جانش را نمینوازد.
📌در این زمانه، بهحقیقت، واژگان، واژگون شدهاند!
#واژگان
#واژگونی
#حقیقت
#اصالت
#طعم
#سیاست
@Deebaj
✅از دیگران
🔶ترک آسایش
💢اگر آدمی جرات دورشدن از کرانه را نداشته باشد، نمیتواند به اقیانوسهای نو دست یابد.
✍آندره_ژید
#حرکت
#تنبلی
#توسعه_فردی
@Deebaj
✅دیباج ۱۸۰
🔶رشته وصل
🖊ع.ر.م
📌از زمانی که دستان بشر، به پلیدی گناه آلوده شد، ریسمان وصل از دستانش رها گشت و پس از آن است که فرزند آدم در گرداب بدبختی دست و پا میزند. اما آن ریسمان همچون رشتهای از نور، همواره در آسمان میدرخشد و انسانها را به درآویختن به خود فرامیخواند تا آنان را از مُلک تا ملکوت برکَشَد و فَرا برد.
#مهدی_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#نیمه_شعبان
#مهدویت
#ندبه
#نجات
#غیبت
#گناه
@Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دلتنگ یار
السلام علیک حین تقوم
السلام علیک حین تقعد
لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی!
به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام
و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی
به جمال، وارث کوثری، به خدا محمد دیگری
به روایتی خود حیدری، چه شباهتی، چه اصالتی!
بلغالعلی به کمال تو، کشفالدجی به جمال تو
به تو و قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی
شده پر دو چشم در ازل، یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته قرابتی
تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی
تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی در ِخانهات، دل ماست کرده بهانهات
همه جا گرفته نشانهات، به چه حسرتی، به چه حالتی!
نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن
ز درت بیا و ردم نکن، تو که آستان سخاوتی
#مهدی_عج
#انتظار
#عاشقی
#شعر
#قاسم_صرافان
#سید_حجت_بحرالعلومی
#نیمه_شعبان
@Deebaj
✅دیباج ۱۸۱
🔶دُردانـــه
🖊ع.ر.م
📌مشهور است که حسین بن علی علیهالسلام را دختری بود رقیه نام. دختری دردانه و شیرینزبان که شادمانی دل پدر بود و پدر همواره نازش را به بهای لبخندی شیرین و آغوشی گرم میخرید.
📌او نیز به طبیعت دخترانه خود، غمخوار پدر بود و مایه آرامشاش. چون صدای گامهای پدر، پرده گوشش را مینواخت و گوشوارههایش را تکان میداد، بیاختیار به سمت در میدوید و به امتداد کوچه چشم میدوخت. بیصبری میکرد تا آنگاه که پدر در آستانه در قرار میگرفت و آغوش مهرش را میگشود و ستاره، خود را در دامن خورشید میافکند.
📌سه سال بیشتر نداشت که راهی سفری دراز و پررنج شد. در طول سفر تا پدر بود، اندوه از دلش میزدود؛ اما آنگاه که آفتاب وجود او در گودال پر از خون غروب کرد، آن ستاره زیبا، بیفروغ شد و پس از به اسارت رفتن، در میان آوارهای شهر نفرینشده شام رخ در نقاب خاک کشید.
امروزه حرم آن بانو همان آرامشی را به زائر ارزانی میکند که آغوش پدر به او ارزانی مینمود.
#رقیه_بنت_الحسین_علیهالسلام
#شام
#سوریه
#دختر
@Deebaj
✅از سخن بزرگان
🔶اندوه خویش پوشیده دار!
📌بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: نباید که این سخن با کسی در میان نهی.
گفت: ای پدر! فرمان تو راست، نگویم، و لکن خواهم مرا بر فایدهٔ این مطلع گردانی که مصلحت در نهانداشتن، چیست؟
گفت: تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
مگوی اَندُه خویش با دشمنان
که لاحول گویند شادیکنان
#سعدی_شیرازی
#خاموشی
#سخن
#حکمت
@Deebaj
✅از کلام اهل بیت علیهم السلام
🔶فرزند صالح؛ شادمانی دل
📌امام على عليه السلام:
ما سَألتُ ربِّي أولادا نُضْرَ الوَجهِ، و لا سَألتُهُ وَلَدا حسَنَ القامَةِ، و لكنْ سَألتُ ربِّي أولادا مُطِيعِينَ للّه ِ وَجِلِينَ مِنهُ؛ حتّى إذا نَظَرتُ إلَيهِ و هُو مُطيعٌ للّه ِ قَرَّت عَيني.
من از پروردگار خود، نه فرزندانى زيبارو خواستم و نه فرزندانى خوش قد و قامت، بلكه از پروردگارم فرزندانى خواستم كه فرمانبردار خدا باشند و از او بترسند تا وقتى به آنان نگاه میکنم و میبینم از خداوند فرمان مىبرند، شاد شوم.
📚ميزان الحكمه ج13 ص482
🔸 کانال #زندگی_پس_از_زندگانی
#فرزند_صالح
#تقوا
#تربیت
@Deebaj
📣با انتشار حدیث در گروهها و کانالها، در ثواب رساندن پیام اهل بیت علیهم السلام به دیگران، شریک شویم.
✅دیباج ۱۸۲
🔶همدلی از تندخویی، بهتر است.
🖊ع.ر.م
📌همیشه برخوردهای تند و از سر استیصال با ناهنجاریهای اجتماعی و خارج از مدار قانونِ شرع، گرههای ایجادشده توسط حاکمیت طاغوت و سلطه اندیشه لیبرالیستی بر رفتارهای اجتماعی افراد در جامعه مذهبی ما را، محکمتر و ناگشودنیتر ساخته است.
همواره هنجارشکن را دشمن پنداشته و متخلف را هرزه انگاشتهایم؛ اما هیچگاه به بررسی زمینهها و علل و عوامل آن، به اندازه کافی، نپرداختهایم.
آیا فرزندی که هنجارهای خانواده را زیر پا میگذارد و یا از قوانین نوشته و یا نانوشته توسط والدین، تخطی میکند، دشمن و هرزه است؟
📌بسیاری از شلحجابها، نه دشمناند و نه هرزه. چه بسا هر کدام از ما در میان خویشان و نزدیکان خود، نمونههای فراوانی از این دست آدمها را داشته باشیم، اما رویارویی ما با آنان چگونه است؟ آیا از موضع خشم و قهر با آنان مواجه میشویم یا از موضع همدلی؟ آیا آنان را هرزه و بیحیا مینامیم یا جوان، خام و ناآگاه و چون پاره تن ما و عضوی از اعضای خانواده ما هستند، با آنان همدلی کرده و همدلانه آنان را نسبت به ناهنجاریهای موجود در رفتارشان آگاه میسازیم؟👇