eitaa logo
دیباج
92 دنبال‌کننده
345 عکس
50 ویدیو
4 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Armaktab 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
✅دیباج چهل و چهارم 🔶 کهربای عشق 🖊علی‌رضا مکتب‌دار در شگفتم، نه من که جهانی در شگفت است! از چه؟ از عشقی که هم‌چون کهربا مرکب دل را به شتافتن به سوی وادی جنون و چمیدن در دشت بی‌کران مستی می‌کشاند. دشتی آکنده از خوشبویه‌ی درختان اقاقیا و سرشار از نغمه‌های دلکش هَزاردستان. خاک این دشت بوی بهشت می‌دهد، مرکب دل از بویش مست و بی‌قرار می‌شود. افسارش را از دست عقل رها می‌کند و در بی‌کرانِ دشت می‌تازد و در افق شیدایی ناپدید می‌گردد. پهنه‌ی بی‌کران دشت را نوری نقره‌فام فراگرفته است. به‌دنبال سرآغاز نور می‌گردم. ستونی از نور که از افق به سمت آسمان کشیده شده است نگاهم را فریفته‌ی خود می‌کند. گویی این نور از عرش به سمت دشت سرازیر شده است. نوری که چشم را نه تنها نمی‌آزارد که درخشندگی‌اش را نیز افزون می‌کند. در درونم گرمایی غریب احساس می‌کنم که خوشایند است و زندگی‌بخش. آرزو می‌کنم ای کاش هیچ‌گاه این گرما از وجودم رخت برنبندد و مرکبِ جانم همواره در این بی‌کران عشق بخرامد و این تن خاکی را با خود تا اوج مستی برکَشد. از که و از چه سخن می‌گویم؟ از کسی که خودْ جام شراب عشق را به یک‌نوش سرکشید و سرسلسله مخموران جهان شد. از عشق سوزانی که سرتاپای وجود حسین –که درود خدا بر او باد- را در خود غرقه ساخت و او را در هستی معشوق فانی ساخت و از آن پس، وجودش کهربایی شد که هر جانی را جانان شد و بی‌سامانانِ عشق را سامان. حسین جان! ای كهربای عشقت دل را به خود كشیده دل رفته ما پی دل چون بی‌دلان دویده @Deebaj
اما با وجود این همه، آنچه از ابتدا تاکنون شعله حرارت محبت امامان را در دل‌های شیعیان پابرجا نگاه داشته، معرفت و شناخت آنان نسبت به مقام و منزلت آن بزرگواران است؛ چه بر قبرهای مطهر ایشان بارگاهی برافراشته باشد و چه مرقدهای مطهرشان، با زمین هم‌سطح شود. بی‌شک آنچه در چشم دشمنان خار است، اصل وجود این تبار فرازمند است که وجود پاکشان به هیچ زشتی نیالوده و از همه عیب‌ها پالوده است و این همه، اسباب رشک رشک‌بران و حسادت‌ورزی تنگ‌نظران متحجر را فراهم آورده است. شیعه پس از ویران‌سازی بقیع به‌دست‌ بدخواهان متحجر و ممانعت از حضوریافتن بر سر مرقد بی‌شمع و چراغ امامان خود، اندوهی شیرین را در وجود خود احساس نموده که همان باعث استمرار پیوند قلبی او با آن برگزیدگان خداوند شده است. @Deebaj
✅دیباج نود و چهارم 🔶عشق و نجابت 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌درباره عشق یا همان دوست‌داشتن بی‌حد و حصر، زیاد شنیده و خوانده‌ایم و چه بسا آن را تجربه نیز کرده باشیم. 📌در عشق، همه شاخ و برگ وجود عاشق در قامت وجود معشوق درمی‌پیچد و آن را چنان در آغوش می‌گیرد که دویی در میان نماند و هر دو یکی شوند. 📌تاریخ حیات آدمی پر است از داستان عشاقی که کهربای عشق چنان جانشان را مجذوب ساخته که پشت پا به هر آنچه غیر از معشوق است زده‌اند. 📌اما در این میان کم نبوده و نیستند مدعیانی که به دروغ، لاف عشق زده و حریر عشق را بر قامت دیوگون شهوت پوشانده‌اند. 📌در عشق راستین، بیشتر از جلوه‌های ظاهری معشوق، این زیبایی‌های معنوی او است که چشم دل عاشق را مسحور می‌کند، از این رو نجابت و پاکی همواره هم‌پای چنین عشقی است، اما در عشق‌های آلوده، رنگ و لعاب معشوق ظاهری، چشم عقل مدعی عاشقی را کور ساخته و فرشته پاکی و نجابت را در او می‌کشد و هوس سبب می‌شود به کارهایی دست یازد که یکسره با عشق و عاشقی راستین، بیگانه است. 📌به قول نادر ابراهیمی: عشق نیز تابعی از نجابت است. هوس‌بازِ نانجیب، بسیار می‌توان یافت؛ امّا هرگز عاشقِ نانجیب پیدا نخواهی کرد، ای سلیمه! هیچ گاه نشنیده‌اَم و نخواهی شنید که عشق، بتواند حتّی لحظه‌یی هم زیرِ چترِ نانجیبی، آسوده بنشیند و عشق باقی بماند، البتّه باز هم به شرطِ آن که عشق را با شهوت، اشتباه نگیریم. @Deebaj
🛑نقد این نکته که هیچ‌گاه از سر نیاز و التماس دعا نکنیم، با تعالیم قرآنی سازگاری ندارد؛ چرا که اتفاقا از نگاه قرآن وقتی دعای ما به اجابت نزدیک می‌شود و همچنین زمانی ما می‌توانیم واقعا و از ته دل دعا کنیم که به فقر، بیچارگی و ناچاری خودمان اعتراف و به بی‌نیازی و قدرت بی‌کران خداوند اقرار کنیم. قرآن کریم می‌فرماید:  ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾؛ اى‌ مردم، همه شما به خدا نيازمنديد. اوست بى‌نياز و ستودنى. 📌همچنین اجابت دعا جایی است که انسان از عمق وجود، بیچارگی و اضطرار خودش را احساس کند: ﴿اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ﴾؛ آیا كیست آن‌كس كه دعاى مضطر را اجابت مى ‏‌كند و گرفتارى را برطرف مى‌سازد. 📌پس یکی از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب به‌کلی برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلی را به دست او ببیند، و این درک و دید در حال اضطرار دست می‌دهد. نکته ۱: دعا نه تنها انرژی‌های منفی ساطع نمی‌کند و موج‌های منفی را در اطراف ما نمی‌پراکند که سرشار از امواج مثبت است؛ چرا که باعث می‌شود انسان مغرور به خود، با دیگر اجزای عالم هستی که صادقانه به عجز و نیاز خویش در درگاه خداوند اقرار دارند، هماهنگ شود و این بهترین راه و روش برای دستیابی به نتایج مثبت دعاست. نکته ۲: دعا کردن هیچ منافاتی با عشق ندارد. عاشق است که ناز معشوق را خریدار است، در مقابلِ معشوق گردن کج می‌کند بلکه با نیم نگاهی او را بنوازد. 📌مجنون را ببینید چگونه خود را در مقابل لیلی خوار و ذلیل می‌کند اما او باز در عشق خود اصرار و بر نیاز خود پای می‌فشارد: اگر بر دیده مجنون نشینی به جز خوبی تو از لیلی نبینی 📌لیلی  نذر کرده بود و یک شب همه مردم فقیر را طعام می‌داد ؛ مجنون هم در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد ولی هنگامی که نوبت دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی با قاشق ظرف مجنون را شکست و بعد از این موضوع مجنون گفت: همچو دگران نداد کامم وز سنگ ستم شکست جامم با من ، نظریش، هست تنها آزردگی‌ای جز این ندارم کان لحظه مرا که جام بشکست آزرده نگشته باشدش دست نکته مهم دیگر آنکه: اساسا این نوع نگاه به دعا، نگاه توحیدی نیست. گوینده این سخن نه خدای واحد، که جهان هستی را خدا می‌داند، آنجا که می‌گوید: و بدین‌گونه جهان هستی شما را با شرایط و افرادی روبرو خواهد کرد.... پس خدا کو؟! @Deebaj
✅دیباج نود و نهم 🔶بر صلیب عشق 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌برخی بر این باورند که تبارش ایرانی است. از منطقه نهروان، جایی بین واسط و بغداد در عراق که زمانی جزء ایران بوده و یا آن‌که زاده آذربایجان است. 📌بند اسارت، حلقه عاشقی شد بر گردنش. پیامبر _ص_ او را به علی_ع_ بخشید و او رشته دوستی و عشق علی را بر فراز صلیب نیز از گردن خود نگشود. 📌 عشق او به علی بیشتر به افسانه شبیه است؛ اما افسانه نیست. اگر عشق یعقوب به یوسف فسانه است، عشق او به علی هم. 📌محرم راز علی، محبوب فرزندان او نیز بود. ظرف وجودش گسترده بود. 📌او چنان عشق و عرفان را به هم آمیخته بود که در تمام دورانی که دل در گرو عشق معشوق نهاده بود، رنج‌ها را به جان می‌خرید و صلیب عشق را بر دوش می‌کشید. 📌سخن از میثم تمار است. خرمافروشی که رطب‌های شیرین معرفت را با شراب عشق علی آمیخته، درهم‌آمیزه‌ای ناب فراهم آورد و آن را به یک‌نوش سرکشید. مست شد و در این مستی بر دار. أمصلوب حكم البغي مثلك لا يُرى يصيّر جذع النخل للحق مِنبرا ٢٢ ذی حجه سال ۶۰ هجری، سالروز شهادت این صحابی ارجمند است. رضوان خداوند بر او باد. 📣پادکست صوتی این متن را اینجا بشنوید. @Deebaj
دیباج ۱۲۴ 🔶عشق محمد (ص) 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌تو چه دلربا و زیبایی! تمام صفحه وجودت، چون برف سپید است و زغال روسیاهی نتوانسته حتی نقطه‌ای بر آن نقش کند.‏ 📌گویی خدایی که بر خاک فرود آمده‌ای و میان آدمیان در رفت و آمدی. ملکوتی هستی که لباس مُلک پوشیده و شاهی هستی که ‏لباس گدایان به تن کرده و امیری هستی که خود را اسیر خدمت به ناتوانان نموده و شریفی هستی که جامه خاکساری بر تن ‏کرده و گوهر گران‌بهایی هستی که در این خاکدان تیره افتاده است.‏ 📌زبانم گُنگ است از برشماری صفاتت و قلمم ناتوان است از ترسیم چهره دلربایت. آنگاه که قلم در دست می‌گیرم، جَذبهٔ جمال ‏بی‌مثالت چنان مدهوشم می‌کند که قلم بر شاخسار انگشتان می‌خشکد و حتی قطره‌ای از مُرکّب آن بر صفحه کاغذ نمی‌چکد.‏ 📌خدا تو را آفرید تا آینه تمام‌نمای جمال او باشی وهرگاه غبار نومیدی از رستگاری انسان، دیدگان فرزند آدم را تیره و تار ‏ساخت، تو را به او نشان دهد و نور امید را در قلب او بتاباند تا بار دیگر به انسانیت خویش باز گردد و «پیمان ألست» را یادآور شود.‏ 📌آنان که تجلی خداوند در کالبَد بشری را باور نداشتند، تو و رسالتت را به ریشخند گرفتند و در گزندرساندن به تو از هیچ ‏تلاشی فروگذار نکردند، اما تو، با آن روح بلندت، ریشخندها را به چیزی نینگاشتی و تحمل رنج آزارها را بر خود هموار کردی و ‏همواره دلت برای خوشبختی انسان در سینه‌ات تپید.‏ 📌من تا زنده‌ام به تو عشق می‌ورزم. عشق به تو، عشق به همه پاکی‌ها، کمال‌ها و زیبایی‌هاست. 📌عشق به تو، عشق به خداست.‏ @Deebaj 📣پادکست صوتی این متن را اینجا بشنوید.
دیباج ۱۲۶ 🔶کبوتر جَلد حرم ✍ هر سال بعد از ماه محرم و صفر که می‌شد، مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سید الشهداء(علیه السلام) می‌فرمودند: 📌کبوتربازها وقتی یه کبوتر از بازار می‌خرند، چند روزی بال و پرش رو می‌بندند، روی پشت بام خونه بهش آب و دونه می‌دن، بعد چند روز بال و پرش رو باز می‌کنند، و پروازش می‌دن. اگه اون کبوتر رفت و مجددا برگشت روی همون پشت بوم نشست، می‌گن هنر و رگه داره، اما اگه برنگشت و رفت روی پشت بوم کس دیگه‌ای نشست، می‌گن بی‌هنر و بی‌رگ بود! 📌آهای مردم! محرم و صفر گذشت و توی این دو ماه امام حسین(علیه السلام) ماها رو خرید، بال و پرمون رو بست و پیش خودش نگه داشت. 📌در این دو ماه میهمان امام حسین(علیه السلام) بودیم و هر جا دعوتمون کردند به احترام امام حسین(علیه السلام) بود و در واقع از آب و نان امام حسین(علیه السلام) خوردیم. حالا بعد دو ماه بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم. نکنه که بی‌هنر و بی‌رگ باشیم و بریم روی بام کسی دیگه بشینیم. نکنه نان و نمک بخوریم و نمکدون بشکنیم. 📌بیایید به امام حسین(علیه السلام) یه قول بدیم، قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین(علیه السلام) باشیم و فقط واسه اون پرواز کنیم و فقط روی پشت بام اون بشینیم..🍃 @Deebaj
گویند علی می‌زده صد وصله به کفشش! 🔶من نیستم از باده‌یِ این بادیه خشنود کو آتشِ جامی که که کُنَد دردِ مرا دود 🔶از شیخ بپرهیز که یک عمْر عمل کرد برعکسِ همان چیز که خود یکسره فرمود 🔶دلخسته‌ام از خرقه‌ی موسایی فرعون از این همه اطوارِ خَلیلانه‌ی نَمرود 🔶دلخسته‌ام از شهرِ ریا! شهرِ تظاهُر ای شهرِ پُر از رنگ و پر از حاشیه، بدرود! 🔶باید بروَم شهرِ نجف، جایِ من آنجاست ما را ببَر ای عشق، به سَرمنزلِ مقصود 🔶ای کاش به گیسوی ضریحَش بزنم چنگ تا چند بسوزیم و بسازیم چُنان عود 🔶گویَند علی می‌زده صد وصله به کفشَش ای کاش دلِ خسته‌ی من کفشِ علی بود 🔶گفتند علی کیست؟ همان کعبه‌ی سیار گفتند علی کیست؟ همان قبله‌ی موجود 🔶آن کوه‌تر از کوه‌تر از کوه‌تر از کوه آن رودتر از رودتر از رودتر از رود 🔶آن مرد که مبهوتِ جمالش شده یوسُف آن مرد که مبهوتِ صدایش شده داوود 🔶یک دانه‌ی انگورِ ضریحَش به لَبَم خورد دیگر پس از آن این لبِ وامانده نیاسود 🔶هرچند که نوشیدم از این جام کمی دیر با هیچ شرابی نشدم مَست چنین زود 🔶قرآن و نماز و حرم و‌ روزه وحج هم جز عشقِ علی هیچ به عُشاق نَیَفزود 🔶پس ای تَرکِ کعبه بگو کیست، بگو کیست در خانه‌ی معبود به جز حضرتِ معبود؟! 🔶از باده‌ی باد است لَبَش تر لبِ دریا هو می‌کشد از عشق علی مَست و کف آلود 🔶ما نیز ببینیم همه روی علی را بر کعبه اگر تکیه زَنَد حضرت موعود...! @Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیباج ۱۴۵ 🔶سایه‌ات مستدام! 🖊ع.ر.م ای سرو بلند قامت دوست وه وه که شمایلت چه نیکوست در پای لطافت تو میراد هر سرو سهی که بر لب جوست در عهد تو ای نگار دلبند بس عهد که بشکنند و سوگند دیگر نرود به هیچ مطلوب خاطر که گرفت با تو پیوند از پیش تو راه رفتنم نیست همچون مگس از برابر قند عشق آمد و رسم عقل برداشت شوق آمد و بیخ صبر برکند در دام تو عاشقان، گرفتار در بند تو دوستان، مُحَبَّس جان در قدمت کنم ولیکن ترسم ننهی تو پای بر خس @Deebaj 🔶«دیباج» را از طریق لینک زیر، به دوستان خود معرفی فرمایید: https://eitaa.com/Deebaj
📌این جمله نیز تناقضی در زندگی انسانی را منعکس می‌کند؛ عشق از اعماق قلب زیباترین چیزی است که انسان می‌تواند تجربه کند، اما در عین حال ممکن است منبعی برای عمیق‌ترین دردها باشد. پیرمرد در اینجا این تناقض را در یک جمله خلاصه کرده، آن را آینه‌ای از تجربه شخصی خود و تجربه‌های دیگران که شاهدش بوده است، می‌سازد. 📌می‌توانیم نتیجه بگیریم که این حکمت دعوت به عدم عشق نیست، بلکه شاید دعوت به تعادل و احتیاط باشد. عشق از قلب چیزی زیبا است، اما نیاز به حکمت و احتیاط نیز دارد. باید عاشق شد، اما بدون از دست دادن خود در عشق. باید احساسات را زندگی کرد، اما بدون اینکه اجازه داد تمام زندگی ما را تحت کنترل بگیرند. # لیلی_و_مجنون @Deebaj
دیباج ۱۹۹ 🔶آتــش عشـــق 📌از چهارگوشه صحرای محشر شیون و فریاد بلند است و هراس بلعیده‌شدن توسط شراره‌های آتش دوزخ، برای هیچ‌کس آرام و قرار نگذاشته است. 📌نگاهم را به گوشه‌ای می‌چرخانم. گروهی را می‌بینم که بی هیچ واهمه‌ای، در اطراف کسی حلقه زده‌اند. نوری از میان جمع تا سقف آسمان، همچون عمودی استوار امتداد یافته است. خدایا! اینان کیان‌اند و آن نورِ کیست؟ 📌نیرویی شگفت مرا به سوی آن جمع می‌کشاند. نزدیک‌تر می‌شوم. دست خودم نیست، گویی چون براده آهن جذب آهن‌ربایی می‌شوم که در مرکز آن حلقه است. 📌آنان به‌قدری در حضور غرق‌اند که هرگز مرا نمی‌بینند. در آن واویلای محشر اما آرامشی وصف‌ناشدنی بر آن جمع سایه انداخته است. آتش عشق معشوقی، جان این جمع را سوخته و ایشان دو سرا را به بهای خریدن عشق او فروخته‌اند. هیچ اثری از هراس در چهره‌هایشان نمی‌بینم. ناگاه صدایی در جمع مستان می‌پیچد: «ای گروه! به بهشت درآیید!» 📌آنان از فرط مدهوشی صدا را نمی‌شنوند! شراب عشق در شراشر وجودشان جریان یافته و آنان را سر تا پا غرق معشوق‌ ساخته است. حوریان بهشتی آنان را به خود فرامی‌خوانند و برای دیدارشان بی‌تابی می‌کنند، اما آنان بی‌اعتنا به آن همه تمنای وصال، غرق در دریای وصال معشوق و مست شراب عشق‌اند. همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی 📚برگرفته از: کامل الزیارات @Deebaj