eitaa logo
دیباج
92 دنبال‌کننده
345 عکس
50 ویدیو
4 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Armaktab 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
✅دیباج شصت و سوم 🔴عمامه‌های سرخ‌فام 🔶علی‌رضا مکتب‌دار در گوشه‌کنار جغرافیای شیعه، از دیرباز، کم نبوده‌اند عمامه‌هایی که از سر افتاده و رنگ خون گرفته‌اند: در محراب عبادت، عمامه مولود کعبه، با تیغ جهل و ارتجاع شکافته شده، رنگ خون می‌گیرد. در کربلا و در میانه قتلگاه، عمامه پیامبر (ص) که بر سر حجت خدا حسین (ع) نشسته است، به دست آن گروه ستم‌پیشه، سرخ فام می‌گردد. شهید اول، شهید ثانی، قاضی نورالله شوشتری، شهدای محراب و نیک‌نامانی دیگر که عمامه، به خون سر رنگین ساخته‌اند، گواهانی راستین بر مظلومیت شیعه و ایستادگی و پایمردی عالمان دین در برابر اندیشه‌های انحرافی اند. و تاریخ به‌خوبی به یاد دارد: چه بسیار عمامه‌های سبز، سپید و سیاهی که در مسیر پاسداشت آرمان‌ها، رنگ خون گرفت. تاج‌هایی که با سر بر زمین افتاد اما سرو وجود رادمردان آراسته به آن تاج‌ها، بیش از پیش رشد و بالندگی یافت. امروزه نیز، اندیشه‌های واپس‌گرایانه دوباره در جامعه سر برآورده و عمامه‌ها را خون رنگ می‌سازند، به این خیال واهی که در شیپور تنفر و انزجار از این خادمانی که بی‌ریا به دین خدا خدمت می‌کنند، بدمند و راه خود و ناآگاهان را به سوی دوزخ بی‌دینی هموار سازند. شرمشان باد! @Deebaj
✅دیباج شست و چهارم 🔶 تَرَک بر گنبد غیرت دینی! ایمان و باور به هر چیز-اعم از مقدس و غیرمقدس- ایجاب می‌کند فرد باورمند، نسبت به آن چیز از حساسیت ویژه و بالایی برخوردار باشد به‌گونه‌ای که ذهن و قلب و احساس او همچون لرزه‌نگاری قدرتمند، کوچک‌ترین و ریزترین لرزه‌هایی که می‌تواند بر بنیان باور او ترکی ایجاد کند را به‌موقع تشخیص داده و از آسیب‌های پیشِ رو جلوگیری نماید. مربیان واقعی بشریت با تربیت و رشددادن به فطرت پاک انسانی، چنین بنیانی را بنا می‌نهند و حس‌گرهای قدرتمندی را در وجود او تعبیه می‌کنند تا در برابر هر امر بیگانه، آن بنیان فطرت تکان خورده و از خود واکنش بروز دهند. حال اگر همین فطرت و بنیان پاک، درست تربیت نشود و یا در محیطی آلوده قرار گیرد، به‌تدریج در برابر لرزه‌های مداوم خارجی و ایجاد ترک‌های پیاپی در بنیان آن، به بنایی سست و در معرض فروریزش بدل خواهد شد و هستی فرد را به نابودی خواهد کشاند. امروزه یکی از کارویژه‌های رسانه‌های آوردگاهِ الحاد و کفر، ایجاد و وارد‌کردن لرزه‌های پیاپی در بنیان ایمان و باور باورمندان است؛ باورمندانی که در طیفی گسترده از ایمان قرار دارند. به هر میزان که ایمان فرد به انتهای طیف نزدیک شود، از حساسیت او نسبت به این لرزه‌ها کاسته و در برابر لرزه‌ها آسیب‌پذیرتر خواهد شد. اما در آوردگاه ایمان، رسانه‌های پاک چه نقشی را در استحکام‌بخشی به بنیان باورهای مؤمنان ایفا می‌کنند؟ آیا سپاهیان این آوردگاه، همسنگ با سربازان و افسران جبهه مقابل هستند؟ آیا آنان به همه ابزارهای به‌روز برای مقابله با هجوم بی‌امان دشمن مجهز هستند؟ 👇👇👇
آیا از شناخت لازم و کافی نسبت به ظرفیت‌های ایمان راستین برای ساختن انسان شایسته برخوردارند؟ و در نهایت، آیا از حساسیت لازم برای تشخیص به‌موقع آسیب‌ها و هجمه‌های جبهه کفر به دژ ایمان، برخوردارند و یا خود نیز دچار کرختی نسبت به درازدستی‌های دشمن شده و خون در رگ غیرت آنان خشکیده است؟ کمی به خود بیاییم! دشمن هر روز و هر ساعت با ظرافت و شیطنت از ابزارهای دراختیار خود برای ایجاد ضربه به بنیان ایمانِ نه تنها جوانان که سالخوردگان ما نیز بهره می‌برد. گاهی احساس می‌شود که غیرت جامعه ایمانی دچار کرختی و بی‌حسی عجیبی شده است! @Deebaj
✅دیباج شصت و پنجم 🔴بیزاری جستن یا مهرورزیدن؛ مسأله این است! «وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمۡ عَمَلُكُمۡۖ أَنتُم بَرِيٓـُٔونَ مِمَّآ أَعۡمَلُ وَأَنَا۠ بَرِيٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ»؛و اگر تو را تكذيب مى كنند بگو عمل من از آن من و عمل شما از آن خودتان شما از عمل من بيزار و من از عمل شما بيزارم. شاید برای ما پیش آمده باشد که در مواجهه با کار ناپسند فردی به انتقاد از شخص او پرداخته­‌ایم. این در حالی است که می‌توان به‌جای برخورد با شخص، عمل ناپسند او را تذکر داد و از این عمل برائت جست. در این صورت نسبت به شخص خطاکار، نفرت در دل نخواهیم داشت و همچنین او نیز موضوع را خصومتی شخصی نخواهد پنداشت. فرهنگی که از آموزه‌های قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) استخراج و تبیین می‌شود، این است که با گناه شخص مؤمن مقابله کنیم و نه با شخص او. به عنوان نمونه در قرآن کریم می‌خوانیم که حضرت لوط (علیه السلام) به مردم می‌گفت: “من دشمن سرسخت اعمال شما هستم. [و نه دشمن شخص شما] یا در جای دیگر خداوند در مواجهه با عصیان و نافرمانی افراد به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور می‌دهد تا نسبت به عمل آنها بیزاری جوید نه از شخص آنها. همچنین از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: “چه بسا خداوند افرادى را دوست دارد؛ اما از عمل آنان ناخشنود است…”👇👇👇
اگر فرد خطاکار احساس کند که شخصیت او محترم است و نقطه‌ضعف او، عمل ناپسند اوست، زمینه ترک گناه و لغزش برای او فراهم‌تر می‌شود. اما اگر احساس کند که انسانى منفور و مطرود است، امید به بازگشت برای او کمتر خواهد بود و احتمالا هر روز به تباهى خود مى­‌افزاید. شخصی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: “مردی از دوست‌داران [و پیروان] شما شراب می‌نوشد و مرتکب گناه می‌شود. آیا ما از او دوری و برائت جوئیم؟” امام (علیه السلام) فرمود: “[خیر؛ نه از خودش ولی] از کار زشتش برائت جویید و از کار نیکش دوری نکنید. عمل زشتش را ناپسند بشمارید.” شخص مجددا پرسید: “پس آیا می‌توانیم او را فاسق یا فاجر بنامیم؟” حضرت (علیه السلام) با متانت، مصداق فسق و فجور را برای او توضیح داده و دوباره فرمودند: “… شما بگویید کارش بد است و مرتکب اعمال زشت می‌شود. مؤمن است ولی کارش زشت است…” آری؛ این مرام اهل بیت (علیهم السلام) است که در مواجهه با اشتباهات افراد، بین شخص و عمل او تفکیک قائل می‌شوند؛ ما تا چه اندازه خود را به اخلاق آنان نزدیک می­‌بینیم؟ «برگرفته از کتاب: “امر به معروف و نهی از منکر”، تالیف: “حجت الاسلام محسن قرائتی” (با تلخیص و اضافات) @Deebaj
✅دیباج شصت و ششم 🔶 در چند قدمی بهشت! 📌تصور کنید در اجتماعی زندگی می‌کنید که همواره گوش‌ها تیز می‌شوند به سمت صدای خش‌دار یک لغزش و نگاه‌ها خیره می‌شوند به رعدِ گذرای یک گناه و زبان‌ها همچون تیرهایی زهرآگین به شرنگ سرزنش و تحقیر، در کمان دهان بی‌قراری می‌کنند تا آبرویی را نشانه روند و شخصیتی را فروریزند. 📌از سوی دیگر، جامعه‌ای را در نظر آورید که در آن، نگاه‌های افراد بر عیب خویش فروکاسته و از جستجو در عیب دیگران فروبسته و گوش‌ها جز از نیُوشیدن حقیقت، کَر گشته و زبان‌ها جز برای بیان سخن حقی که آبرویی را پاس داشته و یا حقیقتی را به مصلحتی فاش کند، در صندوق‌خانه دهان بی‌قراری نمی‌کنند. 📌هر لغزش، صدایی آزاردهنده و هر گناه، بویی ناخوشایند دارد که هرچند مشام جان‌های پاک را می‌آزارد اما سبب نمی‌شود ابلیسِ نفس، عنان از کف باکفایت ایمان مؤمنان برباید و افسار زبانشان را بگشاید تا به شماتت دیگران گرم شده و آتش به خرمن آبروی آنان اندازد.👇
📌مؤمنان پاک‌نهاد، در سیره و سیرت خود، اسماء و صفات حسنای الهی را نصب‌العین خویش قرار داده و به‌مقتضای آن، قطب‌نمای رفتار خود با دیگران را تنظیم می‌کنند. 📌از جمله صفات زیبای خداوند، «مُجمِل» یا «زیباساز» است. خدایی که با حکمت و مهر خویش، نه تنها زیبایی‌های اندک رفتار آدمی را با قلم سحرانگیز «شکر»، زیبایی فزون‌تری می‌بخشد، که پلشتی‌ها و زشتی‌های نشأت‌گرفته از بازیگوشی‌های طفل مکتب نارفته و ادب ناموخته نفس را با قلم زیبای «زُدایش» از چشم بندگان و کروبیان پوشیده می‌دارد. 📌جانشین خداوند اگر بخواهد از عالم ناسوت راهی به جهان لاهوت بگشاید، باید صفات زیبای خداوندِ زیباساز را در خود تجلی بخشد تا جامعه‌ای که در آن زیست می‌کند، مدینه فاضله‌ای شود که تنها چند گام با بهشت ملکوت فاصله دارد. @Deebaj
📷 عکسی از طبیعت سحرانگیز رودبار (صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ) اين است نگارگرى الهى؛ و كيست خوش‌نگارتر از خدا؟ و ما او را پرستندگانيم. بقره/١٣٨ @Deebaj
✅دیباج شصت و هفتم 🔶فقیه بمعنی الکلمه 📌فقه توان استنباط احکام شرعیه از منابع معتبر با درنظرداشت ساحات مختلف وجود آدمی؛ اعم از مادی و معنوی است. 📌تنها به ظاهر رفتار انسان پرداختن و از باطن و راز واقعی رفتار او دست‌شستن و به آن بی‌التفات‌بودن، فقه را ابتر می‌کند. 📌فقیه‌شدن افزون بر ضرورت احاطه‌داشتن به منابع، نیازمند آگاهی از نیازهای روحی و مادی انسان و نیز انگیزه‌های دست‌یازیدن او به کردارهای گونه‌گون و گاه متضاد است. 📌انسانِ ساحت شرع همچون انسان ساحت عرفان، قبض و بسط دارد. فقیه باید قبض و بسط‌های جاری در سیره و حیات دیگران را درک کند تا بتواند حکمی صواب درباره رفتار آنان صادر کند. 📌 مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی نماز و روزه استیجاری را فقط به کسانی می‌سپرد که به عدالت آنها اطمینان داشت. روزی فردی از ایشان خواست ادای نماز و روزه استیجاری را به وی بسپارد. از قضا آن زمان نزد میرزامحمدتقی پولی برای این کار وجود نداشت. آن شخص با شنیدن این مطلب به میرزا پرخاش و اهانت کرد و با فحاشی و ناسزاگویی از محضر ایشان بیرون آمد. 📌طولی نکشید که پولی برای ادای نماز و روزه استیجاری به دست میرزا محمدتقی رسید. پس به‌سرعت دستور داد برای آن شخص پولی بفرستند تا نماز و روزه را به‌جای آورد! 📌از ایشان پرسیدند: اگر شما در این کار عدالت فرد را شرط می‌دانید، پس چرا برای کسی که به شما ناسزا گفته است، پول می‌فرستید تا نماز و روزه استیجاری به‌جای آورد؟! 📌 فرمود: او در آن زمان از شدت فقر به من ناسزا گفت و حرف‌های او ارادی نبود. به همین سبب، از عدالت ساقط نشده است. @Deebaj
🔸 بیت الانتظار عابر آوارۀ آدینه‌ایم خسته‌تر از پای پُر از پینه‌ایم زائر صبحیم پی انتظار کعبه ندانیم به جز کوی یار جورکش حوصلۀ غیبتیم زخم‌خور دیدۀ بی‌غیرتیم عمر ندانیم چسان می‌رود اشک ولی در پی آن می‌دَود عمر همین فرصت آدینه بود صبح ظهورش غم دیرینه بود جمعه بسی رفت و نیامد سوار چشم دواندیم پی هر غبار دفتر اندوه اگر وا کنیم دامن این دشت چو دریا کنیم دست به دامان توأم ای صبا تا برسانی ز مَنَش این نوا : کای خلف شیر خدا دیر شد طفل جهان ز آمدنت پیر شد ما همه چشمیم به دنبال تو مست دو ابرو و یکی خال تو ما همه شیدای تو گل‌پیرهن گوشۀ نعلین تو را بوسه‌زن هست عبای تو پناه دلم عشق تو آمیزۀ آب و گِلم ما همه مجنون و تو لیلای ما نام گُلت نغمۀ شبهای ما بِه ز تو دلدار نداریم ما غیر غمت کار نداریم ما ای تو خریدار پریشانی‌ام وی تو طبیب غم پنهانی‌ام شام فراق است و دلم بی‌شکیب بر لب من نیست جز اَمَّن یُجیب 🖊 منصور ایمانی(صبا) @ravagh_channel @Deebaj
✅دیباج شصت و هشتم 🔶کتاب، بازتاب روح 📌مگر قماش کتاب، جز با گره‌خوردن تاروپود واژگان به یکدیگر، بافته می‌شود و مگر حیات کتاب جز با جریان کلمات در رگ رگ صفحات کتاب، پدیدار می‌گردد؟ 📌 هویت خارجی کتاب مرهون جنس تاروپود کلمات و واژگان جاری در لابلای صفحات آن است. اگر جنس تار کلمات از تقوا و پودشان از عدالت باشد، دیبایی بس زیبا پدیدار می‌آورند که می‌تواند فرش راه بشریت تا رسیدن به سعادت باشد و اگر کلمات جاری در جویبار صفحات کتاب، زلال و گوارا باشند، باغستانی به غایت خرم و دل‌انگیز را رقم خواهند زد که جان آدمی از نُزهت و خرمی حضور در آن، بال و پر می‌گیرد. 📌از سوی دیگر، چنانچه تار واژگان از شهوت و پودشان از ستم باشد، همچون سرابی، تشنگان آگاهی را به کام دیو دهشتناک جهل می‌کشاند و اگر کلماتی که کتاب از آن‌ها برساخته می‌شود، رنگ و بوی خودخواهی و غرور داشته باشند، خواننده را به برهوتی بی‌پایان خواهند کشاند. 📌اما این تاروپودی که کتاب از آن‌ها بافته می‌شود و این کلماتی که در هزارتوی صفحات کتاب جریان دارند، همگی نماینده روح نویسنده کتاب‌اند. نویسنده، روح و روان خود را در کتاب بازتاب می‌بخشد. 🟩پس هر کتابی شایسته خواندن نیست؛ زیرا هر روحی قابل ستودن نیست. @Deebaj
✅دیباج شصت و نهم 🔶دورویان از نگاه پیشوای راستگویان 📌دورویی و نفاق مرزی است میان ایمان و کفر و منافق بر این مرز ایستاده است تا هم از امتیازات ‏جامعه ایمانی بهره گیرد و هم از آبشخور آلوده کفر، جان بی‌ارزش خویش را سیراب کند. 📌منافق، آنگاه ‏که به جامعه مؤمنان وارد می‌شود، صورتک ایمان بر چهره می‌نشاند و آنگاه که پا در حلقه ‏همپالگی‌های کفرکیش خود می‌نهد، چهره حقیقی خود را آشکار می‌سازد. ‏ 📌اما منافق چه ویژگی‌هایی دارد که او را از باورمندان حقیقیِ به خدای یگانه متمایز می‌سازد؟ چگونه ‏می‌توان منافق را از مؤمن بازشناخت و راه خود را از راه او جدا ساخت؟ 📌امام صادق علیه السلام در سخنی نغز، از سه ویژگی منافقان در ناحیه رفتار خبر می‌دهد که معیار ‏مناسبی برای شناخت سره از ناسره است:‏ ‏1.آنگاه که سخن می‌گوید، راست بر زبانش جاری نمی‌شود.‏ ‏2.آنگاه که وعده می‌دهد، آن را زیر پا می‌نهد.‏ ‏3.آنگاه که مورد اعتماد قرار می‌گیرد، خیانت می‌کند.‏ 🟢به فرموده امام علیه السلام، فردی با این ویژگی‌ها، اگر چه نماز و روزه به‌پا دارد، از ویژگی ایمان تهی و نام منافق او را سزاست.‏ 🟩قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَاِنْ صامَ وَصَلّى: مَنْ اِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَاِذا ‏وَعَدَ اَخْلَفَ وَ اِذَا ائْتـُمِنَ خـانَ‎. ‎ تحف العقول/ ص 229‏ @Deebaj
✅دیباج هفتادم 🔶اندک‌های بسیار! 📌در نگاه عموم مردم، برخی امور و یا چیزها به‌جهت نقش مهمی که در زندگی و سرنوشت آنان ایفا می‌کنند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند؛ از‌این‌رو حتی حضور کم‌رنگ و اندک آنها در زندگی، تأثیرات بزرگی از خود برجای می‌گذارد. 📌مثلا وجود اندکی سمّ در ظرف بزرگی از آب کافی است که آن را مسموم و اسباب هلاک نوشندگان را فراهم سازد. 📌یا در نگاه متشرّعان، وجود اندکی پلیدی، دیگی پر از برنج را که برای مهمانی‌ای باشکوه تدارک دیده شده، راهی زباله‌دان کند و... . 📌همچنین است وجود جرقه‌ای آتش که می‌تواند سبزی و خرمی جنگلی را به سیاهی خاکستر بدل کند و یا اخگر گناهی خُرد، دشتی ستُرگ و آکنده از گل‌های شاداب برآمده از کارهای نیک را به برهوتی بی‌انتها بدل کند. 📌یا تلخی اندکی دشمنی که دشمنی‌های بسیار را سبب شود و روح و جسم آدمی را در معرض تهدید قرار دهد. 📌و یا سایه بی‌رمق تنگدستی که فضای زندگی را تیره و تار سازد. 📌و نیز تشویش دردی خفیف که ذهن و جان انسان را به‌خود مشغول دارد. 📌این چیزها، کمشان نیز بسیار است! امام صادق علیه السلام فرمود: «اَرْبَعَةُ اَشْيـاءٍ اَلْقَليـلُ مِنْها كَثيرٌ: الَنّارُ وَالْعَداوَةُ وَالْفَقْرُ وَالْمَرَضُ.»؛ چهار چيز است كه اندك آن هم بسيار است: آتـش، دشـمنى، فـقر و بيـمارى. @Deebaj
✅دیباج هفتاد و یکم 🔶انسانم آرزوست! 📌برخی تیغ راحت طلبی خود را که به زهر خودبزرگ بینی، غرور، رفاه طلبی و جز آن آغشته شده، در غلافی از لبخندی مزورانه پنهان کرده و آرام بر قلب دیگران خراش می زنند. 📌اینان کاش زبان در کام می کردند و لبخند را با اخمی ژرف جایگزین، اما نخوت و غرور خود را در لفافه ای از لبخند پنهان نمی ساختند. 📌زیستن با درشت گوی راستگو به از به سر بردن با کسی که لجن و شورابه غرور را در جامی بلورین از دروغ و تزویر به دیگران پیشکش می کند. 📌همه ما با آدمهایی از این دست در زندگی رو به رو بوده ایم. دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر کز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند يافت مي نشود جسته ايم ما گفت آنک يافت مي نشود آنم آرزوست @Deebaj
✅دیباج هفتاد و دوم 🔶جنس غیر منطقی 📌در تقرب به خداوند اصلا جنس و جنسیت مطرح نیست چون جنس و جنیست آفریده خود خداوند است و خداوند همه آفریدگان خود ‏را دوست دارد. 📌 اساسا خداوند، مثل برخی انسان‌ها، جنس بد تولید نمی‌کند. همه اجناسی که خداوند آفریده است، عالی هستند و ‏در دستگاه آفرینش خداوند، جنس متوسط و داني (پست) وجود ندارد. با این حساب، شاید وجود نوع حقیقی و نوع اضافی هم در این ‏ساختار بی‌معنا باشد.‏ 📌به‌نظر، هر آنچه که آفریده خداوند است، تحت تنها یک جنس و یک ماهیت گنجانده می‌شود (برخلاف نظر منطق‌دانان که اجناس ‏و ماهیات متنوع برای موجودات قائلند) و آن ماهیت «آفریده‌شدگی» است. 📌همه چیز جز وجود فرازمند خداوند، زیر چتر مخلوقیت ‏قرار می‌گیرد، پس جنس و جنسیتهای من‌درآوردی و ساختگی که شاکله ذهن بشر آن را برای تسهیل درک روابط بین أشیاء پدید ‏آورده است، در دستگاه آفرینش خداوند و در مسیر نزدیک‌شدن به او جایگاهی ندارد.‏ 📌جنس زن و جنس مرد، از آن بافته‌های ذهن بشر از دیرباز تاریخ تاکنون بوده است. شاید «عقل مذکر» بیشترین تأثیر را در این ‏مرزبندی ایفا کرده باشد.در دوران نوگرایی و با ظهور نهضت فریبای طرفداری از حقوق زن، به ظاهر تلاش شد تا این مرزبندی ‏کم‌رنگ شده و از بین برود، اما آنچه کم‌رنگ شد، مرز میان جنسیت‌ها بود و نه جنس‌ها. 📌هنوز هم باور به دو جنس از نگاه مادی ‏وجود دارد که تلاش می‌کند بر اساس طرد جنسیت و حرکت در مسیر ایجاد برابری یکی از دو جنسیت با دیگری، به نوعی دیگر، ‏جنسی را تا درجه جنسی دیگر برکشد.👇
📌پس هنوز هم در زوایای پنهان و ناخودآگاه اندیشه این افراد، ذهنیت جدایی دو جنس و برتری یکی بر دیگری، سوسو می‌زند.‏ 📌اما اگر با نگاه توحیدی به این موضوع بنگریم، خواهیم دید که هم زن و هم مرد، هر دو دارای ماهیت «آفریده‌شدگی» هستند و از ‏این جهت هیچ‌یک را بر دیگری برتری نیست. عامل برتری‌بخشی، به چیزی خارج از ماهیت آنان بازمی‌گردد و آن عامل، ‏ایمان و کردار شایسته است. 📌 هر زن و مردی که از نعمت ایمان برخوردار باشد و به انجام کردار شایسته دست یازد، ماهیت خویش ‏را ارتقا بخشیده و به منزلتی دست می‌یابد که مغبوط فرشتگان خواهد شد؛ چه زن باشد و چه مرد. 📌مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه ‏و زینب و معصومه –درود خداوند بر آنان باد- گواه صادقی بر این مدعایند.‏ @Deebaj
✅دیباج هفتاد و سوم ‌ 🔶ابن الوقت 📌خوشبختی احساسی است که باید از چشمه درون بجوشد و نه از منبع‌های تعبیه‌شده در خارج از وجود آدمی. 📌بسیاری می‌پندارند اگر مال و ثروتی به هم زنند و جاه و مقامی به‌دست آورند، شاهین خوشبختی بر دوششان خواهد نشست و راحت و آسایش بر سر زندگیشان همچون چتری گشوده خواهد شد. اما آنگاه که بخش بزرگی از فرصت گران‌بهای عمر خویش را در مکیدن شیرابه‌ی خوشبختی از پستان‌های ساختگی مقام و ثروت، هدر دادند، به‌خود آمده و در کام خویش جز تلخی حسرت گذشته و بیم از آینده احساس نمی‌کنند. 📌اما آنان که شراب خوشبختی را از سرچشمه‌های اصیل آن می‌نوشند و نه در کسب ثروت و مقام، نه در اندوه نسبت به گذشته کام جانشان زهر می‌شود و نه بیم از آینده‌ی نیامده، زندگی را به کامشان تلخ می‌سازد. زبان حال دسته دوم این است: مائیم که بی‌قماش و بی‌سیم خوشیم در رنج مرفهیم و در بیم خوشیم @Deebaj
‏وجب به وجب خمپاره و انگشت به انگشت ترکش. اگر از ماه کسی آهنربای بزرگی بدست می‌گرفت ‌خوزستان ⁩می‌چسبید به ماه. - رضا براهنی؛ آزاده‌خانم ونویسنده‌اش.🪖
✅دیباج هفتاد و چهارم 🔶عشق‌بازی آینه 📌خاصیت آینه، بازتاب‌دادن کامل تصویری است که در برابر آن قرار می‌گیرد. اگر آینه شکسته و یا محدب و مقعر نباشد، تصویری بی‌نقص از اشیا ارائه می‌کند. 📌عاشق حقیقی نیز چهره کامل و بی‌نقص معشوق را بازتاب می‌دهد و به‌قول هوشنگ ابتهاج: «آینه در عشق‌بازی صادق است آینه یک دل نه، صد دل عاشق است» 📌اگر آینه‌ی فطرت انسان در اثر ضربت سنگ گناه، ترک برنداشته باشد و یا به‌جهت حرکت در کژراهه‌ی عصیان، فرورفتگی یا برآمدگی نیافته باشد، همواره قامت آراسته حقیقت را بازتاب خواهد بخشید. 📌انسان کامل، آینه‌ای است که تمام حقیقت معشوق را در خود انعکاس می‌بخشد و انسان‌های معمولی، تنها با نگاه به این آینه است که می‌توانند به شناخت حقیقت ناب و بی‌پیرایه نایل گردند. 📌انبیا و اولیای الهی، آینه‌هایی هستند که آفتاب وجود خداوند را بازتاب می‌دهند. @Deebaj
✅دیباج هفتاد و پنجم 🔶بارقه‌های امید 📌کودک و نوجوان یعنی ادامه زندگی، استمرار وجود انسان، تازگی، تحول، پیشرفت و در یک کلمه: امید. 📌امروز دم غروب، خسته از یک هفته پرکار، هوس کردم کمی قدم بزنم. قدم‌زنان تا بوستانی که با منزل فاصله داشت رفتم. 📌در مسیر، از کنار دیوار مجتمع‌های مسکونی که می‌گذشتم، از پشت نرده‌ها، صدای سروصدای بچه‌ها که نغمه زندگی بود، به‌گوش می‌رسید. دوست داشتم به آنان و جست‌و‌خیزهای کودکانه‌شان ساعت‌ها خیره شوم. 📌در بهترین نقطه بوستان، شهید جوان بیست ساله ای در خاک آرمیده بود که البته گمنام بود. نماینده نسل دهه پنجاه یا شصت که جوانی و سرزندگی جمعیت این مرز و بوم را به رخ دیگر کشورها می‌کشاندند. 📌آن.سوتر، گروهی نوجوان ۱۳ تا ۱۵ ساله، با «زووووو» کشیدن، زندگی را نفس می‌کشیدند. شور و نشاطی وصف‌ناشدنی داشتند. چمن‌های بوستان هم زیر پاهای برهنه‌شان، قولنج می‌شکست. 📌این‌ها بارقه‌های امیدند در فضای جان، اما شاید زیاد طول نکشد که این بارقه‌ها خاموش شوند و نسلی سال‌خورده در گوشه کنار بوستان‌ها، روی نیمکت‌ها بنشینند و این شور و نشاط زندگی، جای خود را به تکراری خسته‌کننده و کشنده بدهد. @Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دیباج هفتاد و ششم 🔶نقد جوانی علی‌رضا مکتب‌دار 📌دوره پیری، دوران تثبیت باورها، ارزش‌ها و رفتارهاست. تغییر در این دوران، اگر هم بخواهیم، به‌دشواری رخ می‌دهد. 📌نشاط و نیروی جوانی و تحول‌خواهی جوان، او را مستعد پذیرش تغییر می‌سازد اما خستگی، بی‌حوصلگی و خمودی، سد راه هرگونه تغییر است. 📌فرصت جوانی، بهار خودسازی و پرکشیدن تا اوج قله معنویت است. 🔶جوانی را دریابیم! @Deebaj