هدایت شده از حق الناس
‼️معیار تشخیص حقالله و حقالناس
🔴 حکم در قرآن
کلمه حکم، حداقل به دو نحو استفاده شده است:
1⃣ نخست بعنوان حکم شرعی
2⃣ و دوم به معنای حکم حاکم.
هر کدام از این دو شکل استفاده، دو صورت دارند.
اصطلاح اول و دوم با هم نسبت عموم و خصوص مطلق دارند و اصطلاح اول مقسم است و اصطلاح دوم یکی از اقسام آن است.
از لحاظ مصادیق، اصطلاحات سوم و چهارم، دارای نسبت عموم و خصوص منوجه هستند.
💢 بنابر اصطلاح چهارم، قضاوت و فصل خصومت یکی از #شئون_رهبری است.
✔️ با دقت در تعاریف مذکور، بین حکم شرعی و حکم حاکم چند تفاوت به دست می آید:
الف) حکم حاکم از جانب غیرخدا صادر میشود.
ب) موضوع حکم شرعی، عنوان کلی و قابل انطباق بر موارد فراوان است. در مقابل، موضوع حکم حاکم، شیء مخصوص و موردی است و خلاصه اینکه حکم حاکم عبارت است از تطبیق حکم شرعی بر مورد خاص.
ج) اگر دقت بیشتری شود، واضح خواهد شد که متعلق حکم حاکم، خود حکم شرعی است. چون او فرمان اجرای حکم شرعی را در مورد خاص صادر می کند.
💢در اینجا نکتهای وجود دارد.
🔺حاکم دارای حکم ولایتی نیز هست؛ یعنی حاکم در مواردی خاص میتواند جامعه را به کاری و یا ترک کاری ملزم کند.
براساس این نکته، حکم حاکم دو گونه خواهد بود:
1⃣ گاهی به شکل تطبیق حکم شرعی
2⃣ و گاهی براساس اعمال ولایت و استفاده از حق ریاست و رهبری.
⁉️فرق حق و حکم
فقها در اینجا چند نظریه دارند:
🔻حق را میشود ساقط کرد
🔺ولی حکم قابل اسقاط نیست.
بعضی گفتهاند: براساس برخی ادلّه، حق گاهی قابل اسقاط و گاهی غیرقابل اسقاط است. اما حکم قابل اسقاط و نقل نیست.
ولی نمیشود گفت: هرچه قابل اسقاط و نقل نباشد، حکم است، بلکه ممکن است حق باشد.
آری، حق همیشه قابل اسقاط است، زیرا حق، سلطنت است و طبیعتاً قابل اسقاط است و اینکه در برخی موارد اسقاط شدنی نیست، بخاطر وجود مانع است.
واژه حکم به مفهوم اصطلاحی مورد بحث و معنای اعتباری آن، هیچگاه به معنای مصدری به کار نمیرود و پیوسته بمعنای اسم مصدری و حاصل فعل و نتیجه انشا کاربرد دارد.
از نظر ما این نکته را نمیتوان فرق بین حق و حکم بحساب آورد.
میان #ذیالحق و #من_علیهالحق یک رابطه وجود دارد و حکم این چنین است. البته در بعضی موارد، حق و حکم، هر دو صدق میکنند که در اینصورت، رابطه مذکور هم وجود خواهد داشت.
ولی این رابطه بخاطر مصداق حق بودن است، نه به خاطر مصداق حکم بودن.
درباره این اندیشه نیز میتوان چنین گفت: بین وجود حق و وجود #منعلیهالحق ملازمه نیست. زیرا گاهی #حق و #ذیحق هست، ولی منعلیهالحق وجود ندارد. مثلاً اگر انسان زکات مال خود را بدهد، در اینجا دیگر منعلیهالحق هم وجود داشته باشد. لذا جایی که فقط حق و ذیحق وجود دارند، نمیشود اضافه بودن حق را قبول کرد چون اضافه همیشه بین دو طرف است و اضافه، مفهوم سومی، بین دو طرف میباشد.
💯 تفاوت حق و حکم این است که نباید مجعولات شرعی به دو قسم تقسیم شوند که یکی از آنها حق و دیگری حکم باشد. زیرا همه آنها حکم شرعی یا عقلایی هستند که برای مصالح خاص اعتبار شدهاند.
ادامه دارد...
🔴 کانال حقالناس
@hagholnas