دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۷۹ 🔅•✾••┈ 🔸به وی گوشزد کردم: آنچه در مدینه است، به مهلت نیاز دارند و آ
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۸٠ 🔅•✾••┈
... 🔹اما عثمان در پاسخ گفت: به خدا سوگند، مقصود تو را فهمیدم. اما اگر تو به جای من بودی، من با تو اینگونه رفتار نمیکردم. تو را خشمگین نمیساختم و ملامت نمیکردم. رفتار زشتی با تو نمیکردم و رفتار ناشایستی از من سر نمیزد و حق خویشاوندی و دوستی را ادا میکردم.
☀️به نمایندگی از مردم مصر
مردم مصر در مسجد مدینه تحصن کرده بودند و عزل استاندار منطقه خویش را درخواست میکردند وساطت #طلحه و #عایشه کارساز نشد و به ناچار من سراغ عثمان رفتم
🔸و به او گفتم:
این مردم از تو درخواست میکنند که استاندارشان را عزل کرده و شخص دیگری را به جای او منصوب کنی و دلیل درخواست خود را آلودگی وی به خون مسلمانی میدانند که او بیگناه کشته است. پس این استاندار را عزل کرده و به جرم وی رسیدگی کن واگر واقعا جرمی مرتکب شده است، منصفانه حکم صادر کن.
عثمان پذیرفت فردی را که مردم مصر قبول دارند، جایگزین استاندار خود کند؛ اما بعد از مدتی، تحت تاثیر اطرافیان، از اعلام آن امتناع کرد و بر شدت ناراحتی مردم مصر افزود.
☀️قبول درخواست عثمان برای بازگرداندن مردم مصر
تحمل حضور مردم مصر در شهر مدینه برای عثمان مشکل شده بود.
🔹روزی به منزل من آمد و گفت: ای پسر عمو، راه چارهای برای من باقی نمانده است. من خویشاوند نزدیک تو هستم و حقی بزرگ برگردن تو دارم. همانگونه که مشاهده میکنی، مردم مصر تجمع کردهاند و قصد هجوم به من را دارند. میدانم که تو نزد آنان منزلتی داری و برای تو احترام قائل هستند و به سخنانت گوش میکنند. دوست دارم که به سراغ آنان بروی و هرگونه که میتوانی، آنها را بازگردانی. اصلا دوست ندارم آنان با من روبه رو شوند؛ زیرا موجب جسارت آنان میشود و دیگران نیز به دنبال آنان به راه میافتند و اعتراض می کنند.
🔸پرسیدم: با چه وعدهای مردم مصر را به شهرشان برگردانم؟
🔹گفت: هر نظری که تو داشتی و برای اصلاح امور پیشنهاد کردی، میپذیرم و خلاف خواسته تو رفتار نمیکنم.
🔸گفتم: بارها و بارها با تو سخن گفتهام و به توافقهایی باهم رسیدهایم؛ اما پس از اینکه از هم جدا شدهایم، تو سخن دیگری را مطرح کردهای. با هم سخنی میگوییم و تو تغییر موضوع میدهی و سخن دیگری میگویی و همه اینها کار #مروان_بن_حکم و #سعیدبن_عاص و #معاویه است که تحت تاثیر آنها قرار میگیری و سخن آنان را گوش میدهی و برخلافت سخنان من رفتار میکنی.
عثمان قول داد که این بار به نظر من عمل خواهد کرد و نظر مشاوران خود را نادیده خواهد گرفت. در پی این صحبتها، من با مردم مصر صحبت کردم و آنها را برای بازگشت به مصر آماده ساختم؛ اما شهر مدینه هنوز در التهاب به سر میبرد و لازم بود برای آرام کردن آن اقدامی شود.
🔸از اینرو به عثمان چنین پیشنهاد کردم: با مردم سخن بگو. به طور مستقیم و رودررو با آنان صحبت کن تا مردم از مسائل موجود با خبر شوند.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist