دفاع همچنان باقیست
...ادامه ♦️احزاب و گروههای سیاسی دینی شمال آفریقا وی فتوای «ابنتیمیه را مبنی بر این که تاتارها مر
...ادامه
♦️احزاب و گروههای سیاسی دینی شمال آفریقا
هـ) جماعت انصارالسنةالمحمدیه: جمعیتی اسلامی سلفی است که در مصر بوجود آمد و سپس در جاهای دیگر نیز نفوذ کردهاست، این جمعیت نیز اساس دعوتش را دعوت توحیدخالص و سنت صحیح قرار دادهاست. مؤسس این جمعیت #شیخ_محمدحامدالفقی و همفکرانش در سال1345 هـ ق/1926م در قاهره تاسیس کردهاند.
مبانی فکری این جماعت، براساس عقیده و منهج #اهلالسنهوالجماعه است، که از مصنفات #علمای_سلف، #ابنتیمیه، #ابنقیمجوزیه، #محمدبنعبدالوهاب اخذ کردهاند.
▪️عقاید این جمعیت :
1⃣ اعتقاد به اینکه اصل در دین کتاب و سنت است، به فهم سلف صالح
2⃣ صفات خدا همانگونه که خود و رسولش توصیف میکنند میباشد، بدون تشبیه، تمثیل، تأویل
3⃣ اعتقاد به رؤیت خدا در روز قیامت
بررسی و خاستگاه منشاءفکری طالبان
در رابطه با خاستگاه اجتماعی جنبش طالبان، نظرات مختلف و آراء گوناگون وجود دارند، اما آنچه که از همهی اینها یقینیتر و صحیحتر به نظر میرسد ، این است که خاستگاه اجتماعی این جنبش را افغانستان بدانیم، نه جای دیگر؛ زیرا خاستگاه بسیاری از اعضای طالبان مناطق پشتوننشین مرزی میان پاکستان و افغانستان است. علاوه بر این که آغاز ظهور جنبش طالبان از آنجا و اکثر پایگاههای این گروه نیز در همان منطقه بودهاست. یعنی نباید در مرحله اول طالبان را ساخته و پرداخته دست کشورهای خارجی و بازیچه دست آنان و فاقد استقلال رأی بدانیم، بلکه آنچه که واقعیت دارد این است که طالبان بازیچه دست هیچکسی نبوده و سرنوشت آنها [درآغاز] بطور قطع از اسلامآباد تعیین نمیشده است و رهبر طالبان افغانیالاصل و کاملاً مستقل عمل میکرده. به هیمن جهت آنچه را که پاکستان و کشورهای دیگر از طالبان میخواست، با مخالفت این جنبش روبرو شدهاست، در واقع طالبان بعنوان یک نیروی اجتماعی برخاسته از شیوههای گوناگون اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه افغانستان بوده، نه نیروهای بیگانه و خارج از مرز افغانستان.
باتوجه به مواضع جنبشطالبان، کشورهای خارجی حمایت خود را پس از ظهور طالبان درراستای رسیدن به منافع ملی و امنیتی و اقتدار سیاسی خود آغاز نمودند و در رشد و پیشرفت این جنبش نقش اساسی را ایفاء نمودند و با نادیده گرفتن عملکرد طالبان در نقض آشکار حقوق بشر آنها را مورد حمایت پنهان سیاسی قرار دادند. در طول تاریخ نقش استعمار از طریق حمایت گروههای بنیادگرا و افراطی مثل طالبان بطور مستقیم یا غیرمستقیم برجسته بوده و از این طریق توانستند به اهداف خود برسند.
اسلام طالبانی، پدیدهی نوظهوری است که منبع فکری آنان برپایه تفکرات القاعده (اسامهبنلادن و ایمنالظواهری) و دیدگاه افراطی دیوبندی پذیرفتهاند که طی دوران جهاد برخی احزاب مذهبی پاکستان به تبلیغ آن پرداختند. یکی از ویژگیهای بارز مدارس دیوبند، ضدیّت با مذهب شیعه و نقش قایل نشدن برای زنان در جامعه است.
اما تفکر دیوبندی در پاکستان پس از جدایی از هند در سال1947 رشد سریعتری پیدا کرد. دیوبندیها یک جنبش مذهبی به نام«جمعیتالعلماالاسلام» به راه انداختند که بتدریج به یک حزب سیاسی تبدیل شد که بعدها از نظر مذهبی و ایدئولوژیک تأثیر فراوانی بر طالبان گذاشت.
یکی از مهمترین شاخههای مدرسه «جمعیتالعلماءالاسلام» مدرسه «دارالعلوم حقّانیّه» است که مولانا #سمیعالحق آن را رهبری میکند. این مدرسه که مدارس بسیار دیگری را نیز سرپرستی میکند در ایالت سرحدّ پاکستان در مجاورت مرزهای افغانستان قرار دارد. این مدرسه در دههی80 یکی از مهمترین مراکز آموزشی دینی و نظامی مجاهدان افغان بودهاست، پس از آنهم محلی برای آموزش گروه طالبان تبدیل گشت.
بیشترین طلبههای این مدرسه را، دانشآموزان افغانی تشکیل میدهند، صدها تن از آنان در شرایط سخت و دشوار در اردوگاههای پناهندگان افغان در پاکستان چشم به جهان گشودند. گردانندگان مدرسه حقانی افتخار میکنند که بیشترین نیروهای طالبان از جمله:
8وزیر کابینهی طالبان و بیش از 20نفر از والیان(استانداران) از فارغالتحصیلان این مدرسه هستند.
مولانا سمیعالحق میگوید: «ملاعمر درباره آینده افغانستان چارهجویی میکردند. به آنان گفتم حزب تشکیل ندهند بلکه یک جنبش طلبگی به راه اندازند.»
(104) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist