واي محراب علي مقتل خونين علي است
سبب قتل علي عدل علي دين علي است
كعبه زادي كه بجز بيت خدا خانه نداشت
آخرين جاي علي جاي نخستين علي است
گفت در سجده ی خود فزت و ربّ الكعبه
حسرتي تلخ دراين گفتۀ شيرين علي است
حالتي خوبتر از سجده نباشد به نماز
این چنين كشته شدن حاجت ديرين علي است
دادخواهی که پناه همه مظلومان است
شادی غم زدگان مایه ی تسکین علی است
ناشناسی که کشد نان یتیمان بر دوش
ماه شب گرد انیس دل غمگین علی است
آن که از یاد فقیران شده بی خواب و قرار
آیت لطف خدا چشم جهان بین علی است
از حسين و حسنش عرش خدا زيور يافت
قسمت زينب او زیور و آذين علي است
ماتم پر غم حيدر پدر عاشورا است
كربلا صحنهاي از مقتل خونين علي است
در شب قتل علی داد خدا قرآن را
ثقل قرآن عوض وزنه ی سنگین علی است
گريد و سوزد وآرام گدازد چون شمع
تا سحر زينب كبري كه به بالين علي است
واي محراب علي مقتل خونين علي است
سبب قتل علي عدل علي دين علي است
شاعر: مرحوم حبیب الله چایچیان(حسان)
السلام علیک یا علی ابن ابی طالب
صلی الله عليک یااباعبدالله الحسین
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
🐜 #داستان_کوتاه_اموزنده🐜
💠روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود
🔹از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
🔸مورچه گفت: معشوقم به من گفت اگر این کوه راجابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من، به عشق وصال او، می خواهم این کوه را جابجا کنم
🔹حضرت سلیمان فرمود: اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام دهی
🔸مورچه گفت: تمام سعی ام را خواهم کرد...
🔹حضرت سلیمان که از همت و پشت کار مورچه، بسیار خوشش آمده بود، آن کوه را برایش جابجا کرد
🔸 مورچه رو به آسمان کرد و گفت:
خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد..
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
✅ فرار از زندان #دولتو (۲)
در اين مدت، نه كسي به سراغمان آمد و نه چيزي از ما پرسيدند، تا اين كه آخر هفته، بازجويي شروع شد. اين بازجويي را يك #ستواندوم_فراري و خائن به عهده داشت و از لهجهاش كاملاً ميشد فهميد كه كُرد نيست.
حرفهايش اغلب در اين گونه موارد دور ميزد: «من ميدانم همه شما جاسوس هستيد و به نام #جهاد به اينجا آمدهايد، پس بهتر است پيش از اين كه مجبور شوم زبان شما را از پس گردنتان درآورم، به همه سؤالهايم پاسخ صحيح بدهيد.» ولي ما در پاسخ همه سؤالها، #شلاق و #شكنجهها، جز حقيقت چيز ديگري نداشتيم كه به او بگوييم. مرتب به خدا و تمام مقدسات قسم ميخورديم: «شما اشتباه ميكنيد، خدا شاهد است ما جاسوس نيستم و تنها به منظور خدمت به اين منطقه آمدهايم.» ولي او هرگز قانع نميشد و علاوه بر #پذيرايي از ما با #سيلي، #مشت، #لگد و #شلاق، با شقاوت تمام، #ريش ما را #ميكَند.
علاوه بر اين، تا آنجا كه ميتوانست، با عصبانيت تمام، به #زمامداران و #دولتمردان ما #اهانت ميكرد. چند بار از ما خواست پشت به انقلاب كنيم و حاضر به همكاري با آنان شويم. حتي چندبار در آن #سرماي_كشنده_كردستان، حدود #ده_دقيقه ما را در #داخل_يخچالهاي_بزرگ از نوع كانيتنر انداختند كه نزديك بود به طور كامل #منجمد شويم و #بميريم. بدين طريق، مدت #يك_هفته_تمام، زير انواع #شكنجههاي مختلف آنها قرار داشتيم.
گاهي به منظور #تضعيف_روحيه و #ايجاد_تزلزل و #وحشت در روحيه ما، ناگهان #بلندگوي نصب شده در اطراف محوطه اعلام ميكرد: «فلاني را براي #اعدام آماده كنيد!» ولي بعدها معلوم شد اين هم يك نوع بلوف به منظور ايجاد تزلزله در روحيه و درهم شكستن مقاومت آن شخص بوده است. در مدت بيست روز كه ما در زندان آنان بوديم، تنها يكي از برادران ما به نام #منصور_طاهري واقعاً محكوم به اعدام شد كه با مقاومت زياد، با #لبي_خندان از اين مرگ #استقبال كرد. پس از اعدام هم همه ما #جنازه آن #شهيد را به چشم خود مشاهده كرديم.
آنان #گوش و #بيني او را #پيش از كشتن و به #شهادت رساندن، به منظور اعمال فشار و شكنجه، #بريده و به شهادتش رسانده بودند؛ تا آنجا كه #قيافهاش مشخص #نبود و ما جنازه را با مشاهده ساعت مچياش كه در اين مدت هميشه آن را بر مچش ديده بوديم، شناختيم.
پس از گذشت بيست و پنج روز، گروه ديگري از برادران #جهادگر اعزامي از #مشهد را كه يكي از آنان پاسدار بود، دستگير و به زندان ما منتقل نمودند. بعد از مدتي كه گذشت و نسبت به هم اعتماد پيدا كرديم، خود او اين مطلب را به ما گفت. بدين طريق، #گروه_نوزده_نفري آنان، كه اكثرشان را نوجواناني مؤمن و مقاوم تشكيل ميدادند، به جمع ما افزوده شد. از اين جمع، يكي دو نفرشان #مهندس_مخابرات بودند. حدود پنج ماه و نيم تمام، همه ما در كنار هم در اين طويله زنداني بوديم. از قرار معلوم، گروههاي ديگري هم در مكانهاي ديگري زنداني بودند.
زماني به اين مطلب پيبرديم كه #روحاني_نماي_فاسد حجتالكفر و الكافرين #عزالدين(ضددين)حسيني به منظور #سخنراني به آنجا آمد و كليه زندانيان را براي گوش دادن به مزخرفات اين عامل امپرياليست در يك جا جمع كردند. او سخنراني خود را با تاختن به انقلاب و تهمت و ناسزا آغاز كرد.
هنوز چند دقيقهاي از سخنرانياش نگذشته بود كه طاقتمان سرآمد و در وسط سخنراني او شعارهايي سرداديم و همگي به صورت دسته جمعي فرياد زديم: #روح_مني_خميني، #بتشكني_خميني و بدين طريق، سخنراني سراپا هجو و مزخرفش را نيمهكاره در گلويش خفه كرديم.
دموكراتهاي جلاد با #ته_قنداق، #سرنيزه، #مشت و #لگد به جانمان افتادند و سعي كردند بدين طريق فريادمان را خاموش كنند و ما را وادار نمايند به ياوهگوييهاي ضددين حسيني گوش كنيم. تا جايي كه با كشيدن «گلنگدن» و مسلح كردن تفنگ، ما را #تهديد به #اعدام_دستهجمعي نمودند؛ ولي بچهها با #سروصورت_خونين و #دستوپاي #مجروح، در حال كتك خوردن، همگي سرود #خميني_اي_امام را سر دادند. صداي بغضآلود و پر از خشم و نفرتمان، در محوطه و كوههاي اطراف طنينانداز شد. ناگهان صداي #رگباري تكاندهنده از ميان اين فريادهاي خشمآلود در فضا پيچيد و باعث به #خاك و #خون غلتيدن عدهاي از #نوجوانان_حزباللهي و مقاوم ما گرديد.
برنامه سخنراني به هم خورد و سخنران محترم! سرافكنده از آنجا خارج شد. اين براي ما موفقيتي بزرگ بود؛ هرچند كه به قيمت جان دو، سه نفر از عزيزانمان تمام شد. بقيه ما را، سالم و مجروح، با عجله، زير ضربههاي ته قنداق، شلاق و لگد به داخل زندان برگرداندند.
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
❇️ پنجه عدالت دستگاه قضایی بر گلوی مفسدان اقتصادی
✅ بیحاشیه و قانعکننده! این دو کلمه بیان مختصر ماحصل عملکرد دستگاه قضایی در چند ماه اخیر است. آن زمان که رئیس سابق قوه قضائیه برای کنترل بلبشوی بازار به رهبر انقلاب نامه نوشت و استیجازه دوازده بندی را از ایشان گرفت تا مفسدان اقتصادی و اخلالگران بازار را علنی، فوری و قاطع محاکمه کند.
✅ برخی معتقد بودند آن نامه و اقدامات پس و پیش آن نمایشی است، اما دادگاههای ویژه اقتصادی برپا شد و در آن از وزیر سابق گرفته تا داماد وزیر لاحق و شاخهای بازار و حتی برادر رئیسجمهور و ... و ذالک همه به پای میز محاکمه کشانده شدند، از خودشان دفاع کردند، حکمشان صادر و اجرا شد یا در حال اجراییشدن است.
✅ نتیجه برخورد بدون اغماض و بیحاشیه دستگاه قضایی حالا بر بازار هم ملموس است: #قیمت_موادغذایی نزولی شده و صفها برای گوشت و مرغ برچیده شده در بالاترین و شدیدترین نقطه تحریمها و فشارهای غربی، بازار ارز آرام و اصطلاحاً رو به پایین است.
از همه اینها مهمتر، #اقناع_عمومی هم از پس این دادگاهها حاصل شده و دید مردم نسبت به دستگاه قضایی تا حد بسیار زیادی ارتقا یافته است.
✅ استمرار برگزاری بدون اغماض، علنی، قاطع و فوری دادگاه #دانه_درشتها و مخابره اخبار بدون سانسور آن در رسانهها باعث شده مردم احساس کنند دستگاه قضایی حق مظلوم را از ظالم خواهد گرفت، حتی اگر این ظالم قبلاً وزیر بوده باشد یا برادر رئیسجمهور مستقر. دیگر آن تصور که پول، حلال همه مشکلات و دستاویزی برای دور زدن قانون است، چندان قابل اعتنا نیست.
✅ اگر اخبار و مشروح مذاکرات هر روزه دادگاههای علنی #مفاسد_اقتصادی را دنبال کنید، به خوبی متوجه میشوید که قوه قضائیه کمر همت بسته تا کف بازار را از اخلالگران و مفسدان پاک کند. این همت بیتأثیر هم نبوده و آرامش کنونی بازار حاصل همین عزم دستگاه قضایی است. تحریمها و فشارها در اوج است،
ثبات بازار هم در همین ایام مثالزدنی.
همه دانه درشتها
🚺 به این اسامی و سمتها دقت کنید:
حسین فریدون، برادر رئیسجمهور
پرویز کاظمی، وزیر سابق رفاه
محمد رضوی، داماد وزیر فعلی کار
احمد عراقچی، معاون ارزی بانک مرکزی
بابک زنجانی، متهم نفتی و صاحب کارتلهای اقتصادی
حسین هدایتی، مشهور به عابربانک فوتبال ایران
محسن پهلوان، مدیرعامل پدیده شاندیز
زیبا حالت، جعبه سیاه نفتی
حمیدرضا بخشایش، مدیرعامل بانک سرمایه
رضا حمزهلو، مدیرعامل سابق شرکت پتروشیمی ایران به همراه ۱۳ متهم دیگر از جمله محسن احمدیان امیرحسین آزاد، حسن قربانی و مهدی بهرامی، متهمان اصلی پرونده مؤسسات مالی البرز ایرانیان، آرمان و فردوسی وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمی، سلاطین سکه حمیدرضا باقری درمنی، سلطان قیر و...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
🚨باند بدنام نیویورکیها
#ظریف از عناصری است که بر خلاف شعار اعتدال روحانی، پیرامون او حرف و حدیثهای بسیاری وجود دارد؛ از #هماهنگی_دیدار_خاتمی با #جورج_سوروس تئوریسین کودتاهای مخملی تا #ارتباطات_پنهان و آشکار با عناصر مرتبط با بیگانگان و فراری نظیر #سیروس_ناصری و #موسویان.
استقبال گسترده رسانههای صهیونیست آمریکایی از #طرح_نام_ظریف هم بر این ابهامات افزوده است.
بررسی کارنامه ظریف نشان میدهد که در زمان حضور وی در دستگاه دیپلماسی، "باند نیویورکیها" در وزرات امورخارجه با نقش آفرینی او شکل میگیرد که منشأ صدمات قابلتوجهی به کشور بوده است.
وجه تسمیه این باند به آنجا باز میگردد که اعضای اصلی آن در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک فعال و یا آنکه با این دفتر مرتبط بودند. باند نیویورکیها عنوان شناخته شدهای در وزارت خارجه و نهادهای تصمیمگیر سیاست خارجی ایران است که در بین جریانات ارزشمدار و انقلابی بسیار بدنام و مسئول اقداماتی در سالهای بعد از انقلاب بودهاند که عمدتاً منشأ خسارت به کشور بوده است اقداماتی که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود.
1) فشار برای امضای #قرارداد_598
#محمدجعفر_امیرمحلاتي که از اعضای موثر باند نیویورکی هاست به همراه تعدادي از هيأت ديپلماتيك كشور در نيويورك در سال 1366 در حين مذاكرات مربوط به قطعنامه 598 كوشيدند تا با #از_كار_انداختن_حسگرها و #منابع_ورودي_وزارت_امورخارجه اجماعي جهاني عليه ايران به وجود آورند. مقدمه تصويب قطعنامه 598 و تصويب آن هنگامي صورت گرفت كه احتمال پيروزي نهايي ايران در جبههها دور از ذهن نبود و اين قطعنامه با هدف #حفظ_صدام به تصويب رسيد.
2) تعیین #دیپلماتهای مرتبط با آمریکا و علاقهمند به غرب
با روي كارآمدن دولت سازندگي و چرخش در سياست خارجي جمهوري اسلامي، بسياري از ديپلماتهاي انقلابی به حاشيه رفتند و فضا براي حضور افرادي همچون #كاظمپور_اردبيلي، #كاظم_سجادپور و ظريف فراهم شد.
#ظريف كه زمان انقلاب و جنگ را در ايران #حاضر_نبود، رابطه بسيار خوبي با محافل سياسي و رسانهاي امريكايي داشت، توانست با لابیگری موقعیت خود را در این کشور تحکیم بخشد.
به گونهاي كه روزنامه #هرالد_تريبيون در مقالهاي با خداحافظي محمدجواد ظريف از نيويورك نوشت: «جواد ظريف چنان زياد در دانشگاهها، مجامع سياسي و اجتماعي و باشگاههاي سياسي براي سخنراني حضور پيدا ميکند كه #اندرسون رئيس مؤسسه امور عمومي و بينالمللي دانشگاه كلمبيا اخيراً بطور كنايهآميزي از او پرسيد كه آيا قرار است در رقابتهاي انتخاباتي در امريكا شركت كند!»
اما عملكرد ظريف در معاونت بينالملل وزارتخارجه چگونه بود، براساس روايت ديپلماتهاي وزارت امورخارجه معاونت بينالملل از ورود هر فرد غريبهاي به درون مجموعه خود جلوگيري ميكرد حتي يك بار كه #ولايتي به پيشنهاد يكي از مشاوران خود قصد انتقال يك ديپلمات اصولگرا را به اين مجموعه داشت، با جواب عجيب ظريف مواجه شد؛ ظريف تأكيد ميکند: «ما در بخش بينالملل همه با هم رفيق هستيم و يكديگر را با اسم كوچك صدا ميكنيم و ورود فرد جديد گعده ما را به هم ميريزد.»
این رویه بعدها نیز در دستگاه دیپلماسی کشور ادامه داشت.
در همین ایام #گاردین به نقل از #خرازی که یکی از دیپلماتهای نزدیک و همفکر با ظریف اعلام کرد: ظریف بهترین فرد برای عادیسازی روابط تهران و واشنگتن است.
3) دائمی کردن قرارداد NPT
رژيم شاهنشاهي در سال 1968 معاهده NPT را 25 ساله به امضا رسانده بود؛ با پايان اين 25 سال با طرح دائمي كردن اين موضوع در آژانس به يكباره #سيروس_ناصري با يك دست بلند كردن ساده تمامي منافع ملی را به سخره ميگيرد.
با رجوع به اسناد وزارت خارجه خواهيم يافت كه رژيم پهلوي بعنوان يك نظام سرسپرده اعلام ميکند كه ايران هنگامي NPT را به صورت دائم امضا ميکند كه جامعه جهاني براي عاري ماندن خاورميانه از سلاح اتمي تضمين بدهد.
از همين رو است كه رژيم صهيونيستي هرگز حاضر به پاسخگويي نبوده است چرا كه اعتقاد دارد كه اين رژيم از ابتدا با عدم قبول NPT هيچ تعهدي را به جامعه جهاني نداده است.
در واقع ايران با پيوستن دائمي به NPT براي خود ضمن به همراه آوردن مسئوليت پاسخگويي هيچگونه امتيازي را نيز دريافت نكرد. جالبتر آن است كه براي دائمي كردن NPT #هيچگونه_مجوزي از مجلس شوراي اسلامي دريافت نشده بود و امضاي سيروس ناصری آغازي براي چالش هستهاي كشور به حساب ميآيد. حتي براي دائمي كردن NPT هيچ مصوبهاي از هيأت دولت و شوراي عالي امنيت ملي كسب نشد. البته از همين رو بود كه نمايندگان جهاني سرمست از پيروزي بيتلفات خود كف مرتبي را براي سيروس ناصري نواختند.
منبع: بولتن محرمانه
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بیانات امام خامنه ای
🔸درخواست های انسان از خداوند در دعای ماه رمضان
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
✅ فرار از زندان #دولتو (۳)
تعداد مجروحان، زياد و حال بعضي از آنان، بعلت شدت #جراحات و #خونريزي، بسيار وخيم بود. ما كه هيچگونه وسايل و كمكهاي اوليه و حتي يك تكه پارچه تميز اضافي هم در اختيار نداشتيم، مجبور شديم براي بستن زخمها و جلوگيري از خونريزي، با پاره كردن لباس زير خود، از آنها استفاده كنيم. با اين وجود، مداواي ما در مورد يكي از برادران به نام #محمود مؤثر نيفتاد و به شهادت رسيد. تير از يك طرف #گلويش وارد و از سوي ديگر با ايجاد #سوراخي_بزرگ بيرون آمده بود! در نتيجه پس از ۱۲ساعت ناليدن و #رنج_كشيدن، همانجا داخل زندان، در مقابل چشمهاي شگفتزده ما #پرپر شد و به #لقاءالله_پيوست و از تحمل رنج و شكنجه بيشتر راحت شد. در مدت #پنج_ماه و نيمي كه ما در آنجا زنداني بوديم، همه را #روزه بوديم و با يك وعده غذايي كه به ما ميدادند، از اين غروب تا غروب ديگر #افطار ميكرديم. هرچه كه فشار شكنجه آنان بيشتر ميشد، به همان نسبت، بر تحمل و مقاومت ما افزوده ميشد.
وضع #بهداشت و #نظافتمان هم در طول اين مدت، در ميان آن طويله پر از كثافت، واقعاً #اسفانگيز بود. زيرا آب مورد استفاده ما، يك دبه - در هر بيست و چهار ساعت - بود كه مجبور بوديم كه نيازهاي خود را با آن برطرف كنيم. بعدها پي برديم كه اين طويله مربوط به ساختمان بزرگ و اربابي يك #خان_فراري به نام #سيدجميل بوده است. هفتهاي يك بار در روزهاي جمعه، به اصطلاح براي هواخوري، ما را به داخل حياط بزرگ ساختمان ميآوردند. در اين چند ساعت هواخوري، تجمع بيش از دو نفر ممنوع بود؛ در صورتي كه داخل زندان تاريك طويله، همگي باهم بوديم. در دو ماه اول، كسي كاري به كارمان نداشت. پس از پايان دو ماه، #كار و #بيگاري_اجباري - به منظور #توسعه زندان، «دولتو» - آغاز شد. آنان ما را مجبور ميكردند از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب به #كارسنگين و #طاقتفرسا بپردازيم. و #تكه_سنگهاي ناهموار و سنگين را از آن سوي دره و #بالاي_كوه، تا اين سو، #به_پشت يا #روي_شانههاي استخواني خود حمل كنيم.
بدتر از همه، دوري محل كار، از زندان بود و همه روزه، صبح اول وقت، مجبور بوديم با #دستهاي_بسته و پشت سر هم در محاصره شديد مأموران بيرحم و مسلح زندان كه از دو طرف اسلحه به دست، مواظبمان بودند، اين راه را طي كنيم. اگر كسي در زمان كار، به دليل #ضعف_جسماني، قادر به حمل سنگهاي سنگين نميشد، او را #از_بالاي_تپههاي پر از سنگ، #دست و #پا_بسته به پايين ميغلتاندند يا چند وعده، از آب و غذا محروم ميكردند. بالاخره پس از دو ماه كار سنگين و طاقتفرسا، بناي زندان دولتو كامل شد و ما را از داخل طويله به آنجا منتقل كردند.
#زندان_دولتو، در محلي بين سردشت و بانه، نقطهاي كوهستاني - دور از ديد و در محلي مخفي شده در ميان #جنگلهاي_طبيعي - قرار داشت كه فاصله آن با جاده اصلي، بسيار زياد بود. وسعت ساختمان اين زندان، حدود يكصدمتر بود كه با ارتفاع كمش، به #سلولهاي_چهارنفري مختلف تقسيم ميشد.
#سلولها_كاملاً_تنگ و #به_هم_فشرده بود؛ آنچنان كه هر چهار نفرمان مجبور بوديم #بحالت_نشسته در كنار هم بنشينيم و #هنگام_خواب، #كتابي در كنار هم دراز بكشيم. تنها منفذ و نورگير اين سلولها، يك نيم پنجره كوچك و باريك به اندازه يك هواكش بود. درب سنگين و آهني هر يك از سلولها، به داخل هال اصلي باز ميشد. پس از انتقال به زندان جديد، دوباره #محاكمههاي_فرمايشي و #بازجوييهاي بدون پايه و مدرك ما آغاز شد.
با گذشت پنج ماه و نيم از دستگيري و زنداني شدن ما، هوا كاملاً سرد و در آن نقطه كوهستاني، #غيرقابل_تحمل شده بود. هر يك از برادران زنداني و دربند كه در مقابل خواست و نظر بازجو، از خود شدت عمل يا مقاومتي نشان ميداد، به دستور بازجو او را به داخل #حوضچه_بزرگ ميان محوطه - كه #يخ_ضخيمي سطح آن را پوشانيده بود - ميانداختند. اين كار بوسيله چند نفر از دژخيمان قلدر دموكرات انجام ميشد. آنان چهار دست و پاي زنداني را ميگرفتند و با يك تكان او را با سر به داخل اين حوض يخزده پرتاب ميكردند. طولي نميكشيد كه زنداني بيچاره، در حالي كه از شدت سرماه نفسش بند آمده بود، از ترس جان، هراسان و سراسيمه از سمت ديگر حوض خود را به بيرون ميانداخت به محض بيرون آمدن، يك عده از اين جانيان كثيف، هيجان زده و خوشحال از اين جنايت خويش، به طرف او هجوم ميبردند و #دوباره دست و پايش را ميگرفتند و با #فرياد و #هلهلهكنان، از همان بالا او را به داخل آب يخ زده پرتاب ميكردند. سرانجام در حال اغما و نيمهجان، پيكر يخزده و بيحركتش را مثل يك تكه سنگ، به داخل سلولش ميانداختند، درب آهني سلول را محكم به هم ميكوبيدند و در حالي كه صداي خندههاي چندش آور و ديوانهوارشان در زير سقف هال بزرگ زندان پيچيده بود، از آن جا دور ميشدند.
#انتشار_با_ذکر_منبع
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist