eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن مشت خاک آورده ام که کیسه ی زر وا کنى اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط می شود زنجیر را از پای نوکـر وا کنی من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی افتضاحی که به بار آورده ام شد دردسر اصلاً اینجا آمدم که از سرم شر وا کنی واسطه چه بهتر از این نام هست که آنقدر می کوبم این در را که آخر وا کنی من گرفتاری خود را میبرم امشب تا گره های مرا با دست وا کنی هرشبى كه روزه ام وا مى شود با مى شود رويم حسابى صد برابر وا كنى : لبهای من کویری و چشمم پر از نم است از روضه ی عطش همه جانم پر از غم است در چشم نوکرت رمضان هم مـحـرم است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
در سحر چشم که گریان بشود خوبتر است سائلت پاره گریبان بشود خوبتر است روسیاهی که به همراهی خوبان برود بر در کهف نگهبان بشود خوبتر است ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم تشنه گر خرج بیابان بشود خوبتر است اندکی نیز مرا هم بنشان پیش خودت میزبان همدم مهمان بشود خوبتر است به طبیبان دگر نسخه ی ما را مسپار درد با دست تو درمان بشود خوبتر است تا درستم نکنی دست از این در نکشم این گدا دست به دامان بشود خوبتر است بعد هر معصیت از خوف به هم میریزم عبد اگر زود پیشمان بشود خوبتر است آنقدر سینه زنم تا که نجاتم بدهی آتش اینگونه گلستان بشود خوبتر است گر بنا هست کسی واسطه ی ما بشود ضامنم شاه خراسان بشود خوبتر است اشک خوب است که با مرثیه آغشته شود فیض وقتی که دو چندان بشود خوبتر است دوست دارم دم افطار کمی تشنه شوم نوکـر شاه که عطشان بشود خوبتر است نام ارباب خودش مظهر اسماء خداست ذکر العفو بشود خوبتر است : 💔 از فراق پیوسته دارم زمزمه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
عمری گذشت خدمت رندان نشد نصیب درک حضور محضر جانان نشد نصیب پس کوچه های نفس بداندیش و گم شدن طِیّ طریق وادی عرفان نشد نصیب بس که کلام غیر حجاب وجود شد یک جلوه از تلاوت قرآن نشد نصیب اسلام دین عشق و ولا و محبت است ما را بغیر نام مسلمان نشد نصیب قربی نگشت حاصل و منّا نگشته ایم ای دل مقام حضرت سلمان نشد نصیب از سفره ی ولا که محبان از آن خورند ما را چه شد که سهم کمی نان نشد نصیب شیرینیِّ وصال به جای خودش، چه شد؟ ما را که زهر تلخی هجران نشد نصیب از تشنگی روزه ی ماه خدا چه سود؟ آن را که سوز آن لب عطشان نشد نصیب این زندگی زِ مردنِ صد بار بدتر است آن را که کوی شاه شهیدان نشد نصیب از تلِّ زینبیه ی دل ناله می زنیم مردیم و کربلات نشد نصیب : 💔 گدای کوی توام، نزدیک است به جای یک به من بده آقا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی ست بین ما مردم در آسمان و زمین محترم، حلالم کن نه نه نه اما به سوز شاعریِ حلالم کن همه امید من این چشمهای دریاییست میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی مهربان هستی به حق ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر تو را به قسم حلالم کن به پاره ی و چشم پر خونش تو را به حق دو دست قلـم حلالم کن :   دعاست، تو آمین بگو به آن بِشْکن بساط ِ ظُلم و ریا را کُن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گریه ام خنده ندارد دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شبهای گدا را چه کسی میداند صبح کن جان شب هجران مرا چند وقتست نخورده به ضریحش دستم بفرستید به ، غمِ مرا از همین فاصله ی دور سلام مهربان دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا آی مردم همه ی آبرویم دست رضاست من گُنَه کردم و داده همه سامان مرا قلبم از شوق وصال تو به هم میریزد قدمی رنجِه کن آن لحظه ی پایان مرا نمک سفره ی ما چیست میدهد از سر این سفره فقط نان مرا : مَحرمی نیست که مرهم بنهد بر دل من جز تو، ای دوست که خود محرم اسرار منی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
آن روز که ما را ز گل خام سرشتند در مدرسه ی عشق شما نام نوشتند چون روز ازل نام مرا شیعه نهادند جز عشق تو دگرم هیچ ندادند آقا همه جا نام شما ورد زبان است بر منتظرت هجر شما بار گران است آن غایب حاضر که رهش راه نجات است او یوسف زهراست که در قید حیات است وصل تـو بهاریست که پاییز ندارد روی تو جمالیست که مه نیز ندارد آقا دل ما شعبه ای از عشق وصالت خارج ز شمار است همه لطف و کمالت : حتی "سه شنبه ها" تو نباشی برای من دلگیری اش برابر با "عصر جمعه" است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
جهان اگرچه که در ظاهر امن‌وآرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تأمُّل کنیم، اوهام است قسم به‌دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی‌شهرت، خوشا‌به‌حالِ دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج تند سردرگُم خیال هر اقیانوس با تو آرام است برای سوختن آماده‌اند عُشّاقت چرا که پخته‌شدن آرزوی هر خام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است : بی تو یک عمر پی هرکس و ناکس رفتیم گم شدیم آخر ازین غفلت و پیدا نشدیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سینه ی تنگ مراجرعه هوائی بدهید خشکی کام مرا آب بقائی بدهید هرکسی همنفسم شد، نفسش بند آمد نفس سرد مرا حال و هوائی بدهید ره صدساله به یک طرفة العینی بروم گر به دستم به بر نیل، عصائی بدهید شک ندارم که شود خسرو شیرین دهنان عشقتان راچو به هر بی سروپائی بدهید راه دوری نرود آن شرف الشّمس شما گر که در حین رکوعی به گدائی بدهید گوشه ی چشم شماخانه ی امّیدمن است کنج این خانه مرا کاش که جائی بدهید من از این دیر خرابات دگر خسته شدم مرد و مردانه مرا اذن رهائی بدهید یا که جانم بسِتانید و به قبرم ببرید یا برات سفر کـرب و بلائی بدهید : گله‎ای نیست اگر این همه آواره شدیم تا زمانی‌ که نیایی‌تو، سروسامان نیست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دیده بگشاکه ز دوریِ شماخسته شدم آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم سربه زیر آمده ام تاکه بگویم به شما از گناهان زیادم بخدا خسته شدم خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد دیگرازنفسم واین عُجب وریاخسته شدم اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش یاری ام کن همه عمرم، همه جا،خسته شدم ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم شهرمان رنگ توراکم به خودش دیده ومن دیگرازشهرم و این حال وهواخسته شدم تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم باز هم جا نشدم بین گدایانِ حرم پس نپرسید زحالم که چراخسته شدم این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم : این غیبتت، نتیجه یِ کارِ بدِ من است من را ببخش، باعثِ تأخیرتان شدم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
یاران تو هزار مصیبت کشیده اند اما غم تو را سر مویی ندیده اند تنها شنیده ایم هرآنچه تو دیده ای تو دیده ای که جد تو را سر بریده ‎اند از مقتل زیارت ناحیه روشن است را مکرر کشیده اند گاهی به جسم جد غریبت نشسته اند گاهی به چکمه روی تن او دویده اند انگشت را به خاطر انگشتری به حِرص با خنجری که کُند شده بد بریده اند تو گفته ای که گریه‎ خون میکنی چرا از بس که عمه های تو تُهمَت شنیده اند گفتی شبانه روز فقط گریه میکنم از بس که غربت کشیده اند این بی حیا ارازل و اوباش بارها مظلومه را به نیش زبانها گزیده اند در راه کوفه بعضی از این پست فطرتان از یکدگر به قهقهه زیور خریده اند اجداد طاهرین تو را یا در تنور یا که سر نیزه دیده اند آقاخوش آن سحرکه کنی ازحرم بینی سر رسیده اند : 💔 به ماهِ رویِ تو، این آرزو که من دارم هزار سال اگر بینمت، هنوز کم است سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هوای کهنه‌ی این شهر تازه دم کرده گناهکاریمان «تُنـزل الـنِقـم» کرده «ظلمتُ نَفسی» ما را شنید دلبر و گفت: امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده به شوق یوسف اگر چشممان چو یعقوب است هنوز گـریه به درد فـراق کم کرده چه می‌شود سحری دیده بارد و بیند کریم، بارش باران به ما کـرم کرده ای آسمان ز چه گشتی بخیل؟ پر وا کن گناه کرده اگر شیعه، توبه هم کرده به توبه‌های محرم قسم که شوق ظهور فـدائیان تو را با تو هم‌ قسم کرده هوای کرب و بلا جان تازه‌ام داده دل حزین مرا راهی حرم کرده امام عشق و محبت، خدا کند بینم نسیم کرب و بلا آسمانی‌ام کرده : ندانم از که بپرسم حکایت سر زلفت که غیر حرف پریشان نمیدهند جوابم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گرفته دامن ما را شرار غیبت تو جهنمی شده این روزگار غیبت تو چگونه نام خودش را گدا گذاشته است کسی که کار ندارد به کار غیبت تو عجیب نیست که دیگر وفور نعمت نیست نشسته‎ایم در این شوره‎زار غیبت تو هنوز مادر تو صبح و شام می‎گرید برای مرثیه‎ی گریه‎دار غیبت تو چه عاشقان که ز داغ فراق دق کردند چقدر سر که می‎آید به زار غیبت تو تو بی‎کسی و کس تو نمی‎شود آقا شدیم ما همگی شرمسار غیبت تو بگو چه کار کند آنکه سوخته از هجر بگو چه کار کند بی‎قرار غیبت تو می‎آید آن سحری که به کعبه تکیه کنی به کوی وصل می‎افتد گذار غیبت تو اگر چه پیر شد عمه ز داغ کرب و بلا قدش خمیده شده زیر بار غیبت تو : غمی به وسعت دریای بیکران دارم هوای گنبد زیبای جمکران دارم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام