eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
اطاعت از تو نکردیم و روسیاه شدیم نیامدیم به راهت که زابراه شدیم به زیر سایه ی امنت نمی رویم آقا سراغ غیر تو رفتیم و بی پناه شدیم بدون لطف تو محکوم بر فنا هستیم تو التفات نکردی به ما و تباه شدیم خراب شد همه ی کارهای ما رحمی جدا شدیم ز کویت پر اشتباه شدیم چگونه یار ببیند، دو چشم آلـوده ببین چه ساده گرفتار یک نگاه شدیم همین که سر به هوائیم آخر عشق است به یاد صورت تو محو روی ماه شدیم هر آنچه هست بگیر و برات را برسان که ما دوباره هوایی بارگاه شدیم به یاد سینه سم کوب شاه روز دهم  تمام عمر پریشان قتلگاه شدیم : اگر حجاب ظهورت وجود تار من است خـدا کند که ، چرا نمیایی؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم باور کن آخرش به خدا خوب می‌شوم حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم این روزها ز دست دل خویش شاکی ام قدری تحملم بنما خوب می‌شوم من ننگ و عار حضرتتان تا به کِی شوم کِی از دعای اهل بکا خوب می‌شوم جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند من هم شبیه آن شهدا خوب می‌شوم گرچه دلم ز دوریتان پر جراحت است در چشمه سار ذکر و دعا خوب می‌شوم من بدترین غلام حقیر ولایتم ای بهترین امام، بیا، خوب می‌شوم با این همه بدی به ظهور شما قسم با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم : چه شود که نازنینا رخِ خود به ما نمایی به تبسمی، نگاهی، گره‌ای ز دل گشایی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
چه بگویم به تو ای ماهِ شب پنهانی تو در آینه ی من یکسره نور افشانی من که در خلوتِ خود شکوه ی دل وا نکنم چون که بهتر ز خودم دردِ مرا میدانی غیر تو هیچ دلی محرم اسرار نشد تو فقط دفتر اسرار مرا می خوانی خواهم ای دوست که روزی به وصالت برسم غم بشکسته دلان را تو فقط درمانی تا پُر از شور تماشای تو گردد چشمم لحظه ای رخ بنما آینیه ی عرفانی خسته ام در شب تردید، تو آبادم کن که نصیبِ دل من بی تو بوَد ویرانی من به دیدار تو از پنجره ها سرشارم در شبِ سرد دلم آینه ی تابانی : تا به کی باشی و من پی به حضورت نبرم آرزوی منی، ای کاش به گورت نبرم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سفره داری که به من اذن ضیافت داده بار دیگر به گدا لقمه ی عزت داده ماه شعبان و رجب رفت و به من گفت کسی رمضان آمده و حق به تو فرصت داده ای گنهکار! پشیمان شو، خدا در این ماه به خلاصی تو از نار رضایت داده روزه و نافله و ذکر و دعاهای سحر من چه کردم به من این قدر لیاقت داده ماه میلاد این ماه است رمضان را پسر برکت داده به شب قدر که آیینه ی قسم شیعه را بر‌گ برائت داده روزه داری و لب تشنه و قرآن خواندن اثر چیست به من فیض تلاوت داده؟ به فدای لب عطشان او به قرآن خداوند حلاوت داده این حسین است که عالم همه دیوانه ی اوست این حسین است به من حال عبادت داده : 💔 یاد آن ساعت بیوفتم که کسی آبت نداد روزه را با روضه های تشنگی وا میکنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام
با غم هجران تو هر چند که راه آمدیم باز هم بی تو به استقبال این ماه آمدیم پای من را دعوت چشمت به مهمانی کشاند ما به شوق تو به مهمانی الله آمدیم آمدیم اما چگونه آمدیم اما چطور پر گناه و رو سیاه و باز گمراه آمدیم چند وقتی هست در ما رغبت دیدار نیست ما که حتی با هم اینجا هم به اکراه آمدیم خوب میدانی و خوب میدانیم خیلی بد شدیم خوب میدانی پشیمانیم و آگاه آمدیم اوج آمال و امید ما در اینجا نوکریست ما به این درگاه به امید نگاهی آمدیم شاه را انداخت نیزه از بلندی بر زمین روضه را وقتی که سنگین است کوتاه آمدیم : فراق تو همه درد است ای طبیب دلم چه می‌شود که تو دردم دوا کنی آقا سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟ یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سروسامان شدن بس است تا کی گناه پشت گناه ؟ تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟ بس است خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت گفتی برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول میروم امّا دعای تو در حقّ من برای مسلمان شدن بس است دست مرا بگیر که عبدی فراری ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا دلمردگی و این همه ویران شدن بس است آقا بیا به حقّ شکاف سر علی از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است : مگـر این شام فـراق تو ندارد سحـری؟ خون شد از دوری رویت دل ما، سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
در این هوای بهاری، شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد اما، بهار من، تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه‌ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم، اشاره کن به دعایی مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم، اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگرچه حُسن فروشان، به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی دل از امیر سواران، گرفته است بشارت از آسمان خراسان، شنیده است ندایی خودت مگر که به زهرا توسلی کنی امشب نمیرسد گل نرگس، دعای ما که به جایی : 💔 دل عشـاق بِسوزد ز غـمِ دوریِ تـو قدِ عـالـم ز فراقِ تو کمان است بیا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز و به امید نگاهت دل ما مانده هنوز بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد لب به امید همان بوسه به پا مانده هنوز فقرا پیش کریمان که معطل نشوند منتظر بر سر راه تو جدا مانده هنوز در نبودت ز دلم صدق و صفا کم کم رفت مهرت اما به دلم شکر خدا مانده هنوز می‎شود دیدن روی تو نصیبم یا نه؟ دل من بین همین خوف و رجا مانده هنوز هر چه که خواسته‎ام داده‎ای اما آقا با شما یک سفر کرب و بلا مانده هنوز ای امید همه دل‎های شکسته برگرد دختری در عقب قافله جا مانده هنوز به همان ناله‎ی بین در و دیوار قسم مادرت چشم به راهت به خدا مانده هنوز : روزها رفت و فقط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
شبی به حال دل ما نظر کنی بد نیست تفقّدی به گدایت اگر کنی بد نیست سه شنبه های من و جمعه های تو باقی ست نظر به گمشده ی در به در کنی بد نیست برای دیدنتان سالها سفر کردیم برای دیدن ما هم سفر کنی بد نیست تمام بتکده ها را، خلیل آل الله اگر بیایی و نذر تبر کنی بد نیست نگاه روشن تو جوشن کبیر من است از این اسیرِ بلا دفع شرّ کنی بد نیست خدا کند که به درد ظهورتان بخورم مرا برای وجودت سپر کنی بد نیست نشسته ام به امیدی ببینمت یک بار شبی ز کوچه ی ما هم گذر کنی بد نیست : تو که آهسته میخوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبز دستانت دعایم کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
چه روزها که  به راهت نشسته ام بی تو به زير بار غمت دل  شکسته ام  بی تو چه عشقها که به جانم چو ماه تابيدند ولی به غير تو من  دل نبسته ام  بی تو چه صبحدم که به يادت دعاکنان گفتم به رغم عهد کسان عهد بسته ام بی تو دلم رميده ز خلق است و  روزگارم تلخ ز هر چه غير وجودت گسسته ام بی تو ز عشق روی تو  داغی نشسته  بر جانم بيا که ديگر از اين داغ خسته ام  بی تو مگر ز راه محبت به داد من برسی که من ز دام شياطين نرسته ام بی تو ز دشمنان تو ديریست کرده ام دوری ز دوستی بدان دست شسته ام بی تو به انتظار تو تا کي نشينم از هجران به عيد و شادی دل، کی خجسته‌ام بی تو : اگرچه این شب هجران هنوز تاریک است قسم به نور، که صبح ظهور نزدیک است. سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
غبار کوی تو هرجا که در هوا برخاست نشست بر دل و آه از نهادها برخاست کجا زیارت ناحیه خوانده‌ای که چنین ز جمکران تو هم عطر کربلا برخاست گذشت یاد تو بر هر کویر، باران زد هزار تیر اجابت به یک دعا برخاست به احترام تو بوده‌ست ای رسول قیام اگر امام پس از نام تو ز جا برخاست فدای آنکه ز نام تو سرسری نگذشت گذاشت بر سر خود دست و روی پا برخاست خوشا کسی که پس از مرگ، شاهراً سَیفی به عهد بسته‌ی خود چون کند وفا برخاست : شده‌ نَزدیک که هجرانِ تُو مارا بِکُشد اِشتیاقِ تُو مَرا سوختْ؛ کُجایۍ آقا... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ای دلِ خسته ی من همدمِ ویرانیها غرق شو غرقِ خودت غرقِ پریشانیها زَرق و برق بدلیجات اسیرت نکند ماه را گم نکنی بینِ چراغانیها جان به لب آمد و جانانِ جهان بازنگشت جان گرفتند ز بی جانی ما جانیها خسته ام خسته از این بی عملیها خسته خسته از حرف زدنها و سخنرانیها پینه دوزی به بَرَش رفت ولی ما عمریست غَرّه هستیم به این پینه ی پیشانیها ماهمه غمزده و غمزه ی چَشمَش کافیست تا زشادی بشود پُر دلِ زندانیها غم مخور یوسف گمگشته میاید ای دل این خبر را برسانید به کنعانیها : می نویسم که شـب تـار سحـر می گردد یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام