eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10.1هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا کند به سر این انتظارها برسد زمان مرگ، خزانِ بهارها برسد نشد اگر برسم من به پای‌بوسی تو خدا کند که از آن سو غبارها برسد توجهی، نظری، گوشه‌چشمی ای آقا یکی به داد دل بی‌قرارها برسد خدا کند خبر همسفر نداشتن تو به گوش پر ز هیاهوی یارها برسد غروب جمعه تو را خوانده‌ایم و فردا صبح دوباره هر که رود تا به کارها برسد بمان كه شايد اويسی كه وقت كم دارد برای دیدنت از این دیارها برسد سحر ندارم و باید دعا کنی که دلم به میهمانی شب‌زنده‌دارها برسد گنهکاری من را ببخش جان همیشه رحمت شه بر ندارها برسد اگر که عمر وفایم نکرد، پای تو کاش شبی چو رهگذری بر مزارها برسد : ظهور کن، گل نرگس! ظهور کن! که دگر نَفَس کشیدنِ در آخرُالزّمان سخت است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
بی ذکر یا حسین عطایی نخواستیم جز گوشه ی حسینیه جایی نخواستیم درد و دوای جمله ی ما گشته با حسین ما بی حسین درد و دوایی نخواستیم حا، ضمه، سین و فتحه و یا و سکون و نون جز یک "حسین" هیچ نوایی نخواستیم بی معجزه تمامی ما بنده ات شدیم ما از شما که چوب عصایی نخواستیم یک عمر می شود که زمان دعای خویش غیر از برات کرب و بلایی نخواستیم عطر و نسیم سیب حرم رَهنمای ماست بهرِ نماز، قبله نمایی نخواستیم جز راه دوست راه دگر کفر مطلق است اصلا بدون دوست خدایی نخواستیم ما سائلان نانِ تنور سه ساله ایم ما قرص نانِ حاتم طایی نخواستیم : 💔 سلام میدهم از بام خانه سمت ببخش نوکـرتان را بضاعتش این است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
یکه بود و بی حریف، این شد که لشگر باب شد لشگری را کشت، جنگ نابرابر باب شد تیغ بر کف با نقابی از دل لشگر گذشت در عرب، تشبیه ابروها به خنجر باب شد هیبتش را چون موذن داخل محراب دید ابتدای هر اذان الله اکبر باب شد شیعیان توحیدشان را در ولایت یافتند در نماز این شد که بعد از حمد، کوثر باب شد اصلا از وقتی که فهمیدیم کوثر با علیست ختم قرآن بین ما از جزء آخر باب شد گفت پیغمبر انا علمٌ علیٌ بابها در مدینه ناگهان سوزاندن در باب شد هرچه را شد باب کردند، آخرش اما چه شد؟ آخرش حیدر امیرالمومنین ارباب شد : ناز بر شاهان کنم چون ناز دارد منصبم زیر ایـوان نجف هر دم گدایــی می کنم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
کلید کرب وبلا در متانت حسن است قیام آنکه به نی شد قیامت حسن است سکوت مسئله سازش فراتر از درک است که حفظ وحدت امت سیاست حسن است نه با معاویه لبخند زد نه سازش کرد به زیر سلطه نرفتن ظرافت حسن است به رغم مدعیانی که در پی صلحند زمان گواه شکوه و شجاعت حسن است فقط سکوت حسن را شنیده اند انگار وگرنه جنگ جمل هم علامت حسن است فقط نه اینکه به یادش دل من آشفته است زمین، زمان، همه جا حرف غربت حسن است : 💔 دوشنبه ها بپاست در قلبم سلام میدهم از عمقِ‌ جان بسمت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
بين نمـاز، وقت دعـا گـريه میكنی با هر بهانه در همه جا گريه میكنی در التهاب آهِ خـودت آب می شوی ميسوزی و بدون صدا گريه میكنی هر چند زهر قلب تو را پاره پاره كرد اما به ياد كـرب و بلا گـريه میكنی اصلاً خود تو كـرب و بلای مجسّمی وقتی برای خون خدا گريه میكنی آب خوش از گلوی تو پايين نمیرود با نالـه های واعطشـا گـريه میكنی با ياد روزهای اسارت چه میکشی؟ هر شب بدون چون و چرا گريه میكنی با ياد زلفِ خـونیِ سرهای نی سوار هر صبح با نسيم صبا گريه میكنی همپای نيزه ها همه جا گريه كرده ای هم با تمام مرثيه ها گـريه میكنی ديگر بس است، چشم ترت درد می كند  از بس كه غرق اشک عزا گريه میكنی : داغِ بسیاری به چشمت دیدی اما بیشتر بیقراریِ روضه ای جانکاه بود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت جانسوز نهال گلشن دین، نور دیده ى سلام الله عليها، شاهدِ كوچکِ كربلا (ع) تسلیت باد🏴
این حرم در طول سال از بس که زائر داشته خاطرات خوب و شیرینی به خاطر داشته فرق شَهرت با تمام شهرها اين است که؛ شهر زیبای تو هر فصلی مسافر داشته هر کسی یکبار اگر حتی به مشهد آمده دائماً حال خوشی با آن مناظر داشته آسمانت، گنبدت، صحن و سرای مرقدت جایگاهی ویژه در شعر معاصر داشته چون هوای غربت ما شاعران خسته را با هوای غایبین، در حال حاضر، داشته من یقین دارم به تعداد تمام خادمان بارگاهت تا همین امروز، شاعر داشته جالب است آقا، خیابانهای اطراف حرم نیمه‌شبها هم شبیه روز عابر داشته هر کسی مهر تو باشد در دلش، انگار که در ميان سینه صندوقی جواهر داشته باطن هر زائری با دیدنت شد روسپيد روسياهی را اگر حتی به ظاهر داشته هرکه با من بوده است از ابتدای این غزل مطمئنم حال خوبی تا به آخِر داشته : همه با درد به دنبال طبیبی هستیم دوری از کـوی تو بیمار شدن هم دارد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
تا حاجت من دیدن رخسار حسین است سر زندگی ام لحظه ی دیدار حسین است شالوده ی عالم اگر از غصه و رنج است غم نیست دلی را که گرفتار حسین است آنان که ندانند از اسرار قیامش جان دادن با شوق از اسرار حسین است باید که شوم سائل درگاه ابالفضل حاجات همه دست علمدار حسین است یاری شود از سوی خداوند تعالی آن کس به حقیقت که طرفدار حسین است در راه خدا از همه کس دیده بپوشد آری که خداوند خریدار حسین است تنها نه شب جمعه که شبهای دگر هم صدیقه ی کبرا عزادار حسین است ای آن که تویی در طلب جنت اعلا رضوان خداوند به دربار حسین است : ببار ، کـویر غـم دارد بـهـار، رایحـه ی سیبِ عشق کم دارد ز قیل و قال جهان خسته ام، تو میدانی دلـم هـوای ی دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
بر سر کوی تو عمری به تماشا ماندیم در کویر دل سودا زده تنها ماندیم تا نجویند رقیبان ز دلـم بوی تو را سر بازار تو پیوسته به حاشا ماندیم دل شیدایی ما شیفته ی روی تو بود سالیانیست که با این دل شیدا ماندیم آنچنانم دل ما سوخته ی عشق تو بود که در این مرحله از سینه ی خود جا ماندیم تشت رسوایی ما عاقبت از بام افتاد نرسیدیم به گرد تو و رسوا ماندیم رهرو عشق تو بودیم وبه سودای وصال از همه بود و نبود دل خود وا ماندیم همه شب سوخته دل از غم هجران تو باز به امید سحری در ره فردا ماندیم رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم : ❤️ روز عید است همه دیدن سادات روند ای بزرگ همه سادات کجا خیمه زدی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، 🌺 . @Quranahlebayt
به سینه هر که تمنای کربلا دارد همیشه در دل خود روضه ای به پا دارد کسی که عشق تو دارد دگر چه کم دارد بدون عشق تو عالم کجا بها دارد به غیر تو که کَرَم میچکد ز انگشتت کجا پادشهی این همه گدا دارد تو همچو من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد بزن به تیغ و بسوزان دست بادم ده بیا که این دل عاشق سر بلا دارد اگرچه پا نزدم صحن کربلای تو را دلش خوش است حضوری به روضه ها دارد به عرض یار رسانید ای سبک روحان میان قافله جایی برای ما دارد؟ چو میرسد دلم از گردش زمانه به تنگ دعا و عرض سلامی به دارد همه ز لطف است آبرو داریم گ‍ـدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد : 💔 خوب بنگر در میان نوکرانت یا حسین دستهای خالی این بینوا بالاتر است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف میزند هوی کشان سر به بیابان نجف عزت آن است شوی خاک کف پای پدر کربلا رفته در این حال به قربان نجف ابرو باد و مه و خورشید و فلک در کارند بارک الله بگیرند ز سلطان نجف دستمان شکر خدا پیش کسی نیست دراز رزقمان می‌رسد از گوشه‌ی ایوان نجف سعدیا! مرد نکونام نمیرد هرگز شرطش آن است که باشد ز غلامان نجف : خون من بر تو حلال و نفسم باد حرام گر به جز آل تو دم از کَسِ دیگر بزنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آنکه دارد به دلش غصه‌ی بسیار، منم ساکن غمکده‌ی ماتم دلدار، منم همه‌ی شهر، سر سفره‌ی من نان خوردند ولی انگار به یک شهر بدهکار، منم آنکه یک عمر، شبش سر شده با کابوسی که در آن مادرِ او می‌شود آزار، منم وسط کوچه‌ی غم، خانه خرابم کردند آنکه دنیا شده روی سرش آوار، منم مقتل اصلی من در وسط آتش بود آنکه جان داده میان در و دیوار، منم اشک هم داغ دلِ خون مرا سرد نکرد سینه‌ی سوخته از سرخی مسمار، منم دست سنگین کسی خورد به روی مادر ولی آنکه شده نیلی رخش انگار، منم : 💔 تو کریم اهل بیتی، من تهیدست و فقیر ای عصای دست مادر دست مارا هم بگیر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
خشکیده است در گذرِ روزگارها شور هزار رود در این شوره‏ زار‏ها بیدار مانده ‏ای و تو را خواب دیده ‏اند در بامدادهای مه‏ آلود، دارها وقت بهار بود ولی باز هم زمین چرخید بر خلاف قرار و مدارها بختش سیاه بود، سپیدار و دار شد تا سهم ما چه باشد از این گیر و دارها جنگی نمانده‏ است مگر جنگ زرگران خو کرده دست تیغ به نقش و نگارها ما مانده‏ ایم و چشم و دلِ رو به قبله‏ ای ای قبله ی قبیله ی چشم انتظارها : ظهور کن، گل نرگس! ظهور کن! که دگر نَفَس کشیدنِ در آخرُالزّمان سخت است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام