به پیرمردی گفتم:
روز بخیر...
در پاسخم گفٺ: عاقبتٺ بخیر
به وجد آمدم از پاسخش!
چه دعایی!
من برای او خیری خواستم به ڪوتاهی یڪ روز
و او خیری برای من خواسٺ بہ بلندای یڪ سرنوشٺ...
🌹یاد حاج بخشی بخیر 💕
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📡 کانال دفاع مقدس
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
#حاجی_بخشی ، کسی که رجزخوانیهای او در جبهه
😊 روحیه بخش جمع رزمنده ها و بسیجی ها بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📡 کانال دفاع مقدس
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #حبیب_ابن_مظاهرها
📽 فیلمی بسیار زیبا و دیدنی از نوحه خوانی پیران روشن ضمیر جبهه ها، که همچون حبیب ابن مظاهر همدوش جوانان رزمنده در دوران دفاع مقدس می جنگیدند و اینچنین زیبا و رسا برای رزمندگان نغمه سرایی می کردند:
🎙 کربلا کربلا ، آمدیم آمدیم
کن تو آغوش و باز ، آمدیم آمدیم...
👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید.
دوران جنگ تحمیلی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
روایتگر رویدادهای جنگ
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
شما را روی سر
شما را روی چشم باید گذاشت!
که یادمان نرود
این حسین حسین گفتنها
در آرامشِ این شبهایمان
ثمرهی خون شماست ...
#شهدا
#امام_حسین علیهالسلام
🌷 لحظه ای با شهدا
🌹_این عکس یکی از زیبا ترین عکسهای دوران دفاع مقدس است.
معروف به عکس دو برادری. شش بزرگوار حاضر در عکس فوق هریک از عزیزان ایستاده با نفری که جلویش نشسته برادر هستند و جالب اینکه ۵ نفر از عزیزان حاضر در عکس به افتخار شهادت نائل شده اند.
🌷_ از سمت راست ایستاده #شهید_میرزاحسین_رضایی و نشسته برادرش #جانباز_شهید_بهمن_رضایی.
🌷_وسط ایستاده رزمنده و #جانباز_یونس_نجفی_فرد و نشسته برادرش #شهید_الیاس_نجفی_فرد.
🌷_ سمت چپ ایستاده #شهید_احمد_شاهمرادی و نشسته، برادرش #شهید_حمید_شاهمرادی.
_در این عکس استثنایی برادران بزرگتر ایستاده اند و برادران کوچکترجلوی پای انها نشسته اند که خود نشانه اخلاق نیکوی این عزیزان و احترام به برادر بزرگتر است آری شهدا در همه چیز برای نسلهای بعدی الگو و نمونه بودند . یادشان تا ابد پایدار و راهشان پر رهرو باد.
🌹شادی روح پاک شهیدان صلوات
مدیون خانواده شهداییم ...
شب جمعه دعای کمیل که میخواند اشک همه را در می آورد بلند میشد راه میافتاد توی بیابان پای برهنه روی رملها میدوید گریه میکرد و امام زمان را صدا میزد بچه ها هم دنبالش زار میزدند می افتاد بی هوش می شد به هوش که می آمد می خندید جان می گرفت دوباره بلند میشد میدوید ضجه میزد صبح که میشد ندبه میخواند
یابنالحسن یابنالحسن میگفت
ناله هایش تمامی نداشت اشک بچه ها هم ....
#شهید_مصطفی_ردانیپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید مصطفی ردانی پور
سردار سرافراز جبهه ها
طلبه و شاگرد آیت الله بهاء الدینی، بهجت
جانشین شهید خرازی
... و فرمانده قرارگاه فتح سپاه
‹«««‹««««««««««««««««««««
🎥👆 ناله و ضجه های شهید روانی پور در یکی از شب های قدر
دوران #جنگ_تحمیلی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
روایتگر رویدادهای جنگ
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ما مدافعان مرام امام حسین (ع) هستیم.
شهید مصطفی ردانی پور
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
روایتگر رویدادهای جنگ
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
در همه گرفتاریهاتون توسل داشته باشید به خود آقا(حضرت ولیعصر عج)، همه گرهها به دست ایشون باز میشه...
🌷شهدا با توسل به این ابرقدرت، با دست خالی جلوی یه دنیا ایستادگی کردن...
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
💠 او دیگر دعا نخواند
حدود سالهای ۶۱ و ۶۲ ، زمانی که شهید بابایی فرمانده پایگاه اصفهان بود، یکی از پرسنل نقل کرد:
در شب جمعه ای به طور اتفاقی به مسجد محله حسین آباد اصفهان رفتم. در تاریکی متوجه شدم صدایی که از بلندگو به گوش می آید خیلی آشناست.
پس از پایان دعا که چراغها روشن شد، دیدم که حدسم درست بوده. کسی که دعای کمیل می خوانده است سرهنگ بابایی است. خوشحال شدم و جلو رفتم. سلام کردم و گفتم:
-جناب سرهنگ! قبول باشد ان شاءالله.
اطرافیان با شنیدن کلمه«سرهنگ»، به شهید بابایی نگاه کردند. بعد از احوالپرسی که با هم کردیم، از چهره او دریافتم که ناراحت است. وقتی علت را جویا شدم، پاسخ دادند:
-کاش واژه سرهنگ را نمی گفتی.
فهمیدم که تا آن لحظه کسی از اهالی آن منطقه شهید بابایی را نمی شناخته و ایشان هرشب جمعه به عنوان شخص عادی به آن مسجد می رفته و دعای کمیل می خوانده است.
پس از این ماجرا او دیگر در آن مسجد دعای کمیل نخواند: زیرا همیشه دوست می داشت تا ناشناس بماند.
#شهید_عباس_بابایی
کانال دفاع مقدس
😊 طنز جبهه
مداحی با اعمال شاقه !!
🔹 بعضی از مداح هـای عزیـز خیلـی بـه صـدای خودشـان علاقه داشـتند و وقتـی شروع مـی کردنـد بـه دم گرفتـن دیگـر ول کـن نبودنـد. بچههـا هـم کـه آمـاده شـوخی و سربـه سر گذاشـن بودنـد، گاهـی چـراغ قـوه شـان را از مقابـل شـان برمـی داشـتند و آن وقـت مـی دیـدی مـداح زبـان گرفتـه، بـا مشـت بـه جـان اطرافیانـش افتاده و دنبــال چــراغ قــوه اش میگشــت. یــا اینکــه مفاتیــح را از جلویــش برداشــته و بــه جــای آن قــرآن میگذاشــتند. بنــده خــدا در پرتــو نـور ضعیف چــراغ قــوه چقــدر ایـن صفحـه آن صفحـه مـی کـرد تـا بفهمـد کـه بلـه، کتـاب روبرویـش اصـلا، مفاتیـح نیسـت. یـا اینکـه سـیم بلنـد گـو را قطـع مـی کردنـد تـا او ادب شـود و ایـن قـدر بـه حاشـیه نپـردازد...
بچههـا داشـتند دعـای کمیـل مـی خواندنـد و مـداح میگفـت: خدایـا شـب جمعه است و یک مشـت گنه کار آمده اند..
یـک دفعـه ای وسـط مجلـس فریـبرز ظاهـر شـد و خیلـی سریـع و بـا خنـده گفـت: غلـط کردیـد گنـاه کردیـد، الان اومدیـد اینجـا و گریـه مـی کنیـد. خدایـا یـک مشـت گنـه کار آمده انـد، میخواسـتید گنـاه نکنیـد. مگـه دسـت شمـا رو گرفتنـد و گفتنـد گنـاه کنیـد. حرفـش تمـام نشـده بـود کـه چنـد نفـر از بچههـا بـا دمپایـی دنبالـش کردنـد و فریبـرز هـم، فـرار..
#طنز_جبهه
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
روایتگر رویدادهای جنگ
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
🕊🕊 17 شهریور 1366 ، سالروز شهادت
سید عبدالله کهندل
عملیات کربلایی 2
سردشت – بلفت
📷 تصویر لحظه اعزام برای رویارویی با دشمن ، سیزدهم شهریور
-------------------------------------------
▪️ کانال دفاع مقدس
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🕊🕊 17 شهریور 1366 ، سالروز شهادت سید عبدالله کهندل عملیات کربلایی 2 سردشت – بلفت 📷 تصویر لحظه اعز
🌴 #سید_با_صفا
🌷 #شهید_سید_عبدالله_کهندل
▫️ شهادت : شهریورماه 1366 - سردشت(بلفت)
⚪️ #سید_عبدالله رو از#اردوگاه_قلاجه میشناسم
داشتم از کنار یکی از چادرها رد می شدم
دیدم یه صدای ناله میاد . توجه ام جلب شد، دنبال صدا رفتم و درب چادر رو بالا زدم دیدم یکی داخل چادر خوابیده و یک #گوشی_واکمن به گوششه و با لب های بسته و با تکان دادن دماغش از خودش صدا در میاره و از گوشه های پلک های بسته اش قطره های اشک سرازیره.💦
اول خیال کردم خودش رو به خواب زده .
یکی دوبار دستم رو مقابل صورتش تکون دادم که شاید پلکهاش حرکت کنه اما عکس العملی نشون نداد.
خواب خواب بود.
کنجکاو شدم که با واکمن داره چی گوش میده. گوشی رو از گوشش آروم برداشتم . دیدم صدای ناله اش بند اومد. گوشی رو در گوشم گذاشتم . صدای #قرائت_قرآن با لحن حزینی بود که تا اون روز نشنیده بودم. ضبطش رو خاموش کردم و گوشیش رو کنارش گذاشتم و پرده چادر رو انداختم و رفتم.
بعد از نماز ظهر و عصر در برگشت از #حسینیه اون رو کنار کشیدم و سر صحبت رو باز کردم و بهش گفتم راضی باش من خواب بودی اومدم خلوتت رو به هم زدم
از اون به بعد گاهی واکمنش رو به من می داد تا اون قرآن رو گوش بدم
#سید_عبدالله یه خورده زبونش می گرفت.
بعضی وقت ها از شدت علاقه ای که به من پیدا کرده بود می گفت:
برادر جعفر؟؟؟
من توی گردان با همه دوستم اما فقط با تو رفیقم.
من هم سر به سرش می گذاشتم و می گفتم : سیدجان .. رفیق یه دونه ر داره نه چند تا ررررررررررررررر😊
#عملیات_کربلای_2 هم با تیم ما اومد عملیات و توی مسیر برگشت از شدت خستگی غش کرد و کلی ما رو معطل کرد.
#بچه_های_تخریب توی #سردشت مستقر بودند و مقابل دشمن رو #مین_گذاری می کردند.
یه شب توی سنگر بحث #شهادت شد و هر کسی یه چیزی می گفت..
#سید_عبدالله گفت توی #تخریب شهادت سراغ من نمیاد تصمیم گرفتم از گردان برم به یه گردان رزمی.
چند وقت بعد هم تسویه گرفت و از تخریب رفت
یه روز صبح رفته بودم قاطر بگیرم. نزدیک تدارکات لشگر10 دیدمش. با هم روبوسی کردیم.
گفتم #سید_عبدالله برگشتی؟؟
گفت آره اومدم گردان کمیل لشگر27. سراغ همه بچه ها رو گرفت و از هم جدا شدیم
چند روز بعد تازه از شناسایی برگشته بودم که یکی از بچه ها گفت : #سید_عبدالله_شهید شده.
و یادم میاد شنیدم که گفتند وقتی با آمبولانس عقبش می بردند چندین بار روح از بدنش جدا شده باز یرگشته و توی آمبولانس بلند شده و نشسته بود.
#سید_عبدالله_کهندل به آرزوش رسید و ما موندیم و حالا حالا ها آرزو می کنیم:
به هرکس قسمتی دادی خدایا
شهادت قسمت ما می شد ایکاش🤲
✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی
-------------------------------------------
▪️ کانال دفاع مقدس
▪️ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
صادق_آهنگران_شب_است_و_سکوت_است_و.wma
964.8K
📢 صوت | حاج #صادق_آهنگران
🍀 شب است و سکوت است و ماه است و من
🌸 فغان و غم و اشک و آه است و من
🌼 شب و خلوت و بُغضِ نشکُفتهام
🌿 شب و مثنویهای ناگفتهام
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🌴 کانال #دفاع_مقدس
خورشید ...
سرک میکشد و میداند
از دست تـو چـایِ صبح ،
خوردن دارد ...!
#صبحتون_شهدایی🌷
کانال دفاع مقدس
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 😂 استناد کمدی یک رزمنده #شوخ_طبع در جبهه
دوران جنگ تحمیلی
☀️ #صبحتون_شهدایی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
روایتگر رویدادهای جنگ
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
یک زمانی ؛
فهم تکلیف و ادایِ آن
برای خیلیها سخت بود
ولی بودند کسانیکه به راحتی
از تشخیص و ادایِ آن بَر آمدند...
#شهید_حسن_جنگجو
خواننده اُپرایی که
فرمانده میدانهای نبرد شد!
سال ۱۳۳۹ در تهران متولد شد. قاری و حافظ قرآن بود اما در عین حال فعالیتهای هنری مختلفی داشت. کارش را با اُپرا آغاز کرد، اما به توصیه پدر هنر را به خدمت انقلاب آورد. در رادیو و تلویزیون برنامه های مانند "ایران در جنگ" ، "رویدادهای جبهه" و "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" را کارگردانی کرد .
گاهی هم دست به قلم میشد و شعر میسرود. معروفترین اثر او هم شعر معروف «روح منی خمینی، بتشکنی خمینی» است که خیلیها شاعر آن را نمیشناسند. ساخت سرود (شعر، آهنگ، تنظیم) از جمله سرودهای «اتحاد»، «مادر من کو تفنگم»، «بسیج»، «مسجد»، «هجرت» از دیگر آثار اوست...
او که مسئولیت معاون عملیاتی گردان حضرت زینب سلاماللهعلیها لشکر۱۰ سیدالشهداء را برعهده داشت سرانجام پس از چند اعزام و مجروحیتهای شدید در ۱۰ تیر سال ۱۳۶۶ در ماووت عراق به لقاءالله پیوست و به بیان دیگر آخرین هنرش نیز شهادتش بود که: "شهادت هنر مردان خداست "
#هنرمند
#حافظ_قرآن
#عارف_دلباخته
#سلحشور_خطشکن
#شهید_حمیدرضا_نظام
#روحش_شاد_باصلوات
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
👇👇ادامه
هدایت شده از دفاع مقدس
مزار باصفای شهید حمیدرضا نظام
در گلزار بهشت زهرا (س) تهران
قطعه ۲۹ ، ردیف ۱۵۲ ، شماره ۱۴
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
📌 شهیدعلمدار: اگر مثل شهدا نباشیم بی فایده است/باید پیام شهدا را به داخل شهرها ببریم
🔹️ هر روز ورود زبانش بود و می گفت: «تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون،کوچه به کوچه، مسجد به مسجد، مدرسه به مدرسه، دانشگاه به دانشگاه، کار کنیم. باید بریم دنبال جوانها؛ باید پیام اینهایی که توی خون خودشون غلتیدند رو ببریم توی شهر.»
🔹 یکبار به او گفـتم: «خب! اگـه این کـار رو بکنیم چـی ميـشه!؟»
🔸برگشت و با صدایی بلندتر گفت: «جامعه بیمه ميشه. گناه در سطح جامعه کم ميشه. مردم اگه با شهـدا رفیق بشن، همه چی درست ميشه؛ اونوقت جوانها ميشن یار امام زمان عج .»
◽بعد شروع کرد توضیح دادن: «ببین! مانميتونیم چکشی و تند برخورد کنیم؛ باید با نرمی و آهسته آهسته کار خودمون رو انجام بدیم. باید خـاطرات کوتاه و زیبای شهــدا رو جمع کنیم و منـتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که ما رو دعوت کنند؛ باید خودمان بریم دنبال جوانها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهــدا نباشیم، بی فایده است؛ کـلام ما تأثیر نخواهد داشت.»
📚 علمــدار / گروه فرهنگی شهید هادی
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#از_شهدا_بیاموزیم
حسین موتور میراند و من پشت سرش نشسته بودم.
ناگهان وسط «تپههای ذلیجان» ایستاد.
پرسیدم: چی شد؟ چرا ایستادی؟
از موتور پیاده شد و گفت: تو بنشین جلو و رانندگی کن.
گفتم: چرا؟
گفت: احساس میکنم دچار غرور شدهام.
تعجب کردم، وسط دشت و تپههای ذلیجان، جایی که کسی ما را نمیدید، چگونه چنین احساسی پیدا کرده بود؟
وقتی متوجه تعجب من شد، در حالی که به تپه کوچک پشت سرمان اشاره میکرد، گفت: وقتی به آن تپه رسیدم کمی گاز دادم و از موتورسواری خودم لذت بردم. معلوم میشه دچار هوای نفس شدم؛ در حالی که به خاطر خدا سوار موتور شدهایم.
تا مدتها سوار موتور نمیشد ...
🌷شهید غلامحسین خزاعی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
روایتگر رویدادهای جنگ
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas