18.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 #حضور_امت_اسلام
📽 برشی خاطره انگیز از مستند #روایت_فتح
🎙...و گفتاری شنیدنی از #شهید_آوینی
⚪️ آری هنوز فرياد بلند اميرالمؤمنين علی (ع) از ورای زمان و مكان به گوش می رسد : « اگر نبود حضور اين جمعيت بسياری كه گرداگردم را گرفته و اينگونه ، با وجود اين نصرتكنندگان دين حق حجت بر من تمام گشته است ، و اگر نبود پيمانی كه خداوند از علما گرفته است كه در برابر شكمبارگی ستمگران و گرسنگی ستمديدگان آرام نگيرند ، مهار شتر خلافت را بر كوهانش می افكندم و از آن در می گذشتم. »
حسينا ! ای محبوب خدا ! ای آن كه حب تو مقام قرب خداست ! ما به ندای وجدان دريافتهايم كه آيهی مباركهی «ان تنصروا الله ينصركم» در شأن توست كه نازل شده است و اكنون آمدهايم كه تو را ياري كنيم. حسينا ! يعنی آمدهايم كه از تو ياری بطلبيم.
جلوههای روشن حضور گستردهی امت ، امروز حتی از حد مرزهای جغرافيايی نيز گذشته است و در جبهههای نبرد ما امروز همهی اسلام است كه در برابر همهی كفر قرار دارد...
دوران دفاع مقدس
🌷 شهدای ارتش
▫️ یادی از جانباز شیمیایی امیر سرتیپ محمّدجعفر نصر اصفهانی (●ولادت: ۱۳۳۹، اصفهان ☆ ○شهادت: ۱۳۷۵ ☆ ■مزار: گلستان شهدای اصفهان)
🌿 یه روز قبل از عملیّات بیتالمقدّس رفته بود حمام برای غسل شهادت.
وقتی برگشت گردان، با هم از جنگ و جبهه گفتیم.
موقع رفتن با اصرار راضی شد برسونمش.
تا سوار ماشین شدیم گفت:
《روضهی حضرت زهرا بخون(سلاماللهعلیها)!》
شروع کردم به خوندن،
توی ماشین حال قشنگی پیدا کرده بود.
انگار توی مجلس روضهی حسابی نشسته.
طوری گریه میکرد
که شونههاش تکون میخورد.
صورتش خیس شده بود.
وقتی رسیدیم،
رو کرد به من و گفت:
《اگه من شهید شدم
تو روز قیامت شهادت بده
من برای حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
گریه کردم.》
📖 منبع: کتاب "راز شکست قلهی سپید".
📝 گزیدهی وصیتنامهی شهید:
🌷《خدايا! بخاطر ارادتی كه به صديقهی كبری حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) دارم،
اگر دست خالی به سويت میآيم
مرا ببخش و قبولم فرما🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید #آوینی
عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است اما عقل معاد می گوید...
کربلایی، مرد جنگ است
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #یا_فالق_الاصباح
📽 #غزه_مظلوم/ سید شهیدان اهل قلم ، #شهید_مرتضی_آوینی : ای وجدان های نیمه خفته ، چشم بیداری بگشایید و ای بیداران گوش فرا دهید : ماییم که بار تاریخ را بر دوش گرفته ایم تا جهان را به سرنوشت محتوم خویش برسانیم .
خون سرخ ما فلقی است که پیش از طلوع خورشید عدالت ، بر آسمان تقدیر نشسته است .
یا فالق الاصباح ، ما را در راهی که این چنین عاشقانه در پیش گرفته ایم یاری فرما !...
✌️فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️
🔷 ۱۹ آذر --- روز جهانی حقوق بشر (تعیین شده توسط جهان غرب) است که نمی توان آن را گرامی داشت.
♦️شهید آوینی:
«در جهانی که دست جنایتکاران را تا اینجا باز گذاشتهاند که هرچه میخواهند بکنند و هیچ فریاد اعتراضی از هیچ جا برنخیزد، چگونه میتوان حتی لحظهای از مبارزه با کفر و شرک و استکبار غافل شد؟
♦️آیا میتوان دل به عافیت خوش داشت و چشم بر این همه ظلم بست؟ چگونه میتوان از یاد مظلومان آفریقا و آسیا و آمریکا و اقیانوسیه غافل شد؟ آیا این ما هستیم که باید تاوان عیش دنیا پرستان را بدهیم؟»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
🔷 شهید آوینی: «ندای صلح، صلح برای همين است كه ما بشنويم، نه اسرائيل. آزادی هم چماقی است كه برای سرِ ما ساختهاند، اگرنه، هرگاه كه منافع ابوالهول در خطر افتد، حكم سانسورِ اخبار در سراسر امپراتوری ارتباطات به اجرا در میآيد.
🔹شكنجهگاههای اسرائيل روی زندانهای المعتصم و المتوكل را سفيد كردهاند، اما نُطُق از كسی در نمیآيد!»
📖 منبع: کتاب «آغازی بر یک پایان»، مقاله «ایمان منجی جهان فرداست.»
🔸تلاش بسیاری کرد اما به علت کم سن و سال بودن او را در صف مدافعان حرم راه ندادند. علاقه زیادی به شهید «احمد مُشلَب» (شهید خوشتیپ و زیباروی لبنانی) داشت و به او توسل کرد.
🔸یک شب خواب شهید احمد را می بیند و از او می پرسد: شما شهید احمد مُشلَب هستی؟ احمد پاسخ می دهد: بله، گفت: از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جز شهدا و در لیستی که حضرت زهراء (س) می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی.
🔸شهید احمد مُشلَب می گوید: اسمت چیست؟ اسمش را میگوید. شهید احمد مشلب گفت: این اسم برایم آشناست! من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دیده ام و تو به زودی به ما ملحق خواهی شد.»
🔸سرانجام این سرباز جبهه حق دو ماه پس از بشارت شهید احمد مُشلَب، در سال ۱۳۹۵ در جبهه خانطومان استان حلب سوریه به کاروان عاشورا پیوست و لقب کوچک ترین شهید حزب الله لبنان را با ۱۷ سال سن به خود اختصاص داد و مراسم تشییعش با شکوهی خاص و با حضور شخصیت های مهم لبنان و با سخنرانی دبیرکل حزب الله لبنان، سید حسن نصرالله برگزار و در گلزار شهدای منطقه جبشیت شهرستان نبطیه و در کنار شهید شیخ راغب حرب از رهبران بزرگ جبهه مقاومت لبنان به خاک سپرده شد.
♦️او کسی نبود جز شهید علی الهادی احمد حسین از لبنان، شادی روح این شهید بزرگوار و شهید احمد مُشلَب صلوات (تصویر سمت چپ مربوط به شهید علی الهادی احمد حسین و تصویر سمت راست مربوط به شهید احمد مُشلَب می باشد).
20 آذر 1360— سالروز عملیات مطلع الفجر
عملیات "مطلع الفجر" از سلسله عملیات های "دوره آزادسازی" به شمار میرود که در منطقه "گیلان غرب" و "شیا کوه" و با هدف آزادسازی ارتفاعات غرب شهر گیلان غرب - جبهه میانی- صورت پذیرفت. خط خودی در جبهه میانی به اهمیت جبهه جنوب نبوده وتوسط ستاد سپاه منطقه 7 غرب کشور و قرارگاه ارتش اداره میشد. عراق نیز بالاترین توان و ماشین جنگی خود را در جبهه جنوب به کار میگرفت، بنابراین استعدادی که در این عملیات از آن بهره گرفته شد، به اندازه عملیات جنوب نبود. حمله با رمز "یا مهدی (ع) ادرکنی" در 20 آذر ماه 1360 و با فرماندهی و همکاری مشترک سپاه پاسداران و ارتش اجرا شد و به آزادسازی موقت بلندی شیاکوه و "بر آفتاب" انجامید. ولی پاتک های سنگین عراق و نبود پشتیبانی و حمایت کافی از نیروها، به دلیل فاصله چشمگیر خط مقدم با خطوط عقبه، موجب شد تا پس از 17 روز مقاومت و حفظ مناطق آزاد شده، بار دیگر این مناطق به اشغال دشمن درآید. در این گیر و دار "غلامعلی پیچک" فرمانده محور "تنگه کورک" و معاون عملیات ستاد سپاه منطقه 7 غرب کشور به شهادت رسید. با این وجود در طی چندین روز درگیری، شماری از بلندی های منطقه و روستاهای اشغال شده از دشمن پس گرفته و پاکسازی شد که مهمترین آنها دشت گیلان غرب، "تنگه حاجیان"، روستاهای "کمار"، "گور سفید" و "چوار" بودند. علاوه بر این 2 فروند هواپیما، 1 فروند چرخبال و شماری از ادوات سنگین و نیمه سنگین و 14 گردان از نیروی مخصوص دشمن منهدم و تعداد 2150 تن از نیروهای بعثی کشته، زخمی و اسیر شدند.
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
امروز مصادف با شروع عملیات مطلع الفجر در منطقه گیلانغرب است. سال ۱۳۶۰
✅ عملیاتی که شهید ابراهیم هادی در سحرگاه آن اذان صبح گفت و با نوای ملکوتی خود، هجده نفر از نیروهای غافل دشمن را بیدار نمود. آنها بعدها به نیروهای ایرانی پیوسته و با شهادت به ملاقات خداوند رفتند. یادشان گرامی
💐هدیه نثار شهدای غریب این عملیات صلوات
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
#ببینید
💠 خاطره ای از شهید ابراهیم هادی🌷
▫️ در عملیات مطلع الفجر - منطقه گیلانغرب
🌿 ۲۱ آذر ماه ۱۳۶۰ - سالروز عملیات مطلع الفجر — آزادسازی #شیاکوه (منطقه گیلانغرب)
ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
#خاطره 👇👇
🚩 معجزه اذان
یکی از بچه ها جلو آمد و گفت:حاجی ابراهیم را زدن! تیر خورده تو گردن ابراهیم! پرسیدم چطور ابراهیم را زدند.
کمی مکث کرد و گفت:برای نحوه حمله به تپه به هیچ نتیجه ای نرسیدیم. همان موقع ابراهیم جلو رفت.
رو به سمت دشمن با صدای بلند اذان صبح را گفت!با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقی ها قطع شده.
آخر اذان بود که گلوله ای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد! از این حرکت بچه گانه او تعجب کردم.
یعنی چرا این کار رو کرد!؟ساعتی بعد علت کار او را فهمیدم.زمانی که هجده نفر از نیروهای عراقی سمت ما آمدند و خودشان را تسلیم کردند!
یکی از آنها فرمانده بود.او را بازجویی کردم.می گفت:ما همگی شیعه و از تیپ احتیاط بصره هستیم.
بعد مکثی کرد و با حالت خاصی ادامه داد:به ما گفته بودند ایرانی ها مجوس و آتش پرست هستند!گفته بودند بخاطر اسلام به ایران حمله می کنیم.اما وقتی موذن شما اذان گفت بدن ما به لرزه درآمد! یکباره به یاد کربلا افتادیم!!
برای همین دوستان هم فکر خودم را جمع کردم و با آنها صحبت کردم.
آنها با من آمدند.بقیه نیروها را هم به عقب فرستادم.الان تپه خالی است.ماجرای عجیبی بود.
اما به هر حال اسرای عراقی را تحویل دادیم.عملیات ما در آن محور به اهداف خود دست یافت و به پایان رسید.
از این ماجرا پنج سال گذشت.زمستان سال 65 و در اوج عملیات کربلای پنج بودیم.
رزمنده ای جلو آمد و با لهجه عربی از من پرسید:حاجی شما تو عملیات مطلع الفجر نبودید؟ گفتم: بله،چطور مگه!گفت:آن هجده اسیر را به یاد دارید؟!با تعجب گفتم:بله!او خندید و ادامه داد:من یکی از آنها هستم! وقتی چهره متعجب مرا دید ادامه داد:ما با ضمانت آیت الله حکیم به جبهه آمدیم تا با دشمن بعثی بجنگیم.
این برخورد غیر منتظره برایم جالب بود.گفتم بعد از عملیات می آیم و شما را خواهم دید. آن رزمنده نام خود و دوستانش و نام گردانشان را روی کاغذ نوشت و به من داد.
بعد از عملیات به طور اتفاقی آن کاغذ را دیدم.به مقر لشگر بدر رفتم. اسم و مشخصات آنها را به مسئول پرسنلی دادم.
چند دقیقه بعد برگشت. با ناراحتی گفت: گردانی که اسمش اینجا نوشته شده منحل شده! پرسیدم: چرا! گفت: آنها جلوی سنگین ترین پاتک دشمن را در شلمچه گرفتند.
حماسه آنها خیلی عجیب بود.کسی از گردان آنها زنده برنگشت! بعد ادامه داد: این اسامی که روی این برگه است همه جزء شهدا هستند. جنازه های آنها هم ماند.
آنها جز شهدای مفقود و بی نشان هستند. نمی دانستم چه بگویم. آمدم بیرون.گوشه ای نشستم.
با خودم گفتم: ابراهیم، یک اذان گفت، یک تپه آزاد شد. یک عملیات پیروز شد.هجده نفر هم از جهنم به سوی بهشت راهی شدند.عجب آدمی بود این ابراهیم....
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊