هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊 سالروز پرواز و عروج ملکوتی سردار پاکباخته و محبوب بسیجی ها، شهید محمد ابراهیم همت 🌷
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج ابراهیم همت
فرمانده لشکر محمد رسول الله ( ص )
قسمت اول
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج ابراهیم همت
فرمانده لشکر محمد رسول الله ( ص )
قسمت دوم
24.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج ابراهیم همت
فرمانده لشکر محمد رسول الله ( ص )
قسمت سوم
❇️ روایت جانباز سرفراز رضا نوریان از دیدار با شهید همت
خاطره روبوسی من با شهيد همت در شب يازدهم اسفند ۱۳۶۲ و يك هفته قبل از شهادت ايشان، همچنان برایم شيرين و لذت بخش است.
يك سال و نيم بود که در زمان سخنرانیها و مناسبتهای لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، حسرت بوسيدن چهره آرام و زیبای فرمانده را داشتم. ولی زمانی که میديدم شور و شوق بعضی از رزمندگان لشگر برای روبوسی با فرمانده خود، منجر به ازدحام شدید جمعیت و فشار و اذیت این فرمانده متواضع و خاكی میشود، هر مرتبه از اين كار منصرف میشدم.
تا اینکه در جریان عملیات خیبر و زمان رفتن به جبهه طلائيه، این فرصت طلائی برای من هم فراهم شد. در آن عملیات، من بیسیمچی گردان میثم بودم.
زمانی که با ماشينها به پایکار رسیدیم و پياده شديم، در تاريكی شب، صدای دوستداشتنی فرمانده لشگر را شنيدم كه با صدای نسبتا بلند، خطاب به سيد ابراهيم كسائيان فرمانده گردان موضوعی را گفت.
نگاه که کردم، دیدم فرمانده دلها، گوشهای تنها ایستاده. با لباسهایی خاکی و چهرهای خسته، ولی با دلی به وسعت دریا و به زلالی چشمههای کوهسار و ارادهای همچون کوه دماوند!
یک آن متوجه شدم که فرصتی بهتر از این پیدا نخواهم کرد. به دوست نازنینم ابوالفضل عابدينی که با هم بصورت اعزام انفرادی، چند روز قبل خود را از کرج به گردان میثم رسانده بودیم، گفتم بدو، حاج همت اينجاست!
سریع رفتيم پيش ايشان و چند بوسه از فرمانده گرفتيم. هنگام روبوسی هم، شهید همت کلماتی را بیان و ما را دعا کرد. كلمات دعا را در خاطر ندارم، ولی شهيد همت، بسيجیها را همواره «دريادل» خطاب میكرد!
آن چند لحظه کوتاه روبوسی و نرمی ريش شهید همت، بعد از ۳۷ سال همچنان برایم شیرین و خاطرهانگیز است!
بی تو مهتاب شبی، باز از آن جبهه گذشتم!
🌸🌺🌼🌸
بعد از روبوسی با حاج همت و پیاده شدن همه بچههای گردان، به سرعت به خط شدیم و در یک ستون نظامی، از نقطه رهایی، پیاده به سمت جبهه طلائیه به راه افتادیم.
سید ابراهیم کسائیان فرمانده گردان در جلوی این ستون نظامی حرکت میکرد و احمد حاجیخانی معاون گردان هم در انتهای ستون بود. بایستی قبل از طلوع آفتاب، مسیر طولانی تا محل درگیری با نیروهای بعثی را طی میکردیم. برای همین، نیروهای گردان با وجود داشتن ادوات و تجهیزات نظامی سنگین، تمام شب را بدون استراحت، به سختی دویدند. یکی از بهترین نمازهایم، یعنی نماز صبح پنجشنبه یازدهم اسفند ۶۲ را هم در همین وضعیت خواندم.
درحالیکه با بیسیم پیآرسی ۷۷ و گوشی به دست نزدیک به شهید کسائیان در حرکت بودیم، به ناگاه صدای دلنشین نقطه رهایی دیشب، باز به گوشم خورد، ولی این مرتبه از طریق بیسیم:
«کساء کساء همت»
«کساء کساء همت»
ابراهیم همت، خود پشت دستگاه بیسیم قرار گرفته بود و
ابراهیم کسائیان را صدا میزد. در شرایط عادی، معمولا بیسیمچی قرارگاه و یا فرمانده لشگر، تماس اولیه را برقرار میکردند، ولی زمان تنگ بود و فرمانده نمیخواست لحظهای را هم در هماهنگی واحدهای نظامی از دست بدهد.
دوباره غرق شادی شدم و از خوشحالی داد زدم: جانم حاجی، به گوشم!
حاج همت نگران زمان بود و در صحبت با کسائیان فرمانده گردان تاکید کرد: «ابراهیم، پشت دستت را نگاه کن» که حاکی از آن بود که حواست به ساعت مچیات باشد که زمان زیادی تا روشنایی روز و تشدید شرایط باقی نمانده است.
گردان میثم به هرصورت خود را به خط مقدم رساند و در پشت جاده خاکی کوتاهی سنگر گرفت. با روشن شدن کامل هوا، نیروهای بعثی پاتک سنگین خود را شروع کردند. علیرغم آنکه، دشمن نسبت به موقعیت ما تسلط داشت و علاوه بر آتش تهیه سنگین خمپاره و ادوات، با مسلسلهای سنگین دوشکا و ضدهوایی کالیبر ۲۳ بصورت تیغتراش و همچنین تانکهای خود، آتش سنگین بدون وقفهای را روی موقعیت ما میریخت، ولیکن بچههای گردان انصافا مقاومت جانانهای کردند. ولی پس از ساعتها مقاومت، بخاطر اینکه تنها راه لجستیکی و پشتیبانی نیروها، کاملا زیر آتش دشمن بود، خودروهای حامل مهمات هم مورد اصابت قرار میگرفتند تا جائیکه من شخصا شاهد بودم، یک آمبولانس هم مورد هدف تانکهای عراقی قرار گرفت.
تعداد زیاد شهداء و مجروحین و تمام شدن مهمات برای تعداد اندک رزمنده باقیمانده گردان، چارهای بجز عقبنشینی برجای نگذاشت. در آن روز، همه بچهها جانانه جنگیدند و فداکاری کردند ولی تهمتن این پهلوانان، احمد حاجیخانی بود که در آن شرایطی که واقعا غیرقابل ترسیم است، مردانه ایستاد تا آخرین نفر هم امکان بازگشت به عقب پیدا کند. در آخرین لحظات هم، احمد حاجیخانی، بجای بازگشت به عقب، راه بالا و رسیدن به جوار رحمت الهی نصیبش شد.
پهلوان اسطورهای ما یعنی حاج همت هم در جریان همان عملیات و در روز چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ و در حالیکه همچون یک رزمنده عادی، در حال جابجایی نیروها بود، سر به آستان الهی تقدیم کرد!
ادامه 👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
(ادامه از پست قبل)
❇️ همت رفت ولی مرام و مکتب او باقی ماند.
فرمانده لشگر نظامی پایتخت که در اوج تواضع و فروتنی بود.
واقعیت آن است که بین همت و بسیجیها، به هیچوجه بحث فرمانده و نیروی تحت امر نبود. ابراهیم همت، برادری بزرگتر و به غایت مهربان برای بسیجیها، سپاهیها و کادر فرماندهی لشگر بود. اخلاق بسیار خوب، لبخندهای همیشگی، چشمان نافذ و مهربان، رسیدگیهای مداوم به بچههای لشگر و سایر خصوصیات و ویژگیهای عالی ایشان، شخصیتی از این جوان شهرضا اصفهان ساخته بود که بچههای تهران، دیوانهوار دوستش داشتند.
یکی دیگر از ویژگیهای شهید همت، دانایی و فهم سیاسی وی بود. در سخنرانیهایی که برای گردانها و یا لشگر انجام میداد، صحبتهای ایشان به دو بخش عبادی و سیاسی تقسیم میشد و انصافا در هر دو بخش، همت سخنران ورزیدهای بود. خاطرم هست، ایشان در سخنرانی خود در تابستان ۶۲ در اردوگاه قلاجه کرمانشاه، ارتباط میان عملیاتهای رزمندگان ایرانی در جنگ تحمیلی، با اقدامات و جلسات شورای امنیت سازمان ملل متحد را با مهارت یک استاد سیاسی باتجربه، تشریح کرد.
بنظرم، همت یک فرد نبود. او یک فرهنگ و یک مکتب بود و است. همانند مکتب حاج قاسم سلیمانی. مکتب شجاعت و غیرت ایرانی، بعلاوه اخلاق و رفتار نیکوی اسلامی و همراه با شناخت کامل از تحولات سیاسی و اجتماعی زمان خود.
روح نازنینش شادتر از همیشه!
دفاع مقدس
❇️ روایت جانباز سرفراز رضا نوریان از دیدار با شهید همت خاطره روبوسی من با شهيد همت در شب يازدهم اسف
شهید محمد ابراهیم همت
شهید سید ابراهیم کسائیان
هدایت شده از دفاع مقدس
22.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم قدیمی از مصاحبه تلویزیونی شهید همت
زمانی که بعد از شهید ناصر کاظمی، فرماندهی سپاه پاوه و اورامانات را بر عهده داشت
(در این زمان، فرماندهی جبهه مریوان «که از روی نقشه، در قسمت شمال پاوه، واقع شده است، بر عهده جاوید نشان احمد متوسلیان بود» این دو جبهه از طریق قله شمشی و کوه تخت و مله خور و با استفاده از راه صعب العبور و صخره ای به یکدیگر متصل می شدند. همین نزدیکی و همجواری پاوه و مریوان، همت و متوسلیان را به این نتیجه رساند که اولین عملیات موفق برون مرزی را علیه ضدانقلاب و متجاوزین بعثی در محور نوسود، نودشه .. و طویله عراق ... انجام دهند ، بنام عملیات محمد رسول الله «ص»)
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🕊🕊 سالروز پرواز و عروج ملکوتی سردار پاکباخته و محبوب بسیجی ها، شهید محمد ابراهیم همت 🌷
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۷ اسفند، سالروز شهادت حاج ابراهیم همت
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
کتاب خورشید خیبر ناصرکاوه شهید همت 1402.pdf
10.35M
🌷سلام: بمناسبت فرارسیدن ۱۷ اسفند، سالروز شهادت حاج ابراهیم همت که امسال مصادف است با چهلمین سال، فرمانده محبوب و دوست داشتنی لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) با افتخار به طور رایگان #کتاب_همت_خورشید_خیبر
#تالیف_ناصرکاوه تقدیم شما سروران گرامی می گردد.از شما دوستان عزیز، خواستار مطالعه و نشر این کتاب ارزشمند هستیم. با تشکر از شما که ضمن مطالعه این کتاب آنرا در فضای مجازی بازنشر می فرمائید تا در ثواب آن شریک باشید...
التماس دعا، ناصر کاوه