فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پهلوان کوچک
در میدانهای بزرگ نبرد...
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🌱 ۱۵ خرداد ۱۳۵۲ - سالروز تولد 🌷شهید نورالله اختری🌷- مشهد مقدس
🌿 رزمنده تک تيرانداز — خط پدافندی شلمچه
شهادت:۱۹ اسفند ۱۳۶۵ - عملیات کربلای۵
گردانعلیبنابیطالب (ع) - تیپ۱۲ قائم ،سمنان
تحصيلات: اول دبيرستان
ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
"ملک دار" همرزم شهید: 👇👇
نورالله ميگفت: «اون دنيا ترسناک نيست، فقط تجلیگاه رفتار اين دنيای ماست.»
گفتم: «من نميفهمم، يعني چي؟»
گفت: «همه چيز جهان آخرت، نتيجه رفتارهای امروز ما در دنياست... باید خيلي دقت کنيم، ببينيم داريم چکار ميکنيم.»
هدیه به روح شهید بزرگوار صلوات🌺
———————-——
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
اگه این جوری خالصی، بسم الله
رئیس جمهور نبود.
وزیر یا نماینده مجلس هم.
آقازاده و داماد فلانی هم اصلا.
نوجوانیش در جنگ، در گردان تخریب گذشت؛ وسط میدان مین، به بلوغ رسید و با تیر و ترکش مرد شد.
جنگ که تمام شد، او هنوز وسط بیابان بود.
همچنان مین خنثی می کرد تا پیکرهای برجای مانده را به آغوش مادران چشم انتظار بازگردانَد.
نه با بنز و ماشین آخرین مدل و محافظ و گماشته؛ که با پای مصنوعی که چند بار شکست و وصله پینه شده بود.
و از آن مهم تر، خانواده ش را هم با خود به اندیمشک برد. در آن گرمای طاقت فرسای جنوب.
یک بچه کوچیک داشت که مریض بود. قسمت این بود. از همون موقع تولد کمی مشکل داشت. ولی او عاشقش بود و همچون پروانه به دورش می چرخید.
خودش می گفت:
"با خودم فکر می کنم کجای جنگ کم گذاشتم، که خدا این بچه را با این وضعیت به من داده."
بدنش در جنگ متلاشی شده بود. کم که هیچ، زیاد هم گذاشته بود. خیلی بیشتر از دیگران.
یک پا و کلیه اش رفته بودند و اندامش مملو بود از ترکش مین والمری.
زمستان 1375 بچه اش را آورده بود فکه. آورده بود وسط میدان مین. در آغوش گرفته بود و همنوا با زیارت عاشورایی که در محل شهادت شهیدان سعید شاهدی و محمود غلامی زمزمه می شد، می گریست.
وقتی گفتم:
- علی آقا، این طفل معصوم را با این احوال، چرا آوردی این جا؟
نگاه معناداری انداخت و گفت:
- آوردمش اینجا بلکه به آبروی شهدا شفا بگیره.
و این عکس را، به یادگار از او و فرزند دلبندش گرفتم.
بعدها شهید مجید پازوکی تعریف می کرد:
"علی محمودوند می گفت: خیلی می رفتم مشهد پابوس امام رضا (ع) و طلب می کردم که شفیع من بشه تا این بچه کوچولو شفا بگیره. یک شب کنار پنجره فولاد نشسته بودم، آقا امام رضا (ع) اومد به خوابم. ذوق کردم. خوشحال شدم. آقا بهم گفت: اگه بهت بگم این مصلحت خداست که بچۀ تو این جوری باشه، باز هم التماس می کنی؟
و از اون روز به بعد دیگه علی چیزی نگفت."
سال ها گذشت، روز 22 بهمن 1379، وقتی ما، شادمان و خندان، همراه خانواده در خیابان های آذین بسته، مشت ها را گره کرده و شعار می دادیم، در وسط میدان مین فکه، هنگام عملیات تفحص و کشف پیکر شهدا، مین والمری، همان که آوینی را آسمانی کرد، منفجر شد و علی محمودوند هم پیوست به یاران شهیدش.
چند سالی بیشتر طول نکشید که بچه کوچولیش هم رفت پیش بابا.
(حمیدداودآبادی)
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
پیام رهبر:
بسم الله الرحمن الرحیم
به ارواح طیبه همه شهداء به خصوص شهیدان این راه پرارزش (تفحص) که شما در آن مشغول حرکت هستید و این شهید عزیز شهید محمودوند به خصوص، برای ارواح طیبه همهشان از خداوند متعال علو درجات و همنشینی با صالحان و اولیاء و ائمه را مسئلت میکنم، شما باب شهادت را باز نگه داشتید.
سید علی خامنهای
20 اسفند 1379
-------------------------------------------
🔵 کانال دفاع مقدس
(ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
اینجا بیت شهداست☝️☝️
🌱انتشار مطالب کانال #دفاع_ـمقدس ، بدون ذکر منبع نیز آزاد است🌱
👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم لحظه شهادت شهید علی محمودوند(فرمانده تفحص شهدا)
🔹 وقتی شهیدی پیدا میشد منتظر بیل نمیماند کاری نداشت زمین نرم است یا سفت!!
◇ با دستش زمین را میکند و یا حسین یاحسین گویان خاکها را کنار میزد و شهیـد را روی دستان خود با پای پیاده عقب میبرد....
◇ شهید علی محمودوند در ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۹ همزمان با عید قربان بر اثر انفجار مین با سجدهای خونین در قربانگاه فکه به شهادت رسید.
#شهید_علی_محمود_وند
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
اگه این جوری خالصی، بسم الله رئیس جمهور نبود. وزیر یا نماینده مجلس هم. آقازاده و داماد فلانی هم ا
شهید علی محمودوند(فرمانده تفحص شهدا)
پاورپوینت فصل یازده فن سخنوری.pptx
13.19M
پاورپوینت: #فن_سخنوری
چگونه مطالب یا خاطرات خود را بیان کنیم تا در شنونده و مخاطب تأثیرگذار باشد؟ ...
🌸 شهیــد،
بر ظلمت شب
طلوع ناهید تویے،
بر مشرق جــان
جلوه خورشید تویے،
لبخند تو مے زداید از غم دل را ،
☀️ در مقدم صبح، نور امید تویے ...
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
👆پ.ن: بسیجی لشکر کربلا، شهید احمد نیکجو
جوان رعنا و خوش سیما که در
زمستان ۶۵ در عملیات کربلای۵ (فاو) شربت شهادت نوشید و در جوار لقاء حق آرام گرفت🕊🕊
💕 وداع یاران
شهید علی عابدینی در آغوش حاج قاسم سلیمانی (فرمانده لشکر ثارالله) -- سمت چپ تصویر: شهید علی بینا
🌱▫️🌱▫️🌱▫️
🌹حاج علی عابدینی،
فرمانده گردان ۴۱۰...
یکی از مخلص ترین فرماندهان گردان های لشکر ۴۱ ثارالله، با سه ویژگی: ایمان؛ تدبیر و شجاعت
دارای جثه ای نحیف و لاغر اما روحی بزرگ، اراده ای قوی، قلبی مطمئن، نگاهی ژرف و عمیق، کلامی قاطع و شخصیتی متواضع داشت.
✍فرازی از وصیت شهید علی عابدینی...
پس از شهادتم هرگز دور بنیاد شهید قدم نگذارید و طلبکار انقلاب نباشید و بخاطر این که شهید دادهایم توقع نداشته باشید که مردم به شما سلام کنند یا این که احترام بگذارند و اگر شهیدی دادهاید به خاطر خدا و در راه او بوده است و هرگز راضی نیستم که به خاطر شهادت من از کسی طلب چیزی کنید.
#شهید_علی_عابدینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 کلیپی زیبا از شهدای لشکر ۴۱ ثارالله - کرمان:
💕 حاج قاسم عزیز (فرمانده لشگر)
🌷🌹🌷... و شهیدان:
حاج یونس زنگی آبادی
حاج احمد امینی فرمانده گردان ۴۱۰
حاج علی عابدینی فرمانده گردان ۴۱۰
حاج علی محمدی پور فرمانده گردان ۴۱۲
رضا عباس زاده فرمانده گردان ۴۱۰
محمد قنبری معاون گردان ۴۱۰
حمید میرافضلی (سید پابرهنه)
مهدی صالحی آر پی جی زن گردان ۴۱۰
مهدی امراللهی گردان ۴۱۲
علی میرزایی معاون گردان ۴۱۰
محسن باقریان پیک گردان ۴۱۰
رضا مؤذن زاده
عبدالمهدی جعفر بیگی پیک گردان ۴۱۰
عبدالمجید جعفربیگی
عباس آخوندی
اکبر صفری زاده
اکبر دهشیری فرمانده گروهان تانک گردان ذوالفقار
حسن عبداللهی
علی نظری
عباس حسینی
رسول نهویی
احمد قنبری
حاج علی صادقی معاون گردان ۴۱۰
غلامرضا یوسفی
علیرضا رحمانی مسئول مخابرات گردان ۴۱۰
رضا حسینی نژاد
اسفندیار صابری
عباس اناری نوه فرمانده گروهان ۴۱۰
دوران دفاع مقدس
37.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 فیلم // تصاویری از اعزام رزمندگان اسلام به سوی جزایر مجنون -- عملیات خیبر
⚪️ لحظات سخت نبرد با دشمن بعثی ... و حضور نیروها در خطوط پدافندی
دوران دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 #عملیات_بدر
📽 فیلم / مراسم صبحگاه رزمندگان سلحشور #استان_زنجان
قبل از عملیات عاشورایی #بدر
♦️ اسفندماه ۱۳۶۳ ، دزفول ، اردوگاه شهدای خیبر ، رزمندگان گردان حضرت حر #لشگر_۳۱_عاشورا
🎙 #حاج_صادق_آهنگران :
بین بیرق جانبازان حسین
از هر طرفی گردیده به پا
در جبهه ایمان گشته مقیم
با حال رضا با قلب سلیم
حق داده با آنان اجر عظیم
شرمنده کجا ، رزمنده کجا
کن عزم سفر ای مرد خدا
با رهسپران کرببلا
کن عزم سفر ای مرد خدا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️ #اعزام_به_عملیات
📽 تصاویری از لحظه اعزام رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان به منطقه عملیاتی شرق دجله عراق برای آغاز مرحله دوم #عملیات_بدر
⏳۲۰ اسفندماه ۱۳۶۳ ، جزایر مجنون عراق ، رزمندگان گردان حضرت حر #لشگر_۳۱_عاشورا
🎙 #شهید_مرتضی_آوینی :
برخیز ای چاووش شهر عشق برخیز
غسل زیارت کن ز نهر عشق برخیز
بربند محمل را و برپا کن علم را
آواز ده ، آواز عشاق حرم را
هر سر که پیمان بلا دارد بیاید
هر کس هوای کربلا دارد بیاید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💦 #شرق_دجله
📽 فیلم // تصاویر خاطره انگیز از منطقه عملیاتی #عملیات_بدر --- از آبراه های جزایر مجنون و موانع در هم پیچیده عراقی ها و دژ خاکی خندق
⚪️ #عملیات_بدر ، ۱۹ اسفند ماه ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی #شرق_دجله_عراق انجام شد. رزمندگان اسلام در اولین روزهای عملیات موفق به شکست دشمن و تصرف مناطق زیادی شدند ، اما بعداً به دلایلی مهمات و نیروهای پشتیبانی به خطوط نبرد نرسید و باعث پیشروی عراقیها شد. رزمندگان بعد از هفت روز نبرد سنگین و نزدیک و تن به تن به عقب بازگشتند...
دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 نوحه حماسی #حاج_صادق_آهنگران در زیر بمباران هواپیماهای عراقی در جمعررمنده های لشگر ۳۱ عاشورا
۱۸ اسفندماه ۱۳۶۳
#عملیات_بدر
حاشیه جزایر مجنون عراق
بونه عملیاتی لشگر
🌴 بنام خالق سبحان مهیا شو ، مهیا شو
زجا خیز ای برادر جان مهیا شو ، مهیا شو
نما رو اندر این میدان مهیا شو ، مهیا شو
بنام خالق سبحان مهیا شو ، مهیا شو
ندا زد تارق ظلمت شفق زد صبح روشن شد
درای کاروان ندا زد مسافر وقت رفتن شد
ره مقصد ایا پوینده ی عاشق معین شد
به همراه دگر یاران مهیا شو ، مهیا شو
به آن بیداری و هشیاری نیمه شبت نازم
به آن سوز و گداز و آه یارب یاربت نازم
به آن نیروی ایمان و سلاح و مرکبت نازم
ایا نام آور دوران مهیا شو ، مهیا شو...
🇮🇷 هشت سال جنگ را رزمندگان بی باک و نترسی همچون این دلاوران اداره کردن که از بمب و موشک دشمن هیچ خوف و وحشتی نداشتند.
باورنکردنی نیست به هنگام بمباران هوایی و بارانی از بمب و موشک به جای پناه گرفتن و پنهان شدن در سنگرها بی پروا به دور حاج صادق آهنگران حلقه می زنند.
دفاع مقدس
💦 #شرق_دجله 📽 فیلم // تصاویر خاطره انگیز از منطقه عملیاتی #عملیات_بدر --- از آبراه های جزایر مجنو
💠 خاطره ای از عملیات بدر
در آن زمان در بخش مخابرات جنگ مشغول به خدمت بودم و وظیفه ما راه اندازی ارتباطات بیسیم و سایر تجهیزات مخابراتی برای انجام عملیات ها بود.
چند روز قبل از عملیات بدر در اسفندماه ۶۳ ؛ دستگاه های الکترونیکی و ارتباطی مورد نیاز را در قرارگاه خاتم (ص) که مرکز اصلی فرماندهی عملیات بود را راه اندازی کرده و مسئولین و فرماندهان با استفاده از شبکه بیسیم و باسیم، رمز عملیات را اعلام نموده و کنترل و هدایت نبرد را به عهده گرفتند. یک آن، قطعی ارتباط, می توانست ضربات جبران ناپذیری وارد سازد، و این برادران مخابرات بودند که نمی گذاشتند تماس ارتباطی فرماندهی جنگ با زیرمجموعه و رده های عمل کننده قطع شود. (مخابرات، به عنوان سلسله اعصاب بدن عمل می کرد و اختلال در آن، موجب اختلال در کل عملیات می شد که این، اهمیت و حساسیت مخابرات و الکترونیک را می رساند --- در چهار دهه پیش، که تجهیزات امروزی، از قبیل: تلفن همراه، ماهواره، شبکه های اینترنتی، GPS و ... نبود!!)
به هر حال، عملیات آغاز گشت و با پیشروی نسبی روبرو شد. یکی دو روز بعد از شروع عملیات، به منظور آماده سازی قرارگاه مقدم (قرارگاه فرعی جلویی) به جزیره مجنون رفتیم. تجهیزات و امکانات کامل فنی را با خود بردیم و در آنجا نصب کرده و فعال نمودیم. سپس درهمان جزیره برای استراحت، در قسمت عقب تویوتا وانت خودمان ،پتویی پهن کرده و به استراحت پرداختیم.
🌗 نیمه های شب، مسئول مافوقمان برادر عباس رئیسی مرا بیدار کرد و گفت: گویا وضعیت تغییر کرده!! ... بیا تا با هم نزد برادر مهدی شیرانی نژاد (از مسئولان مخابرات سپاه در دوران جنگ) برویم و دستورات جدید بگیریم.
در قرارگاه اصلی، برادر شیرانی نژاد را دیدیم. به محض برخورد با ما گفت:
🔴 دادا اوضاع چَچَبیِ ست. (به لهجه اصفهانی)
عراقی ها دارند جزیره را میگیرند. دستور ترک جزیره آمده!!
شما بروید هرچه تجهیزات مخابراتی نصب کرده اید را باز کرده و به درون آب بریزید!!!
باید سریعا جزیره را ترک کنیم...
بنده بنابه دستور، باعجله به قرارگاه جلویی رفته تا بیسیم ها، آنتن و امکانات فنی را باز کنم.
وقتی که با دستپاچگی و عجله وارد اطاق بیسیم و فرماندهی شدم؛ صحنه ای را دیدم که موجب بهت و حیرتم شد!!! ... انگار آب یخ روی بدنم ریخته باشند!!
برادر رحیم صفوی، جانشین فرماندهی سپاه را دیدم که در کمال آرامش و طمأنینه، مشغول مناجات و نماز شب بود🤲
با دیدن این صحنه، روحیه گرفته و بدون دستپاچگی، تمام تجهیزات را باز کرده، عقب تویوتا گذاشته و به سلامت از جزیره خارج شدیم.
راوی: سیاوش جبه داری
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
✍پ.ن: برادر جبه داری، نیروی فنی و از مسئولان مخابرات در جبهه غرب (کردستان) بود.. ودر عملیات های مهم برای راه اندازی قرارگاه مرکزی ،به جنوب دعوت می شد. در سال ۶۵ به جنوب منتقل شد و نیز پس از پذیرش قطعنامه ، در مخوال نیروی دریایی سپاه.به خدمت خود ادامه داد.
ایشان همکلاس و هم دوره شهید غلامعلی پیچک در رشته فن آوری هسته ای (در دوران قبل از انقلاب) است.
پس از پیروزی نهضت، (در اسفند ۵۷) به همراه پیچک وارد سپاه شد.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas