14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرق دجله-عملیات بدرسال 63
فرماندهان لشکر قمر بنی هاشم در حال مشورت-گفتگوی شهید شاهمرادی با شهید محمدرضا زاهدی «علی زاهدی» (فرمانده لشکر) -سمت چپ پشت به دوربین
🌷شهید محمد علی باغبانی- و شهیدکمال فاضل نیز حضور دارند
----------------------------------------
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
18.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهیدان: باکری، کاظمی، کاوه و شاهمرادی در عملیات بدر
سرهنگ ارتش حسنی سعدی، بشردوست، امین شریعتی ...
زمستان ۶۳
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 15 فروردین 1332 – سالروز تولد جاویدالاثر احمد متوسلیان، فرمانده تیپ محمد رسولالله(ص)-فرمانده نیروهای اعزامی به لبنان- خرداد61
🎥 مصاحبه با متوسلیان، فرمانده سپاه مریوان
💠 نماز جماعت نیروهای سپاه بر روی ارتفاعات تَته
4.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیش بینی شهید بروجردی از سرنوشت حاج احمد متوسلیان...!
🌱 ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ — سالروز تولد جاویدنشان حاج #احمد_متوسلیان
🔵 کانال دفاع مقدس
(ایتا، تلگرام، روبیکا)
سخنرانی_#حاج_احمد_متوسلیان_بعد_از (2).mp3
زمان:
حجم:
2.97M
#بشنوید 👇👇
📢 صوت | سخنرانی منتشر نشده #حاج_احمد_متوسلیان
🔹بعد از عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) - در دارخوین، انرژی اتمی (مقر تیپ ۲۷ محمد رسول الله-ص)
ا🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿
🌱 ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ — سالروز تولد سردار سپاه توحید، جاویدنشان حاج #احمد_متوسلیان
🔵 کانال دفاع مقدس
(ایتا، روبیکا)
اینجا بیت شهداست☝️☝️
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
دفاع مقدس
#بشنوید 👇👇 📢 صوت | سخنرانی منتشر نشده #حاج_احمد_متوسلیان 🔹بعد از عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خ
🌱 ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ — سالروز تولد "شهریار بیباکیها"، سردار جاویدنشان، حاج #احمد_متوسلیان - بنیانگذار و فرمانده تیپ محمد رسول الله (ص)
ا⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️
💠 همه چیز را از حاج_احمد یاد گرفتم!
🌷شهید محمدرضادستواره- جانشین لشکر محمدرسولالله(ص)، از ارادت و دلدادگی خود نسبت به حاج احمد متوسلیان میگوید:👇👇
🌴سید محمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای، سال 1338 در محلۀ علیآباد تهران یا همان "گود" به دنیا آمدم. تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات_سیاسی شدم. روز چهارم آبان 1357 در حال توزیع اعلامیه های امام توسط مأمورین ساواک بازداشت شدم و بعد از چند ساعت بازداشت، آزادم کردند.
🌻بعد از پیروزی انقلاب در 12 آبان سال 58 وارد سپاه شدم و از دی ماه همان سال به مناطق_آشوب_زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع، نقطه عطف زندگی من است. چون در این مأموریت با حاج_احمد متوسلیان آشنا شدم.
🌸 همان طور که بارها و در همه جا گفته ام، من از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه می شد. حتی وقتی توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود، چون امکان داشت آدمی بشوم که سپاهیگری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پُست بدهم و سر برج بروم و حقوقام را بگیرم.
🍀من نمی خواهم از حاج احمد بُت بسازم؛ اما آدمی به اسم حاج احمد بر سر راه من قرار گرفت و وسیله ای شد تا من این جوری که الآن هستم بشوم و نخواهم به سپاهیگری به چشم یک شغل نگاه کنم. حاج احمد استاد من است. او مرا بار آورده! همه چیز را او به من آموخته. این حرف شعار نیست. والله حرف قلب من است، ولو این که پایبندی به این مطلب، به اخراج من از سپاه منجر شود!
ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱
🔺 حاج احمد»؛ فرماندهای که عصاره فضائل انقلابی بود
یکی از همرزمان حاج احمد در خاطراتش از وی مینویسد: «شخصیت جالب فرمانده قصه ما همیشه کنار نیروهایش بود و دغدغه بعد فکری و عقیدتی آنها را داشت؛ چه در صحنه نبرد و چه در شستن ظرفها، نظافت و خواب و استراحت.»
⚪️ احمد متوسلیان، جامع اضداد!
در کتاب خاطرات مجتبی عسگری همرزم حاج احمد متوسلیان آمده است: «اگر بخواهی از حاج احمد متوسلیان بنویسی، گاهی مجبور میشوی دستهایت را از روی کاغذ برداری و ساعتها به یک فضای خلأ خیره شوی و ندانی از کجا شروع کنی و از چه بگویی.
بیش از هر چیز مدام این جمله شهید آوینی در خاطرت مرور میشود که میگوید: «دل مؤمن را که میشناسی؛ مجمع اضداد است، رحم و شدت را با هم دارد و رقت و صلابت را نیز با هم، زلزلهای که در شانههای ستبرشان افتاده از غلیان آتش درون است و چشمه اشک نیز از کنار این آتش میجوشد که اینهمه داغ است.»
شخصیت جالب فرمانده قصه ما همیشه کنار نیروهایش بود و دغدغه بعد فکری و عقیدتی آنها را داشت. چه در صحنه نبرد و چه در شستن ظرفها، نظافت و خواب و استراحت. بهطوریکه نظم و دقت در نظافت در برخی از روزهای ماه، مشخص میکرد که آن روز تمیز کردن آسایشگاه نوبت چه کسی بوده است.
البته نیروهایش در آسایشگاه کم اذیتش نکردند. شلوغ کردنها و سر و صداهایی که مانع مطالعات او در وقت استراحتش نمیشد. خندهها و شوخیهای پر هیاهوی رزمندگان یک پادگان نظامی که با اصول فلسفه و رئالیسم علامه طباطبایی و جهانبینی توحیدی شهید مطهری ادغام میشد، اما نه توبیخی در کار بود و نه تشری.
کار به جایی رسیده بود که حتی یکی از رزمندهها یک قطار اسباببازی خریده بود و صرفاً جهت اذیت کردن فرمانده جلوی او بازی میکرد و قطار را طوری کوک میکرد که موقع حرکت از روی کتابش عبور کند. احمد هم با آرامش میگفت: برادر محمد خجالت بکش. اما هرگز داد نزد که آدم حسابی، من فرمانده تو هستم چرا از این کارها انجام میدهی.
نیروهای حاج احمد فقط به چنین حرکتهایی اکتفا نمیکردند و گاهی کار به یکسری عملیات سری هم میکشید. شش، هفت نفر از نیروها با قول اینکه همدیگر را لو ندهند، موقع استراحت حاج احمد پتویی رویش میاندازند و او را بلند میکنند و میبرند پرت میکنند روی برف ۸۰ سانتی حیاط محوطه آسایشگاه. البته همگی اعضای فعال در این عملیات سری تا رسیدن حاج احمد به راهرو لو میروند و یکی از بچهها همه را معرفی میکند اما او روز بعد هیچ برخوردی نمیکند و خم به ابروی خود نمیآورد.
اگرچه شاید برای ما عجیب باشد اما اتفاقهای صمیمانه در آسایشگاه با شخصیت پر ابهت نظامی او در میدان برای نیروهایش یک موضوع قابل درکی بود. پیادهرویهای بعد از هر نماز صبح از قلهای در شرق پاوه با برودت هوای زیاد و مسیری پر از برف و یخ که پایین آمدنش را باید حتماً غلت میخوردی نه اینکه در طی چند دقیقه سُر بخوری و پایین بیایی. چون سریعاً داد و فریادش بلند میشد که غلت بخور، سُر نخور.
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج احمد متوسلیان؛ ناجی کردستان فاتح خرمشهر