7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢در روز ۲۸ آبان ۱۳۵۹ (عاشورای ۵۹) رییس جمهور بنی صدر در سخنرانی خود در میدان آزادی، میان جمعیت مجاهدین خلق (سازمان منافقین)، همانند سران #فتنه_۸۸ ؛ نظام اسلامی را متهم به قتل و شکنجه کرد که با واکنش هنجارشکنانه و سوت و کف منافقین در روز عاشورا مواجه گردید!!!
🔹امام خمینی (ره) در ۱۱ تیر ماه سال بعد، و پس از عزل بنی صدر، در رابطه با اتفاقات عاشورا ۵۹ ، سخنانی کوبنده علیه بنی صدر و منافقین خلق، بیان داشتند:👇
«ننشینید که باز یک جایی را آتش بزنند. اینها میخواهند خرابی کنند کار ندارند به این که کی کشته بشود و کی از بین برود. 🔥🔥
🔺امام مظلوم ما به شهادت رسیده، روز شهادت امام مظلوم ما، پای نطق و سخنرانی یک نفر آدمی که با آنها دوست است کف میزنند و سوت میکشند و آمریکا را از یاد میبرند. خط این بود که اصلًا امریکا منسی بشود (به فراموشی سپرده شود.»
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
تکرار تاریخ
همین حرمت شکنی، در روز عاشورابی سال ۱۳۸۸ نیز تکرار شد. زمانی که میرحسین ملعون، اراذل و اوباش ضد دین و کسانی را که تکیه های عزای حسینی را سوزانده و حرمت عاشورا را با سوت و کف و توهین به پرچم و سیاهی ها، شکستند، وقیحانه «مردان خداجوی» نامید!!!
پرواز کرد
و به آسمان رفت،
با همین پوتینهای کهنه!
به همین سادگی ...
قهرمان «شهید سید محسن حسنی»
پساز ۶سال حضور در جبهههای نبرد
در حالی که مسرور از آزادی مهران و
انجام فرمان امام بود، در ۱۱ تیر ۱۳۶۵
در سمت فرماندهی گردان «روحالله»
از لشکر ۵ نصر در حین فتح ارتفاعاتِ
قلاویزان مورد اصابت ترکش خمپاره
قرار گرفت و به آسمانیان پیوست🕊🕊
🔰 بدهی نجومی یک پاسـدار به سپاه؛
اگر کسی از من طلبکار است، طلب او را بدهید.
هر کس از من طلبی داشته، مدیون است که از پدر یا برادرانم وصول نکند..
در ضمن ۲۰۰۰ تومان بابت تلفنهای شخصی به سپاه بدهید.
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☝️این فرد سپاهی، کسی نیست جز سردار شهید پهلوان علی اصغر حسینی محراب،
▪️همرزم شهید محمود کاوه و از مسئولین رده اول لشگر ویژه شهدا
▫️فرمانده دلاور تیپ انصارالرضا (ع)
▪️شمشیر برّان لشکر ویژه در کردستان
⏳دوران ناامنی گسترده در غرب و شمالغرب کشور
#جنگ_با_تجزیه_طلبان
🗳 بازگشت از جبهه به خاطر انتخابات..!
از جبهه برگشته بود تا چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری برای کاندیدای مورد نظرش تبلیغ کند. اعتقاد داشت که در آن شرایط کشور، قضیه انتخابات ریاست جمهوری از هر چیزی مهمتر و حیاتیتر است. میگفت: "باید آقای رجایی با رأی بالا انتخاب شود." برای تبلیغ حتی به روستاها نیز رفته بود و حسابی برای آقا رجایی تبلیغ کرده بود.
#انتخابات
#انتخاب_اصلح
#مشارکت_حداکثری
#شهید_سردار_ناصر_بختیاری
ghasemSolimani.mp3
1.79M
🔷 خاطره ای بسیار زیبا از حاج قاسم و شهید زین الدین در عملیات کربلای یک و آزادسازی مهران که می تواند درس مهمی برای زندگی ما نیز باشد!
♦️حضرت علی (ع): «دنیـا دو روز است. یک روز با تو و روز دیگر علیه توست. روزی که با توست مغرور نشو و روزی که علیـه توست نومید مگرد، زیرا هر دو پایان پذیرند.»
🔸لبیک یا حسین، منتشر کنید.
"سعید" دیدبان بود.
بچه های تیپ می دانستند، تا سعید در دیدگاه است، قبضه های دشمن خاموش می شوند و تک بعثی ها به تعویق می افتد.
"سعید" دیدبان بود. خوب می دید. خوب محاسبه می کرد. موقعیت های حساس را می شناخت و به موقع و دقیق گرا می داد. آن وقت باقی کار با توپچی های پای قبضه بود.
تا صدای سعید از پشت بی سیم بلند می شد: و ما رمیت اذ رمیت......
صفوف دشمن پراکنده می شد و تانکها از حرکت می ایستاد و خدمه های پشت قبضه دشمن به سنگرها می خزیدند. همزمان وقتی بی سیم چی قبضه ها جواب می داد: ولاکن الله رمی .....
ناگهان خطوط دشمن جهنم می شد و زمین به لرزه در می آمد و آسمان آتش بر سر متجاوزین آوار می شد.
و این هنر سعید بود ؛ اما نه تمام هنر او که او بیشتر از دیدبانی، نگاهش به آسمان بود و به کنگره عرش!
سعید دیدبان بود اما یک چشمش به چشمی دوربین و شیار قطب نما و چشم دیگرش به خدایی که هرگز او را تنها نگذاشت؛ چون سعید خدا را هرگز از یاد نمی برد.
سعید دیدبان بود؛ وقتی تک و تنها به سمت دیدگاه می رفت، نمی دانست چه کسی انتظار او را می کشد. شاید دیدگاه لو رفته باشد و اطلاعات و عملیات دشمن منتظرش باشد! همه می دانستند که بعثی ها با دیدبانها چه می کنند! پوست آنها را زنده،زنده می کندند تا کسی جرات نکند دوباره به دیدگاه برود و سعید بارها پیکر بی سر دیدبانها را در ارتفاعات چغالوند و بازی دراز و قمیش و گرده رش دیده بود اما پا پس نکشیده بود. آخر سعید دیدبانی بود که دل در گرو خدا داشت و بس! او باید به تکلیف خود عمل می کرد و جلوی ضربه های دشمن به خاکریز جبهه اسلام را می گرفت.
سعید دیدبان بود؛ حتی در شلمچه و کربلای پنجی که خیلی ها را همان اول داستان، آسمانی کرد. او هم قصد پرواز داشت اما خدا خواست که بماند ! خدا تنها یک پای او را علی الحساب قبول کند و باقی حسابش را گذاشت برای یوم الحساب.
سالها گذشت و سعید بدون یک پا ، از یاری دین خدا پا پس نکشید ، هر چند دیگر دیدبان نبود و در سنگر تدارکات خدمت می کرد ؛ اما برایش مهم نبود! مهم فقط عمل به تکلیف بود و بس!
سعید دیگر دیدبان نبود؛ اما دلش لک زده بود برای رفتن به دیدگاه،ثبت گرای دشمن، محاسبه و دستور اجرای آتش بر سر متجاوزینی که آمده بودند تا مردمش را نابود کنند. جنگ تمام شد و حسرت رفتن به دیدگاه بر دل سعید ماند تا امروز.........
امروز باز دشمن به مرزهای ما هجوم آورده! البته نه دشمن بعثی و گرگ های وحشی قلاده پاره کرده! امروز بدتر از دشمن خارجی، در داخل کشورمان مفسدان اقتصادی و غارتگران بیت المال به سفره مردم هجوم آورده اند و با یقه های سفید و کت و شلوارهای اتو شده، در لباس خودی، آقا زاده های نازپرورده و پر مدعا با پدران زیاده خواهشان، قصد نابودی مردمانمان را دارند! امروز قرار است ، باز سعید دیدبان شود! سعید باید دیدبان شود! یک دیدبان خوب! کار کشته و مجرب! تا هم خوب ببیند، هم خوب محاسبه کند و هم خوب گرای شکم باره های اشرافی مفسد را به مردم بدهد تا روزگار بدخواهان این مردم دوستداشتنی و فداکار، جهنم شود.
امروز کسی باید دیدبان کشور ما شود که امتحان خود را پس داده و ثابت کرده که برای این مردم جان می دهد؛ مثل سیدابراهیم؛ دیدبانی که پیکر پاره،پاره اش سوخته از دیدگاه بازگشت! کسی باید دیدبان شود که بیم جان نداشته باشد و تمام نگرانی اش مردمش باشد و لاغیر!
اما امروز حکم دیدبانی سعید را باید من و تو امضاء کنیم. من و تویی که عفلت امروزمان فردای حسرت باری را به همراه خواهد داشت. درنگ نباید کرد. به موقع و به وقت عمل نکنیم، دشمن تا ته خانه هایمان خواهد آمد و تمام هستی مان را غارت خواهد کرد.
بیائید حکم دیدبانی سعید را تا دیر نشده، در روز جمعه پانزدهم تیرماه امضاء کنیم تا با خیالی آسوده دیدگاه را به اهلش سپرده باشیم.
با اقدام به موقع، یکپارچه و همدل و انقلابی، گوش های جان را آماده می کنیم تا سعید از دیدگاه فریاد بزند: و ما رمیت اذ رمیت ...... و ما ملت یکپارچه جواب بدهیم: ولاکن الله رمی......
وعده ما جمعه پانزدهم تیرماه ۱۴۰۳ پای صندوق های رای.
تقدیم به عزیز جانباز جناب دکتر سعید جلیلی ، دیدبان تیپ ۲۱حضرت امام رضا(ع) و لشگر ۵نصر
🌹 🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم / لحظه اصابت موشک بالگرد ایرانی به تانک رژیم بعثی عراق
18.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 #وفاداری_به_عهد
📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند #روایت_فتح با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🎙 #شهید_آوینی : برادر ، اگر من از فیض شهادت در راه خدا برخوردار شدم و به صف اصحاب اباعبدالله الحسین (ع) پیوستم ، مبادا بگذاری كه جای من در جبهه خالی بماند. باید بر آن عهد وفاداری كه با اماممان بستهایم استوار بمانیم و عباسگونه وجود خود را وقف استمرار و استقرار ولایت كنیم.
برادر، هرگز اجازه نده كه اسلحهی من بر زمین بیفتد. همهی آیندهی دنیا امروز به ما و آنچه كه میكنیم وابسته است. خداوند بر ما جوانان منت نهاده و وظیفهی تحول كرهی زمین را به سوی آیندهی روشن قسط و عدل بر عهدهی ما نهاده است. و برادر، باز هم سفارش میكنم، مبادا اسلحهی من بر زمین بیفتد.
خدایا چگونه تو را شكر گویم بر اینكه مرا در اینچنین زمانهای به جهان آوردهای؟ زمانهی قیام ، عصر بیداری...
بر فراز آن تپهی بلند دروازهی قرآن را برافراشتهاند. یك طرف سورهی «اذا جاء نصرالله و الفتح» را نوشتهاند و بر طرف دیگر آیهی مباركهی «و جعلنا من بین ایدیهِم سداً و من خلفهم سداً فاغشیناهم فهم لایبصِرون»
برادر، من احساس میكنم هر كه از این دروازه بگذرد، از سیطرهی زمان و مكان خارج میشود و در محیط عنایت محض قدم میگذارد. من رفتم برادر؛ باز هم میگویم، مبادا سفارش مرا از یاد ببری...