⚪️ «سیدمحمد صنیع خانی» به تاریخ پانزدهم دی ماه سال ۱۳۳۲ شمسی در «قم» متولد شد. پس از پیروزی انقلاب «سید محمد» از پایه گذاران کمیته انقلاب نازی آباد (منطقه ۱۳) تهران بود و در بهار سال ۱۳۵۸ شمسی به عضویت رسمی «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در آمد و پدتی بعد به واحد اطلاعات سپاه منتقل شد. «سید محمد» از ابتدای جنگ تحمیلی با ایجاد مرکز اعزام نیروی سپاه در محل «لانه جاسوسی آمریکا»، مسئولیت اعزام رزمندگان را به مناطق عملیاتی را بر عهده گرفت . «سید محمد صنیع خانی» را باید بنیانگذار و فرمانده «ترابری سپاه پاسداران» به شمار آورد. وی نقش موثر و تعیین کننده ای در ایجاد تحرک در یگانهای رزم و پشتیبانی و رفع کمبود وسائل نقیله سنگین ایفا نمود و به شایستگی از عهده این ماموریت بر آمد.
پس از پایان جنگ تحمیلی، حضوراو در منطقه ی زلزله زده ی «رودبار» و «منجیل» و شهر سیل زده ی «زابل» منشاء خدمات فراوانی به مردم مصیبت زده ی این مناطق شد. پس از رحلت «حضرت روح الله» ساخت حرم مطهر آن امامِ سفرکرده، به او واگذار شد و «سید محمد» تا روز اربعین حضرتش، نخستین بنای آن مرقدِ مطهر را بنا نهاد و تا زمان شهادتش، عملا مدیریت ساختِ حرم را در دست داشت.
«سید محمد صنیع خانی» در منطقه ی عملیاتی «فاو» و در عملیات والفجر۱۰ در «حلبچه» در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفته و آسیب دیده بود. این جراحت ها، در سال ۱۳۷۴ شمسی، سرباز کرد و در نهایت، روز چهاردهم شهریور ماه سال ۱۳۷۴ بال در بال ملائک گشود و به پاس خدمات خالصانه اش به «حرمِ امامش»، پیکرش در صحنِ حرم مطهر «حضرت روح الله» آرام گرفت.
24.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید 👆
🎞 خدمات و مجاهدت های جانباز شهید سیدمحمد صنیع خانی
#مردان_بی_ادعا
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️.
جانباز شیمیایی دوران جنگ تحمیلی، سردار خستگی ناپذیر در امر پشتیبانی و خدمات رزم، مهندسی و ترابری در ایام دفاع مقدس
🌴 خدمتگزار جبهه ها .... و خدمات رسان به مردم، پس از پایان جنگ . . .
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🌴 کانال #دفاع_مقدس :
روایتگر رویدادهای جنگ
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
سرداری که نقش بی بدیلی در پشتیبانی از جبهه های نبرد در طول #دفاع_مقدس داشت
کسی که در دهه شصت و پس از آن در پشت جبهه و مناطق مختلف و عمدتاً محروم کشور منشأ بسیاری از خدمات عمرانی بود
#سید_خدوم
#خدمتگزار_بی_منت
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
22.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم | ساخت شناور سنگین و انتقال آن در خشکی از تهران تا بندر عباس ( خلیج فارس)
از ابتکارات شهید سید محمد صنیع خانی — لجستیک سپاه
-------------------------------------------
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 شهید صنیع خانی: شهادتم رازی ست بین من و خدا و امام رضا(ع)
🎙 محسن رضایی: شهید صنیع خانی میگفت، در مشهد شهادتم را از حضرت رضا(ع) گرفتم.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
شهیدان این عکس معروف و به یاد ماندنی...
این عکس یادگار روزهای ماست. عکسی که همیشه بی نام عکاس دیدیمش. و بی نامی از شهدایش.
احمد دهقان، نویسنده کتاب سفر به گرای ۲۷۰درجه در توضیح این عکس – به عنوان شاهد عینی این تصویر- می گوید:
عکس مربوط است به ۲۱ دی ماه سال ۶۵، سومین روز عملیات کربلای پنج در شلمچه است؛ وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند.
توی یکی از سنگرها،
عباس حصیبی (شهید سمت چپ در عکس که ۱۵ دیماه سالروز تولد اوست)
و علی شاه آبادی (شهید سمت راست که یکی از سمینوف چی های دسته ادوات بوده)،
کنار هم نشسته بودند که تیر سمینوف عراقی می خورد به سر حصیبی و رد می کند و می خورد به سر دومی. سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند…
عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاه آبادی گرفته است…
✅ کانال #دفاع_مقدس
دفاع مقدس
شهیدان این عکس معروف و به یاد ماندنی... این عکس یادگار روزهای ماست. عکسی که همیشه بی نام عکاس دیدیم
🚩خاطره برادر یوسف طلائیان از رزمندگان واحد مخابرات گردان مالک لشگر 27 محمد رسول الله (ص) در باره ماجرای این عکس معروف:👆👆👆
🚩 تصویر شهدای گرانقدر گردان مالک اشتر ، شهید علی شاهآبادی (راست) و شهید عباس حصیبی (چپ) که در دیماه ۱۳۶۵ در شلمچه و سومین روز عملیات کربلای ۵ در خون خود غلطیدند.
🚩علی شاهآبادی تکتیرانداز گردان بود، شب ۲۱ دیماه ۶۵ قبل از عزیمت گردان از اردوگاه کرخه به سمت شلمچه زمانی که داشتیم تو چادر ادوات آماده میشدیم با پارچه کهنهای ساعت شبنما دارش را استتار میکردیم تا دیده نشود, علی بچه سه راه آذری بود و برادرش امیر تازه شهید شده بود، یادم هست علی برای آوردن دوربین کشوئی ۱۱۰ اش تردید داشت که من گفتم بیار، صبح عملیات باهاش عکس میگیریم, بعد با همون پارچه کهنهها یک روکش برای دوربینش دوختیم و داخل یک جیب خشاب اضافی سیمونوف روی فانوسقهاش گذاشتیم و راه افتادیم.
🚩نیمهشب به پشت جادهی شلمچه - بصره رسیده بودیم, پشت خاکریز شب را گذراندیم، قرار بود آنجا بمانیم تا نیروهای دیگر بما برسند و صبح بریم جلو، صبح که شد گفتند محاصره شدهایم, بعد هم گلولهی تانک بود و دوشکا و تکتیراندازها که ما ۳۰۰ - ۴۰۰ نفر را وسط دشت دوره کرده بودند،
🚩باران گلوله بود که میخورد توی گونیهای سنگر، گودالهایی که توی آنها پناه گرفته بودیم به همهچیز شبیه بود الا سنگر! پشت خاکریز حکومت نظامی اعلام شد, جنب میخوردی با سیمونوف دوربین دار مغزت میریخت بیرون و جنازهات میماند روی دست بقیه بچهها.
🚩خلاصه قسمت نشد که با آن دوربین عکس دست جمعی بگیریم, من همان شب مجروح شدم و علی را دیگه ندیدم, صبح عملیات یکی از بچهها که از خط برمیگشت گفت پیکر علی و عباس را دیده بود, عباس چمباتمه زده بود توی گودال سنگر و علی افتاده بود روش, تیر تکتیرانداز عراقی خورده بود توی سر علی از اونطرف سر دراومده بود خورده بود به سر عباس، عباس هنوز زنده بود و با خس خس نفسهای کوتاهکوتاه میکشید, بچهها سرش را پانسمان کردند ولی چند لحظه بعد توی آغوش اونها تمام کرد، آنجا تا ظهر مقاومت کردیم و بعد عراقیها ریختند سرمان و ما مجبور شدیم بیایم عقب.
🚩 در آن صبح تا ظهر از گروهان ۱۱۰ نفره ما فقط ۲۹ نفر باقی ماندند. با همان دوربین یکی از بچهها در آخرین لحظات عقب نشینی زیر حجم سنگین آتش توپخانه و پاتک گردانهای زرهی عراق، از پیکر علی و عباس ۴ عکس گرفته بود و با خودش به پادگان دوکوهه آورد, این عکس تنها دلخوشی مادر علی بود تا اینکه بقایای پیکرش پس از دوازده سال در ۱۳۷۷ در جریان تفحص شهدا کشف شد و به دست مادر چشم انتظارش رسید.
🌷@DefaeMoqaddas 🕊
✅ کانال #دفاع_مقدس
دفاع مقدس
🚩خاطره برادر یوسف طلائیان از رزمندگان واحد مخابرات گردان مالک لشگر 27 محمد رسول الله (ص) در باره ماج
🌷شهید عباس حصیبی
(سمت چپ تصویر)
⚪️دانشجوی دوره کارشناسی رشته مهندسی مکانیک - حرارت و سیالات
تاریخ و محل تولد: ۱۵ دی ۱۳۴۴، تهران
تاریخ و محل شهادت: ۲۱ اسفند ۱۳۶۵, شلمچه، عملیات کربلای ۵
مزار: بهشت زهرا (س)، قطعه ۲۹ ردیف ۸۱ شماره ۲
✍گزیده ای از وصیت نامه شهید عباس حصیبی:
بنام او که خالق یکتا و منتهی الآمال عارفان است. اوست که تنها قابل پرستش و حمد است. بنام محمد رسول (ص) رسول رسولان, سید بندگان و بنام علی (ع) این انسان کامل و به نام فاطمه (س) و بنام دوازده امام (ع)، این انسانهای برگزیده.
از پدر و مادر بزرگوارم واقعاً عذر میخواهم که در خلال زندگی جز آزار و اذیت برای آنها چیزی نداشتم.
سخنی با شما دوستان عزیز و بزرگوارم از همه آنها میخواهم مرا حلال نمائید.
و سخنی با بسیج; اسم زیبا و ارزندهای که باعث ساخته شدن افراد به اندازهای که خودشان بخواهند میشود تنها جائی که بهترین درسها را میتوان گرفت.
سخنی با دانشگاه; پایگاه سازنده انقلاب که بعد از جنگ، مهمترین مسأله انقلاب است. از دانشجویان میخواهم علاوه بر درس خواندن به مسائل جامعه و خودشان بی تفاوت نباشند و این مسائل را کمتر از درسشان نگیرند و بدانید که دردهای جامعه و افراد را استاد مطهری بیان نموده، سخنان ایشان را به گوش جان بسپارید.
سخنی با حزب الله: جامعه ما، انقلاب فرهنگی را هر لحظه و دقیقه باید در خود داشته باشد و لازمه اش تک تک افراد هستند و باید این گفته رسول الله (ص) را همیشه در ذهن داشته باشیم "انی ما اخاف علی امتی الفقر و لکن اخاف علیهم سوء التدبیر".
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🌷شهید عباس حصیبی (سمت چپ تصویر) ⚪️دانشجوی دوره کارشناسی رشته مهندسی مکانیک - حرارت و سیالات تاریخ
📷 عکسهایی که تا زمان بازگشت پیکر شهیدان حصیبی و شاهآبادی، تنها یادگاریهای آنها برای خانوادههاشان بودند...
✍احمد دهقان، نویسنده و از همرزمان شهید شاه آبادی، شهریورماه 1390 در ماهنامهی «داستان» در یادداشتی با عنوان «یک صبح تا ظهر جنگ» برای نخستینبار دربارهی عکس دو نفر از همرزمانش که پس از شهادت با دوربین یکی از آنها گرفته شده بود، توضیحاتی داد.
او دربارهی ماجرای این عکسها، گفت: سومین روز عملیات کربلای 5 بود. نیمهشب به پشت جادهی شلمچه - بصره رسیده بودیم. صبح گفتند محاصره شدهایم. بعد هم گلولهی تانک بود و دوشکا و تکتیراندازها که 400 - 300 نفر را وسط دشت دوره کرده بودند. تیر سیمینوف تفنگ مخصوص تکتیراندازها که دوربین دارد و لامصب بدجوری دقیق است، میخورد توی گونیهای سنگر. گودالهایی که توی آنها سنگر گرفته بودیم، به همهچیز شبیه بود الا سنگر! پشت خاکریز حکومت نظامی اعلام شد؛ جنب میخوردی، جنازهات میماند روی دست بقیه.
او افزود: هر چند لحظه یکبار، آتشی از دهنهی لولهی تانکی که از سمت چپ آمده بودند جلو، بیرون میزد و توی یک چشم برهم زدن، تکهای از خاکریز، همراه با آدمهایش میرفت هوا. یکبار که تانکهایشان از پشت آمدند جلو، دویدم رفتم پیش فرماندهمان. مشغول صحبت کردن با بیسیم بود. از یکی از پیکها پرسیدم: «کیها تا حالا تیر خوردهاند؟» گفت: «خیلیها. عباس حصیبی و دکتر توی سنگر بغلی افتادهاند
دهقان ادامه داد: نشستهنشسته رفتم سمت سنگری که نشانم داده بود. دکتر، امدادگر دسته بود که به شوخی به او «دکتر» میگفتیم. چمباتمه افتاده بود توی گودالی سنگر. تیر خورده بود تو سرش. هنوز زنده بود و نفسهای کوتاهکوتاه میکشید. توی سنگر بغلی، عباس حصیبی (سمت چپ که دور سرش باندپیچی شده) و علی شاهآبادی یکی از سیمینوفچیهای دستهی ادوات افتاده بودند. دو تایی، توی سنگر، کنار هم نشسته بودند که یکی از همان تیرها میخورد توی سر حصیبی و رد میکند، میخورد توی سر شاهآبادی.
وی افزود: در آنجا تا ظهر مقاومت کردیم و بعد عراقیها ریختند بر سرمان و عقبنشینی کردیم. در آن صبح تا ظهر، از یک گروهان 110 نفره فقط 29 نفر باقی ماندند.
او دربارهی عکسها نیز توضیح داد: رضا احمدی از بچههای ادوات گردان بود. قبل از عقبنشینی، یک قسمت دیگر خاکریز بود که بعد آمد اینجا. علی شاهآبادی یک دوربین معمولی داشت. این دو تا با هم دوست بودند. رضا احمدی دوربین را برداشت و چهار تا عکس از زوایای مختلف، از دوست شهیدش گرفت. بعد هم ساعت او را که در عکس میبینید، برداشت. حدود یک بعدازظهر عقبنشینی شروع شد. فقط زندهها توانستند برگردند عقب و عباس حصیبی و علی شاهآبادی جا ماندند.
دهقان در ادامه اظهار کرد: رضا احمدی در تهران، فیلم را برد فیلمایران در خیابان آزادی. آنموقع، فیلمها را یک هفتهای ظاهر میکردند و فیلمایران بهخاطر دستگاههای چاپ مدرنی که داشت، تنها جایی بود که عکسها را 24 ساعته چاپ میکرد. دوربین، عکسها و نگاتیو فیلمها و ساعت، تنها یادگارهایی بودند که رضا احمدی به خانوادهی علی شاهآبادی برگرداند.
وی دربارهی سرنوشت پیکر این دو شهید نیز گفت: سالها بعد، در تفحص شهدا، پیکر این دو شهید پیدا و به خاک سپرده شدند
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
یاران شهیدمان پُر از خنده شدند
رفتند و به مهر و ماه تابنده شدند
خیری ز تو ای زمین! ندیدند انگار
رفتند و به آسمـان پناهنده شدند ...
#مردان_بی_ادعا
#جنگ_تحمیلی
#جبهه_غرب
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄