eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
950 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مستند "حاج احمد امینی"، فرمانده گردان خط شکن غواص 🌴از لشکر41 ثارالله(ع)- بفرماندهی حاج قاسم سلیمانی 1️⃣ قسمت اول 💠 با گفتاری از شهید مرتضی آوینی 21 بهمن ماه 1364 - سالروز شهادت حاج احمد امینی، از فرماندهان و مسئولین لشگر ثارالله (ع) 🌴 دوران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مستند "حاج احمد امینی"، فرمانده گردان خط شکن غواص 🌴از لشکر41 ثارالله(ع)- بفرماندهی حاج قاسم سلیمانی 2️⃣ قسمت دوم 💠 با گفتاری از شهید مرتضی آوینی 🌴 دوران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مستند "حاج احمد امینی"، فرمانده گردان خط شکن غواص 🌴از لشکر41 ثارالله(ع)- بفرماندهی حاج قاسم سلیمانی 3️⃣ قسمت سوم 💠 با گفتاری از شهید مرتضی آوینی 🌴 دوران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مستند "حاج احمد امینی"، فرمانده گردان خط شکن غواص 🌴از لشکر41 ثارالله(ع)- بفرماندهی حاج قاسم سلیمانی 4️⃣ قسمت چهارم 💠 با گفتاری از شهید مرتضی آوینی 🌴 دوران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 شرکت در «راهیان نور»، یعنی حضور در بهشت در این دنیای جهنمی! 🎞 برشی زیبا از مراسم شب های بله برون حاج حسین یکتا در ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷باور کنیم قدرت تحول شهدا را ... و اینکه آنها زنده اند و ناظر بر ما 🎞 اردوی دانش آموزی راهیان نور ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خنده و گریه در شب خاطره دانشجویی , " تالار اجتماعات دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه" دعوت بودم! قبل اش شرکت کرده بودم " انا رکبه بکم ما اعلم"! 😃 دیدم سرتا سر راهرو ... سالن ‌... محوطه ورودی ... پر از تصاویر اجساد شهدا ، تصاویر تفحص شهدا ... فضای بسیار حزن انگیز ... موسیقی ، حزین ... دکلمه ها ... حزین... سالن تاریک ... جلوی سن فانوس ... در گوش " امیر محمدی " (فرهنگی دانشگاه) پرسیدم؛ " کسی مرده ؟! مناسبت دهه محرمی ... دهه فاطمیه ای ...؟! گفت، نه اتفاقا برنامه بمناسبت " سوم خرداده"! گفتم من هر طوری دلم می خواد حرف می زنم! امیر محمدی که سال‌هاست در راهیان نور با من آشناست، گفت؛ " هرچی عشقته ، فقط کارمون به حراست دانشگاه نکشه "! 🤪 بالای جایگاه که رفتم، پشت تریبون گفتم؛ " امیر محمدی ! از اینجا چیزی نمی بینم، تاریکه ! کسی هست... کسی نیست... خوابن ... بیدارن ؟!" صدای خنده ی حضار ..‌ حمله کردم .... این چه رسمی است وقتی سخن از دفاع مقدس است باید " بگرییم"!! من امشب بمناسبت " فتح ملی" " افتخار ام القرای شیعه" آزادی خرمشهر ، آنچنان که دل امام شاد شد... دل مردم شاد شد ... موضوع صحبت رو " شوخی و خنده در جبهه " قرار بدم ! صدای صوت و کف دانشجوها بلند شد!! 😃 بلافاصله بایک مقدمه کوتاه " تفکیک طنز از لودگی " رفتم سر اصل مطلب .‌. پلان ... پلان از شوخی های بچه گفتم... از شهید کجباف ... از شعارهای سیدباقر ... الیوم یوم الافتخار ... ایرانیا کرده فرار ..‌‌. 🤣🤣🤣 از ریکا خوردن ... بجای کمپوت آنانس ...!! از تک وپاتک زدن به سنگرا .‌‌.. جسد عراقی که صدا کرد و فرار کردیم ... از شیرین کارهای "جواد نواصری " تمام خاطرات در ذهنم آماده شده بود اما تیتر وار جلوم نوشته بودم! با همان لهجه ... با واژه های خودمانی .‌‌.. سالن از خنده و سوت غوغا شده بودم ..‌. رئیس دانشگاه که در بدو جلسه اجازه مرخصی گرفته بود ... در جلسه قهقه می زد ... بارها عمدا پایان جلسه را اعلام می کردم و دانشجویان فریاد کنان درخواست ادامه جلسه داشتند! جالب اینکه در جلسه با دانشجویان خوش وبش کرده و اجازه می دادم تا آنان در خلال جلسه پاراتزیت نشاط بیاندازند! نوبت به پرسش و پاسخ رسید!! آنچه سوال می کردند بی محابا و صادقانه جواب دادم و آنچه نمی پرسیدند و باید می گفت، با مقدمه اینکه " سوال نوشتن که .‌.. " و پاسخ می دادم!! در آخر سالن ، دانشجوی پسری که اتفاقا " گیس " داشت، پرسید: " ناگفته های جبهه چیست؟ چرا ما نباید بدانیم؟..."! با لکنت و تعلل زیرکانه ای از " ناگفته طرفه رفتم" تا مخاطب تشنه ی شنیدن شود!! فریاد دانشجویان ، پسر و دختر برخاست ... و آغاز کردم ، یک ناگفته " را ... صحنه هایی از عقب نشینی های کربلای ۴ را ... بدون سانسور ... آخرین نگاه زخمی هایی که نمی توانستیم کمک شان کنیم .‌‌.. ماجرای "حاج عباسی " را که زخمی شده بود و چشم اش به پسر مجروح اش افتاد ... به امدادگرها، التماس می کرد ... نگذارید پسرم اینجا بماند ‌‌‌... در حالی که از چشم خودش خون بیرون می زد .‌.. از لحظات " ترک منطقه"ی کربلای ۴ می گفتم، در حالی که اشک های جوانان حاضر جاری بود!!! فی البداهه جوانی کنار تریبون آمد، گفتم شاید مداح است! تریبون را گرفت و با صدای زیبایی ، آواز جانسوزی سر داد ؛ باز بوی یوسفم دامن گرفت پیر ما را بوی پیراهن گرفت ای دریغا، ناز و کارای تنش بوی خون می آید از پیراهنش ..‌‌.. جای همه شما خالی هم خنده و هم گریه ها در پایان رئیس دانشگاه در فوج دانشجویان از من وقت دیدار خواست ... دانشجویان درخواست جلسه دیگری داشتند.‌... آخر شب جلسه خصوصی و خودمانی هم در نمازخانه خوابگاه داشتیم!! (راوی دفاع مقدس : حسن اسدپور)
🌴 دشت عباس دشت عباس در مسیر دهلران-اندیمشك و در غرب عین خوش قرار دارد. این دشت منطقه وسیعی از غرب رودخانه كرخه تا حوالی سه راهی ابوغریب را شامل می شود و به دلیل وجود مدفن امام زاده عباس از نوادگان حضرت عباس (ع) در آن ، بدین نام معروف شده است. ارتش عراق پس از اشغال عین خوش به سوی دشت عباس حركت كرد و تیپ ۴۲ لشگر ۱۰ زرهی عراق در ۴ تیر ۵۹ در دشت عباس مستقر شد. دشت عباس حدود ۱۸ ماه اشغال ماند، رزمندگان اسلام در عملیات فتح المبین نبرد سختی در اطراف امام زاده عباس داشتند كه موفق شدند بسیاری از تانك ها و نفر برهای دشمن بعثی را منهدم و اراضی اطراف مرقد امام زاده را آزاد كنند. در سال ۱۳۶۴، شش شهید گمنام عملیات فتح المبین كشف و در قبرستان كنار امام زاده به خاك سپرده شدند كه امروز زیارتگاه اهالی منطقه و زائران راهیان نور می باشد.